ای وای نهههههه،من انقدر اولویت تو زندگیم دارم که فک کنم اگه یه روز شیطونیم بگیره این میفته ته صف D:
چند وقت پیش نصف شب از خواب بیدار شدم،یعنی حس کردم بیدارم، نمیدونم.....دفعه اول بدون هیچ اتفاقی در حالتی که چند سانتیمتر بلند شده بودمف برگشتم .بار دوم احساس کردم تو فاصله پایین به حالت افقی دارم...
استاد اجازه نداد؟ :)
من هرچی سعی میکنم نمیشه، دریغ از یه اپسیلون پیشرفت D:.....راستی شما چیکارا میکنین موقع برون فکنی؟ من که هر جا دلم میخواد برم فکر میکنم وارد حیطه جادوگری میشم;)
سلام دوست من
تسلیت میگم....منم وقتی دانشجو بودم یکی از دوستامو از دست دادم ولی بیشتر از اینکه برای از دست دادنش غصه بخورم برای به آرامش رسیدنش خوشحال بودم،آخه اونم مریض بود.....یه سحر ماه رمضون برای همیشه از دست درداش خلاص شد....فک نکن برای من راحت بود الان بعد این همه سال وفتی یادش میفتم اشکام...
شما تو صفحه خودون جواب دادین:) ...داشتم فک میکردم وارد حیطه خصوصیتون شدم و نمیخواید جواب بدین
خب من با این پیشرفت کند تازه اگه بشه اسمشو بزارم پیشرفت، دلم اب میشه تا اون موقع ،تازه کلی سوال دارم ازش بپرسم ولی...
من دیشب خیلی سعی کردم ولی نشد
فقط حس میکردم همه جام کج و معوج شده حتی اجزای صورتم که تا حالا تجربشو نداشتم ولی بعدش دیگه خسته شدم و ادامه ندادم
امروز ظهر هم دوباره امتحان کردم ولی باز چشمام یهو باز شد بعدشم که خوابم برد یه خواب عجیب و اعصاب خورد کن دیدم فکر میکنین این جور مواقع که آدم خوابش...
راستش من خودم خیلی تازه کارم ولی دیدم استاتید محترم نیستند گفتم شاید بشه کمکی بکنم
اولش با تلقین شروع میشه ولی نتیجش اینه که آدم میتونه روحشو از جسمش بفرسته بیرون درست مثل وقتی که خوابه. ولی این دفعه با اختیار خودش و چون این عمل اگاهانه هست میشه کنترلش کرد و هدایتش کرد جایی که بخوایم بره...
من دیگه حتی تجربه های قبل هم ندارم :(...البته خیلی سعی نکردم یه کم فکرم مشغوله میخواستم بذارم وقتی که آمادگی داشته باشم
ولی خیلی مشتاق شدم استادمُ ببینم ببخشید فضولی کردم صحبت های شما و آرکی رو خوندم:D