با همیم تنها، در کوچه های مه گرفته ی انتظار، زیر سایه ی سرو و چنار، زمزمه ی عشق می وزد همراه باد، ابر بوسه هایش را به گونه ات هدیه می کند، حسود می شوم، کاش باران بودم، چه بی پروا صورتت را نوازش می کند، گیج می شوی میان من و آسمان، کدام را انتخاب خواهی کرد؟ دستانم را در دست می گیری، گرمی وجودت سد...
با همیم تنها، در کوچه های مه گرفته ی انتظار، زیر سایه ی سرو و چنار، زمزمه ی عشق می وزد همراه باد، ابر بوسه هایش را به گونه ات هدیه می کند، حسود می شوم، کاش باران بودم، چه بی پروا صورتت را نوازش می کند، گیج می شوی میان من و آسمان، کدام را انتخاب خواهی کرد؟ دستانم را در دست می گیری، گرمی وجودت سد...
خوب ببین...
زندگی زیباست...
رنگارنگ است...
روزها خوبند...
ماه ها بهترند...
و سالها عالی ترند...
می گذرند....
و تو تمامی خوبی ها را تجربه میکنی...
قدم هایت که ایستاد...
روبرویِ خدایی...
رویِ ماهِ خدا را همانجا ببوس ;)
تو تنها نیستی...
دوستانی در نزدیکی ات قدم می زنند،
که شاید هرگز نبینی...
مهربانی هایی که،
شاید بعد ها نصیبت شود...
گفته ی سهراب را گوش کردی؟؟؟
چشم هایت را شُستی؟؟؟
جورِ دیگر دیدی؟؟؟
همیشه لازم نیست چهره ای زیبا داشته باشی
یا صدایی دلنشین
همین که قلبت زیبا باشد
قلبت زیبا ببیند، کافیست
داشتن قلبی زیبا تا اندازه ای خاص هست
که بتوانی خیلی ها را مجذوب خود کنی
در ستاره بارانِ میلادت
میان احساس من
تا حضور تو
حُبابی است از جنس هیچ
از دستان من
تا لمس نگاه تو
آسمانی است به بلندای عشق
جشن میلادت را به پرواز می روم
دراین خانگی ترین آسمانِ بی انتها
آسمانی که نه برای من
نه برای تو
که تنها برای “ما” آبیست
تولدت مبارک