مراقب خودت باش دوستم...
خداحافظ...
خداحافظ...
-
ممنون لطف داری...
بابت حضورت و متن زیبات در وب هم ممنون...
سر زدم جوابم دادم نمیدونم چرا پستام ارسال نشد
اگه با منم بودی اشکالی نداره که،مهم اینه باشی حالا بدون حرف ،مهم حضورته
"الانم دلم زمان می خواد....که خودم باشم و خودم....."
واسه این گفتم خودت باشی همین....
باشه فهمیدم
چون بهت گفتم میذارم گذاشتم چون دیگه قرار بود سمت وب نوشتا نیام...
اینم چند روز پیش گذاشتم مشکلی پیش اومد حذف کردم...
اما دوباره امروز گذاشتمش میدونم جالب نیست...
ببخشید مزاحم شدم.
فعلا دوستم.
آره دوست ندارم و شما گاهی میگی:|
باشه ببخشید...
باشه دیگه مزاحمت نمیشم تا با خودت تنها باشی دوستم...
اما یه وقت دیگه حتما مزاحم میشم
من اخمو ام
............خودت که بیشتر میخوره بهت دی
بهار جون خوشحالم هستی....
مزاحمت نمیشم...پس الان خداحافظیمو میکنم که دیگه پیام ندم دوستم
مراقب خودت باش گلمم
خب دلم واست تنگ شده بود بهار بانو... بیش از 48 ساعت نبودی خب
شما مگه بده! آخه خودتم گاهی ستاره رو شما خطاب میکنی:|
چی دوست نداشتم عزیز ستاره؟
نه چرا باید دلگیر باشم.ستاره اصلا از بهار دلگیرم میشه مگه!!
به به سلاااام بهارخانوم...
خواهش میکنم...
حال شما؟کم پیدایید.
نه تو فراموش مي شوي
و نه من
اين كوچه ها، باران ، نيمكت‌ها...
تمام پياده‌رو هاي اين شهر
تو را به يادم مي آورند
از تو چه پنهان
از همين ديشب كه برف آمده
دستهايت را در جيب‌هايم احساس مي كنم
راستي بانو
ديشب دست‌هايم را "ها" كردي؟
ــــبهرام محموديــــ
کجایی بانو
چش‍ــــــم‌هایت روزگارم را پریشان کرده است
این عمارت را نگاهت سخت ویران کرده است
هر کسی با دیدنت ایم‍ــــان خود را داده است
گیسُوانت یک جهان را نامسلمان کرده است
وحید احمدی
پنج شنبه را باید چای دم کرد
تلفن را کشید
پرده را بست
خاموش و کم نور و مست
پنج شنبه را باید رو به روی هم نشست
باید از
تو
نوشت
علی_سلطانی
سلام بهارجان...
متنت بسیار زیبا بود دوست من
نوش جونت
خسته شدم از آنچه نمیتوان گفت
خداحافظ دوستم.
ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ " ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ " ﺁﺩﻡ ﺩﺭﺩ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ....
امضا واسه اونایی معنی داره که خوب حرف میزنن و جز اون بعضیا نیستن...
واقعا میشه پیدا کرد به نظرت؟!
واسه بعضیا بی امضا بودن عالمی داره...
حکایت بعضیا رو دیدی که نمیدونن واسه کدوم سیاره هستن که انقدر با بقیه غریبه ان...
تنهایی رو بهترین دوست میدونن...
از بس درک نشدن و هم رنگ جماعت نشدن...
چقدر حال این بعضیا گلومو میسوزونه سوزشی دردناک.
عزیزمی....
خب شاید اون فرد ناشناس همونی باشه که فکر میکنی...
هر چقدر آدم ها را بیشتر میشناسی
"' تنهایی ات "' دلچسب تر میشود . . .
نمیدونم شاید بشه هنوزم دل گذاشت البته شاید....
این نوشته ها که دو خط بیشتر نیست ..... واسه یه فرد ناشناسه نه واسه ستاره....
من دوستی دارم که گرمی دستانش را از این فاصله هم میتوانم بر روی شانه هایم حس کنم
به آینه نگاه می کنم بیست ودو بار عکس خودم را قد می کشم!
و به اندازه ی بیست و دو سال کوچکتر می شوم!
گریه ام می گیرد،گریه می کنم!
بزرگ که می شوم بغض تمام گریه هایم را می خورد….
چقدر زود بزرگ شدم….
سرد که باشی دلسرد میشوی از ادمها حتی از خودت...
سرد که باشی کلافه میشوی از تمام این درد های سرد...
گاهی دلت تنگ می شود...
تنگِ تنگِ تنگ آنقدر تنگ که دیگر اسمش دل نیست!
شاید، نقطه ای جا مانده از خاطراتی دود شده باشد در اعماق وجودت،
که روزی نامش دل بود و تنگ می شد
گفتم گاهی شک میکنم متنه یا حرف معمولی یادته.
اما میدونی که نظرم همیشه با انتقادم میتونه باشه دی.... اما این متن فوق العاده بود
از بهار چرا باید دلگیر باشم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
عالییی بود بهارجان
بنظرمن که گاهی اصلا نمیگذره خوبه اگه سخت بگذره اما امید داشته باشی به گذشتنش....
اما امان از وقتی که نگذره....
ممنون دوست خوبمم. -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...