[ سینما ] - سینمای کمدی ( comedy )

n*@*f*@*s

عضو جدید
کاربر ممتاز
تعریف ساده و بنیادی کمدی در تئاتر و سینما این است که : کمدی اثری است که در بیننده شادی و نشاط ایجاد کند و به خوبی و خوشی به پایان برسد. اما غنای یک اثر کمدی به مفهومی بستگی دارد که به واسطه آن ، تماشاگر به خنده افتاده.



انواع مختلفی کمدی وجود دارد ، که هر یک به شیوه ای در بیننده شادی و خنده ایجاد می کنند ، برای مثال در کمدی های تلخ و سیاه ، خنده از رخ دادن یک ماجرای جدی ، ایجاد می شود و حتی گاه ، پایان تلخی هم دارد.


اما عامل مشترک در همه انواع کمدی ، وجود رگه های مضحک در رفتار و عملکرد انسان هاست و نیز کوشش در جهت خنداندن تماشاگر ، به واسطه خطاها و ناکامی های آدم هایی کمی کند ذهن تر از خود آنان و یا باهوش تر از خود آنان. در حالت اول ، تماشاگر خود را برتر از قهرمان کمدی می پندارد و به این حس برتری دامن می زند و در حالت دوم که قهرمان از او برتر است ، جهان را از چشم او می بیند.




تاریخچه ای بر سینمای کمدی


فیلم کمدی جزو اولین گونه های سینمایی بود که شکل گرفت و به خوبی تداوم پیدا کرد. در واقع فیلم سازان اولیه سینما ، بعد از آنکه در تجربه های اولیه شان ، فیلم های مستند و واقعی از زندگی مردم ارائه دادند ، در تجربه های بعدی به سراغ خنداندن مردم رفتند ، زیرا از طرفی نمایش های خنده دار در بین مردم بسیار پر طرفدار بود و ثانیا ، از آنجا که آنها به دنبال بازیگران تئاتر می رفتند تا در فیلم هایشان بازی کنند ، کمدین و شخصیت های خنده دار بین آنها بسیار بود. بسیاری از آنها از فیزیک مناسبی برخوردار نبودند ، برای مثال بسیار چاق بودند و یا بسیار کوتاه و یا ... . و همین ویژگی ها بود که آنها را به سمت اجرای نمایش های کمدی و بعدا فیلم های کمدی کشاند. درواقع این شخصیت ها ، کمدین های روی صحنه بودند و حال می خواستند کمدین های عرصه سینما باشند. به این ترتیب ، فیلم های کمدی اولیه ، بر اساس بازیگرانشان شکل می گرفتند و آنها بودند که به فیلم هایشان هویت می بخشیدند ، این روشی است که بسیاری از فیلم های کمدی بر اساس آن ساخته شده اند ، اینکه بازیگرانی تنها در کار کمدی هستند و نام مشخصی دارند که در تمام فیلم هایشان آن را حفظ می کنند و در واقع فیلم هایشان بیش از آنکه نام خود را داشته باشند ، بر اساس نام کمدینشان شناخته شده هستند.





بسیاری ماکس لندر ( Max Linder ) فرانسوی را ، اولین کمدین بزرگ تاریخ سینما می دانند. لندر کار خود را از کمپانی پاته ( Pathe ) در فرانسه آغاز کرد ، که مهم ترین کمپانی فیلم سازی در فرانسه و یکی از مهم ترین ها در جهان تا پیش از جنگ جهانی اول بود. ماکس لندر در این کمپانی بیش از چهارصد فیلم ساخت ، که نویسنده ، کارگردان و بازیگر همه آنها خودش بود. او در عمده این فیلم ها شخصیت ظریف مردی شیک پوش و خوش برخورد را که بسیار بد شانس است را ، بازی کرد و با همین نقش به شهرتی جهانی دست یافت. تاثیر لندر بر کمدی های مک سنت ( Mack Sennett ) و چارلی چاپلین تردید ناپذیر است.






