Recent content by shimikarbordi

  1. shimikarbordi

    جمله های كوتاه با يك دنيا معنا

    در جهان تا می توانی ساده و یکرنگ باش قالی از صد رنگ بودن زیر پا افتاده است:smile:
  2. shimikarbordi

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    پیش ما خاطر شاد و دل غمناک یکیست حال آسوده و درد چگر چاک یکیست برگ عیش دگران روز به روز افزون است خرمن سوخته ماست که با خاک یکیست ما که از خویش گذشتیم،چه هجران ،چه وصال مردن و زیستن مردم بی باک یکیست صدق ما با تو درست است چو آیینه و آب عاشقان را دل صاف و نظر پاک یکیست راحت و رنج و فغانی ز خیال...
  3. shimikarbordi

    جمله های كوتاه با يك دنيا معنا

    استخوان سر فرهاد فرو ریخت زهم دیده اش در ره شیرین نگران است هنوز:cry:
  4. shimikarbordi

    جمله های كوتاه با يك دنيا معنا

    زتمام بودنی ها تو همین از آن من باش که به غیر با تو بودن ،دلم آرزو ندارد. :gol:
  5. shimikarbordi

    جمله های كوتاه با يك دنيا معنا

    شاد بودن هنر است شاد کردن هنری بالاتر بی غمی درد بزرگیست که دور از ما باد.:(
  6. shimikarbordi

    جمله های كوتاه با يك دنيا معنا

    گر برود جان ما در طلب وصل دوست حیف نباشد که دوست،دوست تر از جان ماست.:heart:
  7. shimikarbordi

    جمله های كوتاه با يك دنيا معنا

    دوستی ،قدرت تلفیق شعور من و توست.:gol::gol::gol::gol::gol:
  8. shimikarbordi

    كوي دوست

    من مستم،من مستم و میخانه پرستم. راهم بنمائید پایم بگشائید! وین جام جگر سوز مگیرید ز دستم!می ،لاله و باغم. می،شمع و چراغم. می،همدم من،هم نفسم،عطر دماغم. خوشرنگ خوش آهنگ لغزیده به جامم. از تلخی طعم وی اندیشه مدارید گواراست به کامم. در ساحل این آتش من غرق گناهم. همراه شما نیستم ای مردم بتگر! من...
  9. shimikarbordi

    كوي دوست

    کودکی بودم و دنبال خدا در بیابان ، در دشت ، در میان دهمان ، همه جا می گشتم. کلبه ای در گذرم بود پر از نور، که خورشید دگرگونه بر آن می تابید. پیرمردی دیدم که پس از خوردن یک جرعه شراب به خدا گفت:سپاس آری احساس من این بود،خدا آنجا بود من خدا را دیدم من خدا را دیدم من شنیدم که خدا گفت:بنوش،گوارای...
  10. shimikarbordi

    كوي دوست

    دست از تو کشیدم چو جفای تو بدیدم یعنی که ز خود رستم و از جان ببریدم دلخسته ز دنیای تو و خسته ز عالم در راه فرو ماندم و بیراهه گزیدم من در پی او بودم و هر سو به هم (او) در مرکز پرگار به انکار رسیدم! عمری بنهادم به رهت جان و دریغا بی قدر نمودی من و بیگانه رمیدم آن قدر سنگ زدی تو بر شیشه جانم تا...
  11. shimikarbordi

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    گفت با زنجیر در زندان شبی دیوانه ای عاقلان پیداست کز دیوانگان ترسیده اند من بدین زنجیر ارزیده ام که بستندم به پای کاش می پرسید کس کایشان به چند ارزیده اند دوش سنگی چند پنهان کردم اندر آستین ای عجب آن سنگها را هم ز من دزدیده اند سنگ می دزدند از دیوانه با این عقل و...
  12. shimikarbordi

    كوي دوست

    غزل حافظ را می خواندم: "مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو" تا به آنجا که وصیت می کرد: "گر روی پاک و مجرد چو مسیحا به فلک از فروغ تو به خورشید رسد صد پرتو" دلم از نام مسیحا لرزید از پس پرده اشک من مسیحا را بالای صلیبش دیدم با سر خم شده بر سینه که باز به نکو کاری،پاکی ،خوبی ،عشق می ورزید. و پسرهایش را...
  13. shimikarbordi

    كوي دوست

    گفته می شد :(هر که با ما نیست ،با ما دشمن است!) گفتم :آری ،این سخن فرموده اهریمن است! اهل معنا ،اهل دل، با دشمنان هم دوستند ای شما با خلق دشمن ،قلبتان از آهن است؟؟؟!
  14. shimikarbordi

    كوي دوست

    گوش کن ، دورترین مرغ جهان می خواند شب سلیس است و یکدست و باز شمعدانی ها و صدادارترین شاخه فصل،ماه را می شنود. گوش کن،جاده صدا می زند از دور قدمهای تو را چشم تو زینت تاریکی نیست پلکها را بتکان،کفش به پا کن و بیا و بیا تا جایی که پر ماه به انگشت تو هشدار دهد و زمان روی کلوخی بنشیند با تو و مزامیر...
  15. shimikarbordi

    كوي دوست

    آخر از جور تو عالم را خبر خواهیم کرد خلق را از طره ات آشفته تر خواهیم کرد اول از عشق جهان سوزت مدد خواهیم کرد پس جهانی را ز شوقت با خبر خواهیم کرد جان اگر باید به کویت،نقد جان خواهیم کرد سر اگر باید به راهت ،ترک سر خواهیم کرد در غم عشق تو با این ناله های دردناک اختر بیدادگر را ،دادگر خواهیم کرد...
بالا