یکی از فانتزیام اینه که ...
بدو ن اینکه در بزنم وارد اتاق رئیسم بشم بعد برگه استعفامو بذارم رومیزش همین که برگه روببینه اشک تو جشماش حلقه بزنه و شروع به التماس کنه که تو رو خدا با ما این کارو نکن بد بخت میشیم..
منم بدون توجه به التماساش برم بیرون و از شرکت خارج شم (اون هنوز داره گریه میکنه...