شانه ی یک مرد باشد، تو نباشی چاره چیست؟
روی دوشش درد باشد، تو نباشی چاره چیست؟
یک خیابان، چتر، باران، عصر یک پاییز سرد برگها هم زرد باشد... تو نباشی، چاره چیست؟
دوش دیوانه شدم عشق مرا دید و بگفت
آمدم نعره مزن جامه مدر هیچ مگو
گفتم ای عشق من از چیز دگر میترسم
گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگو
من به گوش تو سخنهای نهان خواهم گفت
سر بجنبان که بلی جز که به سر هیچ مگو
قمری جان صفتی در ره دل پیدا شد
در ره دل چه لطیف است سفر هیچ مگو
گفتم ای دل چه...
دیوانگی زین بیشتر ؟ زین بیشتر ، دیوانه جان
با ما ، سر دیوانگی داری اگر ، دیوانه جان
در اولین دیدار هم بوی جنون آمد ز تو
وقتی نشستی اندکی نزدیک تر دیوانه جان
چون می نشستی پیش من گفتم که اینک خویش من
ای آشنا در چشم من با یک نظر دیوانه جان
گفتیم تا پایان بریم این عشق را با یک سفر
عشقی که هم...
دلخوشم با غزلی تازه همینم کافیست
تو مرا باز رساندی به یقینم کافیست
قانعم بیشتر ازاین چه بخواهم از تو
گاه گاهی که کنارت بنشینم کافیست
گله ای نیست من و فاصله ها همزادیم
گاهی از دور تو را خوب ببینم کافیست
آسمانی! تو در آن گستره خورشیدی کن
من همین قدر که گرم است زمینم کافیست
من همین قدر که...
با همـــه بی ســــرو سامانــیم
باز به دنــبال پـــــریـــشانــیم
طاقت فرسودگی ام هیچ نیست
در پی ویـــران شدنی آنی ام
آمــده ام بلکه نــــگاهم کنـــی
عاشـــق آن لحظه ی طوفانیم
دل خوش گرمای کسی نیستم
آمــــده ام تا تو بســـــوزانیم
آمــــده ام باعطـــش سال ها
تا تو کمی عشــــق بنوشانیم
ماهـی...
.........................................................
بمان با من که نقش اصلی این داستان هستی
تو در دنیای من چیزی شبیه قهرمان هستی
همیشه بکری از بس کارهایت غیر معمولی ست
تو مصداق شکوفایی یک گل در خزان هستی
فقط در وصف تو یک چیز باید گفت :بسم الله
خودت هم خوب میدانی که "از ما بهتران"هستی
همه...
در خاله بازی خواستی تا شوهرت باشم
در عین كودك بودنم نان آورت باشم
هر جا كه می خواهی بخوابی با عروسك هات
با آن تفنگ چوبی ام دور و برت باشم
وقتی كه سیب از شاخه ی همسایه می چینی
یك رشته كوه مطمئن پشت سرت باشم
آنروزها می خواستم تا خواهرم باشی
یا من پسر باشم شما هم مادرم باشی
تا آخر...