هیچ
هیچ
دعا کردیم بمانی،
بیایی کنار پنجره،
باران ببارد،
و باز شعر مسافر خاموش خود را بشنوی،
اما دریغ که رفتن راز غریب همین زندگیست
رفتی پیش از آنکه باران ببارد......:(
هیچ
هیچ
دعا کردیم بمانی،
بیایی کنار پنجره،
باران ببارد،
و باز شعر مسافر خاموش خود را بشنوی،
اما دریغ که رفتن راز غریب همین زندگیست
رفتی پیش از آنکه باران ببارد......:(
هیچ
هیچ
دعا کردیم بمانی،
بیایی کنار پنجره،
باران ببارد،
و باز شعر مسافر خاموش خود را بشنوی،
اما دریغ که رفتن راز غریب همین زندگیست
رفتی پیش از آنکه باران ببارد......:(
هیچ
هیچ
دعا کردیم بمانی،
بیایی کنار پنجره،
باران ببارد،
و باز شعر مسافر خاموش خود را بشنوی،
اما دریغ که رفتن راز غریب همین زندگیست
رفتی پیش از آنکه باران ببارد......:(
هیچ
هیچ
دعا کردیم بمانی،
بیایی کنار پنجره،
باران ببارد،
و باز شعر مسافر خاموش خود را بشنوی،
اما دریغ که رفتن راز غریب همین زندگیست
رفتی پیش از آنکه باران ببارد......:(