در پایان نور ،خود را در انعکاس تنهایی می یابم .
و
به آغاز خلوت گاه خود می اندیشم،
آنجا که پایانی برای اشک ها و حسرت ها نیست ،
دیوار های تنم ،
مرا در ازدحام سکوت ِ تنهاییم ،می فشارند،
ایستاده در فضای خاموش،
بدون هیچ راهی برای فرار،
تنها منم ، که همه ی وجودم را ،در انتهای خواب به تماشا می نشینم .