ح ر ف د ل م ن

یه روزهایی پر از حرف هستم، تو ذهنم تمام حرفهای که می‌خوام میگم. ولی در همین ذهنم باقی میمونه. چقدر با یکی دعوا کردم تو ذهنم، لجم درآورده و جای اینکه به خودش بگم، تو ذهنم باهاش دعوا میکنم.
نمی‌دونم اینکه میگن، تله‌پاتی ذهنی چقدر درسته، فکر کنم، اونقدر با یکسری افراد فقط تو ذهنم زندگی کردم که در واقعیت هرگز زندگی نکردم.


تنها دوستی که دارم، خیلی احساسی با کلی سختی تونستم وقتی ازش دلخور شدم بهش بگم، از اون موقع رابطمون درستتر شد، الان نزدیک نه ساله با هم دوستیم.
برای همین میگم، اگر از دست کسی که براتون مهمه دلخورید بهش بگید، تو دلتون نگه ندارید. گفتنش باعث میشه که رابطتون درستتر بره جلو و کنار هم بمونید، اما نگفتن دلخوری باعث میشه به خودت بیای و ببینی دیگه نداریش و ...

از آدمهایی که عمیق شدن خیلی خوشم میاد. آدمهای که درسهای که زندگیشون داشته باعث شده قویتر و عمیق‌تر بشن. از دل شکستشون، یاعلی گفتن و باز هم ادامه دادند. حتی از روابط عاطفیشون هم درس میگیرن و روشهای درستتر پیدا میکنندو اشتباهاتشان تکرار نمی‌کنند. اینجور افراد واقعا زیبا هستند وهم کلامی باهاشون بهت یجور آرامش میده‌.

در روابط عاطفی اکثرمون نابلد هستیم، اما تظاهر میکنیم بلد هستیم. همین که باعث میشه خیلی اوقات نپذیریم خودمون هم اشتباه میکنیم.

من خودم خیلی تو این مسیر اشتباه میکنم، هر بار هم بیشتر سعی کردم با کتاب خواندن و مقاله خواندن یاد بگیرم تا میزان اشتباهم کاهش بدم، خیلی وقته دیگه تو رودربایستی گیر نمیکنم و ببینم فردی مناسبم نیست شده چند هفته ای تموم میکنم. خودم همیشه دنبال روابط بلند مدت و دائمی هستم و وقتی میبینم طرف مقابل هدفش با من فرق داره سریع تموم میکنم، چون زمانم محدود هست و فرصت ندارم با آدم اشتباهی تلف کنم.
یه چیزی که تو این چند سال یاد گرفتم این که خیلی از مردها حاضر نیستند بشینند و اشتباهاتشان بازبینی کنند و همین مردها همش از ما زنها بد میگن. مسئله این که هدف ازدواج نمی‌دونند و اونقدر در روابط متنوع همزمان بودند که توانایی بودن با یک نفر ندارند و اونقدر خیانت میکنند
اگر خدا زنی مثل خودشون سرراهشون قرار بده اون زن میشه هرزه و خودشون فرشته آن

کلا تفکرات در مورد ازدواج متاسفانه خیلی ساده انگارانه است در حالی که ازدواج سخت ترین انتخاب، شما فردی انتخاب قرار کنید که در سختی و مشکلات و در رفاه و آسایش همراه و همراز شما باشه کسی که بتونید بهش تکیه کنید چون تکیه کردن برای زن و مرد هست یه جاهای زن و یه جاهایی مرد تکیه می‌کنه . در حالی که به روابط عاطفی نگاه می‌کنی، زنها دنبال یه بابای دوم هستند و مردها دنبال یه مامان دوم هستند . اصلا فرق بین زن و شوهری و سخت بودن زندگی نمی‌خوان تجربه کنند.

البته من هم خیلی بلد نیستم ولی ترجیح میدم با کسی زندگی کنم که معنی حرفهام درک می‌کنه و میتوانم باهاش ساعتها صحبت کنم در مورد تک تک افکارم چون نمی‌خوام با سانسور کردن خودم زندگی بسازم.

وقتی پدرم مریض نشده بود، هر جا میرفتم کار کنم و مطابق میل پدرم نبود می‌گفت خودم کار میکنم تو لازم نیست کار کنی. همین باعث شده بود که هر جایی نخوام کار کنم، در رشته تحصیلی خودم خیلی دنبالش رفتم اما جور نشد، گاهی دلم میخواد در رشته ای که درس خواندم کار کنم اما هیچ وقت جور نشد.
کارهای که سراغش رفتم، متنوع بود.
کارهای فعلیم دوست دارم.

حس می‌کنم درونم چند نفر وجود دارند؛ یک نفر بلند می‌خندد و دیگری تلخ اشک‌ می‌ریزد و سومی به هیچ‌چیز اهمیت نمی‌دهد