مثل عروسِ خان که میداند "پسر زا" نیست
حس میکنم عمر خوشیهایم به دنیا نیست
ته ماندهی یک قهوهی تلخم که مدتهاست
در من کسی دیگر پیِ تعبیر فردا نیست...
وابستگی تلخ است هنگامی که میفهمی
آنقدرهایی که خودش میگفت تنها نیست...
نفرین به دستِ خالی و این دل سپردنها
نفرین به من ،نفرین به تصویری...
آقای نزار قبانی چقد قشنگ یکی از دغدغه هامونو گفتی :
"بیمِ آن دارم که زیاد با تو سخن بگویم مبادا خسته شوی ، و بیمِ آن دارم که سکوت کنم مبادا گمان کنی که دیگر برای قلبم مهم نیستی"
تو وقتی میبینی که من افسرده ام
نباید بگذری،
سکوت کنی،
یا فقط همدردی کنی؛
بنا کننده ی شادیهای من باش!
مگر چقدر وقت داریم؟
یک قطره ایم که میچکیم در تنِ کویر و تمام می شویم ...
📕 #یک_عاشقانه_آرام
✍🏻 #نادر_ابراهیمی