آشنایی با مشاهیر معماری جهان

zarnaz_a

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
زاها حدید

زاها حدید

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif][/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]
[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]زها ( زاها ) حدید در تاریخ ۳۱ اکتبر ۱۹۵۰ در بغداد به دنیا آمده است. ایشان مدرک ریاضیات خود را از دانشکاه آمریکایی بیروت اخذ کرد و سپس برای تحصیل در مدرسه معماری (AA)راهی لندن شد. زاها حدید (Zaha Hadid) که در حال حاضر تبعه و شهروند انگلستان می باشد از سال ۱۹۷۲ در انجمن معماری لندن (Architectural Association in London) به تحصیل در رشته معماری پرداخت و در سال ۱۹۷۷ موفق به دریافت مدرک خود گردید. او پس از اتمام تحصیلات، به دفتر معماری متروپولیتن (Office for Metropolitan Architecture) پیوست و به همراه همکاران خود در OMA، رم کولهاس (Rem Koolhaas) و الیا زنگلیس (Elia Zenghelis)، به تدریس در مدرسه معماری AA پرداخت و بعدها تا سال ۱۹۸۷، آتلیه شخصی اش را در مدرسه AA سرپرستی نمود.
زاها حدید اخیراً عهده دار کرسی استادی کنزو تانگه (Kenzo Tange) در مدرسه طراحی دانشگاه هاروارد، و کرسی استادی سالیوان در دانشگاه ایلی نویز (Illinois)، مدرسه معماری شیکاگو، گردید و قبلاً نیز به عنوان استاد میهمان در دانشگاه هنر هامبورگ (Hochschule für Bildende Künste)، مدرسه معماری نولتن (Knolton)، استودیوی اوهایو و کارشناسان ارشد (Ohio and the Masters) در دانشگاه کلمبیا، نیویورک، تدریس نموده است. علاوه بر این، او عضو افتخاری آکادمی هنر و ادبیات آمریکا و همکار انستیتوی معماری آمریکا می باشد. وی در حال حاضر استاد دانشگاه هنرهای کاربردی وین در اتریش و دستیار درس طراحی معماری ائرو ساآرینن (Eero Saarinen) در ترم بهار ۲۰۰۴ دانشگاه ییل (Yale)، نیوهون (New Haven)، است.
حدید معماری است که پیوسته مرزهای معماری و طراحی شهری را گسترش می دهد. او در کارهایش با بهره گیری از مفاهیم فضایی جدیدی که تقویت کننده مناظر شهری موجود هستند، زیبایی شناسی نظری ای (غیرعملی) را پیگیری و تجربه می کند که تمام زمینه های طراحی از طراحی شهری تا طراحی داخلی و مبلمان را در برمی گیرد. با اینکه شهرت زاها حدید بیشتر بخاطر اصلی ترین کارهای ساخته شده اش می باشد، اما علایق و دل مشغولی های عمده او مستلزم اشتغال همزمان وی به فعالیت حرفه ای، تدریس و پژوهش است.
حدید اساس معماری را در نحوه فکر کردن به آن می داند. طرح های ساختمانی حدید که به صورت نقاشی عرضه می شوند، در ٢٥ سال گذشته، نقش مهمی در تحول معماری معاصر داشته اند. این آثار در موزه ها و گالری های معروف جهان از جمله موزه گوگنهایم و موزه هنرهای مدرن نیویورک به نمایش درآمده و بخشی از کلکسیون دائمی آنهاست.
زاها حدید با شرکت در مسابقات متعدد طراحی معماری، ایده ها و افکار نوینی را به معرض نمایش گذاشته است که این امر نشان دهنده رویکرد آوانگارد و پیشروی وی در طراحی معماری می باشد. اکثریت پروژه های مختلف او که تاکنون اجرا شده اند و یا در حال حاضر در دفتر وی بر روی آنها کار می شود، حاصل شرکت در این مسابقات هستند.
طرح های بدیع او برای ایجاد فضاهای معماری سال ها با تحسینی توأم با تردید روبرو بود. اما امروزه که جهان آمادگی بیشتری برای پذیرش و ایجاد بناهای پیچیده دارد، این طرح ها نیز با استقبال بیشتری روبرو شده است. او در کار خود از حرکت، ایجاد فضاهای خالی و فرم های کشیده افقی استفاده می کند و در زمینه طراحی مبلمان و معماری داخلی، طرح های نمایشگاهی و تجهیزات و لوازم صحنه نمایش نیز کارهای زیادی را انجام داده است.
زاها حدید تا به حال بخاطر طراحی پروژه های مختلف، چندین جایزه معماری دریافت نموده است و در سال ۲۰۰۴ نیز به عنوان برنده جایزه معماری پریتزکر، مهم ترین جایزه جهان در زمینه معماری، انتخاب گردید. او نخستینی زنی است که طی ۲۸ سال برگزاری جایزه پریتزکر، موفق به دریافت این جایزه معتبر بین المللی شده است. جایزه صدهزار دلاری پریتزکر طی مراسمی در روز ٣١ ماه مه همان سال در موزه آرمیتاژ در شهر سن پترزبورگ روسیه به این معمار عراقی ـ انگلیسی، اعطا گردید.
مشهورترین پروژه های ساخته شده زاها حدید عبارتند از:
۱ـ ایستگاه آتش نشانی Vitra، Weil am Rhein، آلمان (۱۹۹۳)
۲ـ ساختمان نمایشگاهی Lfone، Weil am Rhein، آلمان (۱۹۹۹)
۳ـ منطقه ذهن (Mind Zone) در گنبد هزاره، گرینویچ، لندن، انگلستان (۱۹۹۹)
۴ـ پارک سوار هونهایم شمالی، استراسبورگ، فرانسه (۲۰۰۱)
۵ـ جایگاه اسکی پرش Bergisel، Innsbruck، اتریش (۲۰۰۲)
۶ـ مرکز هنرهای معاصر Rosenthal، سین سیناتی، اوهایو، ایالات متحده (۲۰۰۳)
۷- مرکز مگی در بیمارستان ویکتوریا (۲۰۰۶)، کرکالدی، اسکاتلند
۸- ایستگاه قطار سریع السیر ناپل (۲۰۰۶)، ناپل، ایتالیا
۹- ساختمان مرکزی ب ام و (۲۰۰۵)، لیپزیگ، آلمان
۱۰- ترن هوایی (۲۰۰۷) اینسبورگ، اطریش
۱۱- مرکز علمی فائنو (۲۰۰۵)، وولفسبرگ، آلمان
۱۲- سکوی پرش اسکی برگیسل (۲۰۰۲)، اینسبورگ، اطریش
در حال حاضر نیز در دفتر زاها حدید بر روی پروژه های متنوعی کار می شود:
۱ـ مرکز ملی هنرهای معاصر (MAXXI)، رم، ایتالیا
۲ـ موزه گوگنهایم، Taichung، تایوان
۳ـ طرح کلی ناحیه Zorrozaurre، بیلبائو، اسپانیا
۴ـ توسعه مرکز هنرهای Price Tower، Bartlesville، ایالات متحده
۵ـ مرکز فرهنگی ـ ورزشی Herault، مون پلیه، فرانسه [/FONT]
 

zarnaz_a

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز


تویو ایتو «باد» را به عنوان شعارخود انتخاب کرده است؛ بدون هیچ زیاده گویی، معماری او به زیبایی باد را به تصویر می کشد. سَبُکی ، لحظه‌ای بودن، تا حدودی به حال خود رها بودن، موجودیتی که احساس نمی‌شود (کم رنگ)، اینها همگی مشخصاتی شایسته ای برای معماریی «باد» گونه است. حقیقتا او از ابتدا به حرکت باد توجه خواصی داشته و هرچه آثارش نو تر می شود می توان دید که او زبردستانه تر ازباد استفاده می کند.... البته استفاده ازباد نه به معنای واقعی آن، بلکه درمعنایی رویاگونه، هماهنگ، ساده و انتزاعی، بیشتر تحسین برانگیز است!
 

zarnaz_a

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
نورمن فاستر

نورمن فاستر

نورمن فاستر ، در اول ماه ژوئن در شهر منچستر متولد شد . 1953 پس از اتمام دوره متوسطه ، به صورت نيمه وقت و به عنوان منشی در تالار شهر منچستر شروع به کار کرد . سپس به خدمت سربازی رفت و در حين خدمت در نيروی هوايی ، در زمينه مهندسی الکترونيک مهارت يافت و اطلاعاتی در مورد هواپيما کسب کرد . در نهايت ، به دليل علاقه به هولپيماهای گلايدر به يک خلبان ماهر تبديل شد . 1955 پس از اتمام دوره دوساله سربازی ، در دفتر دو تن از معماران منچستر مشغول به کار شد
1956 با ثبت نام در دانشگاه معماری منچستر ، به فراگیری دروس نسبتا سنتی ( در مقایسه با دروس و و رويکرد های متفاوت در انجمن معماران لندن و مدرسه ی معماری لیورپول ) پرداخت . با اين حال ، در اين سال ها توانست مهارت های منحصر به فردی در زمينه ی فنون ترسيم و ارائه به دست آورد
او در اين سال ديپلم معماری و مجوز طراحی شهری خود را دريافت کرد . در همطن زمان ، مدال هی وود و مدال برنز انجمن معماران منچستر به وی اهدا شد . علاوه بر اين ، با قبولی در بورسيه ی تحصيلی انجمن ساختمان سازان ، به فلاوشيپ هنری نايل شد . پس از آن برای گذراندن دوره دو ساله ی تخصصی در دانشگاه ييل به آمريکا رفت . وی در آنجا تحت تاثير پل رادولف ، سرج چرمایف و وين سنت اسکالی قرار گرفت و در همين زمان با ريچارد راجرز ( که مانند خود او دانشجوی بورسيه بود ) و جيمز استرلينگ ( که برای مدت کوتاهی در همان مدرسه تدريس می کرد ) ملاقات کرد . 1962 فاستر مدرک فوق ليسانس معماری را با موفقيت دريآفت کرد . سپس گردش معماران را از سواحل شرقی ايالات متحده تا کاليفرنیا آغاز کرد و در اين سفر ، روند توسعه ی معماری مدرن را از فرانک لويد رايت تا چالز آيمز بررسی و دنبال کرد . 1963
پس از بازگشت به انگلستان با همکاری ريچارد راجرز ، گروه طراحی " گروه 4 " را در لندن تشکيل داد . ديگر همکاران آنها در اين گروه عبارت بودند از : سور راجرز ، همسر ريچارد راجرز ، و جورجيا والتون که با راجرز در انجمن معماران لندن تحصیل کرده بود . مدتی بعد ، وندی چيزمن ( فارغ التحصیل مدرسه معماری بارتلت دانشگاه لندن که بعدها همسر فاستر شد ) نيز به آنها ملحق شد . البته از همان آغاز ، عضویت جورجیا بالتون ( که دفتر اصلی او در هامپ استید بود ) حالتی ظاهری داشت و تاثير چندانی بر رابطه آنها نداشت
1964 در اين سال با وندی چيزمن ازدواج کرد که ثمره آن ، دو فرزند به نام های " تی " و " کال " است . 1966 در اين سال به عضويت انجمن معماران سلطنتی انگلستان در آمد
1967 فاستر همراه با " گروه 4 " ساختمانی را طراحی کرد که وی را به شهرت جهانی رساند . اين ساختمان ، کارخانه رليانس در سوئد بود که آخرين بنای ساخته شده توسط این گروه است زیرا اين گروه در همان سال منحل شد . سپس نورمن و وندی فاستر با هدف ايجاد يک مرکز برای طراحی و تحقيقات ، دفتر معماری فاستر و همکاران را تاسيس کردند . در اين دفتر در مجاورت باغ کوونت قرار داشت
1968 در حین طراحی پروژه تئاتر ساموئل بکت ، با ريچارد باکمينيستر فولر آشنا شد که بعد ها ، تاثير عميقی در انديشه و کارهای فاستر گذاشت . آشنايی ، سر آغازی بود برای دوستی و همکاری طولانی پر ثمری که تا زمان مرگ اين استاد آمريکايی ( يعنی سال 1983 ) ادامه داشت . 1971
در اين ، دفتر معماری فاستر و همکاران به طبقه همکف ساختمانی در خيابان فيتزروی ( که فقط چند صد متر از برج اداره پست فاصله داشت ) منتقل شد. تجهيز و طراحی داخلی اين دفتر ، بستری بود برای بررسی و آزمايش مفاهیم و مصالحی که بعده ها هسته اصلی فلسفه کار فاستر را شکل داد . 1974
فاستر به عنوان نايب انجمن معماری انتخاب شد . شرکت او که قبلا با يک شرکت نروژی به نام " شرکت خطوط کشتی رانی فرداولسن " همکاری داشت ، دفتری در اوسلو تاسيس کرد و ابتدا کارهايی برای اين کار فرمای نروژی انجام داد ؛ سپس با کارفرماهای ديگر در نقاط مختلف کشور همکاری کرد
1975 در اين سال ، ساخت دفترهای شرکت بيمه ويليس ، فابروداماس در ايپسوويچ به پايان رسيد و اين پروژه ، شرکت فاستر را به شهرت جهانی رساند
1978 ساخت مرکز های هنرهای تجسمی سانز بوری ، آغاز مرحله ی مهم و درخشانی در زندگی حرفه ای او شد . پروژه های ارزشمند ديگری را برای او و همکارانش به ارمغان آورد
1979 در اين سال شرکت بانکداری هنگ کنگ و شانگهای از وی دعوت کرد که همراه شش شرکت بين الملی ديگر ، در مسابقه ای محدود با موضوع طراحی دفتر مرکزی اين بانک شرکت کند . با انتخاب طرح فاست به عنوان طرح برگزيده ، اجرای اين پروژه به شرکت وی واگذار شد
1980 فاستر در اين سال به عضويت انجمن معماران آمريکايی در آمد ، علاوه بر اين ، در همين سال دکترای افتخاری دانشگاه انجلیای شرقی به او اعطا شد . در بيست و چهارم ژوئن نيز ، در مراسم اهدا مدال طلای سال 1980 به جيمز استرلين سخنرانی کرد
1981 در اين سال با شرکت در مسابقه محدود طراحی ورزشگاه سرپوشيده فراکفورت آمين ، جايزه طرح برگزيده را دريافت کرد . در همين زمان ، معماری او در يکی از برنامه های مستند هنری Bbc معرفی شد و مورد بررسی قرار گرفت . 1982
در اين سال ، دفتر آنها به خيابان گریند پورتلند و در مجاورت دفتر های شرکت Reba منتقل شد . همچنين به عنوان يکی از اعضای هيئت علمی دانشکده صنعتی هنر لندن انتخاب شد .
1983 در اين سال ، فاستر بالاترين رتبه اين حرفه را از آن خود کرد و " مدال طلای سلطنتی " رشته معماری را دريافت نمود . اين مدال ، جايزه بين الملی ارزشمندی است که در سال 1848 ، ملکه ويکتوريا برای پيشرفت حرفه معماری در نظر گرفته بود . در مراسم اهدا این جايزه ، با کمينيستر فولر سخنرانی کرد . فاستر در اين سال به عضويت دانشگاه سلطنتی در آمد . پس از برگزاری يک مسابقه ی محدود با شرکت گروه منتخب معماران ، از فاستر برای طراحی مرکز جدیدی برای Bbc در منطقه ی پورتلند دعوت شد . اين مرکز در مقابل کليسای آل سولز اثر جان ناش قرار دارد .
1984 در مسابقه محدودی که شورای شهر نايمز برای طراحی يک مدياتک و مرکز هنرهای معاصر در آن شهر برگزار کرد ، طرح فاستر برنده شد . در همين سال اتحاديه ی بين المللی معماران ، جايزه آگوست پره را به وی اهدا کرد .

1986 دانشگاه بت ، دکترای افتخاری علوم را به فاستر اعطا نمود. در همين سال ، دو نمايشگاه مهم از کارهای او برپاشد : يکی در انجمن معماران فرانسه در پاريس ( بازگشايی در ژانويه ) و ديگری در دانشگاه سلطنتی لندن ( بازگشايی در اکتبر ) . وی جايزه موسسه طراحی ژاپن را به خود اختصاص دا . شرکت او نيز در همين سال در مسابقه تغيير شکل و بازسازی يک سايت 48 هکتاری در منطقه کينگزکراس در لندن برنده شد . اين پروژه ، در نوع خود بزرگترين و وسيع ترين طرح شهر سازی در اروپا است و شامل تفکيک طيف وسيعی از عملکردهای مختلف می باشد. از جمله اين عملکردها می توان به ايستگاه تونل راه آهن متصل به پارک بزرگ اشاره کرد که اطراف آن از ساختمانهای مسکونی و اداری پوشيده شده است . اين پروژه و پروژه ی چهارراه پاترنوستر ، آغاز مرحله جديدی از اجرای پروژه هايی در مقياس شهری بود . در سال بعد ، اين شرکت طرح های شهری مختلفی برای شهرهای زير طراحی و اجرا کرد: کمبريج ( 1989 ) ؛ نايمز، کانس و برلين ( 1990 ) ؛ گرينويچ ( 1991 ) ؛ روتردام ، لودن شيد و يوکوهاما ( 1992 ) ؛ بافت تاريخی چارترس ، کورفو و ليسبون ( 1993 ) . هم اکنون اين شرکت در حال انجام پروژه ای برای تغيير شکل و بازسازی قسمت وسيعی از مرکز شهر بارسلون است که مساحت سايت آن بيش از 220 هکتار است .
1988 ظرفيت بالای اين شرکت باعث شد که بتواند به مجموعه ی وسيعی از برنامه ها و پروژه های کلان مقياس پاسخگو باشد . یکی از اين پروژه ها ، برج مخابرات بارسلون است که به منظور آماده سازی شهر برای مسابقات المپيک در نظر گرفته شده است . نمونه های ديگر اين پروژه ها ، مترو شهر بيلبائو ، پل دره گذری در منطقه ی رنس در فرانسه و ايستگاه زيرزمينی کاناری وارف در لندن ( 1991 ) است . 1989 اين مصادف بود با فوت زود هنگام وندی ( همسر نورمن ) که آغازفعاليت حرفه ای نورمن همراه او بود و پس ازهمکاری در" گروه 4 " ، يکی از موسسان دفتر معماری فاستر و همکاران بود . 1990 سازمان حفاظت از محيط زيست انگلستان ، ساختمان شرکت بيمه ويليس ، فابر و داماس در ايپسوويچ ( 74-1973 ) را جزء ساختمان های ارزشمند ( از نظر تاريخی ، معماری و سازگاری با محيط زيست ) اعلام کرد و مدال معتمدين Riba را به نورمن فاستر اعطا نمود . در همين سال ، فاستر عنوان " سر " گرفت . در اين زمان ، دفتر معماری فاستر و همکاران ( که از اين پس دفتر معماری سر نورمن فاستر و همکاران ناميده خواهد شد ) به ساختمان نوسازی در کيلومتر 22 جاده ی هستار در نزديکی رودخانه تيمز نقل مکان کرد . در اين دفتر جديد ، تمام عملکرد های گوناگون مربوط به کارگاه ماکت سازی و مصالح ، بايگانی پرونده ها ، کتابخانه و آرشيو فيلم های ويدئويی و عکس ، همگی زير سقف گرد آمده اند .
1991 دانشگاه معماری فرانسه ، به وی مدال افتخار اعطا کرد . در همين سال ، چندين پروژه ی جديد و ارزشمند را به اتمام رساند ؛ از جمله فرودگاه استانزتد، مرکز تلويزيونی آی تی ان ، نگارخانه های ساکلر ( که ملکه اليزابت دوم آنها افتتاح کرد) و برج سده در توکيو که همه آنها علاوه بر دريافت جوايز متعدد ، مورد ستايش تمام جهان قرار گرفت . در مراسم بازگشايی ساختمان کرسنت وينگ ، مرکز هنر های تجسمی سانزبوری نمايشگاهی بر پا کرد که حاصل شش سال فعاليت حرفه ای فاستر را به نمايش گذاشت . در نمايشگاه دو سالانه ی ونيز ، غرفه ی بريتانيا نيز تعدادی از طرح های فاستر و پنج معمار ديگر انگليسی را به نمايش در آورد .
1992 دانشگاه و موسسه ی هنر و ادبيات آمريکا در نيويورک ، جايزه يادبود آرنولد برونر را به وی اعطا نمود . دانشگاه هامرسايد به او دکترای افتخاری داد. برپايی چندين نمايشگاه در شهرهای پاريس ، بوردوکس ، رنس و آرسن سنان ، بر ارزش و اعتبار فاستر در اروپا افزود . در همين سال ، وی در چندين مسابقه معماری برنده شد که مهمترين آنها عبارتند از : فرودگاه جديد هنگ کنگ ، پارک مشاغل برلين ، مجموعه تسهيلات المپيک در منچستر و قسمت الحاقی آن به موزه ی ماقبل تاريخ در پرووانس .
1993 وسعت پروژه ها و تعدد قراردادهای بين المللی باعث شد که اين شرکت ، دفتر هايی در شهر های برلين ، فرانکفورت ، هنگ کنگ ، نايمز و توکيو دایر کند . شرکت معماری سرنورمن فاستر و همکاران در آلمان ، در مسابقه طراحی پارلمان جديد برلين برنده شد . از ديگر موفقيت های وی در مسابقات معماری می توان به طرح موزه جنگ در هارتل پول و طرح مجموعه ی نمايشگاهی در ليسبون اشاره کرد . پروژه ی مرکز هنرهای معاصر در شهر نايمز فرانسه افتتاح شد . اين پروژه به دليل مشکلاتی که برای برگزاری مسابقه ( 1983) بوجود آمد ، با مدتی تاخير انجام شد . ولی اين مشکلات در ساخت مدرسه ی متوسطه شهر فرژو وجود نداشت . طراحی اين مدرسه ، در سال 1991 به مسابقه گذاشته شد . انجمن معماران آمريکايی نيز ، در همين سال مدال طلای خود را به سر نورمن فاستر اعطا نمود .
 

zarnaz_a

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
فرانک لوید رایت

فرانک لوید رایت

رایت : " در آغاز پی بردم که سکونتگاه اساسا مانند غار نیست بلکه مانند سرپناهی وسیع در هوای آزاد هم آهنگ با چشم انداز به بیرون و درون است ."
رایت : " نگذارید دیوار سقف و کف اکنون شریک یکدیگر نشوند بلکه جزئی از یکدیگر باشند و هر یک بر دیگری و در دیگری تاثیر بگذارند . "
رایت بین سالهای 1916تا 1922 به ژاپن سفر کرد و در ژاپن هتل امپریال را در توکیو طراحی کرد . در این سالها شدیدا تحت تاثیر معماری ژاپن بود . ارتباط خانه با محیط ، الهام از طبیعت ، معماری ارگانیک ( ژاپنی ) ، سیالیت فضاهای داخلی . دومدرسه معماری شمال و جنوب در شیکاگو و نیومکزیکو ، تاسیس کرد .
در کل می توان معماری رایت را چنین توصیف کرد : معماری ارگانیک ، ترکیب ساختمان با طبیعت و نه تحمیل ساختمان بر طبیعت ، ساختمان باید در دل تپه ساخته شود و به صورت افقی ( که در رقابت با طبیعت مطرح نشود ) ، مصالح بکار رفته باید منطبق با همان طبیعت که ساختمان ساخته می شود باشد . شکل ساختمان بی قاعده و منفصل بندی شده و این عمل نه تنها بدلیل عملکرد ها بلکه به دلیل بی قاعده گی طبیعت بستر ساختمان ، توجه به مورفولوژن سایت و توجه به عملکرد و تکنولوژی ساخت ، یکی از شاخصه های اصلی در طراحی مسکن رایت آتشگاه در مرکز خانه و تنها عنصر عمودی معماری رایت بود و این عنصر عمودی بقیه فضاهای مسکن را سازمان می داد .
منبع الهام کارهای رایت : هنر و صنایع ( هنر و پیشه ) - ساختمانهای ژاپنی - مکتب شیکاگو
شاهکارهای معماری رایت :
Falling Water House (1937) Pennsylvania
Guggenhiem Museum (1956-1959) Newuork

در کل سه هدف عمده رایت عبارتند از :
ارتباط سیال بین داخل و خارج با گشودگی های مداوم و عناصر برنامه ریزی شده افقی بودن چشمگیر آنها که ارتباط کامل با زمین به وجود می آورد . تقارن محوری برای تمرکز سیالیت در نقاط مشخص ، برای نمونه در جلوی بخاری یا به سمت منظر اصلی ( چشم انداز ) بکار گرفته شده است .

