بحث من وجود یا عدم وجود خدا نیست. بحث اولیه چیز دیگه ای بود که به سمت قدرت اختیار انسان هدایت شد.
فرض کن من یه برنامه کامپیوتری مثل زیر نوشتم
k=a+b حالا اگه بجای a و b عدد بدیم مقداری که برای k بدست میاد همیشه a+b هست؛ حالا هرچقد من بشینم سر کامپیوتر داد بزنم و دعا کنم که به من مقدار k رو a x b بده هرگز همچین اتفاقی نخواهد افتاد.
مثال بالا نمونه ی کوچکتری از اون چیزی هست که تو در پستهای قبلیت توضیح دادی با این مضمون که خداوند جهان رو با یکسری قوانین خاص و ثابت آفریده.
آیا شما قانون a+b رو خلق کردی یا فرد دیگه؟ کسی آمده و قانون گذاشته که مثلاً 2+3=5 و الان من و شما میگیم جمع دو و سه میشه 5. اگر اون فرد قانون رو به این شکل که 2+3=6 عوض میکرد، الان باز هم من و شما میگفتیم 2+3 برابر 5؟
در مثالی که شما زدید، شما خالق قانون نیستید، بلکه استفاده کننده از قانون هستید. خالق اون کسی هست که برای بار اول قانون رو وضع می کنه.
خداوند قرار داده که هر کس روح از بدنش خارج شد، مرده و قادر به بازگشت به این جهان نمی باشد. حالا میاد و به پیامبرش این اجازه رو میده به عنوان معجزه و برای هدایت مردم، این قانون رو نقض کنه. چرا؟ چون قانون گذار خودشه و هر جا که مایل باشه، این قانون رو تغییر میده. پس خداوند جهان رو با یکسری قوانین خاص و ثابت اداره می کنه چون ناظم و حکیمه و هر وقت اراده کنه اونها رو نقض می کنه چون قادر و خالقه.
اگر فکر میکنید داریم از بحث سوال و تاپیکتون منحرف میشیم، سوالتون رو یه مقداری بیشتر بشکافید تا بتونیم به مسیر درستش برگردیم.