او اوکی مرسی از راهنمایی شما حالا چطور باید خورد این دارو رو ؟
اخه من وقت خودمو برا دیدن سریال در پیتی مهران مدیری نمی گیرم .
حتی ارزش وقت گذروندن نداره
یه مترسک شکسته ٫عمری لباش و بسته
شده همدست کلاغها ٫شاهد غارت باغها
می بینه اما نمی خواد ٫کلاغها تنهاش بذارن
ببرن هر چی که می خوان ٫هر کی رو می خوان بیارن
اخه تو امید باغی ٫نه مترسک شکسته
آخ مگه ندیدی وحشت رو تن گلها نشسته
تو یه رخت باغبونی ٫تو چرا نامهربونی
واسه دلخوشی گلها تو از...
ماه بالای سر آبادی است
اهل ابادی در خواب است
باغ همسایه چراغش روشن،
من چراغم خاموش
ماه تابیده به بشقاب خیار، به لب كوزه آب
غوك ها می خوانند
مرغ حق هم گاهی
كوه نزدیك است، پشت افراها، سنجد ها
و بیابان پیداست
سنگ ها پیدا نیست، گلچهه ها پیدا نیست
سایه ها یی از دور، مثل تنهایی آب، مثل آواز...
من همونم
من همونم که همیشه غم و غصّش بیشماره
اونیکه تنهاترین حتی سایه هم نداره
این منم که خوبیامو کسی هرگز نشناخته
اونکه در راه رفاقت همه ی هستی شو باخته
هر رفیقِ راهی با من دو سه...
( ای تو خلیج تا ابد فارس )
نامت بلند آوازه بادا
ای تو خلیج تا ابد فارس
ای آبی گسترده تا پهنای دریا
ای رزمگاه پرتلاطم
در نام تو
دریا شود گم
در تیرگی هایی بسان شام ظلمت
تو روشنی
روشنتر از خورشید بر بام
آرام تر
از نام اقیانوس آرام
اینجا زمین
در اقتدایت می شود...
شهر من غربت ؛ دیار ِ بی کسی
اندکی پایینتر از دلواپسی
چند متری مانده تا اوارگی
ده قدم پایینتر از بیچارگی
جنب یک ویرانه میپیچی به راست
میرسی در کوچه ای کز آنِ ماست
داخل بن بست تنهایی و درد
هست منزلگاه چندین دوره گرد
خسته و وامانده از این ماجرا
در میان اطراف میبینی مرا
شهر من غربت ؛ دیار ِ بی کسی
اندکی پایینتر از دلواپسی
چند متری مانده تا اوارگی
ده قدم پایینتر از بیچارگی
جنب یک ویرانه میپیچی به راست
میرسی در کوچه ای کز آنِ ماست
داخل بن بست تنهایی و درد
هست منزلگاه چندین دوره گرد
خسته و وامانده از این ماجرا
در میان اطراف میبینی مرا