پسشگامان معماری مدرن

Frank Lioyd Wright ( 1869- 1959 )

بین سالهای 1893- 1887 دردفتر آدلر و سولیوان کار می کرد . قسمت اول فعالیتهای رایت که تا سال 1910 ادامه داشت شامل تعداد زیادی خانه های مسکونی بود .
لارکین - Larkin House ( 1905 )
کیسای اوک پارک - Oak Park - ( 1906 ) - معبد یگانگی - The Unity Temple
ایلینوین - Hickox house ( 1900 )


نظریات رایت در مورد معماری ، در سال 1930 ، اصول برنامه ریزی برگرفته شده از کتاب رایت در معماری و دموکراسی :

1- کم کردن دیوارهای داخلی و ایجاد یک محیطی برای جریان هوا ، نور و چشم انداز به طوری که در کل پیوسته نشان داده شود .
2- هماهنگ ساختن بنا با محیط خارج ( ثابت شده است که سطوح گسترده افقی بهترین وسیله برای ایجاد همبستگی است )
3- پلان آزاد
4- نشان دادن پی ها به صورت سکوی آجری کوتاه برای قرار گرفتن خانه بر روی آن
5- عدم استفاده از مصالح متنوع ، استفاده از مصالح جدید
6- دادن تناسبات منطقی و انسانی به تمام درها و پنجره ها
7- قرار دادن تاسیسات حرارتی درداخل ساختمان ( آتشگاه در مرکز ساختمان ) تاسیسات روشنایی و لوله کشیها در استخوان بندی ساختمان بطوری که جزئی از پیکره ساختمان باشد .
8- مبلمان ساختمان به عنوان عناصر ارگانیک معماری و طرح آنها از بنا و الهام گرفته از آن باشد .
9- حذف تزئینات ( دوره های معماری ) حذف ظرایف کاریها

لارکین - Larkin Bulding ( 1902-6 ) Newyork
ویلتیس - Willitts House ( 1902 )
کونلی - Coonley House
روبی - Robie House ( 1909 ) Chicago
ماشین و صنعت به نظر رایت وسیله ای است که توسط آن می توان میان مصالح ساختمانی و تصور نزدیکی بیشتری ایجاد کرد
 

zarnaz_a

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
چارلز ادوارد ژنر معروف به لوکوربوزیه

چارلز ادوارد ژنر معروف به لوکوربوزیه

چارلز ادوارد ژنر معروف به لوکوربوزیه Charles Edouard Jeannert ( 1887-1965 )
لوکوربوزیه در شهر لاشو دوفن ( La Chaux-De-Fonds ) سوئیس در سال 1887 م . متولد شد . او به عنوان یک گراورکار ( سازنده قالب ساعت ) آموزش دید و در سن پانزده سالگی جایزه ای در نمایشگاه 1902 م . تورین به خود اختصاص داد .
ساختمانهای کلبه مانند در اوائل جوانی خود ( بیست سالگی ) در سوئیس طراحی کرد . یکی از خصوصیات بارز این کلبه ها تاثیر هنر جدید است که در آن تزئینات را به مثابه سنت و گذشته معماری سوئیس به کار برد .
لوکوربوزیه در سالهای اولیه شکل گیری آثارش به یک ایده آلیست شباهت بیشتری دارد و برای او هندسه یک الگوی سمبلیک است . لوکوربوزیه در این دوران شروع به مطالعه آثار نیچه و برای او هنرمند فردی در تماس با یک نظم عالی تر است ، نظمی که موجب ایجاد اشکالی می شود که دنیایی را تحت سلطه خود در می آورد .
موضوع نقاشیهایی که لوکوربوزیه به نام سبک P urism ( پوریسم ) می کشید اشیایی همچون گیتار ، بطری و لوله بود . ( دیدگاه پوریسم یک نوع افلاطون گرایی خاص بود . در این دیدگاه خطوط بیرونی بطری و گیتار در حد اشکال هندسی تنزل داده شده است و در موازات سطوح تصویر ترسیم شده اند ، خطوط بیرونی و رنگها متمایز و شاداب بوده ، تنش و کشش عینی آن با به هم غلتیدن ابهامات فضایی اصول کوبیست ، در قبال منازل متفاوت از یک شی در آن به نظم کشیده شده است .
او در سن 24 سالگی در دفتر آگوست پره کار کرد و خواص بتن را آموخت . مدتی به برلین رفت و در دفتر پیتر بهرنس مشغول کار شد .Peter Behrens ( 1868-1940) پدر معماری مدرن . اوسالها بعد در آلمان تحت تاثیر ورک و کارهای والتر گروپیوس بود . در این برداشت او تحت تاثیر مصالح معماری از جمله شیشه و ورقهای فلزی بود و شروع به برداشت این نیازدر تلفیق میان هنر و ماشین نمود .
تاثیر بعدی که در آثار لوکوربوزیه مشاهده می شود مربوط به مسافرتها و اسکیسهای او از مساجد استامبول ، ساختمانهای یونان ،کشورها حوزه مدیترانه و خاور دور است . اما بیشترین تاثیر گذاری بواسطه آکروپلیس در آتن است . وی همه روزه به مدت یک ماه از پارتنون دیدن کرد . گاها هر بار ساعتها وقت خود را صرف اسکیس از زوایای مختلف آن می کرد و همین بود که بعدها پارتنون رابا یک ماشین مقایسه می نمود .
اولین ساختمانی که طراحی کرد خانه D omino بود در سال 1915 ، نشان دادن اسکلت یک ساختمان با بتن مسلح است .
در سال 1923 تفکرات تئوری خود را در کتاب " به سوی یک معماری " بیان می کند . او تکنیک و هنر را دو ارزش هم ردیف با هم تعریف می کند . نظریات لوکوربوزیه بدین شرح است :

1- معماری باید تحت کنترل ترسیمات نظم دهنده هندسی قرار گیرد .
2- عناصر معماری جدید را می توان در تولید صنعتی ، کشتی و هواپیما باز شناخت .
3- ابزار معماری جدید روابطی هستند که به مصالح خام ارزش می دهند . ظاهر ساختمان به صورت انعکاس داخل آن و تناسبات و عناصر نما به عنوان پدیده های خالص ذهنی .
4- خانه باید مانند ماشین سری وار ساخته شود .
5- تغییرات شرایط اقتصادی و فنی ، الزاما انقلابی در معماری پدید آورد .

او در کتاب بعدی اش به نام " هنرهای تزئینی امروز " ( 1925 ) گفت که " خانه ماشینی است برای زندگی کردن " این جمله ، شعار انقلابی ترین تمرین از معماری مدرن است .
در سال 1926 لوکوربوزیه اصل برای یک معماری مدرن را ارائه کرد . این اصول به شرح زیر است :
1- پیلوتی 2- بام باغچه ( ساختمانهایی با بامهای مسطح ) 3- پلان آزاد 4- پنجره های طولی 5- نمای آزاد .
تمام ایم 5 اصل لوکوربوزیه در ساختمان ویلای ساووا ( 30- 1928 ) رعایت شد .

اولین خانه های لوکوربوزیه :

خانه دم - اینو Domino House ( 1915 )

معماری به اساسی ترین عوامل سازنده خود ، ستون ، سقف ، کف و پله تجزیه شده است . طرح این خانه های پیش ساخته را در نظر مهندسین مورد توجه قرار داد .

خانه سیتروئن C itrohan House (1920 )

خانه را برای کارگران طراحی کرد ولی در حد پروژه باقی ماند . استفاده کردن از بام به عنوان حیاط و ساختمان به صورت پیلوتی .

ویلا ساووا Villa savoye ( 1928-1930 )
در سایتی خارج از پاریس ساخته شد . رعایت 5 اصل لوکوربوزیه در این طرح دیده می شود . ارتباط بین ساختمان با طبیعت ، استفاده کردن از رامپ در دو بخش ، یک قسمت در داخل بنا و قسمت دیگر در امتداد دیوار خارجی تا تراس ، طراحی پله در وسط خانه و تاکید روی آن ، گرایش تندیس گونه بودن ساختمان .


آپارتمان مسکونی مارسی United Habitation ( 1947- 52 )

این ساختمان 18 طبقه با نام خانه لوکوربوزیه معروف است و وی به خاطر این ساختمان جایزه لژیون ولور را گرفت . 1925 ساختمان برای 1600 نفر با 337 آپارتمان ، یک اطاقه تا آپارتمانهایی که برای خلنواده های 8 نفره هستند . فروشگاهها در 2 طبقه میانی و انعکاس آن در نمای ساختمان . فروشگاهها عبارتند از مغازه های خواربار فروشی و سرویس دهی ، دفتر پست ، در طبقه 17 یک رستوران و مهد کودک برای 150 کودک و استخری کم عمق ، تراسی به ابعاد 24 در 165 متر مخصوص ورزشو امور اجتماعی است . صاف کاری نکردن محل قالبهای بتن در نمای ساختمان به خاطر طبیعی دیده شدن آن و زبر پیلوتی .
لوکوربوزیه در روز افتتاحیه گفت : " در هر گوشه ای از این بنا اثر چوب و یا جای میخ و چکش خوردگی را می توان دید . بتن مانند سنگ ، چوب یا سفال به صورت طبیعی در آمده است .حقیقتا می توان تصور کرد بتن به اندازه سنگ زیباست و آن را در ساختمانها به حالت طبیعی خود باقی گذاشت . "

Chapel Of Ronchamp ( 1950-4 )
این کلیسا در ستایش تحت تاثیر معماری آکروپلیس یونان ، از یک شیب پایین به بالا می آید و این امر باعث می شود ساختمان به صورت تندیس گونه به نظر بیاید . دیوارهای رمانسک ، سازه باربر ، پنجره هایی بدون هیچ تناسبات و معیاری در نما کار شده و سقف به صورت صدف است .

CIAM کنگره جهانی معماری مدرن :
ساخاتمان مجمع ملل در ژنو طرح لوکوربوزیه رد شد . تعریف کمال مطلوب حرفه معماران جهانی کردن معماری مدرن .
1- در بیانیه لاسارا 1928 م . لوکوربوزیه بیانیه کنگره را در یک نقشه مصور شده نشان داد . روزی معماری معاصر نیروهای مخالف که در مجامع رسمی قدرت هستند پیروز خواهد شد.
2- دومین کنگره در فرانکفورت در سال 1929 م . برگزار شد و موضوع بیانیه خانه های ارزان قیمت بود و برای اولین بار والتر گروپیوس و آلوار آلتو شرکت کردند .
3- سومین کنگره در بلژیک در سال 1930 م . برگزار شد . موضوع کنگره استفاده منطقی از زمین برای ساختمانها بود .
4- چهارمین کنگره در یونان در سال 1933 م . برگزار شد . منشور آتن ، این کنگره مهمترین کنگره سیام بود زندگی ، کار ، تفریح ، عبور و مرور .
5- پنجمین کنگره در پاریس در سال 1937 م . برگزار شد و موضوع آن محل سکونت و محل تفریح بود .
6- ششمین کنگره در آمریکا در سال 1939 م . برگزار شد سنت معمول CIAM از بین رفت و قرار شد هر معمار در مورد کارهایش بحث کند . مباحث این کنگره در کتاب " ده سال معماری مدرن " در سال 1951 در آلمان چاپ شد .
7- هفتمین کنگره در ایتالیا در سال 1949 برگزار شد و موضوعش مسئله زیبایی در معماری بود .
8- هشتمین کنگره در انگلستان در سال 1951 برگزار شد مرکز شهر حق پیاده روندگان .
9- نهمین کنگره در فرانسه در سال 1953 برگزار شد و موضوع آن محیط طبیعی انسان بود.
10- دهمین کنگره در یوگوسلاوی برگزار شد .
کار CIAM با بحث درباره ساختن ارزان قیمت (1929) و سپس در سال 1930 با بحث درباره نحوه استفاده منطقی از زمین ، نخستین مطالعه درباره وضعیت شهر با در نظر گرفتن چهار اصل زندگی ، کار ، تفریح و عبور و مرور در سال 1934 ( منشور آتن ) در سال 1951 سیما و چگونگی بوجود آمدن مراکز شهر مورد مطالعه قرار گرفت و بین سالهای 1957 تا 53 شهر به عنوان محیطی برای زندگی طبیعی آدمیان مورد مطالعه قرار گرفت .
CIAM در اواخر معماری مدرن از بین رفت . در این زمان معماری مدرن تثبیت شده بود .


شهرسازی لوکوربوزیه

لوکوربوزیه در سال 1924 کتاب شهر آینده را در پاریس منتشر کرد . در این کتاب شهرهای آمریکا بخصوص نیویورک و شیکاگو را بخاطر آسمانخراش های مرتفع و خیابانهای چند طبقه ستود . لوکوربوزیه شهرهای آینده را شهری تجسم نمود که از آسمانخراش های عظیم و مرتفع تشکیل شده است و آپارتمانهای چند عملکردی و حدود 100 هزار نفر گنجایش . در این ساختمانها آپارتمانهای مسکونی ، ادارات ، فروشگاهها ، مدارس ، مراکز تجمع و کلیه احتیاجات یک محله بزرگ فراهم است . ساکنان این مجتمعها از دود و سر و صدای ترافیک اتومبیلها به دور هستند و به جای آن از آفتاب و دیدن مناظر زیبا لذت می برند .
براساس این کتاب دوشهر در دهه 50 میلادی طراحی شد . شهر شاندیگار Chandigarh در هند ، طرح لوکوربوزیه در سال 1950 ، و شهر برازیلیا که توسط اسکارنیمایر Oscar Neimeyer یکی از شاگردان لوکوربوزیه به عنوان پایتخت برزیل ساخته شد .

درست است که در این دو شهر آسمانخراش 100 هزار نفری وجود ندارد ولی بلوکهای مکعب شکل با فاصله های زیاد از یکدیگر تبلوری واضح از ایده لوکوربوزیه است .
این دو شهر در دهه های 60 و 70 توسط پست مدرنها ، رابرت نچوری و برنت برولین . به عنوان سمبل شهرسازی مدرن مورد نقد قرار گرفت . آنها گفتند که فاقد هر نوع هویت تاریخی و فرهنگی است .
در ایران نمونه اینگونه شهرسازی ، شهرک اکباتان است . طرح در دهه 50 شمسی .


Mies Van Der Rohe ( 1886-1969 )

در سال 1886 در آخرن متولد شد . بین سالهای 1908 تا 1911 در دفتر پیتر بهرنس کار کرد . در سال 1909 کارخانه توربین سازی بهرنس استفاده کردن از شیشه و آهن در میس وندروهه تاثیر گذاشت در همان دوره میس وندروهه تحت تاثیر شینکل Shinkel و بعدها تحت تاثیر معماری کلاسیک و اکسپرسیونیسم آلمان بود .
میس تحت تاثیر هنر دستایل ، تاثیر بهرنس در بکار بردن مصالح جدید و پلان آزاد رایت بود .
می وندروهه گفته است :
" اکنون در ساختمان موضوع استخوان و پوست مطرح است .
من نمی خواهم جالب باشم من می خواهم خوب باشم .
تکنولوژی می تواند مشکلات اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی زمان معاصر را حل کند ."
در کل می توان گفت به همان اندازه که ستون دوریک برای یونانیان اهمیت داشت ، تیر آهن برای میس وندروهه اهمیت دارد .
شعار اصلی میس وندروهه :
" کمتر بیشتر است ، Less Is More "
" معماری کیک عروسی نیست ، Architecture Isn't A Wedding Cake "
 

zarnaz_a

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
الوار آلتو

الوار آلتو

الوار آلتو Alvar Aaltto ( 1898-1976 )

در فنلاند متولد شد و در سال 1921 در هلسینکی تحصیلاتش را به پایان رساند . او کار حرفه ای را از سال 1925 در شهر تورکو Turku آغاز می کند . بین سالهای 1930-1928 دفتر روزنامه تورنوسانومات Turnu sanomat را طراحی می کند .
بعد از ساخت این ساختمان آلوار التو در دنیا چهره ای شناخته شده می شود .
در سال 1929 در دومین کنگره معماران سیام شرکت می کند و در سال 1933-1929 آسایشگاه مسلولین پایمبوPaimio Building که یکی از بهترین کارهای اوست ، را می شازد . عناصره مشخصه سبک مدرن در این ساختمان عبارتند از : دیوارهای پوشیده از سیمان سفید ، سکو با رنگ سیر و پنجره های ممتد افقی ، اتاق بیمارستان یکسان و به روشی منظم تکرار می شوند . تراس در بام برای استراحت مسلولین ، تامین حرارت اتاق از سقف ( موضوعی که به تازگی مرسوم شده بود . )
آلتو به سال 1935- 1932 کتابخانه ویپوری Viipuri را طراحی می کند . سقف چوبی مواج سالن کنفرانس ، دستگیره ها که از قاب درهای ورودی متمایزند ، نرده چوبی پله ها ، سوراخ استوانه ای سقف برای روشن کردن سالن مطالعه .
می توان گفت آلتو بعد از آسایشگاه پیامپو طراحی مبلمان ساختمانهای خود را نیز انجام می دهد .
منازل دانشجویان در دانشگاه فنی ماساچوست MIT ( 1946 )

کوشش آلتو برای ایجاد طرح هایی آزاد ارگانیک غیر از سنت های تاریخی معماری فنلاند است بلکه او امواج را از شکل طبیعت و بخصوص فرم های برسیر دریا الهام می گیرد . که در طرح این سطوح را خلق می کند ، نمای موجی ساختمان یاد آورد این مباحث است .

Turnu Sanomat (1928-1930)
Paimio Building (1929-1933)
Viipuri Library (1932-1935)
Town Hall (1949-1952)
Finnish Pavilion At Newyork (1939)
Summer House (1953)
Seinajoki House( 1963-5 )
Seinajoki Town Center ( 1958
 

zarnaz_a

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
لوئی کان

لوئی کان

لوئی کان در روسیه متولد شد در سال 1905 با خانواده اش به آمریکا مهاجرت می کند . در بوزار تحصیل می کند و بین سالهای 57- 1947 در دانشگاه ییل تدریس می نماید . از سال 1950 تا 1951 به روم می رود و روی معماری روم تحقیق می کند و از سال 61-1957 شروع به تدریس در دانشگاه پنسیلوانیا می کند .
زمان اجرای اولین ساختمان های کان به سال 1925 بر می گردد ولی تا اواسط دهه 50 با اجرای چند اثر توجه آمریکا و جهان را به خود جلب می کند .
در آثار کان تجریبات معماری مدرن ، الهامات کلاسیسم یونان و معماری قرون وسطی ، معماری اسلامی و حتی آکادمیسم قرن 19 اروپا را می توان دید . در کل می توان گفت او در اکثریت کارها تحت تاثیر مکتب بوزار بود و از همین روست که در کارهای او یک نوع نگرشی به تاریخ است و به خاطر همین او را به پست مدرنهای تاریخ گرا نزدیک حس می کنیم .
تعدادی از کارهای او در حد پروژه باقی مانده است ، پروژه ها در بالاترین حد و با پیچیدگی تمام طراحی شده اند ولی در زمان اجرا ، فرم ها با انتخاب مصالح مناسب و غالبا طبیعی و سنتی ساده می شوند . کان برخلاف استادان برجسته پیش از خود نه در پی توضیح است و نه اثبات نوشته ها ، و گفتارش با ابهام همراه است .
در کارهای لوئی کان کاربرد دقیق مصالح و بیان قواعد استفاده از مصالح و تنوع استفاده کردن از مصالح را مشاهده می کنیم .
لوئی کان گفته است :
" لوکوربوزیه معلم من بود ولی این را خودش نمی دانست - تاثیر از کارهای بتن مسلح و عریان بودن ساختمان "
" سنتی بودن در معماری مانند سایر موارد به این معنا نیست که گذشته را دوباره تجدید کنیم ، بلکه باید از آن و با امکانات معاصر استفاده کنیم . "
" سبک متعلق به زمان است در حالی که جوهر هنرمند ابدی است . "
" ارزش ساختمان با کیفیت فضاهای معماری سنجیده می شود . "
" تکنولوژی شگفت انگیز است و باید بخشی انگیزه حرفه ای ما شود . اگر یک ساختمان بتواند به تکنولوژی الهام دهد بی اندازه با ارزش است . "
لوئی کان نخستین معمار آمریکائی روسی تبار بود که بعد از جنگ جهانی دوم برخاست و نیز اولین کسی بود که از مکتب جهانی " فرم تابع عملکرد است " برید . معماری کان نه در قالب معماری ارگانیک فرانک لوید رایت جای می گیرد و نه در قالب دیگر نهضت های معماری مدرن ، مثل مکتب معماری مدرن لوکوربوزیه و میس وندروهه .
کان اغلب از فرم ، نور و روشنایی و از فضاهایی که عملکردی بر آنان متربت است ، صحبت می داشت . درباره نور و روشنایی نوشته است که : " نور و روشنایی حضور همه چیز را باعث می شود . اجسام از نور مشتق می شوند یا به تعبیری دیگر ، هر گاه نور مصرف شود جسم حاصل می آید . اجسام همان ها هستند که به سبب وجودشان سایه به وجود می آید و سایه به نور تعلق دارد . نور به جانب جسم حرکت می کند و جسم به جانب نور و این امر محیط و جو سازندگی را به وجود می آورد . فرم به خود می گوید : من باید چیزی بسازم.
در آثار کان همواره احساسی یکسان از قدمت و تازگی موجود بود . پژوهشی شدید برای تمام چیزهایی که در قبال سازندگی آدمی در تمام زمانها ، زیبا و منطقی بود . این اندیشه که گذشته در حال حاضر ریشه دارد و پژوهش بدنبال حقیقت در جمله ای موجز و شاعرانه از خود کان مستتر است " آینده همان امروز است . "
معروفترین کار کان ساختمان آزمایشگاه - پژوهشگاه پزشکی ریچاردز است . تحت تاثیر کارهای رایت ، میس وندروهه و لوکوربوزیه .

تجزیه حجمهای رایت ، سادگی میس وندروهه ، تجزیه حجمهای ساختمان به فرمهای ساده اصلی هندسی مسطحه و به کار گیری مصالح به صورت عریان ، استفاده از بتن مسلح لوکوربوزیه ، در اصل ساختمان تا حدودی اکلکتیک است . تاثیر بوزار استفاده از تکنولوژی زمان ، بتن مسلح است .

