H.R mousavi

در شبي از شب ها
قاصدك بي پروا
نرم نرمك آمد
به گناه غيبت
در ميان خوابي، يار در يادي كرد
قاصدك چيد اشكي
بر سر باد نشست
خبر خوش خوابي، به دل يار رساند
يار چشمش لرزيد
در دلش قند شكست
به خيال خوابي
هردو چمشمش را بست
در هواي خوابش
به اميد لبخند
يا كه عشقي نزديك
كور شد هيچ نديد
عمر بر پايان شد
يار خوش خواب و خيال
به دل خاك نشست

امضا

زندگی افتادن برگی است در کنار جویی که غرورش بارد شدن رهگذری میشکند.
زندگی رقص پرستو در آغوشهواست که نم نم باران به هیاهوی غمی تبدیل میشود.

Following

دنبال کنندگان

بالا