مهم ترین پایه گذار سینمای کمدی صامت در آمریکا ، مک سنت بود. مک سنت که در بسیاری از فیلم هایی که گریفیث برای کمپانی بیوگراف ساخته بود ، بازی کرده بود ، به دقت از گریفیث فیلم سازی را آموخت. مک سنت بعد از مدتی کار برای کمپانی های مختلف ، سرانجام کمپانی خود را با همکاری چند تن دیگر ، به نام کی استون فیلم ( Keystone Film Company ) تاسیس کرد و در بین سال های 1913 تا 1935 ، هزاران فیلم کوتاه و بیش از صد فیلم بلند ساخت. مک سنت موفق شد یک گونه سینمایی برای خود خلق کند ، کمدی اسلپ استیک. این گونه سینمایی از سیرک ، نمایش های کمدی ، پانتومیم ، فیلم های تعقیب و گریز کمدین فرانسوی ، یعنی ماکس لندر و ... مایه گرفته بود. مک سنت در این نوع کمدی ها ، جهانی پر هرج و مرج را خلق می کرد ، متشکل از پرتاب های خامه و شیرینی ، آویزان شدن از پرتگاه ها ، تقیب و گریز اتومبیل ها ، ضرب و شتم های پر سر و صدا و ... . فضایی که او خلق می کرد سرشار از تحرک بود و همه چیز در آن به شوخی گرفته می شد. این سبک کمدی با ظهور چهره های مطرح و نامداری چون چارلی چاپلین ، باستر کیتن ( Buster Keaton ) ، هری لنگدون ( Harry Langdon ) و هرولد لوید ( Harold Lioyd ) ، توسعه یافت. هر یک از این چهره ها شخصیتی خاص را از خود به نمایش گذاشتند و سینمای کمدی را بسیار ارتقاء دادند و به این ترتیب عصر طلایی کمدی شکل گرفت.
به این جهان آکنده از بی نظمی و سردرگمی ، قهرمان زن کمدی هم افزوده شد و خط داستانی فیلم ها را به سوی فیلم های عاشقانه کمدی کشاند. پانتومیم به یک جزء اصلی سینمای کمدی بدل گشت و هر یک از این هنرمندان که در بالا اشاره شد ، از مهارت های بدنیشان برای خلق فضای شاد و کمیک ، سود جستند.





با ورود صدا به سینما ، سینمای کمدی دستخوش دگرگونی اساسی شد. کماکان شوخی تصویری وجود داشت ، اما شوخی های کلامی بعد تازه ای به سینمای کمدی بخشیده بود. برخی کمدین ها توانستند خود را با این تحول جدید وفق دهند و برخی نیز نتوانستند. در این میان لورل و هاردی ( Stan Laurel & Oliver Hardy ) بسیار موفق بودند. اما شاید موفق ترین کمدین های این دوران برادران مارکس (Marx Brothers ) باشند. برادران مارکس ، چهار کاراکتر بودند به نام های هارپو ، گرچو ، زپو و چیکو که فیلم های آنها علاوه بر برخورداری از صحنه های کمیک ناشی از هرج و مرج و بی نظمی ، سرشاز از دیالوگ های احمقانه و بی سر و ته و در عین حال بسیار طنز آمیز بود. از جمله فیلم های مطرح برادران مارکس می توان به سوپ اردک ( 1933- Duck Soup ) و شبی در اپرا ( 1935- A Night at the Opera ) اشاره کرد.




در دهه 1930 نوع دیگری از کمدی نیز مطرح شد. این کمدی به آثار تئاتری شباهت داشت ، رئالیستی بود ، به مسائل روز اجتماعی می پرداخت ، ساختار نمایشی داشت و هوشمندانه بود. این کمدی ها به دیالوگ های طنز آمیز تکیه زیادی می کردند و از طرفی مورد علاقه تماشاگران هوشمندی بودند که به تازگی به سینما روی آورده بودند. از جمله این کمدی ها می توان به درد سر در بهشت ( 1932- Trouble in Paradise ) ، ساخته ارنست لوبیچ ( Ernst Lubitsch ) ، در یک شب اتفاق افتاد ( 1934- It Happened One Night ) ، ساخته فرانک کاپرا ( Frank Capra ) و بزرگ کردن بچه ( 1938- Bringing Up Baby ) ، ساخته هاوارد هاکس ( Howard Hawsk ) اشاره کرد.