مجلس ملی بنگلادش در داکا 1962
موسسه اداری در احمد آباد - هند - 1963
موزه ملی کیمبل 72-1966
بیمارستان مرکز ایوب در داکا 1963
گالری هنری دانشگاه یل 54-1950
بنای یادبود شش میلیون یهودی 69-1967
ساختمان آزمایشگاههای پزشکی دیچاردز، پنسیلوانیا 61-1957
توسعه شهر سازی محله عباس آباد تهران با مشارکت کنزوتانگه ، پروژه
Salk Institute Laboratory Building - California U.S.A(1959-65)
Yale University Art Gallery ( 1951- 53)
Kimbell Art Museum U.S.A ( 1966-72)
Center For British Art Student Yale University ( 1969-74)
 

zarnaz_a

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
لوییس سالیوان

لوییس سالیوان

«لوییس سالیوان» معمار بزرگ آمریكایی و «پدر معماری مدرن» در چنین روزی به دنیا آمد. او با تفكرات و عقاید منحصربه فردش توانست تحولی شگرف در هنر و صنعت معماری به وجود آورد و تاثیرات عمیق او بر كسی پوشیده نیست. سالیوان بنیانگذار مدرسه معماران شیكاگو است و «فرانك لویدرایت» معمار افسانه ای آمریكایی از شاگردان او بوده است. «لوییس هنری سالیوان» در سوم سپتامبر ۱۸۵۶ در شهر بوستون به دنیا آمد و مدت كوتاهی در «موسسه فناوری ماساچوست» (ام آی تی) به تحصیل مشغول شد و دریافت كه قادر است تحصیلات دبیرستان خود را یك سال زودتر تمام كند و با گذراندن یكسری امتحانات، دو سال در دانشگاه پیش بیفتد. او تنها ۱۶ سال داشت كه وارد دانشگاه ام آی تی شد و پس از یك سال تحصیل به فیلادلفیا رفت و برای خود شغلی در كنار معماری به نام «فرانك فرنس» (Frank Furness) پیدا كرد.
ركود اقتصادی سال ۱۸۳۱ بسیاری از زحمات «فرانك فرنس» را بر باد داد و او به واسطه مشكلات مالی مجبور به اخراج «سالیوان» شد. در این زمان «سالیوان» به شیكاگو رفت تا در جریان ساختمان سازی آن شهر كه پس از وقوع یك آتش سوزی گسترده در سال ۱۸۷۱ آغاز شده بود شانس خود را بیازماید. او خیلی خوش شانس بود كه موفق شد در كنار «ویلیام لبارون جنی» مشغول به كار شود. «جنی» اولین معماری است كه از اسكلت فلزی در اجرای ساختمان بهره برده. پس از كمتر از یك سال فعالیت در كنار «جنی»، «سالیوان» به قصد تحصیل بار سفر بست و یك سال در دانشگاه هنر پاریس مشغول به فراگیری شد. پس از اتمام دوره آموزشی به شیكاگو بازگشت در حالی كه هنوز هجده سالگی اش تمام نشده بود. او چند سال بعد را به فعالیت در كنار معماران مختلفی گذراند تا اینكه در سال ۱۸۷۹ «دانكمار آدلد» معمار مشهور آن زمان، «سالیوان» را استخدام كرد و یك سال بعد او را در شركت خود شریك كرد. این اتفاق سرآغاز دوران پیشرفت و موفقیت سالیوان بود. طی این سال ها «سالیوان» و «آدلد» موفقیت هایی پی درپی به دست آوردند كه از جمله آنها می توان به طرح و اجرای تالار سخنرانی شهر شیكاگو در سال ۱۸۸۹ اشاره كرد كه در پایان پروژه «سالیوان» و «آدلد» طبقه بالای این ساختمان را به عنوان آتلیه خود انتخاب كردند. از دیگر موفقیت های این دو شریك می توان به ساختمان واگن سازان (Wainwright Building) در سنت لوییس اشاره كرد كه اولین آسمانخراش تاریخ معماری جهان به شمار می رود. «لوییس سالیوان» اولین معماری است كه روش صحیح استفاده از اسكلت فلزی در ساختمان های بلند و مزایای آن را به طرز بهینه ای مورد استفاده قرار داد. از آنجایی كه در ساختمان هایی كه با اسكلت فلزی بنا می شوند معمولاً غیر یك یا دو دهنه دیوار برشی در سایر نقاط ساختمان نه تنها عضو باربری وجود ندارد كه به عنوان مثال از دیوارهای ساختمان فقط به دلیل پوشندگی و محافظت سرمایی گرمایی استفاده می شود و هیچ خاصیت باربری ندارد. «سالیوان» با علم به این نكته در ساختمان های بلند از پنجره هایی با ابعاد بزرگ بهره می برد كه نه تنها باعث روشنایی بیشتر فضای داخلی می شد كه با حذف دیوارها و ضخامت پائین شیشه های پنجره سطح مفید ساختمان افزایش یافت. توجه سالیوان به مزایای اسكلت فلزی موجب شد محدودیت های دست و پاگیر مهندسی كه همیشه بر سر راه طراحان معمار وجود داشته است تا حدی از بین برود و این تحولی شگرف در معماری مدرن را باعث شد. در سال ۱۸۹۰ «سالیوان» یكی از ۱۰ معمار منتخبی بود كه برای اجرای ساختمان «نمایشگاه جهانی كلمبیا» كه قرار بود در سال ۱۸۹۳ در شیكاگو برگزار شود انتخاب شد. ساختمانی كه بعدها «شهر سفید» لقب گرفت. از دیگر شاهكارهای خلق شده «سالیوان» می توان به ساختمان عظیم ترمینال شیكاگو و «دروازه طلایی» كه طاقی است عظیم كه در «شهر سفید» قرار دارد اشاره كرد. شراكت «آدلد» و «سالیوان» پس از اجرای فروشگاه زنجیره ای «كارسون پیری اسكات» به اتمام رسید و در پی انحلال شركت «سالیوان» یك دوره بیست ساله را با سیری نزولی چه در زمینه مالی و چه زمینه احساسی سپری كرد. از او به پاس تلاش ها و زحمات بسیار در هنر معماری بارها تقدیر شد و در سال ۱۹۲۲ به عنوان یك طراح خبره از مسابقه ای كه برای طرح و اجرای «برج تریبیون» برگزار شده بود شدیداً انتقاد كرد. یك برج با اسكلت فلزی و نمایی از سنگ كه ساختمان های سنگی معماری گوتیك را تداعی می كرد اما سالیوان یك تحریف بزرگ تاریخی را در طراحی آن كشف كرده بود. «لوییس سالیوان» عاقبت در چهاردهم آوریل ۱۹۲۴ در شیكاگو چشم از جهان فروبست. «فرانك لوید رایت» كه به نوعی شاگرد او محسوب می شد مراسم تدفین این معمار بزرگ را كه در زمان مرگ فقیر و تنها در اتاق هتلی در شیكاگو درگذشته بود آبرومندانه برگزار كرد. اكنون كه سال ها از مرگ او می گذرد هنوز تاثیر تفكرات این اولین معمار پیشرو در معماری جهان به چشم می خورد.
 

zarnaz_a

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
زاها حدید1

زاها حدید1

زاها حدید (Zaha Hadid) که در حال حاضر شهروند انگلستان می­باشد، در سال 1950 در بغداد، عراق، به دنیا آمد. او از سال 1972 در انجمن معماری لندن (Architectural Association in London) به تحصیل در رشته معماری پرداخت و در سال 1977 موفق به دریافت مدرک خود گردید. او پس از اتمام تحصیلات، به دفتر معماری متروپولیتن (Office for Metropolitan Architecture) پیوست و به همراه همکاران خود در OMA، رم کولهاس (Rem Koolhaas) و الیا زنگلیس (Elia Zenghelis)، به تدریس در مدرسه معماری AA پرداخت و بعدها تا سال 1987، آتلیه شخصی­اش را در مدرسه AA سرپرستی نمود.

زاها حدید اخیراً عهده­دار کرسی استادی کنزو تانگه (Kenzo Tange) در مدرسه طراحی دانشگاه هاروارد، و کرسی استادی سالیوان در دانشگاه ایلی­نویز (Illinois)، مدرسه معماری شیکاگو، گردید و قبلاً نیز به عنوان استاد میهمان در دانشگاه هنر هامبورگ (Hochschule für Bildende Künste)، مدرسه معماری نولتن (Knolton)، استودیوی اوهایو و کارشناسان ارشد (Ohio and the Masters) در دانشگاه کلمبیا، نیویورک، تدریس نموده است. علاوه بر این، او عضو افتخاری آکادمی هنر و ادبیات آمریکا و همکار انستیتوی معماری آمریکا می­باشد. وی در حال حاضر استاد دانشگاه هنرهای کاربردی وین در اتریش و دستیار درس طراحی معماری ائرو ساآرینن (Eero Saarinen) در ترم بهار 2004 دانشگاه ییل (Yale)، نیوهون (New Haven)، است.

حدید معماری است که پیوسته مرزهای معماری و طراحی شهری را گسترش می­دهد. او در کارهایش با بهره­گیری از مفاهیم فضایی جدیدی که تقویت­کننده مناظر شهری موجود هستند، زیبایی­شناسی نظری­ای (غیرعملی) را پیگیری و تجربه می­کند که تمام زمینه­های طراحی از طراحی شهری تا طراحی داخلی و مبلمان را در برمی­گیرد. با اینکه شهرت زاها حدید بیشتر بخاطر اصلی­ترین کارهای ساخته­شده­اش می­باشد، اما علایق و دل­مشغولی­های عمده او مستلزم اشتغال همزمان وی به فعالیت حرفه­ای، تدریس و پژوهش است.

حدید اساس معماری را در نحوه فکر کردن به آن می­داند. طرح های ساختمانی حدید که به صورت نقاشی عرضه می­شوند، در ٢٥ سال گذشته، نقش مهمی در تحول معماری معاصر داشته­اند. این آثار در موزه­ها و گالری­های معروف جهان از جمله موزه گوگنهایم و موزه هنرهای مدرن نیویورک به نمایش درآمده و بخشی از کلکسیون دائمی آنهاست.
 
آخرین ویرایش:

zarnaz_a

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
زاها حدید2

زاها حدید2

زاها حدید با شرکت در مسابقات متعدد طراحی معماری، ایده­ها و افکار نوینی را به معرض نمایش گذاشته است که این امر نشان­دهنده رویکرد آوانگارد و پیشروی وی در طراحی معماری می­باشد. اکثریت پروژه­های مختلف او که تاکنون اجرا شده­اند و یا در حال حاضر در دفتر وی بر روی آنها کار می­شود، حاصل شرکت در این مسابقات هستند.

طرح­های بدیع او برای ایجاد فضاهای معماری سال­ها با تحسینی توأم با تردید روبرو بود. اما امروزه که جهان آمادگی بیشتری برای پذیرش و ایجاد بناهای پیچیده دارد، این طرح­ها نیز با استقبال بیشتری روبرو شده است. او در کار خود از حرکت، ایجاد فضاهای خالی و فرم­های کشیده افقی استفاده می­کند و در زمینه طراحی مبلمان و معماری داخلی، طرح­های نمایشگاهی و تجهیزات و لوازم صحنه نمایش نیز کارهای زیادی را انجام داده است.

زاها حدید تا به حال بخاطر طراحی پروژه­­های مختلف، چندین جایزه معماری دریافت نموده است و امسال نیز به عنوان برنده جایزه معماری پریتزکر، مهم­ترین جایزه جهان در زمینه معماری، انتخاب گردید. او نخستینی زنی است که طی 26 سال برگزاری جایزه پریتزکر، موفق به دریافت این جایزه معتبر بین­المللی شده است. جایزه صدهزار دلاری پریتزکر طی مراسمی در روز ٣١ ماه مه در موزه آرمیتاژ در شهر سن­پترزبورگ روسیه به این معمار عراقی ـ انگلیسی، اعطا خواهد شد.

مشهور­ترین پروژه­های ساخته­شده زاها حدید عبارتند از:

ـ ایستگاه آتش­نشانی Vitra، Weil am Rhein، آلمان (1993)





ـ ساختمان نمایشگاهی Lfone، Weil am Rhein، آلمان (1999)



ـ منطقه ذهن (Mind Zone) در گنبد هزاره، گرینویچ، لندن، انگلستان (1999)



ـ پارک­سوار هونهایم شمالی، استراسبورگ، فرانسه (2001)



ـ جایگاه اسکی پرش Bergisel، Innsbruck، اتریش (2002)



ـ مرکز هنرهای معاصر Rosenthal، سین­سیناتی، اوهایو، ایالات متحده (2003)



در حال حاضر نیز در دفتر زاها حدید بر روی پروژه­های متنوعی کار می­شود:

ـ مرکز ملی هنرهای معاصر (MAXXI)، رم، ایتالیا



ـ موزه گوگنهایم، Taichung، تایوان



ـ مرکز علمی Phaeno، ولفسبورگ، آلمان



ـ ایستگاه قطار سریع­السیر Napoli-Afragola، ناپل، ایتالیا



ـ طرح کلی ناحیه Zorrozaurre، بیلبائو، اسپانیا



ـ ساختمان مرکزی BMW، Leipzig، آلمان



ـ توسعه مرکز هنرهای Price Tower، Bartlesville، ایالات متحده





ـ مرکز فرهنگی ـ ورزشی Herault، مون­پلیه، فرانسه
 

zarnaz_a

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
کنزو تانگه

کنزو تانگه

کنزو تانگه" در شهر کوچک "ایمباری" ( Imbari ) در جزیره "شیکوکو" ( Shikoku ) ژاپن متولّد شد . او جایزه‌ی پریتزکر ( Peritzker ) را در سن 74 سالگی نصیب خود کرد .
گر چه معمار شدن بسیار فراتر از رویاهای بی‌قرار او به‌ عنوان یک پسر بود ، آثار لوکوربزیه ( Le Corbusier ) بود که تجسّم او را به وجد آورد تا در سال 1935 به‌ عنوان دانشجوی معماری در دانشکده معماری دانشگاه توکیو شروع به تحصیل کرد . در سال 1946 استادیار دانشکده معماری دانشگاه توکیو شد و همزمان آتلیه معماری "تانگه" را راه‌اندازی کرد . از دانشجویان او می‌توان "فومی‌هی‌کو‌ ما‌کی" ( Fumihiko Maki ) ، "کوجی کامی‌یا" ( Koji Kamiya ) ، "آراتا ای‌سوزاکی" ( Arata Isozaki ) ، "کی‌شو کوروکاوا" ( Kisho Kurakawa ) و "تانه‌او اوکی" ( Taneo Oki ) را نام برد .

"تانگه" مسئول بازسازی شهر جنگ‌زده‌ی هیروشیما بود . پارک ِ "صلح" و مرکز شهری که او طراحی کرد ، هیروشیما را به یک نماد جهانی برای بشری که آرزوی صلح در سر دارد تبدیل کرده است . در همان سالی که او موفّق به کسب جایزه‌ی "پریتزکر" شد ، او طرح‌های خویش را برای سالن بزرگ شهر توکیو علنی ساخت . که تشکیل شده بود از یک سالن Assembly Hall ، یک سالن اجتماعات ، یک پارک و 2 برج . تانگه هم‌چنین به عنوان استاد میهمان در دانشگاه MIT فعّالیّت داشت . هم‌چنین در دانشگاه‌های هاروارد ، ییل ( Yale ) ، واشنگتن ، پرنسیتون ، کالیفرنیا در برکلی و دانشگاه‌های آلاباما و تورنتو به عنوان سخنران فعّال بود .
رساله‌ی دکترای او در سال 1959 با عنوان "ساختار شهرهای بزرگ با توجه به اندازه و موقعیّت آن‌ها" که در واقع بیانی بود از ساختار شهری با توجّه به جابجایی ِ مردم به/و از محل کار . طرح جامع او برای شهر توکیو در سال 1960 ، پاسخ منطقی تیم "تانگه" به این مشکلات بود که طبیعتی فکر شده را برای شهر قائل می‌شد که اجازه‌ی رشد و تغییرات را به شهر می‌بخشید . "طرح جامع" توکیوی او توجّهات بسیاری را به سمت خویش معطوف ساخت . چرا که ایده‌ی نوی او مشتمل بر گسترش شهر از کناره‌های ساحلی بوسیله‌ی پل ، خرابه مصنوعی ، پارکینگ‌های شناور و "کلان ساختارها" در نوع خود بی‌نظیر و بسیار بدیع بود .

طرح‌های جامع شهرسازی دیگر در سال 1967 برای استان فی‌یرا ( Fiera ) بولونیا ( Bologna ) در ایتالیا شروع شده بود . و نیز برای شهر جدیدی با جمعیت 60000 نفر در کاتانیا ( Catania ) ایتالیا . با تمام این فعّالیّت‌ها در ایتالیا ، جای تعجّب ندارد که Olivetti کار طراحی دفتر مرکزی ژاپنی خود را به او واگذار کرد . برای کلیسای جامع "مریم مقدّس" شهر توکیو او تعداد زیادی از کلیساهای سده‌های میانه را بازدید کرد : "پس از بازدید از فراخنای بهشتی و فضای روحانی بهشتی آن‌ها شروع به تجسّم کردم و تصمیم گرفتم با ابزار مدرن و در قالب مدرن آن‌ها را ارائه کنم . " مرکز خبرپراکنی و انتشارات "یامانی‌شی" ( Yamanishi ) در کوفو ( Kofu ) ژاپن ، بسیاری از ایده‌های تانگه را به کار می‌گیرد : پلکان‌های سیلندری ، آسانسورها ، سیستم‌های تهویه و سیستم‌های الکتریکی . فضاهای افقی ارتباط‌دهنده آن‌ها به ساختمان‌هایی که در امتداد یک خیابان واقع شده‌اند ، متصّل شده است . برخی از قطعات زمین خالی و برخی دیگر احداث شده هستند . مهم‌ترین جنبه ، توانایی بالقوّه گسترشی است . فضاهای خالی میان کف‌ها که اکنون در حکم فضای باز عمل می‌کنند که در صورت نیاز می‌توان تبدیل به گل‌خانه نمود .
تنها پروژه کامل شده "تانگه" در ایالات متحّده ، قسمت الحاقی موزه هنر "مینیاپولیس" ( Minneapolis ) است که طراحی کرد . قسمت اصلی این موزه در سال 1911 بوسیله‌ی Mckim Mead & Whit در سبک نئوکلاسیک طراحی شده بود . در سنگاپور ، تانگه شماری از ساختمان‌های اصلی و بزرگ را طراحی کرده است ؛ The Overseas ، Union Bank ساختمان GB ، مرکز مخابرات و موسسه تکنولوژی نانیانگ ( Nanyang )
هتل Akaska Prince در توکیو ، اکنون به نمادی از این شهر برگشته است . بناهای دیگر شامل مرکز " Sogesttv " ، ساختمان " Henaei Mori " ، موزه تاریخ " Hyogo " ، بازسازی بخش‌هایی از یادمان صلح هیروشیما ، مدرسه‌ی " Tohin " ، مرکز فرهنگی " Ehime " و هم اکنون نیز پروژه‌های جدیدی در مرحله‌ی طراحی قرار دارند . مانند موزه‌ی هنری "یوکوهاما" و دفتر ژاپن دانشگاه سازمان ملل .

در تمام پروژه‌های او ، یک تِم کلّی به چشم می‌خورد که او به قالب کلمات این‌گونه بین‌شان می‌کند :
"معماری باید چیزی داشته باشد قلب انسان آن‌را طلب می‌کند . اما هم‌چنان ، فرم‌های ساده ، فضاها و نماها باید منطقی باشند . کار خلاق امروزه با دو عامل هم‌زمان فن‌آوری و انسانیّت گره خورده است . نقش سنّت همانند یک کاتالیزور است که یک فرایند شیمیایی را تسریع کرده و جلو می‌اندازد . اما در پایان آزمایش دیگر قابل تشخیص نیست . سنّت ، می‌تواند در فرایند خلق نقشی به عهده گیرد . امّا به خودی خود دیگر نمی‌تواند خلّاق باشد
28خرداد


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دنیای معماری در ماه مارس سال 2005 دو نفر از معماران برجسته قرن بیستم را از دست داد. یکی از این دو نفر "رالف ارسکین" از انگلستان و "کنزو تانگه" از ژاپن بودند که هر در سن 91 سالگی درگذشتند. این دو معمار عالیرتبه سراسر عمر خود را صرف خدمت به جامعه معماری و مردم کردند.

"کنزو تانگه" در سال 1913 در اوساکای ژاپن متولد شد. وی در دانشگاه توکیو و در رشته شهرسازی و مهندسی به ادامه تحصیل پرداخت. در سال 1961 موسسه ای با عنوان "کنزو تانگه آرتک" که بعد ها "کنزو تانگه آسوشیتس" نام گرفت را تأسیس کرد و تا زمان بازنشستگی اش یعنی سال 1974 در دانشگاه توکیو به تدریس مهندسی شهرسازی مشغول بود.

عملکردهای کاری وی باعث شد که 130 معمار در سراسر جهان دست به کار شوند که در این میان دو معمار با نام های "فومیهیکو ماکی" و "آراتا ایسوزاکی" به شهرت رسیدند. "تانگه" در سال 1949 پس از طراحی شاهکار وی برای بازسازی مخروبه های هیروشیما پس از جنگ جهانی دوم به مرکز ثقل توجه جهان معماری مبدل گشت. وی "مجموعه یادبود و موزه" هیروشیما که در 6 آگوست سال 1945 بمباران اتمی شد را ساخت. وی در پیشرفت و توسعه ژاپن نقش مهمی را ایفا کرد و در سال 1964 استادیوم المپیک توکیو را بنا کرد. وی همچنین در سال 1967 کار ساخت مرکز رادیویی و تلویزیونی را به پایان رساند و در سال 1991 ساختمان مرکزی شهر توکیو را بنا کرد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از وبلاگ دوستی و معماری

كنزو تانگه متولد ‌١٩١٣ در اوزاكا ژاپن كه علاوه بر به‌جای گذاردن شاهكارهای معماری فراموش نشدنی و تحسین برانگیزی در قرن بیستم، تزها و پیشنهادات كاملا نویی را در عرصه طراحی شهری نیز ارایه كرده، تلاش خلاقانه و ثمربخشی را برای پیوند دادن سنت ژاپنی و نوجویی مدرن به نمایش گذارده است.

او سال‌ها به تدریس معماری و طراحی شهری در دانشگاه توكیو و دیگر دانشگاهای دنیا اشتغال داشته و معماران سرشناسی همچون آراتاایسوزاكی و كیشو كوروكاوا از دانشجویان آتلیه تانگه بوده‌اند.

كنزو تانگه در سالهای قرن بیستم در پنج قاره جهان فعال بوده است؛ طرح بنای صلح یادبود فاجعه هیروشیما و پارك و ساختمانهای ملحق بدان (مسابقه ‌١٩٦٤) در مكانی كه در ششم اوت ‌١٩٤٥ انفجار نخستین بمب اتمی را به خود دید، از نخستین پروژه‌های كنزو تانگه است.



او در پلان توسعه شهر توكیو (‌١٩٦٠)، تغییر و گسترش شهر را به مثابه مشخصه اصلی طراحی شهری خود در امتداد خلیج‌ها پیشنهاد كرده است. اما مشهورترین اثر او بی‌تردید سالنهای المپیك ‌١٩٦٤ توكیو (‌١٩٦٠) است

این سالنها دارای آوازه جهانی هستند و در هنر ژاپنی به مثابه ابتكاری كه در سنت ملی ثبت گردد جای گرفتند.



تانگه طرحهای به انجام نرسیده‌ای هم در تهران داشت؛ برج‌های سه‌قلوی مسكونی هتل ‌٧٠٠ اتاقه (در تقاطع بلوار كشاورز و خیابان حجاب فعلی) و مجموعه شهری در تپه‌های عباس‌آباد (همزمان با ارایه طرحهای پیشنهادی توسط لوی كان و سپس ارایه طرح مشترك به درخواست كارفرما) از آن جمله‌اند كه هر سه در سال ‌١٣٥٣ / ‌١٩٧٤ ارایه شده‌اند
 

zarnaz_a

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
برندگان جایزه معماری پریتزکر

برندگان جایزه معماری پریتزکر

برندگان جایزه معماری پریتزکر



اسامی برندگان جایزه معماری پریتزکر طی 26 سال برگزاری این جایزه، به شرح زیر است:

1. سال 1979: فیلیپ جانسون (Philip Johnson) از ایالات متحده

2. سال 1980: لوئیس باراگان (Luis Barragan) از مکزیک

3. سال 1981: جیمز استرلینگ (James Stirling) از انگلستان

4. سال 1982: کوین روشه (Kevin Roche) از ایالات متحده

5. سال 1983: یو مینگ پی (Ieoh Ming Pei) از ایالات متحده

6. سال 1984: ریچارد مه­یر (Richard Meier) از ایالات متحده

7. سال 1985: هانس هولاین (Hans Hollein) از استرالیا

8. سال 1986: گاتفرید بوهم (Gottfried Boehm) از آلمان

9. سال 1987: کنزو تانگه (Kenzo Tange) از ژاپن

10. سال 1988: گوردن بون­شافت (Gordon Bunshaft) از ایالات متحده و اسکار نیمه­یر (Oscar Niemeyer) از برزیل

11. سال 1989: فرانک گری (Frank O. Gehry) از ایالات متحده

12. سال 1990: آلدو روسی (Aldo Rossi) از ایتالیا

13. سال 1991: رابرت ونتوری (Robert Venturi) از ایالات متحده

14. سال 1992: آلوارو سیزا (Alvaro Siza) از پرتغال

15. سال 1993: فومیهیکو ماکی (Fumihiko Maki) از ژاپن

16. سال 1994: کریستین دو پورتزامپارک (Christian de Portzamparc) از فرانسه

17. سال 1995: تادائو آندو (Tadao Ando) از ژاپن

18. سال 1996: رافائل مونئو (Rafael Moneo) از اسپانیا

19. سال 1997: سور فهن (Sverre Fehn) از نروژ

20. سال 1998: رنزو پیانو (Renzo Piano) از ایتالیا

21. سال 1999: سر نورمن فاستر (Sir Norman Foster) از انگلستان

22. سال 2000: رم کولهاس (Rem Koolhaas) از هلند

23. سال 2001: ژاک هرزوگ (Jacques Herzog) و پی­یر دمورن (Pierre de Meuron) از سوئیس

24. سال 2002: گلن مورکات (Glenn Murcutt) از استرالیا

25. سال 2003: یورن اتزن (Jørn Utzon) از دانمارک

26. سال 2004: زاها حدید (Zaha Hadid) از انگلستان
 

zarnaz_a

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
تاداوآندو

تاداوآندو

Tadao Ando
برنده ی جایزه ی Pritzker Architecture در سال 1995 در
Trianon & Chatea de Versailles Grand

tadao-ando.jpg

تاداوآندو در سال 1941 در اوساكای ژاپن به دنیا آمد . در سال 1995 به عنوان هجدهمین برنده ی جایزه ی معمار پریتزكر انتخاب شد. معرفی رسمی وی در 22 می در قصر Grand Trianonدر Versailles در فرانسه بود .
آقای Jay A . Pritzker ، نماینده ی بنیاد Hyatt جایزه ی پریتزكر را در سال 1979 بنا نهاد كه شامل 100000 $ جایزه است.
آندو ، سومین معمار ژاپنی است كه این جایزه را دریافت می كند. Kenzo Tange اولین نفر در سال 1987 و در Fumihiko Maki سال 1993، كه این یك علامت ماندگار كشوری را در معماری مدرنیست قرن بیستم تثبیت كرد . این افتخار بزرگی برای كشور ژاپن است زیرا كه مسیر اصلی آن ، قبلا اكثرا در انحصار آمریكایی ها و اروپایی ها بود .
آقای پریتزكردر یك بیانیه به نقل از داوران مسابقه، معماری آندو را مجموعه ای از تركیبات هنری شگفت انگیز در فرم و فضا توصیف می كند كه هر دوآنها در خدمت و القای یك لحظه ی غیر قابل پیش بینی برای شخصی است كه از میان ساختمان های وی عبور می كند .پریتزكر انتخاب داوران را تصدیق می كند و می گوید:" آندو پروژه هایش را به عنوان مكان های مسكونی نه طراحی های انتزاعی در فضاهای طبیعی نما تصورمی كند. تعجبی ندارد كه او اغلب به وسیله همتاهای حرفه ای خودش و كارشناسان به عنوان یك ساختمان ساز ارجاع داده می شود تا یك معمار، كه تأیید می كند چقدر وی به طور جدی صنعت را در طراحی های خودش در نظر می گیرد.

