چرا ز هم بگريزيم ، راهمان که يکي است
سکوتمان،غممان،اشک وآهمان که يکي است
چرا زهم بگريزيم؟ دست کم يک عمر
مسير ميکده وخانقاهمان که يکي است
تو گر سپيدي روزي ومن سياهي شب
هنوز گردش خورشيد وماهمان که يکي است
تو از سلاله ليلي من از تبار جنون
اگر نه مثل هميم اشتباهمان که يکي است
من وتو هردو به ديوار ومرز معترضيم
چرا دو توده ي آتش؟گناهمان که يکي است
اگر چه رابطه هامان کمي کدر شده است
چه باک؟ حرف وحديث نگاهمان که يکي است
سکوتمان،غممان،اشک وآهمان که يکي است
چرا زهم بگريزيم؟ دست کم يک عمر
مسير ميکده وخانقاهمان که يکي است
تو گر سپيدي روزي ومن سياهي شب
هنوز گردش خورشيد وماهمان که يکي است
تو از سلاله ليلي من از تبار جنون
اگر نه مثل هميم اشتباهمان که يکي است
من وتو هردو به ديوار ومرز معترضيم
چرا دو توده ي آتش؟گناهمان که يکي است
اگر چه رابطه هامان کمي کدر شده است
چه باک؟ حرف وحديث نگاهمان که يکي است