در دهه 1940 و به ویژه ، در سال های اوج جنگ جهانی دوم و سال های جنگ سرد ، دیگر جای زیادی برای کمدی و شوخ طبعی وجود نداشت. در اواخر دهه 1950 و اوایل دهه 1960 ، چند فیلم کمدی ساخته شدند ، ولی آشکارا نازل و بسیار سطحی بودند. در همین دوران بیلی وایلدر ( Billy Wilder ) ، فیلم ساز بزرگ و مطرح آمریکایی چند فیلم درخشان با مایه های کمیک ساخت که از میان آنها دو فیلم ، بعضی ها داغش رو دوست دارند ( 1959- Some Like It Hot ) و آپارتمان ( 1960- Apartment ) ، جزو بهترین فیلم های کمدی تاریخ سینما هستند. این دو فیلم وایلدر ، بهره مند از نوع خاص طنزپردازی او بودند و اکنده از شوخی های کلامی درخشان.





دهه پنجاه همچنین ، شاهد ظهور جری لوئیس ( Jerry Lewis ) بود. فیلم های اولیه جری لوئیس ، آثاری پر تحرک بودند و یادآور فیلم های قدیمی کمدی. اوج فعالیت جری لوئیس در دهه شصت و هفتاد بود.




به این ترتیب سینمای کمدی که شروعی قدرتمند و دوران اوج نسبتا طولانی را پشت سر گذاشت ، اما در ادامه رکود چشمگیری داشت. زیرا از طرفی تماشاگران دیگر روی خوش به کمدی های سبک نشان نمی دادند و خواهان عمق و ظرافت بیشتر در فیلم های کمدی بودند ، و از طرف دیگر ، ستاره های بزرگی در عرصه کمدی مانند سابق ظهور پیدا نکردند. همه این عوامل موجب شد که رویکرد جدیدی در عرصه کمدی را شاهد باشیم ، اینکه فیلم های این ژانر ، بیش از آنکه خنده دار باشند ، تلخ و درد آور بودند. این نوع کمدی را اصطلاحا کمدی سیاه می نامند. در جناح مثبت ، باید به فیلم های خوش بینانه مل بروکس ( Mel Brooks ) اشاره کرد و در جناح مقابل به فیلم های ظریف و حساس وودی آلن ( Woody Allen ). وودی آلن موفق به خلق یک نوع کمدی خاص خود شد که آمیزه ای بود از هجو ، فارس و شوخی های کلامی و بهره مند از اندیشه ای خاص که نظام اجتماعی و سیاسی را زیر سوال می برد. در ضمن باید اشاره ای هم کرد به کمدی های هجو گونه استنلی کوبریک ، به ویژه فیلم دکتر استرنج لاو ( 1964- Dr. Strangelove ) که هجویه ای بود بر جنگ طلبی سردمداران آمریکا و برخی آثار مایک نیکولز ( Mike Nichols ) به ویژه فیلم کچ 22 ( Catch -22 ) ، که آن هم هجویه ای بود بر جنگ و اهداف پنهان در پشت آن.




در انتها باید گفت ، اگر چه سینمای کمدی دوران اوج خود را پشت سر گذاشته ، اما کماکان فیلم های درخشانی در این حوزه ساخته می شوند و همچنان چهره های مطرحی را در این عرصه شاهد هستیم که نوع خاص کمدی خود را عرضه می کنند ، چهره هایی همچون استیو مارتین ( Steve Martin ) و جیم کری ( Jim Carry ).



نکته دیگری که باید گفت ، این است که امروزه ، در فیلم های کمدی سعی می شود بیش از آنکه بر روی شخصیت های کمدی تکیه داشته باشند بر موضوعات و محتوایی کمیک دست بگذارند.