Billy Lacy مدیراجرایی اعضای بین المللی داوران كه فرد برجسته را هرسال انتخاب می كند ، اشاره كرد به یك نقل قول رسمی از طرف هیأت داوران كه بیان می كند : " آندو كارهای اساسی خارق العاده ای انجام داده است. تصورات قوی درونی او، هر گونه جنبش ، تفكرات فلسفی و روش های متداول را رد می كند و ساختمان هایی را مرتبط با فرم و موقعیت و نوع زندگی ای كه در آن جاری خواهد شد ، خلق می كند."

Lacy ، كه خودش معمار و رییس دانشگاه ایالت نیویورك در Purchase است،به طورموشكافانه ای بیان كرد: " فلسفه ی كلیدی معماری آندو ، خلق مرزهایی است در جایی كه او می تواند محدوده های درونی رابه وجود آورد و این فضا ها را در یادها نگه دارد . جایی كه مردم می توانند به نور ، سایه ، باد و آب وابسته باشند ، دور از سر و صدا و هرج و مرج شهری اطراف . "

آندو از سن 10-17 سالگی در یك كارگاه نجاری كار می كرد . وی اغلب به ساخت مدل های چوبی از كشتی و هواپیما می پرداخت . او صنعت و ساختار سنتی چوبی ژاپنی را از یك نجار كه مغازه ی او در خیابان مقابل خانه شان بود ، فرا گرفت . این پیشینه ی ذهنی ، منجر به ساخت یكی از شاخص ترین ساختمان های وی كه به طوركلی از چوب ساخته شده به نام :" "The Japanese Pavilion for Expo 92 در اسپانیا شد .

از سال 1962-1969 ، در دهه ی 20 سالگی ، آندو تصمیم به یادگیری خودآموز مستقیم معماری گرفت كه او را به خارج از ژاپن برای مشاهده ی معابد ، مقابر وtea houses ، به اروپا ، آفریقا و آمریكا برد .او معماری را با رفتن و دیدن ساختمان های واقعی و مطالعه ی كتاب هایی در مورد كارهای معمارانی از قبیل : لوكوربوزیه ، لودوینگ میس ون در روهه ، آلوار آلتو ، فرنك لوید رایت و لویی كان یاد گرفت .وی قبل از بازگشت به اوساكا در سن 28 سالگی و باز كردن دفترش : tadao ando architect & associates" " به عنوان Visiting Professor در دانشگاه های Columbia , Harvard , Yale , Tokyo بوده است .

تقریباً همه پروژه های وی ، از بتن عریان به عنوان ماده اولیه ساخته شده اند . او برای به دست آوردن بتن نرم تمیز و كامل برای ساختمان هایش ، به دقت زیادی در ساخت و قالب گیری فرم های بتنی نیاز دارد.

اكثر پروژه های آندو در ژاپن قرار دارند، به طور متمركز در اوساكا ، جایی كه او به دنیا آمده بزرگ شده و هم اكنون زندگی و كار می كند. علاوه بر یك سری ساختمان های مذهبی ، وی موزه ها ، ساختمانهای تجاری كه شامل ادارات ، كارخانجات و مراكز خرید می باشد ، طراحی كرده است. به هرحال خط مشی حرفه ای او با پروژه های مسكونی شروع شد.

یكی از اولین كارهای وی ، یك خانه ردیفی كوچك در سال 1977 در سكونت گاه بومی خودش اوساكا بود، Asuma House نامیده شد كه جایزه بزرگ انجمن معماری ژپن را درسال 1979 دریافت كرد. وی یك سری خانه های عمده - برای خانواده های پرجمعیت و كم جمعیت- اغلب با كاربری تجاری – مسكونی به خوبی مجموعه های آپارتمانی اش طراحی كرده است.

یكی از مهمترین پروژه های مسكونی وی ، Rokko Housing نام دارد كه در دو فاز انجام شده است.
اولی شامل 20 واحد ، هر كدام با یك تراس اما از نظر ابعاد و طرح متفاوت . دومی ، شامل پنجاه واحد است كه درسال 1993 به پایان رسید. در حالی كه واحد ها از بیرون یك شكل به نظر می رسند، قسمت داخلی هر كدام منحصر به فرد است.واحد ها ساخته شده از بتن مسلح و اسكلت سخت دریك تپه شیب دار 60 درجه قرار گرفته اند. با یك چشم انداز از Osaka Bay و یك سری وسایل تفریح و آسایش مانند استخر های شنا و بازارهایی را در پشت بام فراهم آورده است. آندو جایزه ی Japan Culturar Design را در سال 1983 برای این پروژه دریافت كرد.

پروژه مسكونی دیگر آندو ، خانه سه طبقه Ishihara در اوساكا می باشد. یك ساختمان با دیوار های بتنی باربر و یك حیاط مركزی واحد كه به وسیله پوسته های بلوك های شیشه ای محصور شده است.

خانه Horiuchi ، یك اقامت گاه سه طبقه دیگر است كه از دیوارهایی با بلوك شیشه ای به عنوان صفحات آزادی بین خانه و سر وصدای خیابان استفاده كرده است.

او به ساخت اقامتگاه های خود ادامه داد ، با حسی نسبت به مكان های مقدس. اما او محدوده خود را برای در برگرفتن انواع ساختارهای دیگر هم گسترش داد. بعضی از این راه كارهای جدید شامل : كلیسای نور و كلیسای روی اب برای پیروان مسیحی و معبد برجسته Buddhist Water كه پله آن از درون دریاچه نیلوفر آبی رسوخ می كند. موزه بچه ها در Hyogo و موزه جنگل و آرامگاه ها در Kumamoto ، نمونه های شاخصی از استفاده پله در فضای زیر زمین است.

در سال 1993 ، آندو جایزه Japan Art Academy را دریافت كرد.

در سال 1992، جایزه Carlsberg را دردانمارك دریافت كرد و به افتخارات قبلی كه دریافت كرده بود اضافه شد كه شامل مدال طلای معماری آكادمی فرانسه در سال 1989 شد.

مدال Alvar Aalto در سال 1985 .

جایزه Mainichi Art در سال 1987 برای نمازخانه در Mt.Rokko .

جایزه یادبود Arnold W.Brunner و جایزه Japanese Ministry of Educator برای تشویق استعداد های جدید در هنر های زیبا در سال 1986 .

آندو مرد افتخاری" "the American Academy and the Institute of Arts and Letters است.



Ando.jpg
 

zarnaz_a

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
تادائو آندو

تادائو آندو

تادائو آندو

وی در سال ۱۹۴۱ میلادی در شهر ازاکای ژاپن متولد شد . او بر خلاف بیشتر معماران امروزی ، تحصیلات رسمی در مدارس معماری نداشته است و به جای آن معلومات خودش را با مطالعه و انجام سفرهای متعدد به آفریقا ، اروپا و آمریکا بدست آورد . در سال ۱۹۷۰ دفتر معماری تادائو آندو و همکاران را تاءسیس کرد.

معماری وی مجموعه ای از ترکیبات شگفت انگیز و کاربردی و هم الهام بخش است و وقتی کسی در فضاهای ساخته شده توسط او حرکت می کند ، مدام لحظات پیش بینی ناپذیر را تجربه می کند . او مکان هایی برای زیستن می آفریند و در پی خلق طرح هایی انتزاعی در درون منظر طبیعی اطراف نیست .

او وسواسی عجیب در ساخت و استفاده از اشکال بتنی ٬ برای رسیدن به ساختاری کامل و تمیز و ظریف دارد . حتی اخیرا" از سیمان بعنوان ماده اولیه ساختمانی بهره می برد و این دقت ناشی از آموزش هایی است که در دوران کودکی بعنوان شاگرد نجار دیده است . در واقع پاویون ژاپن برای نمایشگاه EXPO 2005 اسپانیا را نیز تماما" از چوب ساخته است.

تقریبا" تمام پروژه های آندو در ژاپن قرار دارند و بیشتر در ازاکا ، زادگاه آندو واقع اند . او علاوه بر تعدادی بنای مذهبی ٬ موزه ها و ساختمان های اداری ٬ دفاتر ٬ کارگاه ها و مراکز خرید بسیاری نیز طراحی کرده است . البته تمام این تجربیات حرفه ای او از طراحی مسکونی آغاز شده است.

خانه آزوما ، که آندو در زادگاهش ازاکا ، در سال ۱۹۷۷ طراحی کرد ، یکی از اولین پروژه های او بود و توانست جایزه اول موسسه معماری ژاپن را در ۱۹۷۹ به خود اختصاص دهد . او فضای مسکونب قابل توجهی طراحی کرده است ٬ از خانه های تک خانواری و چند خانواری گرفته تا فضاهای اداری مسکونی و مجموعه های آپارتمانی.

کارهای آندو ساختار غیر معمول و عجیبی دارند . ژرف نگری قدرتمندانه او ، توجهی به جنبش ها ، نظریه ها و سبک های رایج معماری ندارد و فضایی را با استفاده از فرم ها و ترکیب بندی آن ها می آفریند که عمیقا" وابسته به نوع زندگی است که قرار است در فضا اتفاق افتد .

یک نکته کلیدی در فلسفه معماری آندو ، خلق محدوده هایی است که در درون آن ها دامنه های ذهنی می آفریند ، فضایی که در آنجا مردم با عناصری مانند نور و سایه ، آب و باد ، به دور از آشفتگی های محیط شهرهای پیرامون در تعامل قرار می گیرند.

او بعنوان یک معمار تجربی با هیچ درجه دانشگاهی یا حتی آموزش های تخصصی نزد معماران برجسته ، مطالعات بسیار گسترده ای را در کنار سفرهای تحقیقاتی به اروپا و آمریکا داشته است و بناهای تاریخی بسیاری را از نزدیک مطالعه کرده است . آندو در تمام این سفرها ، دفترچه طراحی جزئیات ساختمانی را با خود داشته و از این بناها ، طرح ها و اسکچ هایی تهیه کرده است و به گفته خودش ، به شدت از فضای پانتئون در رم و پله های مارپیچ یکی از طرح های تخیلی پیرانزی ، معمار قرن هجدهم متاءثر است.

او در سخنانی پس از دریافت جایزه Laureate 1995 گفته است :

« برای من ٬ حتی بیش از گذشته ٬ باید با مسائل و مشکلات معاصر ٬ درست در زمانی که به تاریخ رجوع می کنم و به آینده می نگرم ، روبرو شوم و زمان آن فرا رسید تا روح خود را قوی تر سازم ، به این ترتیب خواهم توانست تا پروژه های ساختمانی بسشتری را تحقق بخشم . در خهانی که ارزش ها در آن به سرعت در حال تغییرند ٬ امیدوارم بتوانم به ترقی و ترفیع نوعی معماری و نوعی شهرسازی کمک کنم که متضمن انسانیت با پایداری علاقه و عشق باشد. »

برگرفته از مجله آبادی
 

zarnaz_a

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
نورمن فاستر

نورمن فاستر

یک معمار - مروری اجمالی بر زندگی حرفه ای نورمن فاستر

زندگی نامه نورمن فاسترنورمن فاستر





نورمن فاستر ، در اول ماه ژوئن در شهر منچستر متولد شد .

1953 پس از اتمام دوره متوسطه ، به صورت نیمه وقت و به عنوان منشی در تالار شهر منچستر شروع به کار کرد . سپس به خدمت سربازی رفت و در حین خدمت در نیروی هوایی ، در زمینه مهندسی الکترونیک مهارت یافت و اطلاعاتی در مورد هواپیما کسب کرد . در نهایت ، به دلیل علاقه به هولپیماهای گلایدر به یک خلبان ماهر تبدیل شد .



1955 پس از اتمام دوره دوساله سربازی ، در دفتر دو تن از معماران منچستر مشغول به کار شد .

1956 با ثبت نام در دانشگاه معماری منچستر ، به فراگیری دروس نسبتا سنتی ( در مقایسه با دروس و و رویکرد های متفاوت در انجمن معماران لندن و مدرسه ی معماری لیورپول ) پرداخت . با این حال ، در این سال ها توانست مهارت های منحصر به فردی در زمینه ی فنون ترسیم و ارائه به دست آورد .

1959 در این سال یکی از ترسیم های او به عنوان یک کار درسی ، موفق به دریافت مدال نقره ای RIBA شد .

1961 او در این سال دیپلم معماری و مجوز طراحی شهری خود را دریافت کرد . در همطن زمان ، مدال هی وود و مدال برنز انجمن معماران منچستر به وی اهدا شد . علاوه بر این ، با قبولی در بورسیه ی تحصیلی انجمن ساختمان سازان ، به فلاوشیپ هنری نایل شد . پس از آن برای گذراندن دوره دو ساله ی تخصصی در دانشگاه ییل به آمریکا رفت . وی در آنجا تحت تاثیر پل رادولف ، سرج چرمایف و وین سنت اسکالی قرار گرفت و در همین زمان با ریچارد راجرز ( که مانند خود او دانشجوی بورسیه بود ) و جیمز استرلینگ ( که برای مدت کوتاهی در همان مدرسه تدریس می کرد ) ملاقات کرد .

1962 فاستر مدرک فوق لیسانس معماری را با موفقیت دریآفت کرد . سپس گردش معماران را از سواحل شرقی ایالات متحده تا کالیفرنیا آغاز کرد و در این سفر ، روند توسعه ی معماری مدرن را از فرانک لوید رایت تا چالز آیمز بررسی و دنبال کرد .

1963 پس از بازگشت به انگلستان با همکاری ریچارد راجرز ، گروه طراحی " گروه 4 " را در لندن تشکیل داد . دیگر همکاران آنها در این گروه عبارت بودند از : سور راجرز ، همسر ریچارد راجرز ، و جورجیا والتون که با راجرز در انجمن معماران لندن تحصیل کرده بود . مدتی بعد ، وندی چیزمن ( فارغ التحصیل مدرسه معماری بارتلت دانشگاه لندن که بعدها همسر فاستر شد ) نیز به آنها ملحق شد . البته از همان آغاز ، عضویت جورجیا بالتون ( که دفتر اصلی او در هامپ استید بود ) حالتی ظاهری داشت و تاثیر چندانی بر رابطه آنها نداشت .

1964 در این سال با وندی چیزمن ازدواج کرد که ثمره آن ، دو فرزند به نام های " تی " و " کال " است .

1966 در این سال به عضویت انجمن معماران سلطنتی انگلستان در آمد .

1967 فاستر همراه با " گروه 4 " ساختمانی را طراحی کرد که وی را به شهرت جهانی رساند . این ساختمان ، کارخانه رلیانس در سوئد بود که آخرین بنای ساخته شده توسط این گروه است زیرا این گروه در همان سال منحل شد . سپس نورمن و وندی فاستر با هدف ایجاد یک مرکز برای طراحی و تحقیقات ، دفتر معماری فاستر و همکاران را تاسیس کردند . در این دفتر در مجاورت باغ کوونت قرار داشت .

1968 در حین طراحی پروژه تئاتر ساموئل بکت ، با ریچارد باکمینیستر فولر آشنا شد که بعد ها ، تاثیر عمیقی در اندیشه و کارهای فاستر گذاشت . آشنایی ، سر آغازی بود برای دوستی و همکاری طولانی پر ثمری که تا زمان مرگ این استاد آمریکایی ( یعنی سال 1983 ) ادامه داشت .

1971 در این ، دفتر معماری فاستر و همکاران به طبقه همکف ساختمانی در خیابان فیتزروی ( که فقط چند صد متر از برج اداره پست فاصله داشت ) منتقل شد. تجهیز و طراحی داخلی این دفتر ، بستری بود برای بررسی و آزمایش مفاهیم و مصالحی که بعده ها هسته اصلی فلسفه کار فاستر را شکل داد .

1974 فاستر به عنوان نایب انجمن معماری انتخاب شد . شرکت او که قبلا با یک شرکت نروژی به نام " شرکت خطوط کشتی رانی فرداولسن " همکاری داشت ، دفتری در اوسلو تاسیس کرد و ابتدا کارهایی برای این کار فرمای نروژی انجام داد ؛ سپس با کارفرماهای دیگر در نقاط مختلف کشور همکاری کرد .

1975 در این سال ، ساخت دفترهای شرکت بیمه ویلیس ، فابروداماس در ایپسوویچ به پایان رسید و این پروژه ، شرکت فاستر را به شهرت جهانی رساند .

1978 ساخت مرکز های هنرهای تجسمی سانز بوری ، آغاز مرحله ی مهم و درخشانی در زندگی حرفه ای او شد . پروژه های ارزشمند دیگری را برای او و همکارانش به ارمغان آورد .

1979 در این سال شرکت بانکداری هنگ کنگ و شانگهای از وی دعوت کرد که همراه شش شرکت بین الملی دیگر ، در مسابقه ای محدود با موضوع طراحی دفتر مرکزی این بانک شرکت کند . با انتخاب طرح فاست به عنوان طرح برگزیده ، اجرای این پروژه به شرکت وی واگذار شد .

1980 فاستر در این سال به عضویت انجمن معماران آمریکایی در آمد ، علاوه بر این ، در همین سال دکترای افتخاری دانشگاه انجلیای شرقی به او اعطا شد . در بیست و چهارم ژوئن نیز ، در مراسم اهدا مدال طلای سال 1980 به جیمز استرلین سخنرانی کرد .

1981 در این سال با شرکت در مسابقه محدود طراحی ورزشگاه سرپوشیده فراکفورت آمین ، جایزه طرح برگزیده را دریافت کرد . در همین زمان ، معماری او در یکی از برنامه های مستند هنری BBC معرفی شد و مورد بررسی قرار گرفت .

1982 در این سال ، دفتر آنها به خیابان گریند پورتلند و در مجاورت دفتر های شرکت REBA منتقل شد . همچنین به عنوان یکی از اعضای هیئت علمی دانشکده صنعتی هنر لندن انتخاب شد .

1983 در این سال ، فاستر بالاترین رتبه این حرفه را از آن خود کرد و " مدال طلای سلطنتی " رشته معماری را دریافت نمود . این مدال ، جایزه بین الملی ارزشمندی است که در سال 1848 ، ملکه ویکتوریا برای پیشرفت حرفه معماری در نظر گرفته بود . در مراسم اهدا این جایزه ، با کمینیستر فولر سخنرانی کرد . فاستر در این سال به عضویت دانشگاه سلطنتی در آمد . پس از برگزاری یک مسابقه ی محدود با شرکت گروه منتخب معماران ، از فاستر برای طراحی مرکز جدیدی برای BBC در منطقه ی پورتلند دعوت شد . این مرکز در مقابل کلیسای آل سولز اثر جان ناش قرار دارد .



1984 در مسابقه محدودی که شورای شهر نایمز برای طراحی یک مدیاتک و مرکز هنرهای معاصر در آن شهر برگزار کرد ، طرح فاستر برنده شد . در همین سال اتحادیه ی بین المللی معماران ، جایزه آگوست پره را به وی اهدا کرد .

1986 دانشگاه بت ، دکترای افتخاری علوم را به فاستر اعطا نمود . علاوه بر این ، وی در مراسم بازگشایی بناییادبود اریک لیونز در RIBA سخنرانی کرد. در همین سال ، دو نمایشگاه مهم از کارهای او برپاشد : یکی در انجمن معماران فرانسه در پاریس ( بازگشایی در ژانویه ) و دیگری در دانشگاه سلطنتی لندن ( بازگشایی در اکتبر ) . وی جایزه موسسه طراحی ژاپن را به خود اختصاص دا . شرکت او نیز در همین سال در مسابقه تغییر شکل و بازسازی یک سایت 48 هکتاری در منطقه کینگزکراس در لندن برنده شد . این پروژه ، در نوع خود بزرگترین و وسیع ترین طرح شهر سازی در اروپا است و شامل تفکیک طیف وسیعی از عملکردهای مختلف می باشد. از جمله این عملکردها می توان به ایستگاه تونل راه آهن متصل به پارک بزرگ اشاره کرد که اطراف آن از ساختمانهای مسکونی و اداری پوشیده شده است . این پروژه و پروژه ی چهارراه پاترنوستر ، آغاز مرحله جدیدی از اجرای پروژه هایی در مقیاس شهری بود . در سال بعد ، این شرکت طرح های شهری مختلفی برای شهرهای زیر طراحی و اجرا کرد: کمبریج ( 1989 ) ؛ نایمز، کانس و برلین ( 1990 ) ؛ گرینویچ ( 1991 ) ؛ روتردام ، لودن شید و یوکوهاما ( 1992 ) ؛ بافت تاریخی چارترس ، کورفو و لیسبون ( 1993 ) . هم اکنون این شرکت در حال انجام پروژه ای برای تغییر شکل و بازسازی قسمت وسیعی از مرکز شهر بارسلون است که مساحت سایت آن بیش از 220 هکتار است .



1988 ظرفیت بالای این شرکت باعث شد که بتواند به مجموعه ی وسیعی از برنامه ها و پروژه های کلان مقیاس پاسخگو باشد . یکی از این پروژه ها ، برج مخابرات بارسلون است که به منظور آماده سازی شهر برای مسابقات المپیک در نظر گرفته شده است . نمونه های دیگر این پروژه ها ، مترو شهر بیلبائو ، پل دره گذری در منطقه ی رنس در فرانسه و ایستگاه زیرزمینی کاناری وارف در لندن ( 1991 ) است .

1989 این مصادف بود با فوت زود هنگام وندی ( همسر نورمن ) که آغازفعالیت حرفه ای نورمن همراه او بود و پس ازهمکاری در" گروه 4 "

، یکی از موسسان دفتر معماری فاستر و همکاران بود .



