Recent content by oshahande

  1. O

    دلم تنگ شده برای...

    دلتنگ غروبی خفه بیرون زدم از در در دست گرفته مچ دست پسرم را یا رب، به چه سنگی زنم از دست غریبیاین کلهء پوک و سرو مغز پکرم را هم دروطنم بار غریبی به سرو دوش کوهیست که خواهد بشکاند کمرم را من مرغ خوش آواز و همه عمر به پرواز چون شدکه شکستند چنین بال و پرم را؟ رفتم که به کوی پدر و مسکن...
بالا