منبع daneshnamehroshd.roshd.ir
 

n*@*f*@*s

عضو جدید
کاربر ممتاز
انواع کمدی ...

انواع کمدی ...

اسکروبال ( Screwball )


اسکروبال ، نوعی فیلم کمدی است که در دهه 1930 بسیار رایج شد و محصول دوران رکود اقتصادی در آمریکا و اوضاع نابسامان روانی مردم در این دوران بود. این فیلم ها با عرضه شخصیت های شاد و شنگول که با بی خیالی در دنیایی پر از ثروت و شکوه به سر می بردند ، گریز گاهی بودند برای مردم خسته ، و برای مدتی کوتاه آنها را از مسائل و مشکلاتی که پیش رویشان بود ، دور می کردند. این فیلم ها در عین حال ، انتقاد تلخ و گزنده ای بودند بر علیه طبقه ثروتمند و بی خیال و در پایان هم ، با ازدواج بین دختر ثروتمند و پسر طبقه فقیر یا متوسط تمام می شدند. اساس این کمدی ها مبتنی بر لودگی بود و بسیار پر هرج و مرج بودند. در این کمدی ها مهمل گویی بسیار رواج داشت و جالب آنکه این مهمل گویی ها در عین بی منطقی ، منطقی جلوه می کردند.


یکی از ویژگی های بارز کمدی های اسکروبال ، شخصیتی بود که قهرمان زن این فیلم ها ارائه می داد. این زنان آزاد و مستقل بودند و همتای مردان ، پرخاشگر و دارای استقلال رای و ، طنز و شعور بالایی از خود به نمایش می گذاشتند.


قرن بیستم ( 1934- Twentieth Century) ، ساخته هاوارد هاکس ( Howard Hawks ) را می توان به نوعی آغازگر این نوع کمدی ها دانست ، اما این فیلم در یک شب اتفاق افتاد ( 1934- It Happened One Night ) ، ساخته فرانک کاپرا ( Frank Capra ) بود که ویژگی ها و قواعد این نوع کمدی را به خوبی عرضه کرد و آن را رواج داد ( این فیلم در اسکار 1935 چهار جایزه اسکار را نصیب خود کرد ). یکی دیگر از مهم ترین فیلم های این نوع کمدی که در عین حال پرشورترین و بی منطق ترین آن هم هست فیلم بزرگ کردن بیبی ( 1938- Bringing Up Baby ) ، ساخته هاوارد هاکس بود.

کمدی اسکروبال در اواخر دهه چهل کم کم رونق خود را از دست داد.



اسلپ استیک ( Slapstick )


واژه اسلپ استیک درواقع به دو تکه چوب متصل به هم اطلاق می شد که در سیرک ها ، دلقک های سیرک از آن استفاده می کردند و با زدن آنها به هم ، صدای بلندی ایجاد می کردند.

در سینما اسلب استیک به نوعی کمدی اطلاق می شود که ، مقدار قابل توجهی حرکات پرخاشگرانه و خشن در آنها وجود دارد که دستمایه خنده قرار می گیرند. در این نوع کمدی ها بازیگران با مشت و لگد و پرتاب چیز ها به هوا و به سوی بازیگران دیگر ، صحنه را به شکلی مضحک به آشوب می کشند و علت کمیک بودن آنها ، بی انگیزه بودن درگیری آدم هاست که ناخواسته در زد و خورد و بزن و بکوب شرکت می کنند و به اصطلاح کافه را به هم می ریزند.

این نوع کمدی بیشتر در دوران سینمای صامت رواج داشت. از جمله این نوع کمدی ها می توان به کمدی های مک سنت ( Mack Sennett ) که برای کمپانی کی استون ( Keystone Film Company ) بازی کرد ، اشاره نمود. بسیاری از فیلم های لورل و هاردی ( Stan Laurel & Oliver Hardy ) نیز در این ردیف جای می گیرند ، سه کله پوک هم ارائه دهندگان نوع خاصی از این نوع کمدی هستند.

در سینمای ما اسلب استیک با نام کمدی بزن و بکوب مصطلح است.