1990 سازمان حفاظت از محیط زیست انگلستان ، ساختمان شرکت بیمه ویلیس ، فابر و داماس در ایپسوویچ ( 74-1973 ) را جزء ساختمان های ارزشمند ( از نظر تاریخی ، معماری و سازگاری با محیط زیست ) اعلام کرد و مدال معتمدین RIBA را به نورمن فاستر اعطا نمود . در همین سال ، فاستر عنوان " سر " گرفت . در این زمان ، دفتر معماری فاستر و همکاران ( که از این پس دفتر معماری سر نورمن فاستر و همکاران نامیده خواهد شد ) به ساختمان نوسازی در کیلومتر 22 جاده ی هستار در نزدیکی رودخانه تیمز نقل مکان کرد . در این دفتر جدید ، تمام عملکرد های گوناگون مربوط به کارگاه ماکت سازی و مصالح ، بایگانی پرونده ها ، کتابخانه و آرشیو فیلم های ویدئویی و عکس ، همگی زیر سقف گرد آمده اند .

1991 دانشگاه معماری فرانسه ، به وی مدال افتخار اعطا کرد . در همین سال ، چندین پروژه ی جدید و ارزشمند را به اتمام رساند ؛ از جمله فرودگاه استانزتد، مرکز تلویزیونی آی تی ان ، نگارخانه های ساکلر ( که ملکه الیزابت دوم آنها افتتاح کرد) و برج سده در توکیو که همه آنها علاوه بر دریافت جوایز متعدد ، مورد ستایش تمام جهان قرار گرفت . در مراسم بازگشایی ساختمان کرسنت وینگ ، مرکز هنر های تجسمی سانزبوری نمایشگاهی بر پا کرد که حاصل شش سال فعالیت حرفه ای فاستر را به نمایش گذاشت . در نمایشگاه دو سالانه ی ونیز ، غرفه ی بریتانیا نیز تعدادی از طرح های فاستر و پنج معمار دیگر انگلیسی را به نمایش در آورد .

1992 دانشگاه و موسسه ی هنر و ادبیات آمریکا در نیویورک ، جایزه یادبود آرنولد برونر را به وی اعطا نمود . دانشگاه هامرساید به او دکترای افتخاری داد. برپایی چندین نمایشگاه در شهرهای پاریس ، بوردوکس ، رنس و آرسن سنان ، بر ارزش و اعتبار فاستر در اروپا افزود . در همین سال ، وی در چندین مسابقه معماری برنده شد که مهمترین آنها عبارتند از : فرودگاه جدید هنگ کنگ ، پارک مشاغل برلین ، مجموعه تسهیلات المپیک در منچستر و قسمت الحاقی آن به موزه ی ماقبل تاریخ در پرووانس .

1993 وسعت پروژه ها و تعدد قراردادهای بین المللی باعث شد که این شرکت ، دفتر هایی در شهر های برلین ، فرانکفورت ، هنگ کنگ ، نایمز و توکیو دایر کند . شرکت معماری سرنورمن فاستر و همکاران در آلمان ، در مسابقه طراحی پارلمان جدید برلین برنده شد . از دیگر موفقیت های وی در مسابقات معماری می توان به طرح موزه جنگ در هارتل پول و طرح مجموعه ی نمایشگاهی در لیسبون اشاره کرد .



پروژه ی مرکز هنرهای معاصر در شهر نایمز فرانسه افتتاح شد . این پروژه به دلیل مشکلاتی که برای برگزاری مسابقه ( 1983) بوجود آمد ، با مدتی تاخیر انجام شد . ولی این مشکلات در ساخت مدرسه ی متوسطه شهر فرژو وجود نداشت . طراحی این مدرسه ، در سال 1991 به مسابقه گذاشته شد . انجمن معماران آمریکایی نیز ، در همین سال مدال طلای خود را به سر نورمن فاستر اعطا نمود
 

zarnaz_a

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
شیگرو بان

شیگرو بان

Shigeru Ban



ایمان رئیسی1

(چاپ شده در فصلنامه معمار شماره ۲۰ - سال ۱۳۸۲ )



1- شیگرو بان, در سال 1975, در شهر توكیو به دنیا آمد2. بین سالهای 80-1977 در انستیتوی معماری كالیفرنیای جنوبی به آموزش معماری پرداخت. پس ازآن درسالهای 82 -1980 در مدرسه معماری كوپر یونیون3 به تكمیل آموخته های خود پرداخت. مدت دو سال در دفتر آراتا ایسوزاكی4 كار كرد(83-1982) ودر سال 1984 موفق به دریافت لیسانس معماری مدرسه كوپر یونیون شد. و نتیجه مطالعات خود را در سال 1985 منتشر كرد. از سال 95-1993 پروفسور و استاد افتخاری معماری در دانشگاه هنر تاما5 و از 1995 تا 2000 مشاور كمیسیون عالی سازمان ملل در امر مهاجران و پناهندگان (UNHCR) بود. شیگرو بان در سال 1997 برترین معمار جوان ژاپن شد و جایزه JIA را دریافت نمود.

سایر سوابق دانشگاهی او عبارتند از:

1ـ پروفسور افتخاری معماری از دانشگاه ملی یوكوهاما6 . (99-1995)

2ـ پروفسور افتخاری معماری از دانشگاه نیهون7 . (2000-1996)

3ـ پروفسور مدعو دانشگاه كلمبیا.8 (2000)

4ـ عضو مدعو مركز دو نالد دانشگاه كلمبیا.

5ـ پروفسور دانشگاه كیو.9

2- بی تردید, تحصیل در مدرسه كوپر یونیون، تاثیر به سزایی در شكل گیری تفكر شیگرو بان داشته است. او در ابتدا علاقه‌ی بسیار زیادی به پنج معمار نیویورك10 داشت و در اثر همین علاقه به مدرسه كوپر یونیون وارد شد.درآن زمان سه‌عضو ازپنج معمار نیویورك ـ‌جان هیدك11, پیتر آیزنمن12, و ریچارد میر13 ـ در مدرسه كوپر یونیون تدریس می‌كردند. تاثیری كه جان هیدك بر شگیرو بان می‌گذارد، در آثار اولیه او بسیار محسوس است, (در ادامه بحث به آن می‌پردازم.) شیگرو بان تلاش خستگی ناپذیری جهت خلق روشهای سازه‌ای نو، از خود نشان داد و توانست آثار معماری بدیعی با این روش‌ها بوجود آورد.

آثار او را می توان به دسته‌های زیر تقسیم كرد:

1ـ2 طراحی در سبك هیدك

شیگرو بان در ادامه تفكر هیدك, از خانه به عنوان مهمترین فضای زندگی شروع به كار كرد. خانه‌هایی كه او طراحی نمود, بسیار متاثر از خانه های طراحی شده توسط هیدك هستند. او در پروژة Villa K (1987 )ـ كه تحت تأثیر خانه‌ی دیوار 14 هیدك است ـ به نقش دیوار در ساختمان توجه نمود . ویلا از سه دیوار شكل گرفته است. دیوارخطی، كه سیركولاسیون خانه را سازماندهی می كند. دیوار مدوری، كه فضاهای داخلی ویلا را در بر می گیرد و دیوار استوانه‌ای شكلی، كه فضاهای سرویس و آشپزخانه و حمام را درخود جای داده است"15.

نكته قابل توجه دیگر در طرح این ویلا, ورود از طریق یك پل به طبقه اول است. از آنجا كه سایت این ویلا دارای چشم انداز بسیار زیبایی است, شیگرو بان ورودی ویلا را یك طبقه بالا برده تا ساكنان همواره در ورود و خروج، از آن چشم انداز زیبا بهره كافی ببرند.همچنین در پروژه I House (1991)،دو دیوار چوبی در دو سمت شرق و غرب خانه به صورت مستقل طراحی نمود، بگونه‌ای كه ” این دیوارها دارای سازه‌ی مستقل هستند و بوسیله‌ی سازه‌های كابلی مهار شده‌اند. "16 استفاده از دیوار در پروژه خانه‌ای با سه دیوار(1998) به اوج قدرت شكلی خود می رسد. او در این پروژه با سه دیوار شاخص پروژه را سازماندهی می كند."دیوارU شكل، كه سه ضلع خانه را دربر می گیرد. دیوار كنار پله، كه دارای سازه مستقل است, و پله به آن كنسول شده است. دیوارمنحنی شكل، كه فضاهای مكانیكی موردنیاز كارفرما را از فضاهای اصلی خانه جدا می‌كند. این سه دیوار, هر یك با عملكرد و شخصیت خود, بوسیله‌ی رنگ یا دیوارهای شیشه‌ای یا صیقلی شده، مشخص شده‌اند, تا بر بازتاب‌های خود در فضا تاكید بیشتری كنند"17.


2ـ2 طراحی فضاهای داخلی با لوله های كاغذی

در این مرحله استفاده از لوله‌های كاغذ بی ارزش (Paper Cheap) مورد توجه شیگرو بان قرار می گیرد. در طرح نمایشگاه مبلمان و كارهای شیشه‌ای آلوار آلتو (1986) ، كه بوسیله‌ی موزه هنر مدرن نیویورك (MOMA) برنامه ریزی شده بود، شیگرو بان در ابتدا به یك فضای نمایشگاهی با سبك فضاهای داخلی آلتو، از مصالح چوبی، نظر داشت, اما محدودیت های مالی مانع تحقیق آن شد. از آنجا كه درپایان نمایشگاه, مصالح آن باید جمع آوری می‌شد, لوله‌های كاغذبی ارزش به عنوان یك مصالح آلتر ناتیو مطرح شده و در پارتیشن‌ها و پانل‌ها و صفحه‌های نمایش ایستاده از آن استفاده شد.

"پتانسیل لوله های كاغذ بی ارزش به عنوان یك ماده ساختمانی, از این پروژه شكل گرفت و به عبارتی شروعی برای معماری كاغذی18 بود19".او همچنین در طرح نمایشگاهی جهت ارائه آثار یك معمار ژاپنی به نام Emilio Ambasz (1993 و 1989) از لوله‌های كاغذی جهت طراحی فضای داخلی استفاده كرد. از آنجا كه قرار بود این نمایشگاه در نقاط مختلف برپا شود از چهار نوع لوله‌ی كاغذی با قطرهای متفاوت استفاده كرد, تا در هنگام حمل، این لوله‌ها درون همدیگر قرار گیرند و حجم حمل ونقل كاهش یابد"20.


3ـ2 طراحی دیوارهای داخلی و خارجی با لوله‌های كاغذی

در این مرحله، لوله‌های كاغذ بی ارزش در دیواره‌های خارجی هم مورد استفاده قرار گرفتند. اولین ساختمان از سری ساختمانهای لوله كاغذی، كه در آن لوله‌های كاغذ نقش سازه‌ای هم به عهده داشتند, پروژه آلاچیق كاغذی21 1989 است.” این آلاچیق, از 48 لوله كاغذی به قطر 5/32 سانتی متر و ضخامت 5/1 سانتی متر و ارتفاع 90/3 متر، كه بر روی پایه‌های كوتاهی از بتن پیش ساخته قرار گرفته‌اند، تشكیل شده است.وفاصله بین لوله‌ها با پارافین مخصوصی درزبندی شده است".22پروژه‌ی دیگری كه تمام دیوارهای داخلی و خارجی آن از لوله‌های كاغذ ساخته شده ‌است, پاویون اوداوارا23 (1990) است. این پاویون از 330 لوله كاغذ به قطر 53 سانتیمتر و ضخامت 15 سانتیمتر و ارتفاع 8 متر تشكیل شده است. به دلیل محدودیت‌های زمانی، سازه‌ی پروژه از استیل ساخته شد، اما سازه‌ی ورودی اصلی پاویون از لوله‌های كاغذی با اتصالات پیشرفته‌ای طراحی شده است. همچنین از ورقه‌های نازك شفافی جهت درزبندی بین لوله‌های كاغذ استفاده شده است، كه بدین طریق نوارهای باریكی از نور وارد فضاها می‌شوند.



4ـ2 طراحی خانه با مبلمان‌های سازه‌ای24

در این روش از قالب‌های چوبی ساخته شده در كارخانه, بعنوان عناصر سازه‌ای استفاده شده است. مبلمان (قفسه‌ها) از عناصر ضروری هر خانه به شمار می‌آیند. در این روش، مبلمان تنها بعنوان یك عنصر تعریف كننده‌ی فضاها مطرح نیست، بلكه علاوه بر آن، بعنوان یك عنصر سازه‌ای هم مطرح می‌شود.
5-2 طراحی سازه‌های كاغذی

شیگرو بان به استفاده از لوله‌های كاغذی در طراحی فضاهای داخلی یا دیواره‌های خارجی بسنده نكرد و توانست با تقویت این لوله‌ها و تولید آنها در كارخانه‌های خاصی، سازه‌ی ساختمان را بوسیله‌ی این لوله‌ها طراحی كند.

او در گالری كاغذی 25 (1994) كه بعنوان دفتر كار و گالری موسسه ایسی میاكی طراحی شده است، از لوله‌های كاغذی به عنوان سازه و جداكننده فضاهای داخل و خارج استفاده نمود." پلان این گالری كه از یك فضای باریك و دراز به طول 16 متر و عرض3/5 متر تشكیل شده است, بر پایه‌ی آگوراهای یونانی طراحی شده است. ردیف ستونهای جلویی، سایه‌های بلندی بر كف می‌اندازند، كه در طول روز تغییر می‌كنند و احساس یك انیمیشن را ایجاد می‌كنند. لوله‌های كاغذی بكار برده شده در این بنا برای اولین بار بصورت ضد حریق تولید شده اند." 26

شاید ضد حریق شدن لوله‌های كاغذی، بهانه‌ی مناسبی برای داوطلبان ساخت كلیسای سوخته شد كه بر جای آن كلیسا، كلیسای دیگری بسازند.

پروژه‌ی كلیسای كاغذی27 (1995) توسط داوكلبانی كه عبادگاهشان در زمین‌لرزه‌ای دچار آتش سوزی شده بود، سفارش داده شد. اولین خواسته‌ی پروژه، سادگی آن بود، بگونه‌ای كه دانشجویان و داوطلبان بتوانند بدون هیچ گونه ماشینی آن را بر پا سازند.

راحتی باز و بسته كردن هم جزو اولین شرایط بود كه جابجایی سازه را در آینده ممكن می‌ساخت. مصالح بوسیله‌ی شركت‌های زیادی هدیه داده شد و "ساخت آن تنها در پنج هفته بوسیله‌ی 160 داوطلب انجام گرفت. 58 لوله كاغذی در یك بافت بیضی گون كه بر پایه‌ی طرح كلیسای برنینی استوار بود، طراحی شد."28

در قسمت ورودی، فضای بین لوله‌های كاغذ گشوده‌تر است, بگونه‌ای كه نمای كلیسا كاملاً دعوت كننده به درون باشد. به عبارت دیگر، داخل و خارج را به هم پیوند می‌دهد. شیگرو بان درباره‌ی این كلیسا می‌گوید: ” تجربه‌ی این ساختمان موقت و كوچك، كمتر از تجربه‌ی یك كاتدرال بزرگ و با شكوه نیست".29

خانه‌ی كاغذی30 (1995) پروژه‌ دیگری است، كه در آن از سازه‌ی كاغذی استفاده شده است. در واقع كل "این خانه از لوله‌های كاغذی به ارتفاع70/2سانتی متر و ضخامت 5/1 سانتی‌متر و قطر28 سانتی‌مترساخته شده است. سازه، دیواره‌های داخلی و خارجی، مبلمان و حتی سرویس‌ها هم از كاغذ طراحی و ساخته شده‌اند"31.

6ـ2 طراحی پناهگاههای كاغذی32

این روش شامل پناهگاههای موقتی می‌شود، كه برای بازماندگان یك زلزله‌ی بزرگ یا مهاجران ناشی از تضادهای نژادی ساخته شده‌اند.

در پروژه‌ای كه به سفارش كمیسیون عالی حقوق بشر سازمان ملل برای مهاجران در آفریقا طراحی شد، (1994) از چادرهایی كه به جای پایه‌های چوبی یا فلزی، از سازه‌ای با لوله‌های كاغذ برپا می شوند, استفاده شده است.

همچنین در یك مجموعه مسكن موقتی33 (1995) "از جعبه‌های آبجو (جعبه‌های پلاستیكی كه از بطری‌های آبجو باقی مانده و با ماسه پرشده‌اند) برای پی ساختمان استفاده شده است. دیوارها شامل لوله‌های كاغذی هستند, كه دارای قطر 108 میلیمتر و ضخامت 4 میلیمتر بوده و با نوار اسفنجی ضد آب شده‌اند. برای پوشش سقف از یك فرم چادری دو لایه كه هم سقف خانه را می‌پوشاند وهم قابلیت باز شدن برای تهویه هوا را دارد، استفاده شده است.

هنگامی كه به شدت به گرما و تاثیرات بازتابی آن در اواسط زمستان احتیاج پیدا كردیم، این مسكن، بسیار مناسب به نظر می‌رسد".34



7ـ2 بینابین فضای داخل و خارج35

قرارگیری بینابین فضای داخل و خارج در یك خانه، بوسیله‌ی استفاده از ماشین ـ بعنوان بازكننده‌ی دیوارها ـ‌ قابل تحقق است. شیگرو بان در این دوره آثارش، نوعی بازگشت به سنت معماری ژاپنی را تجربه كرده است. فضا در معماری ژاپنی بسیار انعطاف پذیر است و قابلیت تغییر و تبدیل فضاها به كاربری‌های مورد نیاز وجود دارد.

نمونه‌ی بارز این انعطاف پذیری هیروباهای ژاپنی هستند. هیروبا36، عبارتست از فضای بازار سنتی ژاپن, كه دارای عرض راهرو كم و پیچ و خم‌های زیادی است, كه در حالت عادی به كاربری خاص خود پاسخ می‌دهد. اما در روزهای ملی و جشن‌های عمومی، كل هیروبا وحجره‌های اطراف آن تا عمق زیادی گشوده ‌شده و پذیرای حضور مردم می‌شوند. استفاده از مصالح سبك در تقسیم‌بندی فضاها، باعث این انعطاف پذیری ‌شده است.

با توجه به این ویژگی، شیگرو بان در پروژه خانه با دیوارهای پارچه‌ی (1995) توانست به فضایی قابل توجه دست یابد. این خانه از پروژه‌های قابل توجه دهه آخر قرن بیستم است كه"، تحت تاثیر خانه‌ی فارنزورث، (اثر میس وندرو) هم قرار دارد".37

"زوجی كه مشتری این پروژه بودند، از گشودگی فضایی خانه‌ی سنتی ژاپن بسیار لذت می‌بردند. (آنها می‌توانند از بالای یك حصار كوتاه، هنگامیكه برروی یك تراس باز نشسته‌اند، با همسایگان صحبت كنند.)“38

"تاویل دیگری از سبك سنتی ژاپن با مصالح و تكنولوژی معاصر, باعث بوجود آمدن عرصه فضایی وسیعی به سمت جنوب و شرق شده است و پرده‌های وسیعی نمای طبقه دوم و سوم را می پوشانند. در زمستان، بوسیله‌ی یك سری درب‌های شفاف كه بینابین پرده و فضاهای خانه قرار می‌گیرند، می‌توان خانه را كاملاً پوشاند و از تبادل حرارتی بیش از حد جلوگیری كرد".39

خانه در حالتی كه پرده‌هایش بسته شده‌اند، یادآور بسته‌بندی‌های كریستو40 هم می‌باشد.

همچنین او در پروژه خانه 5/412 (1995) كه در زمینی به ابعاد 25×15 متر مربع طراحی كرده است، زمین را به پنج قسمت 15×5 متر مربعی تقسیم نموده و دوقسمت را برای فضاهای پر و سه قسمت را برای فضاهای خالی برنامه‌ریزی كرده است, اما "مرز بین این پرها و خالی‌ها بصورت اعجاز گونه‌ای از بین رفته است و فضای مبهمی كه بینابین آنها خلق می‌شود, هم فضای داخل است و هم فضای خارج“42.

به عبارتی، انواع متفاوتی از فضا را می‌توان بوسیله‌ی كنترل عناصر متحرك ـ در شرایط مختلف آب و هوایی‌ـ ‌تجربه كرد.

خانه‌ی بدون دیوار43 (1997) و خانه‌ی مربع نه قسمتی44 (1997) هم پروژه‌های دیگری از این دست هستند, كه كوشش شده است, مرز بین داخل و خارج محو گردد و فضا انعطاف پذیری بسیار زیادی داشته باشد.

در مجموع، در این دسته آثار هم می‌توان توجه و تاكید بسیار زیاد شیگرو بان را بر دیوار مشاهده كرد. دیوار و پلان آزاد یا انعطاف پذیر، مهمترین مسائل مطرح در خانه‌های او هستند.



8ـ2 طراحی سازه‌های عظیم كاغذی45

شیگرو بان در استفاده از سازه‌های كاغذی تا بدانجا پیش رفت, كه توانست, سازه‌های عظیم را بوسیله‌ی مصالح كاغذی, طراحی و اجرا نماید.

پوشش فضایی, به ابعاد 5/22×7/26 متر مربع, با ارتفاع 8/7 متر, بوسیله‌ی سازه‌ی لوله كاغذی، اولین تجربه‌ی او در سال 1998 بوده است.” كارفرمای این پروژه یك شركت خانه‌سازی با مصالح چوبی بود, كه خواستار یك فضای سر پوشیده‌ی بزرگ، جهت نگهداری قطعات چوبی در مقابل تغییرات آب و هوا بود. سازه‌ی پروژه می‌بایست دارای سهولت درنصب باشد، تا كارگران همان شركت بتوانند, این گنبد كاغذی را بر پا سازند".46

در طرح این گنبد, از لوله‌هایی كاغذی با اتصالات چوبی و پیچ و مهره استفاده شده است.

شیگرو بان، در طرح پاویون ژاپن در نمایشگاه‌ هانور آلمان (2000) هم، از سازه‌های كاغذی استفاده كرد.

موضوع اصلی نمایشگاه هانور، محیط زیست بود، بنابراین او تصمیم گرفت كه با استفاده از ضایعات صنعتی و كاغذهای بی‌ارزش، به خلق سازه‌ای عظیم بپردازد. او در باره‌ی این پروژه می‌گوید: "ایده‌ی اصلی، خلق تونلی از لوله‌های كاغذ, مانند پروژه گنبد كاغذی بود. هر چند گنبد كاغذی بوسیله‌ی اتصالات چوبی اجرا شده بود،اما من نظرم را در مورد استفاده از یك بافت پوسته‌ای از لوله‌های كاغذ بدون درز را با پروفسور فرای اوتو47 در میان گذاشتم. ایده‌ی دیگر، استفاده از روش ساخت آسان با تكنولوژی پایین بود. بنابراین، اتصالات را از نوارهای فلزی یا پارچه‌ای طراحی كردیم. برای پوشاندن سطح روی پاویون، می‌خواستیم از P.V.C استفاده كنیم، اما PVC را نمی‌توان از زباله بوجود آورد. بطور كاملاً اتفاقی، یك كیف ضد آب را كشف كردیم, كه مورد پسند مشتریان واقع نشده بود و به كارخانه باز گردانده شده بود. بنابراین با آن كارخانه صحبت كردیم و كیف‌ها را با قیمت ارزان از آنها خریده و در پوسته‌ی خارجی از آن استفاده كردیم".48



3ـ پرسش اصلی پس از مطالعه‌ی آثار شیگروبان، دلایل موفقیت او در حوزه جهانی است. چگونه او توانسته ـ بعنوان یك معمار موفق ـ در سطح جهانی مطرح شود؟

1-3 آموزش یافتن نزد استادان بزرگ معماری:

” روش طراحی من شامل استفاده از هندسه در سبك پنج معمار نیویورك واستفاده از خصوصیات هندسی اشكال و استفاده از دیوارها برای خلق مكان در سبك هیدك است.“ 49

2-3 توجه نمودن به سنت و فرهنگ ژاپنی .

3-3 مردم گرا بودن .

”من بعنوان یك معمار، خواستار خلق ساختمانهای زیبا در مناطق حادثه دیده هستم. می‌خواهم مردم را به حركت وادارم و سطح زندگی آنها را بهتر كنم. اگر من این مسیر را طی نكنم، غیر ممكن است كه بتوانم یك معماری با معنی خلق كنم و سهم مهمی در ساختن جامعه، بعنوان یك معمار، داشته باشم .“50

4-3 ایده‌های معمارانه داشتن.

و در پایان با اخلاق فروتن وار ژاپنی اش می‌گوید:

”من فكر نمی‌كنم، معماری هستم، كه در سیستم موجود تغییر زیادی ایجاد كرده‌ام، من فقط تكنولوژی و مصالح موجود را با روشی متفاوت به كار می‌برم.“51
 

zarnaz_a

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
فرانک گری

فرانک گری

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.
Jump to: navigation, search

فرانک گری معمار مشهور کانادایی/آمریکایی معاصر است.

