Sahara.
عضو جدید
شما ميگيد چرا در مورد پيامبران انتخاب صورت گرفته خب نقيضش ميشه اينكه همه خودشون پيامبر باشند!!
ببين شما مثالي ميزني كه هم استادش هم شاگردش انسانند بعد ميخواي بسطش بدي به رابطه خالق و مخلوق!!
اما فرق اينجاست كه خدا آفريننده همه چيزه حتي همون استاد و شاگرد! پس خدايي كه بشر رو عاقل و ناطق آفريده ميدونسته كه اين عقل و منطق بايد راهي كه ارائه ميشه رو هم بتونه پيدا كنه.كلا در ديد آتيستها هميشه اين رابطه مغفول ميمونه!
بگذريم پس از اونجايي كه خداي ما انسان نيست(!) كه بخواد مستقيم با بندش حرف بزنه پس فرستاده نياز داره فرستاده و ملاك انتخاب شدنش هم در پست قبل گذشت.حالا بازم ايرادي بهش هست؟
پ.ن:بازم خواهش مي كنم اگه روي فرضهاي پست قبل مشكل دارين در تاپيك جداگانه مطرح كنيد:گل
اینکه من مثال شاگرد و استاد رو زدم، در همه کتاب های معارف اسلامی از مدرسه تا دانشگاه برای اثبات باورهای اسلام چنین مثال هایی زده شده، اگه واسه اثبات مثال بیاریم، خوبه، برای رد کردن مثال بیاریم اشتباهه؟
شما نوشتین خدا مثل انسان نیست که بتونه با آدم حرف بزنه، از طرفی میگین با پیامبر حرف زده، پس حرف زدنش با آدمیزاد مشکلی نداره، درسته؟
اگر یک فردی باید شرایط کسب کنه و بعدا مخاطب خالق بشه، این بازم مقایسه با کارهای دنیوی هست که رئیس جمهور چون خیلی خودش رو با کلاس میدونه با عوام حرف نزنه و بگه فقط مخاطبم استاد دانشگاه هست، اون با شما عوام حرف بزنه.
به نظرم همه این بحث ها در راستای تاپیک هست، وگرنه جواب این تاپیک فقط یک کلمه بله و خیر میشه، خوب دلایل باید آورده بشه، دلایل هم فقط حول بله و خیر که نباید بچرخه.
اگر همونطور که شما معتقدین خدایی زنده شدن پرنده های مُرده رو به فردی به نام ابراهیم عینا نشان داد، به آدم های دیگر هم نشان میداد مشکلی پیش میومد؟
ایمان ابراهیم و کارهایی که کرده پس از دیدن اون صحنه ها اگر فرض رو بر واقعیت رخ دادن چنین حادثه ای بذاریم، واقعا ارزشی نداره.
چون مطمئن مطمئن بوده.