Recent content by hanny

  1. hanny

    روزی مجنون از سجاده ی شخصی عبور کرد مرد نماز را شکست و گفت : مردک!در حال راز و نیاز با خدا بودم...

    روزی مجنون از سجاده ی شخصی عبور کرد مرد نماز را شکست و گفت : مردک!در حال راز و نیاز با خدا بودم تو چگونه این رشته را بریدی؟ مجنون لبخندی زد و گفت:من عاشق بنده ای هستم و تورا ندیدم،اما تو عاشق خدایی و مرا دیدی؟!:gol:
بالا