Recent content by Ahmad.n.t

  1. Ahmad.n.t

    زنی که برهنه به خیابانها آمد تا مردم راحت باشند!! (+عکس)

    بر بالای تپه‌ای در شهر وینسبرگ آلمان، قلعه ای قدیمی‌و بلند وجود دارد که مشرف بر شهر است. اهالی وینسبرگ افسانه ای جالب در مورد این قلعه دارند که بازگویی آن مایه مباهات و افتخارشان است: افسانه حاکی از آن است که در قرن 15، لشکر دشمن این شهر را تصرف و قلعه را محاصره می‌کند.اهالی شهر از زن و مرد...
  2. Ahmad.n.t

    شکار انسان تفریح سربازان امریکایی در افغانستان

    خانم والترز اخیرا نیز سفری به كابل داشت ملاحظه كرد كه هنوز هم زنان پشت سر همسران خود قدم بر می‌دارند و ... خانم باربارا والترز كه از مجریان بسیار سرشناس تلویزیون های معتبر آمریكاست سالها پیش از شروع مبارزات آزادی طلبانه افغانستان داستانی مربوط به نقشهای جنسیتی در كابل تهیه كرد. در سفری كه به...
  3. Ahmad.n.t

    شکار انسان تفریح سربازان امریکایی در افغانستان

    :gol:Azizan shayad in aks bi ertebat ba bahsetoon nabashe aksi ke pish az in baratoon ersal kardam age vaght dashtid chan saniye roosh fekr konid :gol::victory:
  4. Ahmad.n.t

    زنی که برهنه به خیابانها آمد تا مردم راحت باشند!! (+عکس)

    Salam Doostane Man:gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol:
  5. Ahmad.n.t

    زنی که برهنه به خیابانها آمد تا مردم راحت باشند!! (+عکس)

    پرستاران از او دلیل عجله اش را پرسیدند.زنم در خانه سالمندان است. هر صبح آنجا می‌روم و صبحانه را با او می‌خورم. نمی‌خواهم دیر شود!... پیرمردی صبح زود از خانه اش خارج شد. در راه با یک ماشین تصادف کرد و آسیب دید. عابرانی که رد می‌شدند به سرعت او را به اولین درمانگاه رساندند. پرستاران ابتدا زخمهای...
  6. Ahmad.n.t

    تهرانی ها جواب بدن

    جعبه کفش زن وشوهری بیش از 60 سال بایکدیگر زندگی مشترک داشتند.آنها همه چیز را به طور مساوی بین خود تقسیم کرده بودند.در مورد همه چیز باهم صحبت می کردند وهیچ چیز را از یکدیگر پنهان نمی کردند مگر یک چیز:یک جعبه کفش در بالای کمد پیرزن بود که از شوهرش خواسته بود هرگز آن را باز نکند ودر مورد آن هم چیزی...
  7. Ahmad.n.t

    قطره‌های چکیده از قلم من (سروده‌هاي اعضاي تالار)

    جعبه کفش زن وشوهری بیش از 60 سال بایکدیگر زندگی مشترک داشتند.آنها همه چیز را به طور مساوی بین خود تقسیم کرده بودند.در مورد همه چیز باهم صحبت می کردند وهیچ چیز را از یکدیگر پنهان نمی کردند مگر یک چیز:یک جعبه کفش در بالای کمد پیرزن بود که از شوهرش خواسته بود هرگز آن را باز نکند ودر مورد آن هم چیزی...
  8. Ahmad.n.t

    salam khoobid?

    salam khoobid?
بالا