كليپشو خودم نديدم.ولي طبق گفته خود محسن نامجو اين كليپ رو اصلا خودش نساخته و حال و هوايي كه شعر براي خودش داشته اصلا ربطي به اين كليپ نداره...
كاراي نامجو كلا با بقيه فرق داره يه چيزيه و مايه باب ديلن. نمي دونم كدوم فرمت آهنگشودانلود كردين.اوني كه من تو نوشته ها گفته بودم از همه قشنگتر بود.
سلام. شرمنده. امروز نشد برم كافي نت.فردا حتما ميرم. اسمش زلف بر باد هستش. از كاراي محسن نامجو.
ولي اين آهنگو به يكي دو مدل ديگه هم خونده. قشنگترينش همينيه كه من دارم...فردا حتما براتو آپ مي كنم.بازم شرمنده.
فکر کنم من اشتباهی نوشتم
منظورم اینه که این آدمها یاد گرفتند چجوری عقاید منفی و برای کی و برای چی ها رو از زنگیشون پاک کنن و عقایده جدیدو جایگزینش کنند ودر ضمتن نقشه ی گنچ رو به کسی نمیدند ، باید برای رسیدن به هرچیزی از بعضی چیزها گذشت مخصوا" توی چنین سیتمی که ارزش ها بوی ذلت رو گرفته
نه عزیزم مختره فرقونی چینده!/
توی این سیتم مخترع و رفتگر براشون زمان یک ارزشو داره ف باز حاله رفتگر بهتره چون کارش محدود تره
زمانو کسایی قدرشو میدونند که میدونند قدر دونستنش عاقبت مفیدی داره
در هر صورت اگر خواستی من وسایل ارتباطیمو برات پیغام خصوصی میکنم
امیدوارم دوستای خوبی باشیم
باران جان
به قول شما کامپیوتری ها
اونایی که به جایی رسیدند عقایدشون رو ری استارت کردند
ما نباید برای چیزی که میخایم بهش برسیم برای کی و برای چی تعریف کنیم.
من اگه واقع" هدفم خوارزمی بود که حقیقتا" باید سمرمو میزاشتم بمیرم ، چون این نوع جشنواره ها سطحه پایینه ، شاید برای خیلی آرزوه ولی وقتای آدم خودش بفهمه قابلیتش داره بالا میره این فکر ، یعنی پیشرفت میاد تو ذهنش
دنیای ما سیاهه اما کسایی که این سیاهیو حس کردند و باهاش مبارزه کردند کالبده دیگه ی دنیا رو دیدند ، شاید لذت اتمام یه پروژه از گرفتم هزار کوفت و زهر مار به اسم لوح و تقدیر نامه بیشتره ، مهم اینه که نسبت به وحجدانت دینی نداشته باشی
والا آدمهای موفق ، آدم بودند و بسیار معمولی وقت جای دکمه ی ری استارتو میدونستند کجاست!؟
ببین واقعا" یه حسه درونی تا خودت چیزیو نخوای و واقعا" وجدان بیدار نداشته باشی که بخوای اونو همیشه حداقل واسه خودت اثبات نکنی ، نمیتونی هدفی داشته باشی
واسه هدف داشتن هم نمیخواد قدرتمون رو واسه پرتاب یه سنگ یلی بزرگ جمع کنیم
حتی با تلنگر به یه ریگ هم میشه شروع کرد.
در کل همین مشکلات روحی و افسردگی هاست که نمیزاره آدم فکرشو برای این کارها متمرکز کنه
هر شخصی هم باید خودش بخواد ، بقیه فقط میتونند پیشنهاد بدند
تویه اینجور جوامع هم باید کفش آهنی ، اندیشه ی برتر ، اعتماد به نفس و خیلی چیزای دیگه داشته باشی و الا اشخاصی که به جایی رسیدند خونشون رنگی نبوده باران جان
زهرماری رشته ما یجوریه زیاد زیاد تلاش کنیم میتونیم کتابهایی که خارجیا نوشتن رو درک کنیم
نه نوآوری نه پیشنهاد نه مقاله
هیش کاری نمیتونیم بکنیم
بهترین کاری که کردیم این بود که تو دانشگاه امیر کیبر یدونه لینوکس رو دست کاری کردیم
نمیدونم با این رشته میشه چیکار کرد
هان؟
اهان
نمیدونم
اگه می خوای تو هر بخش برنامه نویسی یه تاپیک بزنیم
مثلا واسه asp یکی
واسه c, c++, c# , pascal یکی
. . . .
ولی این هم این مشکل رو داره که هیشکی تو قسمت های برنامه نویسی نمیرن
همه تو صفحه اصلی تالار هستند
نمیدونم والا
شما اوستایی
حالا خودت میدونی
من یه نظری بود دادم
بقیش با خودت
اگه خوب بود بذار اگه دیدی شلوغ پلوغ میشه نذار
ما مطیع اوامر شمایم