فارس ( Farce )


فارس ، شکلی از کمدی است که در آن شخصیت های اغراق شده در موقعیت های اغراق آمیز قرار می گیرند و خنده می آفرینند. فارس همیشه یکی از عناصر اصلی در تئاترهای کمدی و از فرم های رایج سینمای صامت بود که طی آن شخصیت ها با کارهای اغراق آمیز خود موقعیت دراماتیکی پدید می آورند و در تماشاگر ، واکنش ایجاد می کنند.

تقریبا تمامی فیلم های مک سنت به بسط یافته ترین مفهوم کلمه فارس هستند و حتی آثار بزرگ ترین بازیگران سینمای کمدی یعنی چارلی چاپلین ، باستر کیتن ( Buster Keaton ) ، هری لنگدون ( Harry Langdon ) و هارولد لوید ( Harold Lioyd ) در اصل ، فارس به حساب می آیند. با ورود صدا به سینما ، کمدی ها هم پیچیده تر شدند و به طرح قصه ها ، شخصیت ها و ماجراهای آنان ، گفت و گو و صداهای خنده دار هم افزوده شد. از بین کمدین های عصر ناطق سینما که آثارشان عمدتا به سبک فارس هستند می توان به برادران مارکس ( Marx Brothers ) اشاره کرد.




کمدی سیاه ( Black Comedy )


نوعی فیلم یا نمایش که حس تلخ و سیاهی از طنز دارد و معمولا مسائلی جدی ، چون بیماری ، جنگ یا مرگ را دستمایه قرار می دهد. این فیلم ها و نمایش نامه ها ، معمولا سرشتی افشاگر دارند و رفتارها و واکنش های به ظاهر مخفی آدم ها را نسبت به این دسته واقعیت های نا مطلوب ، آشکار می کنند.

از جمله این فیلم ها می توان به دکتر استرنج لاو ( 1964- Dr. Strangelove ) ، ساخته استنلی کوبریک اشاره کرد. در این فیلم سردمداران یک کشور در اتاقی به نام اتاق جنگ ، به طور احمقانه جنگ های خانمان سوز به راه می اندازند ، در حالی که جان انسان ها برای آنها هیچ ارزشی ندارد. دیالوگ زیر از فیلم خود به خوبی بیانگر همه چیز است :


« آقای رئیس جمهور ، نمی گم آب از آب تکون نمی خوره ، فقط می گم که فوقش بیشتر از ده یا بیست میلیون نفر کشته نمی شن ، بسته به آنتراکت هایی که می دیم. »





هجو ( Parody )


هجو ، نوعی کمدی است که در واقع تقلید خنده داری از یک اثر جدی است. هجو یا با برداشتی خنده دار از مضمونی جدی یا انتخاب عناصری از یک اثر جدی و اغراق در آن عمل می کند.

در سال های اخیر وودی آلن ( Woody Allen ) ، چند بار از این نوع کمدی استفاده کرده ، برای نمونه فیلم پول را بردار و فرار کن ( 1968- Take the Money and Run ) هجوی است بر فیلم های گانگستری و فیلم موزها ( دیوانه ها ) ( 1971- Banana ) هجو فیلم های سیاسی آمریکای لاتین است. از نمونه های دیگر می توان به دو فیلم از مل بروکس ( Mel Brooks ) اشاره کرد ، زین های شعله ور ( 1974- Blazing Saddles ) هجوی بر سینمای وسترن و فرانکشتاین جوان ( 1974- Young Frankenstein ) هجوی بر فیلم های ترسناک. دو فیلم چارلی چاپلین یعنی ، عصر جدید ( 1936- Modern Times ) و دیکتاتور بزرگ ( 1940- The Great Dictator ) نیز فیلم های درخشانی در این زمینه هستند : اولی هجویه ای است بر صنعتی شدن جوامع و دومی هجویه ای است بر عملکرد سردمداران حکومت ها برای جنگ افروزی و اعمال جنایت.



منبع : daneshnameh.roshd.ir
 

Similar threads

بالا