saghar20
پسندها
112

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام خسته نباشی:کشاورزی هم شد رشته !!!!!!!!!!@
    سلام-من مرتضي ميرزايي-مهندس مكانيك-كارمند شركت نفت و گاز سپانير هستم-مي خواستم بيشتر بت شما آشنا شوم-mirzai_m@sepanir.com
    ماهم این هفته برون رفت و به چشمم سالیست**حال هجران تو چه دانی که چه مشکل حالیست
    مردم دیده ز لطف رخ او در رخ او**عکس خود دید گمان برد که مشکین خالیست

    می​چکد شیر هنوز از لب همچون شکرش**گر چه در شیوه گری هر مژه​اش قتالیست

    ای که انگشت نمایی به کرم در همه شهر**وه که در کار غریبان عجبت اهمالیست

    بعد از اینم نبود شائبه در جوهر فرد**که دهان تو در این نکته خوش استدلالیست

    مژده دادند که بر ما گذری خواهی کرد**نیت خیر مگردان که مبارک فالیست

    کوه اندوه فراقت به چه حالت بکشد**حافظ خسته که از ناله تنش چون نالیست
    دوستان اين دعا را دائم برا شفا يافتن نيوشا بخوانيد :

    بسم الله الرحمن الرحيم

    يا منزل الشفا و يذهب الداء صل علي محمد و اله و انزل علي وجهي الشفاء

    »» دعاي ديگر به جهت شفا يافتن از كما

    مکرر بگويد :

    بسم الله الرحمن الرحيم

    يا هو يا من هو يا من ليس الا هو صل علي محمد و آل محمد
    بهشت و جهنم
    روزي يك مرد روحاني با خداوند مكالمه اي داشت (( خداوندا ! دوست دارم بدانم بهشت و جهنم چه شكلي هستند ؟ ))
    خداوند او را به سمت دو در هدايت كرد و يكي از آن ها را باز كرد
    مرد نگاهي يه داخل انداخت ، درست در وسط اتاق يك ميز گرد بزرگ وجود داشت كه وري آن يك ظرف خورش بود ، كه انقدر بوي خوبي داشت كه دهانش آب افتاد ، افرادي كه دور ميز نشسته بودند بسيار لاغر مردني و مريض حال بودند ، به نظر قحطي زده مي آمدند ، آن ها در دست خود قاشق هايي با دسته بسيار بلند داشتند كه اين دسته ها به بالاي بازوهايشان وصل شده بود و هر كدام از آن ها به راحتي مي توانستند دست خود را داخل ظرف خورش ببرند تا قاشق خود را پر نمايند ، اما از آن جايي كه اين دسته ها از بازوهايشان بلند تر بود ، نمي توانستند دستشان را بر گردانند و قاشق را در دهان خود فرو ببرند .
    مرد روحاني با ديدن صحنه بدبختي و عذاب آن ها غمگين شد ،
    خداوند گفت : تو جهنم را ديدي ، حال نوبت بهشت است ،
    آن ها به سمت اتاق بعدي رفتند و خدا در را باز كرد ، آن جا هم دقيقا مثل اتاق قبلي بود ، يك ميز گرد با يك ظرف خورش روي آن و افراد دور ميز ، آن ها مانند اتاق قبل همان قاشق هاي دسته بلند را داشتند ، ولي به اندازه كافي قوي و چاق بوده ، مي گفتند و مي خنديدند ،
    مرد روحاني گفت : خداوندا نمي فهمم !؟
    خداوند پاسخ داد : ساده است ، فقط احتياج به يك مهارت دارد ، مي بيني ؟ اين ها ياد گرفته اند كه به يك ديگر غذا بدهند ، در حالي كه آدم هاي طمع كار اتاق قبل تنها به خودشان فكر مي كنند !
    هنگامي كه موسي فوت مي كرد ، به شما مي انديشيد ،
    هنگامي كه عيسي مصلوب مي شد ، به شما فكر مي كرد ،
    هنگامي كه محمد وفات مي يافت نيز به شما مي انديشيد
    گواه اين امر كلماتي است كه آن ها در دم آخر بر زبان آورده اند ،
    اين كلمات ازاعماق قرون و اعصار به ما يادآوري مي كنند كه يكديگر را دوست داشته باشيم ، به همنوع خود مهرباني نماييد ، كه همسايه ي خود را دوست بداريد ، زيرا كه هيچ كس به تنهايي وارد بهشت ( ملكوت الهي ) نخواهد شد .
    بهشت و جهنم
    روزي يك مرد روحاني با خداوند مكالمه اي داشت (( خداوندا ! دوست دارم بدانم بهشت و جهنم چه شكلي هستند ؟ ))
    خداوند او را به سمت دو در هدايت كرد و يكي از آن ها را باز كرد
    مرد نگاهي يه داخل انداخت ، درست در وسط اتاق يك ميز گرد بزرگ وجود داشت كه وري آن يك ظرف خورش بود ، كه انقدر بوي خوبي داشت كه دهانش آب افتاد ، افرادي كه دور ميز نشسته بودند بسيار لاغر مردني و مريض حال بودند ، به نظر قحطي زده مي آمدند ، آن ها در دست خود قاشق هايي با دسته بسيار بلند داشتند كه اين دسته ها به بالاي بازوهايشان وصل شده بود و هر كدام از آن ها به راحتي مي توانستند دست خود را داخل ظرف خورش ببرند تا قاشق خود را پر نمايند ، اما از آن جايي كه اين دسته ها از بازوهايشان بلند تر بود ، نمي توانستند دستشان را بر گردانند و قاشق را در دهان خود فرو ببرند .
    مرد روحاني با ديدن صحنه بدبختي و عذاب آن ها غمگين شد ،
    خداوند گفت : تو جهنم را ديدي ، حال نوبت بهشت است ،
    آن ها به سمت اتاق بعدي رفتند و خدا در را باز كرد ، آن جا هم دقيقا مثل اتاق قبلي بود ، يك ميز گرد با يك ظرف خورش روي آن و افراد دور ميز ، آن ها مانند اتاق قبل همان قاشق هاي دسته بلند را داشتند ، ولي به اندازه كافي قوي و چاق بوده ، مي گفتند و مي خنديدند ،
    مرد روحاني گفت : خداوندا نمي فهمم !؟
    خداوند پاسخ داد : ساده است ، فقط احتياج به يك مهارت دارد ، مي بيني ؟ اين ها ياد گرفته اند كه به يك ديگر غذا بدهند ، در حالي كه آدم هاي طمع كار اتاق قبل تنها به خودشان فكر مي كنند !
    هنگامي كه موسي فوت مي كرد ، به شما مي انديشيد ،
    هنگامي كه عيسي مصلوب مي شد ، به شما فكر مي كرد ،
    هنگامي كه محمد وفات مي يافت نيز به شما مي انديشيد
    گواه اين امر كلماتي است كه آن ها در دم آخر بر زبان آورده اند ،
    اين كلمات ازاعماق قرون و اعصار به ما يادآوري مي كنند كه يكديگر را دوست داشته باشيم ، به همنوع خود مهرباني نماييد ، كه همسايه ي خود را دوست بداريد ، زيرا كه هيچ كس به تنهايي وارد بهشت ( ملكوت الهي ) نخواهد شد .
    سلام خوب چه خبر خوبی این روزا چه کار می کنی راستی تسلیت می گم به خاطر این روزا دیگه چه خبر ما نبودیم بهتون خوش می گذشت بابا دنیا دو روزه نمی تونستی یه پیامی بدی که بابا زنده هستی نیستی
    سلام رشتتون چیه؟
    و من افتخار آشنایی با چه کسی رو دارم؟
    الله اکبر الله اکبر
    صدای اذان ظهر عاشورا
    اشهد ان لا اله الا الله
    اشهد ان محمد رسول الله
    کجایید که محمد جد حسین است
    اشهد ان علی ولی الله
    کجایید که او فرزند امیر المومنین است
    صدای اذان ها به عاشورا نزدیک میشود
    و عاشورا می آید
    امیدوارم تو این روزها لیاقت اینکه یکی از یاران حسین بن علی علیه السلام باشیم را پیدا کنید.
    برای دوستم که در کاظمین به شهادت رسید فاتحه ای قرائت کنید
    راستی اگه گوشه ای دلتون خالی بود
    واسه منم دعا کنید
    سلام
    خوبین ؟
    فقط یه سوال تخصصی