او در سال ۱۹۲۹ م در خانواده‌ای یهودی در کانادا (تورنتو محله فرانک گلدبرگ)دیده به جهان گشود.

او در سال ۱۹۴۷ م به همراه خانواده اش به لس آنجلس مها جرت کردودر دانشگاه کالیفرنیای جنوبی به تحصیل در رشته معماری پرداخت.

در سال ۱۹۵۶ م در دانشگاه هاروارد به تحصیل در رشته برنامه‌ریزی شهری پرداخت و همزمان در دفتر ویکتور گروئن مشغول به کار شد.

او اکنون شهروند ایالات متحده و ساکن لس آنجلس است.

در کارهای اولیه گری می‌توان تاثیراتی از معماران سوئیس و فرانسه به خصوص لکوربوزیه مشاهده کرد این تاثیرات را تا سال ۱۹۷۲ می‌توان در کارهای گری مانند استفاده از فرمهای هندسی ساده مشاهده کرد. به طور کلی در کارهای گری نوعی تندیس گرائی را می‌توان مشاهده کرد چه در توسعه خانه همسرش ۱۹۸۷ تا موفق‌ترین کارش در سبک فولدینگ موزه هنرهای معاصر بیلبائو

او معتقد است:

من آثار هنرمندان را نگاه میکنم و هنر را به مثابه وسیله‌ای برای الهام خودم میپندارم و سعی میکنم تحت تاثیر هیچ فرهنگی نباشد در هر کارم روشهای جدید را جستجو میکنم. برای من قانون و قاعده محدود کننده وجود ندارد و اصولا مرزی بین درست و نادرست نمیدانم.

گری از پیشگامان عرصه معماری فولدینگ می‌باشد .ما به ازای علمی زبان معماری فولد، نظریات بحران و تداوم است. بحران یا فروپاشی در تبدیل سریع ازحالتی به حالت دیگر، مانند آب به یخ یا بخار، تجلی می‌کند. بحران یا به دو پاره شدن می‌‌انجامد یا به پیچیده شدن، در هم فرو رفتن و در هم تنیدن که مضمون معماری فولد است.

در این معماری که گویی در حال فرو ریختن و کج شدن است، ترتیب پلان، نما و مقطع با هم اشکال ابهام آمیزی همانند کریستالها میآفرینند.

این بازی را گری با در هم ریختن زبانهای مختلف معماری و ترکیب آنها آغاز کرده است. در بنای موزه ویترای او در وایمار آلمان، که در کارهای آیزنمن تاثیرگذاشت، اجزای معماری مکعبهای در هم تنیده و دفرمه و کج و کوژند. از همین رو بعضی معماری او را جانور گونه و کرم گونه نامیده‌اند. در کل می‌توان گفت معماری گری یک معماری شخصی و غیر تقلیدی است و بدون برنامه خاص و یک نوع عدم قطعیت در اکثریت پروژه‌های گری دیده می‌شود.

کارهای گری به ترتیب زمانی: -Merriweather Post Pavilion, and Rouse Company Headquarters, Columbia, Maryland, USA (1974) -Loyola Law School, Los Angeles, California, USA (various buildings, 1978-2002) -Santa Monica Place, Santa Monica, California, USA (1980) -Edgemar Retail Complex, Santa Monica, California, USA (1984) -Chiat/Day Building, Venice, California, USA (1985-1991) -Vitra Design Museum. Weil am Rhein, Germany (1989) -Frederick Weisman Museum of Art, University of Minnesota, Minneapolis, Minnesota, USA (1990) -Iowa Advanced Technology Laboratories, University of Iowa, Iowa City, Iowa, USA (1987-1992) -Center for the Visual Arts, University of Toledo, Toledo, Ohio, USA (1993) -American Center, Paris, France (1994) -The Dancing House ("Fred and Ginger"), Prague, Czech Republic (1995) -Guggenheim Museum Bilbao, Bilbao, Spain (1997) -Der Neue Zollhof, Düsseldorf, Germany (1999) -Vontz Center for Molecular Studies, University of Cincinnati, Cincinnati, Ohio, USA (1999) -DG Bank building, Pariser Platz 3, Berlin, Germany (2000) -Experience Music Project, Seattle, Washington, USA (2000) -Gehry Tower, Hanover, Germany (2001) -Issey Miyake, Flagship Store, New York, New York, USA (2001) -Peter B. Lewis Building, Weatherhead School of Management, Case Western Reserve University, Cleveland, Ohio, USA (2002) -Richard B. Fisher Center for the Performing Arts, Bard College, Annandale-on-Hudson, New York, USA (2003) -Maggie's centre, Dundee, Scotland (2003) -Walt Disney Concert Hall, Los Angeles, California, USA (2003) -Ray and Maria Stata Center, Massachusetts Institute of Technology, Cambridge, Massachusetts, USA (2004) -Pritzker Pavilion, Millennium Park, Chicago, Illinois, USA (2004) -MARTa, Herford, Germany (2005) -IAC/InterActiveCorp West Coast Headquarters, Sunset Strip, West Hollywood, California, USA (2005)

جوایزی که او تا کنون دریافت کرده است از این قرارند: •Arnold W. Brunner Memorial Prize in Architecture, American Academy of Arts and Letters (1977) •Pritzker Architecture Prize (1989) •Wolf Prize in Art (Architecture), Wolf Foundation (1992) •Praemium Imperiale Award for Architecture, Japan Art Association (1992) •Dorothy and Lillian Gish Award (1994) •National Medal of Arts (1998) •Friedrich Kiesler Prize (1998) •Gold Medal, American Institute of Architects (AIA) (1999) •Gold Medal, Royal Institute of British Architects (RIBA) (2000) •Gold Medal for Architecture, American Academy of Arts and Letters (2002) •Companion of the Order of Canada (2002)

همچنین او دارای ۱۲ دکترای افتخاری از دانشگاههای مختلف می‌باشد که بدین شرحند: •Of Visual Arts; California Institute of the Arts (1987) •Of Fine Arts; Rhode Island School of Design (1987) •Of Engineering; Technical University of Nova Scotia (1989) •Of Fine Arts; Otis Arts Institute (1989) •Of Humanities; Occidental College (1993) •Whittier College (1995) •Of Architecture; Southern California Insitute of Architecture (1997) •Of Laws; University of Toronto (1998) •University of Edinburgh (2000) •University of Southern California (2000) •Yale University (2000) •Harvard University (2000)

گری در کنار کار حرفه‌ای تا سال ۱۹۹۸ در دانشگاه نیز تدریس میکرد:

1979 - The William Bishop Chair, Yale University 1982 - Charlotte Davenport Professorship in Architecture, Yale University 1984 - Eliot Noyes Chair, Harvard University 1985 - Charlotte Davenport Professorship in Architecture, Yale University 1987 - Charlotte Davenport Professorship in Architecture, Yale University 1988 - Charlotte Davenport Professorship in Architecture, Yale University 1989 - Charlotte Davenport Professorship in Architecture, Yale University 1996 - Visiting Scholar, Federal Institute of Technology; Zurich, Switzerland 1998 - Visiting Professor, University of California at Los Angeles

پس از اینکه جایزهٔ پریتزکر (Pritzker) به فرانک گری تعلق گرفت، آدا لوئیز در باره اش نوشت:

ریسک می‌‌کند، روی بند راه می‌‌رود و مرز محدودیت هارا می‌‌شکند. بناهای او روشنائی اند و طرح های زنده نشانگر این مهم که چگونه چیزی که ظاهرا کم اهمیت است می‌‌تواند با بکارگیری خلاقیت شکلی نو و بی نظیر بیابد. او هنر معماری را به صورتی به کار می‌‌برد که در عین زیبایی قابلیت استفاده داشته باشد. او معماری را در بی زمان‌ترین معنایش و با شیوهٔ مخصوص به خود به کار می‌‌گیرد. او می‌‌رود به قلب هنر زمان با برداشت ها و فناوری عصر حاضر و بینشهایی که عمیقا بیانگر عصر حاضر است.

[ویرایش]

روند طراحی و اجرا

آثار گری به طور کلی نتیجه یک روند طولانی طراحی است که با استفاده از اسکیسهای متعدد، مدلهای کامپیوتری و ماکتهای بزرگ حاصل شده است. اسکیسها و نمودارهای اولیه به مدلهای فیزیکی با مقیاسهای مختلف تبدیل و این مدلها در نهایت به ساخت ماکتهای کامل میانجامد.

نکته بسیار جالب در روند طراحی گری در استفاده از رایانه در این روند است. بر خلاف سایر معماران که از نرم افزارهای معمول دوبعدی و سه بعدی مانند CAD و3DsMAX برای کارهای خود استفاده می‌کنند گری از نرم‌افزار کاتیا (CATIA) که یک نرم‌افزار مربوط به طراحی جامدات است استفاده کرد. این نرم افزار بیشتر برای طراحی خودرو و هواپیما و محاسبات پیچیده بدنه‌های مختلف کاربرد دارد و هماهنگی بسیار عالی با سایر نرم افزارها دارد. کاتیا سطوح را تحلیل و بر اساس محدودیت سازه‌ای، کارکردی و اقتصادی پروژه آن را تصحیح میکرد. داده‌های عددی که به این ترتیب بدست میآمدند بار دیگر بر روی یک مدل پیاده می‌شدند تا حجمها کنترل شوند و در صورت لزوم تغییر کنند. این رفت وبرگشت بین مدلهای مطالعاتی و داده‌های دیجیتال بنیاد شکلی پروژه را به وجود میآورند. سپس از داده‌های کامپیوتر برای تهیه پلانهای ساخت موزه استفاده شد. بنا به گفته یکی از دست اندرکاران اجرای پروژه همه چیز توسط کاتیا کنترل و هدایت می‌شود. کاتیا به ما اجازه خلاقیت می‌دهد.

میتوان گفت از دلایل استفاده از کاتیا دقت فوق العاده آن و سازگاری آن با دیگر نرم‌افزارها می‌باشد. به عنوان مثال در پروژه تالار موسیقی والت‌دیسنی، برای طراحی سازه اجرایی مشکلات فراوانی وجود داشت. با توجه به پیچیدگی اتصالات سازه‌ای و عدم وجود زوایای قائمه در آن، کارتهیه نقشه‌های اجرایی و جزییات اتصالات یکی از مهمترین و پیچیده‌ترین قسمتهای پروژه بود.

برای تهیه جزئیات اجرایی دقیق از نرم افزار سه بعدی XSTEEL که قابلیت تهیه انواع جزییات فولادی را داراست استفاده شد و در حدود ۸۰ درصد از کار تهیه جزییات اتصالات سازه‌ای پروژه با آن انجام گرفت. این نرم افزار قابلیت ارتباط متقابل با کاتیا را داراست که گری از آن برای طراحی استفاده کرده بود. برای مثال ابتدا طرح در کاتیا تهیه می‌شد سپس XSTEEL با استفاده از آن مقاطع و اندازه‌ها را مشخص میکرد سپس اطلاعات داده شده دوباره به کاتیا منتقل می‌شد.

در اجرا نیز کاتیا راهگشای بسیاری از مشکلات بود. دوربینهای Total station با استفاده از اطلاعاتی که از این نرم‌افزار می‌گرفتند خطوط اجرایی را مشخص میکردند.

سازه فلزی این ساختمان برای تولید در کارخانه توسط کاتیا برنامه ریزی شد و پانلهای نما نیز توسط دستگاه CNC که مستقیما با رایانه و CATIA کنترل می‌شدند تهیه شد.

بنا به گفته گری «کاملترین» استفاده از کاتیا را در طراحی و ساخت پانلهای نما کردند که باعث صرفه جویی زیادی در زمان پروژه شد.

در نهایت می‌توان گفت گری با استفاده از نرم افزارها و سخت افزارهای موجود ثابت کرد «غیرممکنها متعلق به گذشته هستند».

موزه Experience Music Project با 21000 ی فولادی و آلومینیومی به اشکال هندسی نامنظم ساخته شده است. و طراحی و ساختمان آن توسط برنامه‌های رایانه‌ای ۲D و ۳D انجام گرفته است.

Doug Winn مدیر پروژه می‌‌گوید: در چنین کار عظیمی که شباهت به هیچ بنایی ندارد، طراحی یک چیز است و ساخت چیز دیگر. بنا وقتی شروع به کارکرد نمی‌دانست در نهایت چه به دست خواهد آمد. مجبور بودیم در عمل تغییرات زیادی به آن بدهیم و همهٔ دست اندر کاران – طراحان مهندسین تولیدکنندگان مواد و لوازم و غیره- در پروسهٔ کار تغییر را به عنوان یک نورم پذیرفتند و سازه بنای تالار موسیقی والت دیسنی به عنوان پیچیده‌ترین سازه دنیا شناخته شد و این خود موید کار مشکل و فرایند پیچیده ساخت و طراحی ان است.
[ویرایش]

شکل‌ها و مصالح

مصالحی که غالبا در کارهای او مشاهده می‌شود صفحات فلزی به خصوص تیتانیم، پلاستیکهای رنگ شده، زنجیرها و کابلها و فولاد و به کارگیری پانلهای مشبک است. فرمهای تیز گوشه دار ،صفحات متداخل، سطوح مواج و منحنی را می‌توان از عناصر ثابت کار گری دانست بناهای تندیس وار، فرمهای منحنی، پلکانهای خارجی، مصالح نمای فلزی استفاده فراوان از مواد گوناگون، پنجره‌های بی قاعده و مرکزگریز از نشانه‌های کارهای او می‌توان بر شمرد.
[ویرایش]

نظرات دیگران درباره او

مارتین پاولی در کتاب تئوری و طراحی در دومین عصر ماشین، در انتقاد از کارهای گری ساختمان اداری ویترای را چنین توصیف می‌کند: «دیوانگی معمارانه، ناقص الخلقه، لاک پشت فلزی، بسیار مبتذل با مصالح ارزان‌قیمت، ساختمان حقیر و بی بهایی که بسیار گران تمام شده است. همچنین اشکال موجدار و منحنی که در شکل بیرونی تالار کنسرت لوس آنجلس گری منعکس شده، موجب شده منتقدان آن را «ساختارشکنی آشغال» یا «معماری زمین‌لرزه‌ای» و«معماری شکسته پکسته» لقب دهند.

منتقدان قایل به سرهم بندی و کلاژ در کارهای گری هستند. به نظر گری اشیا به ظاهر بی ارزش در کنار همجواری با یکدیگر ارزش پیدا می‌کنند و همین معرف زیباشناسی مدرن است. به طور کلی آثار گری نظرات مخالف و موافق بسیاری را برانگیخته ولی در نگاهی کلی می‌توان او را در انجام اهداف زیباشناسانه مدرن خود و همچنین ساخت ساختمانهای تندیس‌وار مدرن بسیار موفق دانست به طوری که مشاهده می‌شود شهر کوچک بیلبائو با اجرای موزه خود اکنون به شهری معروف و گردشگری بدل گشته است.
30خرداد
 

zarnaz_a

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
گزیده سخنان فیلیپ جانسون

گزیده سخنان فیلیپ جانسون

Architect’s Introduction

A Selection of Philip Johnson’s Words



• معماری در اصل طراحی فضاهای داخلی است، هنر سازمان­دهی فضای داخلی.

• مسؤولیت و وظیفه­ای که معماری فارغ از عملکرد، ساختار و حتی مصالح دارد، این است که فضا را به سمت هنر سوق دهد.

• چیزی که فکر می­کنم همچون یک ریسمان در تمام کارهای من امتداد دارد، علاقه پرشور من به فضای جمعی است، فضایی که با قدم زدن در درون آن درک می­شود.

• تفاوتی ندارد که چند ساختمان بنا کرده باشید، کیفیت به مقدار بستگی ندارد. کیفیت کار تنها به این بستگی دارد که برای تحت تأثیر قرار دادن و دگرگون کردن فرهنگ ریسک کرده باشید. منتها بایستی توجه داشته باشید که در ساختمان­سازی و در اینکه یک ساختمان عجیب یا یک ساختمان اصیل بسازید، ریسکی وجود ندارد. باید همانند معماران بزرگ تاریخ دست به ریسک­های واقعی بزنید. به نظر من یک معمار وقتی می­تواند خودش را برای این کار آماده کند که سه شرط داشته باشد: اول باید دانش کاملی از تاریخ معماری داشته باشد، دوم با تسلط بر مصالح و شکل پرورش یافته باشد و آخر اینکه باید در هنرها و ایده­های روز فردی مطلع و دست­اندرکار باشد.

• باید تاریخ معماری را به دقت مطالعه کرد، اما به طریقی که فقط یک معمار می­تواند. تنها راه برای یک معمار که بتواند واقعاً تاریخ فضاهای معماری را مطالعه کند، بازدید از آن ساختمان­ها و تجربه فضای آنهاست.

• فضا را نمی­توان به قالب عکس درآورد، زیرا عکس تنها به ضبط فرم و سطح قادر است. همچنین فضای معماری نمی­تواند در یک متن یا توسط هیچ فیلسوف و یا منتقدی توصیف شود. با اینکه متن می­تواند تجربه یک فضا را توصیف کند، ولی نمی­تواند جایگزین خود آن تجربه شود.

• اگر دانش معماری خود را به تحصیلات معماری و کتاب و مجله محدود کنید، کارتان به همان اندازه کاغذهای چاپ­شده حقیر و سطحی خواهد بود.

• از آنجایی که فضا را شکل و ماده بوجود می­آورد، معمار باید حس خود را از شکل بدون توجه به هیچ نظام اخلاقی تاریخی و یا روشنفکرانه، پرورش دهد.

• هر معمار باید کمی انقلابی باشد. نسخه­برداری از روی ساختمان­های قدیمی به هیچ­گونه تلاش و خطرپذیری احتیاج ندارد. باید این جرأت را داشته باشید که بر خلاف عادت عمل کنید.

• ما هرگز خودمان را تکرار نمی­کنیم، بلکه دوست داریم برخلاف میل، احساس و طبیعت­مان عمل کنیم.

• تنها گناه و معصیت اصلی در طراحی ساختمان، ملالت­آور و خسته­کننده بودن آن است.

• با اینکه مهارت­های فنی هنرمندانه تضمین­کننده توفیق معماری نیست، اما هیچ دگرگونی فضایی بااهمیتی نیز بدون آنها میسر نیست. هیچ وقت فراموش نکنید که گرچه یک تکنسین یک معمار نیست، ولی یک معمار همیشه یک تکنسین است.

• کمک بزرگ پست­مدرنیست­ها و دیکانستراکتیویست­ها به معماری امروز، آزاد کردن جستجو در شکل و ماده فارغ از محدودیت­هایی بوده است که عادات و اعتقادات کاذب بوجود می­آورند.

• ظاهر و سیمای ساختمان بایستی فی­نفسه این قابلیت را داشته باشد که موجودیت خویش را در محلی که در آن قرار گرفته است، به رخ بیننده بکشد.

• ساختمان­ها نتیجه چانه­زدن­ها، معامله­کردن­ها، مشاجره­کردن­ها، پرخاش­کردن­ها و مقداری فریادزدن و نعره­زدن با کارفرماهای متمرد، پیمانکاران، کارگرها، تکنسین­ها، نجارها و سنگ­کارهاست. خشم تمامیت معمارهاست.

• یک ساختمان خوب بیشتر نتیجه یک کارفرمای خوب و یک پیمانکار خوب است تا یک معمار خوب.

• هیچ وقت یک معمار حرفه­ای تمام­عیار نشوید، مگر آنکه نتوانید از آن دوری کنید. اگر با یک اشتیاق عاشقانه مجبور به این کار نباشید، هیچ وقت پول­دار نخواهید شد و به پریشانی خواهید افتاد.
 

zarnaz_a

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
فیلیپ جانسون؛ معمار سبک­ها ـ 1

فیلیپ جانسون؛ معمار سبک­ها ـ 1

فیلیپ جانسون؛ معمار سبک­ها ـ 1



Architect’s Introduction

Philip Johnson; The Architect of Styles - 1



فیلیپ جانسون (Philip Johnson)، معمار، مورخ معماری، موزه­دار، گردآورنده آثار هنری و یکی از شخصیت­های برجسته معماری و طراحی قرن بیستم، 25 ژانویه، در سن 98 سالگی در خانه معروف شیشه­ای خویش، در New Canaan ، Connecticut درگذشت.








فیلیپ جانسون، معمار نوآوری که آسمان­خراش­های شیشه­ای را رواج داد و بعدها با طرح­های جسورانه و نوستالژیک پست­مدرن قالب­های پیشین خویش را در هم شکست، طی 50 سال، یکی از تأثیرگذارترین چهره­های معماری و طراحی آمریکا بوده است، بطوری­که بسیاری از ساختمان­های آمریکا در نیمه دوم قرن بیستم بر اساس اصول معماری بنیان نهاده شده توسط او، ساخته شده­اند.

فیلیپ جانسون در 8 جولای 1906 در Cleveland اوهایو به دنیا آمد. او در سال 1930 موفق به دریافت مدرک B.A. فلسفه (و یا تاریخ معماری، به روایت برخی منابع) از دانشگاه هاروارد گردید. او پس از فارغ­التحصیلی، دپارتمان معماری موزه هنر مدرن (MOMA) نیویورک را برای نخستین بار در سطح موزه­های ایالات متحده، به منظور مطالعه و کنکاش در معماری (به عنوان یک هنر)، تأسیس نمود و مدیریت آن را طی دو دوره بر عهده گرفت: یک بار بین سال­های 1930 و 1936 و بار دیگر بین سال­های 1946 تا 1954.

در سال 1932، فیلیپ جانسون با همکاری هنری راسل هیچکاک (Henry-Russell Hitchcock)، مورخ معماری، نمایشگاه برجسته و تأثیرگذاری با عنوان سبک بین­المللی (The International Style) در MOMA ترتیب داد که به واسطه آن عده زیادی از بازدیدکنندگان آمریکایی با معماری مدرن اروپا و مدرنیست­های اروپایی از قبیل میس ون­دررو، والتر گروپیوس و لوکوربوزیه آشنا شدند. همچنین جانسون و هیچکاک اصول معماری مدرن را در کتابی بنام سبک بین­المللی: معماری بعد از سال 1922 (The International Style: Architecture since 1922) گردآوری و تدوین نمودند که این کتاب ضمن آشنا ساختن معماران آمریکایی با یک گرایش و راهکار انقلابی در طراحی، موجب شکل­گیری جنبش و سبکی با همین نام در معماری معاصر جهان شد. سبک بین­المللی که مشخصه آن کاربرد مصالح مدرن از قبیل شیشه و فولاد و تأکید بر کارکرد و سازه، بجای توجه به دکوراسیون و تزیینات، است، علاوه بر اینکه معماری آمریکا را به شدت تحت تأثیر قرار داد، تا 50 سال بعد، بر معماری جهان نیز حکم­فرما بود. جانسون در دهه 1930، علاوه بر این اقدامات، از ثروت شخصی­اش نیز برای پشتیبانی و ایجاد انگیزه در بسیاری از معماران مدرن که برجسته­ترین آنها میس ون­دررو بود، بهره گرفت.

حضور معماری در روزنامه؛ نیاز جامعه



Month's Note

Architecture’s Presence in Newspaper; Society’s Necessity



تا به حال درباره اهمیت معماری به عنوان یک هنر اجتماعی، کم گفته و نوشته نشده است. اما واقعیت این است که این موضوع در میان مردم، آن چنان که باید و شاید، جا نیفتاده و دانش و بینش معماری نزد عامه مردم تا حد زیادی مهجور و ناشناخته مانده است. در نتیجه مردم یا اصلاً حساسیتی نسبت به معماری ندارند و یا از حساسیت کمی نسبت به معماری و فضای ساخته­شده برخوردار هستند. این امر دلایل مختلفی می­تواند داشته باشد که خود بحث مفصلی را می­طلبد. رسانه­ها و بویژه روزنامه­ها از ابزارهایی هستند که می­توانند به رفع این مهجوریت و بالابردن حساسیت مردم نسبت به معماری کمک شایانی کنند. اما متأسفانه در کشور ما روزنامه­ها دارای تأثیرگذاری لازم در این حوزه اجتماعی نیستند و معماری و مقولات مرتبط با آن در روزنامه­ها چندان مورد توجه قرار نمی­گیرند.

امروزه تمامی روزنامه­هایی که در کشور منتشر می­شوند، به غیر از صفحات سیاسی و خبری متداول خود، دارای صفحات بخصوصی برای رشته­های مختلف هنر از قبیل موسیقی، سینما و تئاتر و نیز صفحات فرهنگ، اندیشه و فلسفه هستند. اما براستی چرا تا بحال هیچگاه صفحه­ای یا حتی ستونی بطور منظم برای معماری در نظر گرفته نشده و تنها روزنامه همشهری حدود یک سال است که صفحه­ای با نام زیباشهر را، دوبار در هفته، به معماری اختصاص داده است؟ در تمامی روزنامه­ها بلااستثناء صفحاتی بنام­های مختلف وجود دارد که در آنها مطالب کاملاً تخصصی و بعضاً بسیار پیچیده و غامض فلسفه و یا هنر مطرح می­شوند که برای مخاطب عام به ندرت قابل استفاده هستند. در حالی که در مورد معماری که اکثر مطالب آن، بویژه در زمینه موضوعات شهری و طراحی داخلی، به نوعی با زندگی روزمره مردم در ارتباط بوده و برای همگان قابل فهم است، مطلبی به چشم نمی­خورد. چرا صفحات مختلف روزنامه­ها انباشته از مطالب کاملاً تخصصی سایر حوزه­های هنر و اندیشه است، اما معماری که شاید اهمیت و تأثیرگذاری آن بسیار بیشتر از این حوزه­ها باشد، از جایگاهی ثابت و درخور در روزنامه­ها برخوردار نیست؟ جالب توجه اینجاست که برونو زوی، معمار و نظریه­پرداز معروف ایتالیایی، نیز در این­باره زبان به شکوه و گلایه گشوده است: " روزنامه­ها ستون کاملی را به کتاب­ها و نمایشگاه­های جدید اختصاص می­دهند، در حالی که اظهار نظری درباره ساختمان­های تازه نمی­کنند، حتی اگر این ساختمان­ها شاهکار معمار نامداری باشند. مثلاً روزنامه معتبری اخبار منظمی را در زمینه موسیقی، تئاتر و یا سینما درج می­کند و یا دست­کم ستون هفتگی خود را به هنر اختصاص می­دهد، اما معماری در این روزنامه به فراموشی سپرده می­شود." وی سپس در باب اهمیت معماری نسبت به سایر رشته­هایی که دارای جایگاه مشخص و ثابتی در روزنامه­ها هستند، چنین می­گوید: " هرکسی مختار است که پیچ رادیو را ببندد و یا کنسرتی را ترک کند، فیلم و نمایشی را که مورد پسندش نیست، نبیند و یا کتابی را که مایل نباشد، نخواند، اما هیچ­کس نمی­تواند در برابر بنایی که صحنه زندگی شهرنشین­ها را شکل می­دهد، دیدگان خود را ببندد."

در حال حاضر در اکثر روزنامه­ها­ی معتبر دنیا صفحه یا ستونی به معماری اختصاص داده شده است که در آن نویسندگان و منتقدان معماری به معرفی و نقد آثار و نظریه­های این رشته می­پردازند. شایسته است در کشور ما نیز که در چند سال اخیر رویکردهای جدیدی در روزنامه­های آن مشاهده می­شود، روزنامه­ها صفحات و یا حتی ستون­هایی از مطالب خود را در طول هفته ـ اگر بطور روزانه امکان­پذیر نباشد ـ بطور منظم به معماری اختصاص دهند. این کار در دراز مدت می­تواند آثار و نتایج مطلوبی در برداشته باشد، چرا که روزنامه­ها از این رهگذر می­توانند با افزایش آگاهی و معلومات عمومی در زمینه معماری و شهرسازی و نیز افزایش سواد بصری مردم، آنان را نسبت به معماری و محیط اطراف حساس­تر کنند و ضمن بالابردن انتظارات مردم از کیفیت فضای ساخته­شده، نقش مهمی در ارتقاء کیفیت ساخت­و­ساز و بهبود سیمای شهرهای کشور ایفا نمایند.

معرفی پروژه­ها، پوشش اخبار و مسابقات معماری و شهرسازی، معرفی و نقد بناهای شهر، مصاحبه با معماران و ... از جمله موضوعاتی هستند که می­توانند در صفحه یا ستون معماری روزنامه­ها مورد توجه قرار گیرند. چنین رویکردی در حال حاضر در صفحه زیباشهر روزنامه همشهری قابل مشاهده است که جا دارد از زحمات مهندس یوسفی در اداره منظم و مسؤولانه این صفحه تشکر و قدردانی نموده و برای ایشان در ادامه هرچه پربارتر این راه دشوار آرزوی موفقیت کنم. همچنین امیدوارم روزی تمامی روزنامه­های کشور صفحه ویژه معماری داشته باشند و هر روزنامه­ای که منتشر می­شود، خود را ملزم بداند، همچنان­که صفحاتی را به سایر حوزه­های اندیشه و هنر اختصاص می­دهد، صفحه­ای را نیز به معماری اختصاص دهد.
 

zarnaz_a

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
فیلیپ جانسون؛ معمار سبک­ها ـ 2

فیلیپ جانسون؛ معمار سبک­ها ـ 2

فیلیپ جانسون؛ معمار سبک­ها ـ 2



Architect’s Introduction

Philip Johnson; The Architect of Styles - 2



فیلیپ جانسون در سال 1940 و در سن 34 سالگی برای تحصیل معماری به هاروارد بازگشت و تحت نظر اساتیدی همچون مارسل بروئر و والتر گروپیوس آموزش دید. او مدرک B.Arch خود را در سال 1943 دریافت کرد و تا سال 1946 در کمبریج، ماساچوست به فعالیت حرفه­ای در عرصه معماری پرداخت. در این زمان بود که او به نیویورک بازگشت تا مجدداً به عنوان مدیر دپارتمان معماری در MOMA خدمت کند.

جانسون علاوه بر ترویج نظریه سبک بین­المللی، با خلق برخی از آثار مهم و به یادماندنی­اش همچون خانه شیشه­ای (1949) و ساختمان سیگرام (1958) به شهرت و اعتبار دست یافت.



Glass House



در میان ساختمان­هایی که جانسون در طول زندگی­اش طراحی کرد، خانه شیشه­ای (Glass House) که او برای خودش در New Canaan ساخت، از همه مشهورتر است. این خانه که یک تک­اتاق با دیوارهای تماماً شیشه­ای است، با الهام از خانه فارنزوث (Farnsworth House) میس ­ون­دررو طراحی شده و ردپای نظریات میس در این اثر کاملاً قابل مشاهده است. خانه شیشه­ای در سال 1986 به ائتلاف ملی حفاظت از آثار تاریخی (National Trust for Historic Preservation) اهدا شده و به عنوان یک میراث تاریخی توسط این نهاد نگهداری خواهد شد.



Seagram building



ساختمان سیگرام (Seagram Building) نیز که فیلیپ جانسون با همکاری میس ون­دررو، آن را طراحی نمود، از این حیث که نخستین کار جانسون در مقیاس خیلی بزرگ بود، یکی از آثار مهم او محسوب می­شود.

فیلیپ جانسون از سال 1964 تا 1967 با Richard Foster کار کرد و در سال 1967، با John Burgee شرکتی تأسیس کرد که با آغاز بکار آن، فعالیت حرفه­ای جانسون وارد فاز جدیدی شد، چرا که Burgee معمار بانفوذ و مشهوری بود که می­توانست پروژه­های بزرگ و پیچیده­ای بگیرد. جانسون و Burgee با همکاری هم انواع مختلفی از پروژه­ها ـ پروژه­های بلندمرتبه مهم هم در مقیاس بزرگ و هم در مقیاس کوچک ـ را گرفتند که در گذشته هیچ یک به تنهایی بطور مستمر و منظم چنین پروژه­هایی را کار نکرده بودند. این پروژه­های مشترکاً طراحی شده ـ از مرکز IDS مینه­پولیس تا کلیسای بلورین در Garden Grove، کالیفرنیا ـ نمایان­گر یک گرایش مشخص و متمایز در طراحی هستند، اگرچه به آسانی نمی­توان آنها را در یکی از طبقه­بندی­های مشخص جای داد. مهم­ترین ویژگی این ساختمان­ها تضاد با خط آسمان محیط اطراف و تسلط بر آن است
 

zarnaz_a

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
فیلیپ جانسون؛ معمار سبک­ها ـ 3

فیلیپ جانسون؛ معمار سبک­ها ـ 3

فیلیپ جانسون؛ معمار سبک­ها ـ 3



Architect’s Introduction

Philip Johnson; The Architect of Styles - 3



جانسون در دهه هفتاد زندگی­اش، بی­توجه به تجربه حرفه­ای زیاد و موفقی که در سبک مدرن پشت سر گذاشته بود، منتقدان و همکاران را با یک تغییر جهت ناگهانی به سمت سبک جدید پست­مدرن، همگام با گروه بسیار جوان­تری از معماران، شوکه کرد و توجه زیادی به خود جلب نمود. او در سال 1984 با درهم شکستن قطعیت برج­های شیشه­ای که منهتن را اشغال کرده بودند، برجی با دیوارهای گرانیتی و یک ورودی طاقدار بسیار بزرگ 90 فوتی و یک سقف تجملی و تفننی که به نظر می­رسید برای قطعه­ای از مبلمان مناسب­تر باشد، برای اداره مرکزی AT&T در نیویورک طراحی کرد. در این طرح، کاربرد خشن و خودنمایانه مصالحی که واقعیت­های کارکردی یا ساختاری ساختمان را منعکس نمی­کرد و نیز ترکیب عناصر طراحی صرفاً بخاطر ارزش زیبایی­شناسی­شان، عملی بر خلاف انگاره­ها و اصول سبک بین­المللی بود.




AT&T Building



طرح جانسون و Burgee برای ساختمان اداره مرکزی AT&T در نیویورک که یکی از مشهورترین کارهای مکتب پست­مدرن است، با نمای سنگی­ و مشخصه عمده­اش، سقف ستنوری شکسته، نقطه عطفی در معماری معاصر محسوب می­شود، چرا که نخستین ساختمان مهم ساخته­شده بود که کاربرد سبک­های تاریخی را ـ گرایش طراحی رایج در طول تاریخ که در دوران اقتدار سبک بین­المللی به شدت مهجور مانده بود و توسط اهالی حرفه به سخره گرفته می­شد ـ احیاء کرد و گفتمان معماری معاصر را، با همان میزان تأثیرگذاری که سبک بین­المللی در 50 سال قبل داشت، تغییر داد. این ساختمان که در حال حاضر متعلق به شرکت سونی است، اگرچه در آن سال­ها مباحثات بسیاری را برانگیخت، اما موجبات رهایی معماران از سخت­گیری­های مدرنیسم را فراهم آورد و سایر معماران نیز جرأت پیدا کردند تا سبک­های جدیدی را مورد تجربه و آزمایش قرار دهند.


جانسون در سال 1978 برنده مدال طلای انجمن آمریکایی معماران (AIA)، بالاترین نشان افتخار و سپاس رشته معماری، شد و سال بعد، بخاطر موفقیت­های دوران زندگی­ حرفه­ایش،­ به عنوان اولین برنده جایزه معتبر معماری پریتزکر انتخاب گردید. او یک کلکسیونر حرفه­ای آثار هنری ­نیز بود و چون در خانه­اش اتاقی برای نمایش این آثار نداشت، آنها را به موزه هنر مدرن اهدا کرد.

برخی از مهم­ترین پروژه­های فیلیپ جانسون عبارتند از:





• مرکز علمی Kline ، ییل، 1966





Boston Public Library Addition

• بخش الحاقی کتابخانه عمومی بوستون، 1973





Houston School of Architecture

• مدرسه معماری هوستون، 1973





Bank of America / Penzoil Place

• Penzoil Place ، هوستون، 1976

• بانک آمریکا، هوستون، 1985





Thanksgiving Square

• میدان شکرگزاری، دالاس، 1977





General Life Insurance

• ساختمان بیمه عمر عمومی، سنت لوئیس، 1977





Crystal Cathedral

• کلیسای بلورین، Garden Grove ، ۱۹۸۰





PPG Headquarters

• اداره مرکزی PPG ، پیتزبورگ، 1984





Bank One Center

• Bank One Center ، دالاس، 1987





Atlantic Center

• مرکز آتلانتیک، آتلانتا، 1988





Sculpture

• تندیس، Cleveland ، ۱۹۹۶
 

zarnaz_a

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
ویژگی­های معماری فیلیپ جانسون

ویژگی­های معماری فیلیپ جانسون

ویژگی­های معماری فیلیپ جانسون



Architect’s Introduction

Characteristics of Philip Johnson’s Architecture



با نگاهی به کارهای جانسون می­توان دریافت که آثار او در طیفی از مدرنیسم افراطی، در خانه شخصی­اش، تا پست­مدرنیسم، در ساختمان AT&T ، قرار می­گیرند. شهرت کنونی جانسون نیز بیشتر بخاطر پشتیبانی از دو جنبش معماری است که در طول 60 سال گذشته چشم­اندازهای شهری را عمیقاً تحت تأثیر قرار داده­اند: سبک بین­المللی، و متداول­سازی مجدد کاربرد انواع متعدد سبک­های تاریخی در طراحی معماری معاصر.

فیلیپ جانسون در ابتدای کار حرفه­ای خویش با میس ون­دررو کار کرد، کسی که او را بسیار زیاد تحت تأثیر قرار داد و از او همواره به عنوان یک استاد و سازنده بزرگ یاد می­کرد و به کارهای او علاقه بسیاری داشت. آثار میس ون­دررو طرح­هایی هستند که سازه ساختمان را به صریح­ترین و اقتصادی­ترین روش ممکن به نمایش می­گذارند. مطابق نظریه او، اگر ساختمانی با ستون­های فولادی برپا نگهداشته شده است، این ستون­ها بایستی بجای پنهان شدن در پشت سنگ یا آجر، بصورت مرئی و نمایان در ساختمان رها شوند. کار اول جانسون یعنی خانه شیشه­ای، تأثیرپذیری او از نظریات میس را به خوبی نشان می­دهد.

جانسون بخاطر کارهایش در اوایل دهه 1950، زمانی که هنوز تحت تأثیر میس ون­دررو بود، از سوی منتقدان معماری مورد احترام و تحسین بسیار زیادی واقع شد. با اینکه از دیدگاه جانسون میس یک نابغه بود، اما او هر زمان که خواست و اراده کرد، اصول معماری­اش را از مدرنیست به پست­مدرنیست و حتی به ضد پست­مدرنیست تغییر داد و حتی با ابراز خستگی از سنت، اعلام کرد که گرایش من واضح است؛ سنت­گرایی التقاطی (eclectic traditionalism). بر این اساس است که منتقدان جانسون از او با عنوان معماری نام می­برند که بیشتر به سبک علاقه نشان می­داد تا به اصول و محتوا و بر این اعتقادند که او احتمالاً بیشتر به عنوان مروج نظریه­ها در یادها باقی خواهد ماند تا به عنوان یک طراح.

جانسون در طراحی ساختمان­های بلندمرتبه شیک و باب روز، متخصص و خبره و یک استاد مسلم بود، بطوری­که طرح­های او در این حوزه بسیار گسترده و فرا­گیر هستند. برخی از ساختمان­های طراحی­شده توسط او خلاصه، مجرد، ساده، و به لحاظ زیبایی­شناسی قوی هستند، اما در مقابل برخی از طرح­های او بخاطر توجه دقیق به زمینه، محیط­ و سایت، بعضاً خیلی التقاطی از آب درآمده­اند. در دنیای تجاری استقبال بسیار زیادی از کار جانسون صورت می­گرفت، شاید دلیل این امر توانایی فوق­العاده او در تغییر سبک از یک پروژه به پروژه بعدی باشد، چرا که بینش و نگاه او همواره در حال تغییر بود.

جانسون علاقه فراوانی به حجم­های فضایی خلق­شده با فرم­های تندیس­وار و از همه مهم­تر نور، هم طبیعی و هم مصنوعی، داشت. او همچنین در طرح­هایش به تأثیری که آب و نور به همراه هم می­توانند در سایت داشته باشد، بهای زیادی می­داد.

اگرچه پروژه­های بزرگ فیلیپ جانسون همواره در معرض لبه تیز انتقاد محافظه­کاران محلی و حتی معماران مطرح بوده، اما این حقیقت را نمی­توان منکر شد که او از طریق طرح­ها، نوشته­ها و تعلیماتش، نقشی اساسی و تأثیرگذار در تعریف مبانی نظری و فرم­­­­­های بکار گرفته شده در معماری قرن بیستم، داشته است.
 

zarnaz_a

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
لازم دیدم اول لیستی از معرفی هایی که تاحالا در این تاپیک داشتمو قرار بدم برای اینکه همه در یک مرور کلی بدونن تا حالا در چه مواردی صحبت شده.

ریچارد میر... پست مدرنیسم سفید(البته خیلی جزئی)
زاها حدید
تویو ایتو
نورمن فاستر
فرانک لوید رایت
لوکوزبوزیه
آلوار آلتو
لوئی کان
لوییس سالیوان
کنزو تایگه
تادائو آندو
شیگروبان
فرانک گری
فیلیپ جانسون
فرشید موسوی
استاد زمرشیدی
حسین لر زاده
داراب دیبا
نکتاز پاپازیان
وارطان هوانسیان
عبد الحمید اشراق
برندگان جایزه معماری پرتیزکر
 

zarnaz_a

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
ژاک دریدا

ژاک دریدا

تئوریسین معماری دیکانستراکشن

زندگینامه:
  • ژاک دریدا در ۱۵ ژوئیه
    ۱۹۳۰ (میلادی) در البیار نزدیک الجزیره و در خانواده‌ای یهودی به دنیا آمد.
  • او یک بار ازدواج کرد و یک زندگی خانوادگی را تا آخر عمر حفظ کرد.

اندیشه:
  • وی که از عرصهٔ پدیدارشناسی به ساختارگرایی و ساختارشکنی نزدیک شد با دیدگاه‌هایش درباره زبان، دانش و معنا و به ویژه ماهیت متن مورد توجه ارتباط‌شناسان قرار گرفت. او شاگرد نهضت ساختارگرایی و اندیشه‌های پساساختارگرایی
    میشل فوکو بود و با نقدی که بر این اندیشه و بیشتر از جنبه نشانه‌شناسی وارد نمود مورد توجه محافل نقد ادبی و جامعه پست مدرن دانشگاهی آمریکا قرار گرفت. دریدا در آثارش فاصله بین فلسفه و ادبیات را کاهش داد و به عنوان یک منتقد ادبی قدرتمند هم شناخته شد.
  • مشهورترین اصطلاح دریدا مفهوم Déconstruction است که آن را در فارسی به ساختارشکنی، واسازی و شالوده شکنی ترجمه کرده‌اند. البته واژه ساختار در این اصطلاح نباید با اصطلاح فلسفی ساختار به معنی Structure در عبارت‌های ساختارگرایی و پساساختارگرایی یکسان تصور شود. لغت Déconstruction در زبان‌های دیگر معمولاً ترجمه نشده و با همان املای فرانسوی به کار می‌رود که دریدا آنرا به مفهوم از نو بنا نهادن (ویران کردن و در عین حال ساختن) به کار برده‌است.

جملات قصار:
  • «درست در زمانی که ساختارگرایی مسلط شده بود، من تلاش‌هایم را آغاز کردم و اصطلاح Déconstruction را که در عین حال موضع گیری نسبت به ساختار گرایی بود، به کار بردم. از سوی دیگر، در همان زمان پدیدهٔ دیگری نیز مسلط شده بود: علم کلام، ارجاع به زبان شناسی و این عقیده که «زبان، همه چیز است».
  • «بهترین شیوهٔ وفادار ماندن (به متن)، بی وفایی (به آن) است.»
  • «ساختار شکنی، نشان دادن نا نشان دادنی ست.»
  • «معنی متن قطعی و تغییر ناپذیر نیست.»
  • «متن را خوانندگان متون معنا می‌کنند(نه نویسندگان).»
  • «معنا لایه‌های چندگانه‌ای دارد که نویسنده اثر هم از آنها بی‌اطلاع است.
  • «در دیدگاه غربیان استفاده از دوانگاری متضاد (binary oppositions) رایج است؛ به این معنا که در تقابل‌های دوتائی، گونهٔ دوم بی‌ارزش تر از گونهٔ اول است : سفید - سیاه، غربی - شرقی و …»
وی در ۸ اکتبر ۲۰۰۴ (میلادی) در بیمارستانی در پاریس درگذشت.


آثار:
  • سرچشمهٔ هندسهٔ هوسِرل، درآمد و ترجمه (۱۳۴۱)
  • آوا و پدیدار (۱۳۴۶)
  • نوشتار و تمایز (۱۳۴۶)
  • دربارهٔ دستور زبان‌شناسی (۱۳۴۶)
  • بذرافشانی (۱۳۵۱) (با نام بارآوری نیز ترجمه شده‌است)
  • حاشیه‌ها؛ دربارهٔ فلسفه (۱۳۵۱)
  • مواضع (۱۳۵۱)
  • آوای غم (۱۳۵۳) (ترجمه به فارسی از بابک احمدی
  • مهمیزها؛شیوه‌های نیچه (۱۳۵۷)
  • کارت پستال، از سقراط تا فروید و فراتر (۱۳۵۹)
  • فلاسفه و کلام، مصاحبه با روزنامه لوموند (۱۳۶۳)
  • اطراف (۱۳۶۵) (با نام ساحل‌ها نیز ترجمه شده‌است)
  • دربارهٔ روح، هایدگر و پرسش (۱۳۶۶)
  • نفس، ابداع‌های دیگری (۱۳۶۶)
  • یادمانه‌ها، برای پُل دمان (۱۳۶۷)
  • مسئلهٔ پیدایش در پدیدارشناسی هوسِرل (۱۳۶۹)
  • مسیر دیگر (۱۳۷۰)
  • اشباح مارکس، دولت و دِین، امر سوگ و بین‌الملل جدید (۱۳۷۲)
  • سیاست‌های دوستی (۱۳۷۳)
  • پرسش‌انگیزی‌ها (۱۳۷۵)
  • ایمان و دانش، در پی آن: زمانه و بخشش (۱۳۷۵)
  • مذهب (ژاک دریدا و جیانی واتیمو) (۱۳۷۵)
  • در بارهٔ مهمان‌نوازی (۱۳۷۶)
  • خداحافظ اِمانوئل لِویناس (۱۳۷۶)
  • قول، لحظه‌های فلسفی (۱۳۷۸)
  • فردا، چه خواهد…؛ گفت و گو با الیزابت رودینِسکو (۱۳۸۰)
  • مارکس و پسران (۱۳۸۱)
  • اشرار، دو رساله در بارهٔ عقل (۱۳۸۲)
  • «مفهوم» ۱۱ سپتامبر (دریدا و یورگن هابرماس) (۱۳۸۳)
 

zarnaz_a

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
رم کولهاس

رم کولهاس

خبرنگار،فیلم نامه نویس و معمار هلندی


رم کولهاس متولد سال ۱۹۴۴ رتردام هلند است. بین سالهای ۱۹۵۲ تا ۱۹۵۶ در اندونزی مقیم بود و سپس به عنوان خبرنگار و فیلم نامه نویس در آمستردام ساکن شد. پس از آن به لندن رفت و به تحصیل معماری در مدرسه AA پرداخت. در سال ۱۹۷۲ با کسب بورس تحصیلی عازم ایالات متحده شد و در آنجا اقامت گزید. وی در آمریکا شیفته نیویورک شد و با چاپ کتاب “هذیان نیویورک ((Delirious New york)” در سال ۱۹۹۸ به زودی مشهور گشت. حدود بیست سال بعد کولهاس با کتاب “کوچک،متوسط،بزرگ،کلان (S.M.L.XL)” )نشان داد که ایده اصلی مدرنیسم با معماری و شهرسازی مدرن در تضاد است و برای حل مسائل امروز باید با توجه به واقعیت که وی آن را “رئالیسم نو” مینامد، روح اصلی مدرنیسم را احیاء کرد.

تفکرات :

  • کولهاس از معمارانی می باشد که در زمان پی ریزی تفکرات مکتب فولدینگ شروع به کار و فعالیت حرفه ای خود کرده است. شفافیت بصری، استفاده از سطوح شیشه ای بزرگ به کارگیری فرم های خالص از ویژگی های کارهای اولیه او (نظیر خانه دو دوست) می باشد که بیشتر تحت تاثیر آثار میس وندروهه بوده است.
  • موضوعاتی که کولهاس با پیوستگی شایان توجه به آنها میپردازد، از یک واحد مسکونی تا شهر و کلانشهر توسعه مییابند. برای او معماری و شهر باهم عجین هستند. او معتقد است که بدون داشتن ایده ای از شهر، فعالیت در زمینه معماری یک تجربه ناکامل باقی میماند. بدین ترتیب وی با ارائه نظریات خود در باب شهرسازی، شهر آرمانی سه میلیون نفره، Plan Voision و شهر تابان لوکوربوزیه را که همگی بر اساس سیاست “تخریب از بن” طراحی شده اند رد میکند.
  • کولهاس نه صرفا یک معمار بلکه مهمتر از آن یک نظریه پرداز نیز می باشد که کار خود را با باز تعریف مفاهیم مدرنیته شروع کرده است.
کارها :




















برج تلویزیون پکن cctv:


برج تلویزیون پکن


برج تلویزیون پکن






کتابخانه مرکزی سیاتل



ویلا دال
 

zarnaz_a

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
ریچارد راجرز

ریچارد راجرز

ریچارد راجرز، معمار ۷۳ ساله مستقر در لندن، از سوی بنیاد هایت، به عنوان برنده بیست‌ونهمین دوره جایزه معماری پریتزکر، معرفی شد. راجرز که سی‌ویکمین برنده پریتزکر به شمار می‌رود، پس از جیمز استرلینگ (برنده پریتزکر 1981)، نورمن فاستر (برنده پریتزکر 1999) و زاها حدید (برنده پریتزکر 2004)، چهارمین معمار از انگلستان است كه موفق به كسب این جایزه معتبر شده است، جایزه‌ای كه اغلب از آن به عنوان نوبل معماری و عالی‌ترین افتخار برای معماران یاد می‌شود.
مدال برنزین پریتزکر به همراه جایزه 100000 دلاری آن، 4 ژوئن، طی مراسمی در Banqueting House لندن که در سال 1619 توسط Inigo Jones طراحی شده است، به وی اعطاء خواهدشد. به گفته توماس پریتزکر، رئیس بنیاد هایت، برگزاری مراسم اهدای جایزه در شهر محل سکونت راجرز، هیچ ارتباطی با انتخاب او به عنوان برنده جایزه امسال ندارد، چرا که مکان برگزاری مراسم اهدای جایزه پریتزکر، همواره پیش از انتخاب برنده توسط داوران تعیین می‌شود.






هیأت داوران بیست‌ونهمین دوره جایزه پریتزکر در بیانیه خویش، با اشاره به این نکته که ریچارد راجرز در طول زندگی حرفه‌ای برجسته و بیش از چهل‌ساله خویش، پیوسته و استوار، در پی تحقق عالی‌ترین اهداف در معماری بوده‌است، آورده‌اند: «پروژه‌های کلیدی او نماینده لحظات تعیین‌کننده‌ای در تاریخ معماری معاصر هستند...» به اعتقاد آنان، ارائه ترجمانی بی‌نظیر از شیفتگی جنبش مدرن به ساختمان به مثابه ماشین، گرایش به وضوح و شفافیت معمارانه، ترکیب فضاهای عمومی و خصوصی، و پای‌بندی به پلان‌های انعطاف‌پذیر که به نیازها و خواسته‌های پیوسته در حال تغییر کاربران پاسخ می‌دهند، مهم‌ترین بن‌مایه‌های آثار راجرز به شمار می‌روند.
ریچارد راجرز در سال 1933، در فلورانس ایتالیا به دنیا آمد. پدر او پزشک بود و مادرش علاقه زیادی به طراحی مدرن داشت. خانواده راجرز در سال 1938، همزمان با پدیدارشدن نشانه‌های آغاز جنگ جهانی دوم، به انگلستان بازگشتند. او در مدرسه AA لندن به تحصیل در رشته معماری پرداخت و مدرک فوق‌لیسانس خود را از دانشگاه Yale دریافت کرد. راجرز در این دانشگاه به همراه نورمن فاستر، همکلاسی خویش، از محضر بزرگانی همچون پل رودلف که رئیس مدرسه معماری بود و جیمز استرلینگ بهره جست. همچنین او در آنجا علاقه زیادی به فرانک لویدرایت پیدا کرد، تا جایی که از او با عنوان my first god یاد می‌کند. راجرز پس از مدتی کار برای Skidmore, Owings & Merrill در نیویورک، به انگلستان بازگشت تا نخستین فعالیت حرفه‌ای معماری خویش را به همراه نخستین همسرش، Su Brumwell، نورمن فاستر و Wendy Cheeseman، در قالب گروهی کوتاه‌عمر بنام Team 4 که فعالیتش تنها تا سال 1967 ادامه یافت، شروع کند. از سال 1971 نیز، با پروژه مرکز ژرژ پمپیدوی پاریس، شراکت او با رنزو پیانو شروع شد که این همکاری تا سال 1978 ادامه داشت.

راجرز در حال حاضر رئیس Richard Rogers Partnership است، شرکتی که آن را در سال 1977، در لندن تأسیس کرد و هم‌اینک دارای دفاتری در بارسلون، مادرید و توکیوست. نام این شرکت، از ماه آینده، برای به رسمیت شناختن کار دو همکار جوان آن، Graham Stirk و Ivan Harbour، به Rogers, Stirk, Harbour & Partners تغییر خواهد یافت.
ریچارد راجرز که از سال 1996، با کسب مقام اشرافی، به لرد راجرز ملقب گشته، در طول سال‌های متمادی زندگی حرفه‌ای خویش، موفق به دریافت تعداد زیادی از جوایز معتبر معماری شده است که از جمله مهم‌ترین آنها می‌توان به مدال طلای انستیتو سلطنتی معماران بریتانیا (RIBA) در سال 1985، و نیز شیر طلایی بی‌ینال 2006 ونیز اشاره کرد.







ریچارد راجرز همواره با طراحی ساختمان‌هایی همگام و سازگار با محیط زیست و بهره‌مند از تکنولوژی روز، در خط مقدم جنبش معماری پایدار بوده است. توجه به نور طبیعی و تغییرات اقلیمی و خلق ساختمان‌هایی که تا حد امکان از حداقل انرژی و نیز انرژی پاک استفاده کنند، مهم‌ترین دغدغه‌های او در این معماری محسوب می‌شوند.
یکی از معروف‌ترین کارهای راجرز در میان نخستین پروژه‌های او قرار دارد: مرکز ژرژ پمپیدو در پاریس که آن را در سال 1971، به همراه رنزو پیانو، در یک مسابقه بین‌المللی طراحی کرد. در این پروژه، آنچه که معمولاً در ساختمان‌ها پنهان نگهداشته می‌شد، در معرض نمایش ‌گذاشته شد و سازه نمایان فولادی این ساختمان و نمای چشمگیر آن که تحت تسلط لوله‌های تأسیساتی، پله‌های ‌برقی و سایر عناصر خدماتی بود، آن را به ساختمانی تأثیرگذار در تاریخ معماری معاصر تبدیل کرد.
یکی دیگر از کارهای مشهور راجرز که از پروژه‌های اولیه او به شمار می‌رود، برج اداری Lloyd’s of London در شهر لندن است که اجرای آن در سال 1986 به پایان رسید. ایجاد ارتباط میان درون و بیرون با استفاده از آتریوم بلندی از فلز و شیشه که سازه را غرق در نور طبیعی می‌کند، مهم‌ترین ویژگی معماری این ساختمان است.
از دیگر پروژه‌های مهم راجرز می‌توان به گنبد هزاره لندن (1996-1999)، ترمینال 4 فرودگاه Barajas مادرید و تالار گردهمایی ولز (1997-2005) در Cardiff (1998-2005) اشاره کرد. او در حال حاضر پروژه‌های بزرگی در نقاط مختلف جهان در دست طراحی دارد که مهم‌ترین آنها عبارتند از: طراحی یک برج 71 طبقه اداری برای سایت مرکز تجارت جهانی در نیویورک، ساختمان Leadenhall در لندن و چند پروژه دیگر در ژاپن و کره جنوبی.
منبع http://report.aruna.ir/archives/2007/Apr/ 3/1022.php
 

World Designer

عضو جدید
رنــزو پیانو

رنــزو پیانو

رنزو پیانو Renzo Piano
رنزو پیانو در سال 1937 در جنوآ، ایتالیا در خانواده ای معمار به دنیا آمد. تحصیلات خود را در پلی تکنیک میلان انجام داد. هنگامی که دانشجوی معماری در دانشگاه پلی تکنیک معماری میلان بود مرتب از پروژه های ساختمانی پدرش بازدید می کرد که این بازدید ها تجربه های علمی و کارآمدی را برای او به ارمغان آورد. پدر، چهار عمو و برادرش همه پیمانکار ساختمانی بودند.
دفتر فنی و کارگاه رنزو پیانو در سال 1980 در پاریس و جنوآ ایتالیا شکل گرفت و اکنون حدود 100 مهندس، معمار و متخصصین دیگر در قسمتهای مختلف شرکت مشغول به کار هستند که همگی معتقد به ساخت ساختمانهای کارآمد و آزمودن ایده هایی هستند که منعکس کننده ایده های رنزوپیانو است.
در حالی که کارهای او آمیخته با تکنولوژی روز معماری می باشد ولی ریشه و اصل کارها به طور واضح نمایانگر فلسفه و سنت ملی کلاسیک ایتالیا است.

از آثار بزرگ این معمار مشهور ایتالیایی می توان به موارد زیر اشاره کرد:
  • ساختمان تاسیسات شرکت اتومبیل سازی فیات FIAT در شهر تورینو ایتالیا​
  • استادیوم فوتبال شهر باری ایتالیا​
  • مرکز فرهنگ و هنر جرج پمپیدو (Centre Pompidou) در پاریس​
  • فرودگاه شهر Osaka ژاپن​
  • Potsdamer Platz پوتز دامر پلاتز در شهر برلین آلمان​
  • مجموعه برج های سیدنی استرالیا​
  • ساختمان مرکز علم و تکنولوژی ملی هلند در شهر آمستردام​
  • ساختمان آکادمی علوم ایالت سانفرانسیکو آمریکا​
  • مجتمع ورزشی راوانا​
  • ایستگاه مترو جنوا​
  • پایانه مسافربری کانسای​
  • مرکز طراحی مرسدس بنز در اشتوتگارت​
  • و..​

کتابخانه مورگان



افتخارات :
  • عضویت افتخاری جامعه معماران آمریکا، آمریکا، 1981
  • مدال طلا از انستیتو سلطنتی معماران بریتانیا، انگلستان، 1989
  • جایزه Cavaliere di Gran Croce از هیئت دولت ایتالیا، رم، ایتالیا، 1989
  • جایزه کیوتو، ایناموری فوندیشن، کیوتو، ژاپن، 1990
  • عضویت افتخاری دانشکده هنر و تحقیقات آمریکا، آمریکا، 1994
  • از طرف یونسکو به عنوان سفیر معماری حسن نیت معرفی شد ، 1994
  • جایزه میکل آنژ از رم، ایتالیا، 1994
  • جایزه اریز موز ، آمستردام، هلند، 1995
  • جایزه معماری پریتزکر، کاخ سفید، واشینگتن، آمریکا، 1998
  • معمار دانشکده ملی سن لوکا، رم، ایتالیا، 1999
  • مدیر کل مرکز ملی de la Légion d’Honneur، فرانسه، 2000
  • سلطان معماری، ونیز، ایتالیا، 2000
  • جایزه لئوناردو، رم، ایتالیا، 2000
  • جایزه وکسنر، مرکز هنر وکسنر، کلومباس، اوهایو، آمریکا، 2001
سایت شخصی رنزوپیانو: http://www.rpbw.com
 

World Designer

عضو جدید
فرانک گهری

فرانک گهری

زندگی نامه فhttp://www.memarblog.com/wp-content/uploads/2008/03/fr.jpghttp://www.memarblog.com/wp-content/uploads/2008/03/fr.jpgرانک گهری
http://www.memarblog.com/wp-content/uploads/2008/03/fr.jpg


فرانک اون گهری در ۲۸ فوریه ۱۹۲۹ در تورنتو کانادا متولد شد. نام مذهبی اش ابراهیم بود و محض خنده او را ماهی ( (fish صدا می کردند. بلافاصله پس از جنگ دوم جهانی کانادا را ترک کرد و با خانواده اش در لوس آنجلس اقامت گزید، آن هم نه در یک خانه ی ویلایی واقع در حومه سرسبز شهر که در مرکز شهری با تراکم جمعیت بالا و خطرناک.

در کالیفرنیا نام خانوادگی اش را از گلدبرگ تغییر داد و تا اندازه ای با محیط سینمایی درخشان هالیوود آشنا گردید. در سال ۱۹۵۲ در سن ۲۳ سالگی همچون اردکی بیرون از آب است. در این هنگام خانم آنیتاسنایدر با درآمدی معمولی برای تامین مخارج زندگی مستقل خویش با او آشنا گردید و ازدواج کرد و در یافتن مسیری برای زیستن با فروتنی به کمک وی شتافت. بدین طریق گهری توفیق یافت که در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی ثبت نام نماید. او در ابتدا هنر را انتخاب نمود سپس با تغییر رشته تحصیلی در سال ۱۹۵۴ در معماری فارغ التحصیل شد. کمی بعد، حین خدمت سربازی در جورجیا پروژه هایی را مطابق الگوهای معمار معروف به نام رایت طرح کرد و آثار کوچکی را با استفاده از باقی مانده ابزار ساده ای که طی دوران نوجوانی اش در مصالح فروشی پدر بزرگش می فروخت به مرحله اجرا رسانید. اینک همکاری با ویکتور گروئن را آزموده بود کسی که با ورود به لوس آنجلس مشی خبرگانی از وین را چون شیندلر و نیترا تعقیب می کرد.
 

سعید معمار

عضو جدید
کاربر ممتاز
اشنایی با معماران برتر ایرانی و خارجی

اشنایی با معماران برتر ایرانی و خارجی

زها ( زاها ) حدید در تاریخ ۳۱ اکتبر ۱۹۵۰ در بغداد به دنیا آمده است. ایشان مدرک ریاضیات خود را از دانشکاه آمریکایی بیروت اخذ کرد و سپس برای تحصیل در مدرسه معماری (AA)راهی لندن شد. زاها حدید (Zaha Hadid) که در حال حاضر تبعه و شهروند انگلستان می باشد از سال ۱۹۷۲ در انجمن معماری لندن (Architectural Association in London) به تحصیل در رشته معماری پرداخت و در سال ۱۹۷۷ موفق به دریافت مدرک خود گردید. او پس از اتمام تحصیلات، به دفتر معماری متروپولیتن (Office for Metropolitan Architecture) پیوست و به همراه همکاران خود در OMA، رم کولهاس (Rem Koolhaas) و الیا زنگلیس (Elia Zenghelis)، به تدریس در مدرسه معماری AA پرداخت و بعدها تا سال ۱۹۸۷، آتلیه شخصی اش را در مدرسه AA سرپرستی نمود. زاها حدید اخیراً عهده دار کرسی استادی کنزو تانگه (Kenzo Tange) در مدرسه طراحی دانشگاه هاروارد، و کرسی استادی سالیوان در دانشگاه ایلی نویز (Illinois)، مدرسه معماری شیکاگو، گردید و قبلاً نیز به عنوان استاد میهمان در دانشگاه هنر هامبورگ (Hochschule für Bildende Künste)، مدرسه معماری نولتن (Knolton)، استودیوی اوهایو و کارشناسان ارشد (Ohio and the Masters) در دانشگاه کلمبیا، نیویورک، تدریس نموده است. علاوه بر این، او عضو افتخاری آکادمی هنر و ادبیات آمریکا و همکار انستیتوی معماری آمریکا می باشد. وی در حال حاضر استاد دانشگاه هنرهای کاربردی وین در اتریش و دستیار درس طراحی معماری ائرو ساآرینن (Eero Saarinen) در ترم بهار ۲۰۰۴ دانشگاه ییل (Yale)، نیوهون (New Haven)، است.حدید معماری است که پیوسته مرزهای معماری و طراحی شهری را گسترش می دهد. او در کارهایش با بهره گیری از مفاهیم فضایی جدیدی که تقویت کننده مناظر شهری موجود هستند، زیبایی شناسی نظری ای (غیرعملی) را پیگیری و تجربه می کند که تمام زمینه های طراحی از طراحی شهری تا طراحی داخلی و مبلمان را در برمی گیرد. با اینکه شهرت زاها حدید بیشتر بخاطر اصلی ترین کارهای ساخته شده اش می باشد، اما علایق و دل مشغولی های عمده او مستلزم اشتغال همزمان وی به فعالیت حرفه ای، تدریس و پژوهش است. حدید اساس معماری را در نحوه فکر کردن به آن می داند. طرح های ساختمانی حدید که به صورت نقاشی عرضه می شوند، در ٢٥ سال گذشته، نقش مهمی در تحول معماری معاصر داشته اند. این آثار در موزه ها و گالری های معروف جهان از جمله موزه گوگنهایم و موزه هنرهای مدرن نیویورک به نمایش درآمده و بخشی از کلکسیون دائمی آنهاست. زاها حدید با شرکت در مسابقات متعدد طراحی معماری، ایده ها و افکار نوینی را به معرض نمایش گذاشته است که این امر نشان دهنده رویکرد آوانگارد و پیشروی وی در طراحی معماری می باشد. اکثریت پروژه های مختلف او که تاکنون اجرا شده اند و یا در حال حاضر در دفتر وی بر روی آنها کار می شود، حاصل شرکت در این مسابقات هستند. طرح های بدیع او برای ایجاد فضاهای معماری سال ها با تحسینی توأم با تردید روبرو بود. اما امروزه که جهان آمادگی بیشتری برای پذیرش و ایجاد بناهای پیچیده دارد، این طرح ها نیز با استقبال بیشتری روبرو شده است. او در کار خود از حرکت، ایجاد فضاهای خالی و فرم های کشیده افقی استفاده می کند و در زمینه طراحی مبلمان و معماری داخلی، طرح های نمایشگاهی و تجهیزات و لوازم صحنه نمایش نیز کارهای زیادی را انجام داده است. زاها حدید تا به حال بخاطر طراحی پروژه های مختلف، چندین جایزه معماری دریافت نموده است و در سال ۲۰۰۴ نیز به عنوان برنده جایزه معماری پریتزکر، مهم ترین جایزه جهان در زمینه معماری، انتخاب گردید. او نخستینی زنی است که طی ۲۸ سال برگزاری جایزه پریتزکر، موفق به دریافت این جایزه معتبر بین المللی شده است. جایزه صدهزار دلاری پریتزکر طی مراسمی در روز ٣١ ماه مه همان سال در موزه آرمیتاژ در شهر سن پترزبورگ روسیه به این معمار عراقی ـ انگلیسی، اعطا گردید.مشهورترین پروژه های ساخته شده زاها حدید عبارتند از: ۱ـ ایستگاه آتش نشانی Vitra، Weil am Rhein، آلمان (۱۹۹۳)۲ـ ساختمان نمایشگاهی Lfone، Weil am Rhein، آلمان (۱۹۹۹)۳ـ منطقه ذهن (Mind Zone) در گنبد هزاره، گرینویچ، لندن، انگلستان (۱۹۹۹)۴ـ پارک سوار هونهایم شمالی، استراسبورگ، فرانسه (۲۰۰۱)۵ـ جایگاه اسکی پرش Bergisel، Innsbruck، اتریش (۲۰۰۲)۶ـ مرکز هنرهای معاصر Rosenthal، سین سیناتی، اوهایو، ایالات متحده (۲۰۰۳)۷- مرکز مگی در بیمارستان ویکتوریا (۲۰۰۶)، کرکالدی، اسکاتلند ۸- ایستگاه قطار سریع السیر ناپل (۲۰۰۶)، ناپل، ایتالیا ۹- ساختمان مرکزی ب ام و (۲۰۰۵)، لیپزیگ، آلمان ۱۰- ترن هوایی (۲۰۰۷) اینسبورگ، اطریش ۱۱- مرکز علمی فائنو (۲۰۰۵)، وولفسبرگ، آلمان ۱۲- سکوی پرش اسکی برگیسل (۲۰۰۲)، اینسبورگ، اطریش
در حال حاضر نیز در دفتر زاها حدید بر روی پروژه های متنوعی کار می شود:۱ـ مرکز ملی هنرهای معاصر (MAXXI)، رم، ایتالیا۲ـ موزه گوگنهایم، Taichung، تایوان۳ـ طرح کلی ناحیه Zorrozaurre، بیلبائو، اسپانیا۴ـ توسعه مرکز هنرهای Price Tower، Bartlesville، ایالات متحده۵ـ مرکز فرهنگی ـ ورزشی Herault، مون پلیه، فرانسه
 

World Designer

عضو جدید
رابـــرت ونتوری

رابـــرت ونتوری

رابرت ونتوری Robert Venturi
رابرت ونتوری معمار آمریکائی از شاگردان سارنین Saarinen و توئی کان Khan بود ودر دفتر آنها کار می کرد . در سال 1966 کتابی به نام " پیچیدگی و تضاد در معماری "Complexity & Contradiction In Architecture را به رشته تحریر در آورد .
در این کتاب رابرت ونتوری اصول اندیشه ها و جهان بینی معماری مدرن را زیر سوال برد . او در این کتاب خواستار توجه به خصوصیات انسانی و توجه به معماری انسانی مدار شد . عمده نقد ونتوری در این کتاب متوجه میس وندروهه بود . در مقابل " Less Is Bore " ," Less Is More "، به معنی کم خسته کننده است ، رامطرح می کند . او عقیده داشت مسائل بسیار پیچیده ( C omplex ) و تضاد ( Contradiction ) در ساختمان وجود دارد که نمی توان آنها را نادیده گرفت ، یا حذف کرد . ونتوری عقیده داشت که یک ساختمان نمی تواند یک فرم خاص داشته باشد ، برای او فرم هایی از قبیل خانه های دامنه کوههای ایتالیا که بر اساس نیازهای مردم و شرایط اقلیمی بنا شده ملاک است .
ونتوری هیچ اعتقادی به سبک بین المللی ندارد و به جای آن معتقد به زمینه گرایی " C ntextualism " است ، یعنی هر بنایی باید بر اساس زمینه های فرهنگی ، اجتماعی ،تاریخی و کالبدی و شرایط آن سایت و ساختمان طراحی و اجرا شود .
او در سال 1972 کتاب دیگری به نام " یادگیری از لاس وگاس " نوشت" Learning From Los Vegas " . در این کتاب ، توجه معماران را به فرهنگ و خصوصیات روزمره زندگی جلب کرد . وی در این کتاب یادآور شده که ، سمبل ها آنهایی نیستند که روشنفکران به مردم دیکته کردند. بلکه ، این سمبل ها را خود مردم طرح کرده و قابل فهم برای آنهاست . اشکال سردرها ، مغازه ها و احجام عامه پسند چیزی است که در شهر لاس وگاس جذابیت خاصی داده است .
خانه مادر رابرت ونتوری درپنسیلوانیا 1962 در عین سادگی ، پیچیدگی و در عین تقارن ، نامتقارن است و در عین وحدت ، کثرت دارد . اولین ساختمان به سبک مدرن است . در این طرح نمادهایی چون بام شیب دار ، قوس ، سردر ورودی ، پنجره ها ، لوله دودکش وجود دارد . داخل ساختمان دارای فضاهای مختلف و گوناگون است و تضاد پلان را روی نما نشان داده ، نمای ساختمان نشان دادن ذهنیت یک کودک از خانه است.
طرح موزه ملی لندن 1980:
رابرت ونتوری به همراه همسرش این مرکز را طراحی کردند . ساختمان 3 نما دارد . طراحی نمای ساختمان با خصوصیات محله است : (تصاوير موزه ملی لندن)
1 - یک نمای سنتی که سمت یک موزه تاریخی قرار دارد .
2- یک نمای مدرن که سمت خیابان وساختمانهای مدرن قرار دارد .
3 - نمای داخل کوچه که همگون با بافت محلی است .
 
آخرین ویرایش:
بالا