Recent content by dj.juniors

  1. dj.juniors

    ein ID mane khsi biya baham bnishtar ashena bshim rasi esmet chiye ahle kojaei >...

    ein ID mane khsi biya baham bnishtar ashena bshim rasi esmet chiye ahle kojaei >? hamedmors@yahoo.com
  2. dj.juniors

    بيام اينجا چيكار :دي من جاي ديگه فعاليت مي كنم بيا اونجا

    بيام اينجا چيكار :دي من جاي ديگه فعاليت مي كنم بيا اونجا
  3. dj.juniors

    درخواست کمک فوری....

    اذت استفاده از شیاف رو می خوای ول کنی بری دنبال چیز دیگه :دی بیا عزیزم بیا دمر بخواب : )) =)) :*
  4. dj.juniors

    كي به كيه؟؟؟؟؟

    فکر می کنم دقیقا همین باشه :دی
  5. dj.juniors

    :)) عشق مهند بودن و مهندس شدن اینا رو اینجا کشونده برادر من

    :)) عشق مهند بودن و مهندس شدن اینا رو اینجا کشونده برادر من
  6. dj.juniors

    :)) عشق مهند بودن و مهندس شدن اینا رو اینجا کشونده برادر من

    :)) عشق مهند بودن و مهندس شدن اینا رو اینجا کشونده برادر من
  7. dj.juniors

    از کجا آشنا شدی با اینجا بجه کجایی ؟> نخورنمون اینجا

    از کجا آشنا شدی با اینجا بجه کجایی ؟> نخورنمون اینجا
  8. dj.juniors

    سال 2012 چه اتفاقی .........

    به رفیق شفیق میگن دنیا داره تموم میشه :(
  9. dj.juniors

    سال 2012 چه اتفاقی .........

    اسمش نوستار داموس هس اگه اشتباه نکنم خیلی باحاه قشنگ حالیت میکنه که درسته :دی
  10. dj.juniors

    سال 2012 چه اتفاقی .........

    ای بابا من هنوز آرزو دارم می خوام تازه مهندس بشم تازه اینجا فعالیت کنم که چی تموم بشه :دی
  11. dj.juniors

    سال 2012 چه اتفاقی .........

    سلام به همه بچه های مهندسان یه چند وقتیه یه سوالی برام ایجاد شده که سال 2012 واقعا چه اتفاقی برای دنیا می یفته آیا اینکه خیلی ها پیش بینی کردن دنیا تموم میشه درسته یا نه نظر شما در این باره چییه اگه این اتفاق بیفته ..............
  12. dj.juniors

    اینجا جو داغونه همه یه جوری با هم درگیرن ;) مهم نیست من همینجور عضو شدم

    اینجا جو داغونه همه یه جوری با هم درگیرن ;) مهم نیست من همینجور عضو شدم
  13. dj.juniors

    داستانها و مطالب کوتاه، زیبا، پنداموز و تامل برانگیز

    همسرم نواز با صدای بلند گفت، تا کی می خوای سرتو توی اون روزنامه فرو کنی؟ میشه بیای و به دختر جونت بگی غذاشو بخوره؟ شوهر روزنامه رو به کناری انداخت و بسوی آنها رفت تنها دخترم آوا بنظر وحشت زده می آمد. اشک در چشمهایش پر شده بود ظرفی پر از شیربرنج در مقابلش قرار داشت آوا دختری زیبا و برای...
بالا