    چرا شما تو این دو عکس انقد متفاوت به نظر میرسین ؟
    سلام بچه ها من تو يه سايت عضو هستم كه جايزه هاي خوبي ميده البته عضويتش مجانيه . هر كي خواست ميتونه ميلشو بزاره برام كه كامل مطلب رو بفرستم.(عجله كنيد)
    سلام ببخشید دیر جواب میدم
    چون امروز خیلی سرم شلوغ بود
    حالا اومدم عیدو بهتون تبریک بگم
    ایشالله که همیشه دلتون شیعه باشه
    یا علی
    تنهایی
    در شبی از شبهای خدا
    در بلندترین شبها
    شما را به کرسی میخوانیم تا با وجود شما گرمای کرسی را بیشتر حس کنیم
    و با دل یلداییتان شب یلدای زیبایی داشتیم
    منتظر تو دوست عزیز هستیم
    با شاخه ای گل پذیرایت میشویم
    در این شب یلدا با قصه های قدیمی و ایرانی شب را در کنار هم مینشینیم
    و با تمام شب نشینان به شادی میپردازیم تا در کنار هم غم ها را برای مدتی فراموش کنیم
    مینشینیم تا سحرگاهان تا با شنیدن صدای دوست به پا خیزیم و سلامی عرض کنیم
    منتظرت هستیم دوست عزیز
    راستی فراموشت نشود دوستهایت را هم بگو بیایند زیرا که آنها هم دوستان ما با وجود شما
    http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php?t=62314
    سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
    عیییییییییییییییییییییییییدتون مبارک
    خوبید
    سلام
    من حمید از تهران مایلد با هم اشنا بشم ادرس

    s_powernew@yahoo.com
    صدای اذان صبح گوشم را نوازش میدهد
    دعایت میکنم
    که دعاهایت مستجاب شود
    یاد کودکیم افتادم روزی که اذان به گوشم خواندن و من شدم ....
    ببخشید اگه ناراحت تون کردم من قصدم ناراحت کردن شما نبود دیدم تا گوشه گیرید اصلا با بچه ها نمی پلکید منم گفتم شاید چیزی شده باشه
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا