Recent content by lothar

  1. L

    missing you and ur heart writing is too much blue be happy

    missing you and ur heart writing is too much blue be happy
  2. L

    سياه ... سپيد ... خاكستري ...!

    Forever Forever هوای رفتن این روزها در هر زمانی چه در درون، چه بیرون میون کوچه ها در پیچ و خم شبانه افکارم آهسته آهسته جان می گیرد
  3. L

    سياه ... سپيد ... خاكستري ...!

    Forever Forever خاطره هایی به زیبایی شبی دلنشین چشمهایم را خیره ای بلند وتنها موسیقی است که فاصله ها را در می نوردد........
  4. L

    Thx Best wishes

    Thx Best wishes
  5. L

    سياه ... سپيد ... خاكستري ...!

    Forever Forever منم آن هستی تنها، به دیاری که غریبم تو کجا بال گشودی که رخت خوب ندیدم تو چراغ دل من بودی و من بی رخ تو کور هر آنچه که باز ندیدم ز رخ خوب تو دیدم
  6. L

    سياه ... سپيد ... خاكستري ...!

    Forever Forever فکر می کردم این عشق رویایی بود که ما بین خودمان تقسیم کرده بودیم....... بهمین خاطر دلتنگ توام
  7. L

    سياه ... سپيد ... خاكستري ...!

    Forever Forever دوستم داشته باش بادها دلتنگند دستها بیهوده چشمها بیرنگند...........
  8. L

    سياه ... سپيد ... خاكستري ...!

    Forever Forever وای که در حضور شب در بزم سوت و کور شب ،شب کوره وحشت تو را قلب من آشیانه شد (جنتی عطایی)
  9. L

    سياه ... سپيد ... خاكستري ...!

    حماسه زوال من در شب تلخ گم شدن ضیافت خواب تو را، قصه عاشقانه شد (جنتی عطایی)
  10. L

    کوچه های تنهایی

    من از خودم جرات ندارم بنویسم از اشکی که می ریزد از قلبی که می لرزد و از خاطره ای که عزیز است. من از هنگامه عاشق شدن می گویم Thats right
  11. L

    سياه ... سپيد ... خاكستري ...!

    Forever Forever نمی توانم بیاد بیاورم هنگامی که جوان بودم و زندگی من به راه خود ادامه میدهد من در بالا بوده ام من در پایین بوده ام بالا تا آسمانها .... پایین تا عمق زمین.... من نابینا بودم بهشت تو برای من نیست... اینجا چراغی هست بالای سر من و در درون چشمان من صورت تو جا مانده است....
  12. L

    سياه ... سپيد ... خاكستري ...!

    چشمانم را می بندم و تو را میبینم بهتر از قبل وسپس احساس می کنم که مرا لمس میکنی.... و من می دانم چه خواهی گفت قبل از اینکه شروع کنی شاید یک گناه باشد... ولی این حس را بارها تجربه کرده ام این احساس به زیر پوستم خزیده است
  13. L

    سياه ... سپيد ... خاكستري ...!

    صبح به یک قدمی خود رسیده است یک نگاه خیره تنها یک اتاق خالی تو یک گریه ی دور هستی یک خاطره فاصله دار و در درون من چیزی است که همیشه می دانم...... و من اینجا خواهم ماند بدون تو
  14. L

    سياه ... سپيد ... خاكستري ...!

    هوا هنوز هوای فهمیدن نیست و سکوت ابرها باران را منتظر گذاشته است دوست من نمونه هایی ازاین دست را در دست نوشته های وحشتناک زیبایت را به خاطر سپرده ام ممنونم به رسم قدردانی از این مجمموعه زیبا http://www.4shared.com/file/144737901/c3fe772/06-_Twilight_1991.html
  15. L

    سياه ... سپيد ... خاكستري ...!

    شب را در آغوش گرفته ام و باران بوسه هایم در این تاریکی دوست داشتنی بر روشنی خیالت باریدن گرفته......... راستی دوستانم نیز هستند.....
بالا