در آشوب برگریزان پاییزی و ازدحام عصیان زدۀ رنگها
سالهای رو به آینده را می نگرم
که از پس هر لحظه و ثانیه اش
خلقتی نو در دستانم موج خواهد زد
نه رویا میبینم و نه خیال ناباورانه
سالیان برآورد رازی،که انتهای خاموش هر جاده ای
ابتدای راه نپیمودۀ من خواهد بود