با اين دل بي قرار چه كنم؟؟؟؟؟؟
- شروع کننده موضوع zemestoon
- تاریخ شروع
azera46
عضو جدید
میفهمم چی میگی . چون خودمم درد عشق رو کشیدم ..
بزن تو گوشش!!
اینقد که دیگه جرات نکنه بیقراری کنه....
ghazaleh_heidari
کاربر بیش فعال
چقدر دلـ ـم هوایـ ـت را می کند
حالا کـه دیـ ـگر هـوایم را نداری...!
لعنتـــــــ به آن روزی
کــــه
این روزهــا را در پی دارد!!!!
آخرین ویرایش:
ghazaleh_heidari
کاربر بیش فعال
گاهی دلم میخواهد خودم را بغل کنم
ببرم بخوابانم
لحاف را بکشم رویش!
دست ببرم لای موهایش و نوازشش کنم!
حتی برایش لالایی بخوانم،
وسط گریه هایش بگویم:
غصه نخور خودم جان!
درست می شود!درست می شود!
اگر هم نشد به جهنم...
تمام می شود...
بالاخره تمام می شود...!!!
haydiii
عضو جدید
این درستهیه شعر هست اینجور مواقع به داد دل آدم میرسه
شاعرمیگه:
نترسم که بادیگری خو کنی
تو بامن چه کردی که با او کنی
*******************************
بیخیال غصه نخور
مرسی عزیزم
بعضی زخمها هست ..
که هر روز صبح ، باید روشونُ باز کنی ، نمک بپاشی !
تا یادت نره ..
دیگه سراغ ِ بعضی آدما نبــــــــاید رفت !!
که هر روز صبح ، باید روشونُ باز کنی ، نمک بپاشی !
تا یادت نره ..
دیگه سراغ ِ بعضی آدما نبــــــــاید رفت !!
zemestoon
عضو جدید
اره....
zemestoon
عضو جدید
وقتی قسمتم نمیشه، عاشقونه با تو باشم
روی گونه های خیسم، دونه دونه اشک میریزم
وقتی قسمتم نمیشه، دست گرمتو بگیرم
غیر این چاره ای نمونده، که یه گوشه ای بمیرم
دست تقدیر، دست قسمت، منو از دلم جدا کرد
این جدایی، بی بهونه، همه هستیمو فدا کرد
دل بریدم، که نبندم، دل به تکرار جدایی
قسمتم نمیشه انگار، با تو هم صدا بخونم
شب تاریک نگامو، تا سحر با تو بمونم
قسمتم نمیشه انگار، با تو هم صدا بخونم
شب تاریک نگامو، تا سحر با تو بمونم
دست تقدیر، دست قسمت، منو از دلم جدا کرد
این جدایی، بی بهونه، همه هستیمو فدا کرد
دل بریدم، که نبندم، دل به تکرار جدایی
روی گونه های خیسم، دونه دونه اشک میریزم
وقتی قسمتم نمیشه، دست گرمتو بگیرم
غیر این چاره ای نمونده، که یه گوشه ای بمیرم
دست تقدیر، دست قسمت، منو از دلم جدا کرد
این جدایی، بی بهونه، همه هستیمو فدا کرد
دل بریدم، که نبندم، دل به تکرار جدایی
قسمتم نمیشه انگار، با تو هم صدا بخونم
شب تاریک نگامو، تا سحر با تو بمونم
قسمتم نمیشه انگار، با تو هم صدا بخونم
شب تاریک نگامو، تا سحر با تو بمونم
دست تقدیر، دست قسمت، منو از دلم جدا کرد
این جدایی، بی بهونه، همه هستیمو فدا کرد
دل بریدم، که نبندم، دل به تکرار جدایی
ghazaleh_heidari
کاربر بیش فعال
....خدا ما رو برای هم نمی خواست
فقط می خواست همو فهمیده باشیم
بدونیم نیمه ما ، مال ما نیست
فقط خواست نیمه مونو دیده باشیم
تموم لحظه های این تب تلخ
خدا از حسرت ما با خبر بود
خودش ما رو برای هم نمی خواست
خودت دیدی دعامون بی اثر بود
چه سخته مال هم باشیم و بی هم
می بینم می ری و می بینی می رم
تو وقتی هستی اما دوری از من
نه می شه زنده باشم ، نه بمیرم
نمی گم دلخور از تقدیرم اما
تو می دونی چقدر دلگیره این عشق
فقط چون دیر باید می رسیدیم
داره رو دست ما می میره این عشق
تموم لحظه های این تب تلخ
خدا از حسرت ما با خبر بود
خودش ما رو برای هم نمی خواست
خودت دیدی دعامون بی اثر بود
خدا ما رو برای هم نمی خواست
فقط می خواست همو فهمیده باشیم
بدونیم نیمه ما ، مال ما نیست
فقط خواست نیمه مونو دیده باشیم...
فقط می خواست همو فهمیده باشیم
بدونیم نیمه ما ، مال ما نیست
فقط خواست نیمه مونو دیده باشیم
تموم لحظه های این تب تلخ
خدا از حسرت ما با خبر بود
خودش ما رو برای هم نمی خواست
خودت دیدی دعامون بی اثر بود
چه سخته مال هم باشیم و بی هم
می بینم می ری و می بینی می رم
تو وقتی هستی اما دوری از من
نه می شه زنده باشم ، نه بمیرم
نمی گم دلخور از تقدیرم اما
تو می دونی چقدر دلگیره این عشق
فقط چون دیر باید می رسیدیم
داره رو دست ما می میره این عشق
تموم لحظه های این تب تلخ
خدا از حسرت ما با خبر بود
خودش ما رو برای هم نمی خواست
خودت دیدی دعامون بی اثر بود
خدا ما رو برای هم نمی خواست
فقط می خواست همو فهمیده باشیم
بدونیم نیمه ما ، مال ما نیست
فقط خواست نیمه مونو دیده باشیم...
فقط میتونم بگم درکت میکنم به معنای واقعیه کلمه چون هرچی بگم فقط بازی با کلمست فقط از خدا میخوام کمکت کنه..........
zemestoon
عضو جدید
خدایا چرا اروم نمیشم
چرا؟ازت چی بخوام بهت چی بگم ؟خدا یا چیکا کنم؟
با دلتنگیهام
با ارزوهام
با خاطرهام
میخوام بهت بگم ازم بگیریش بزاری همه خاطرها از ذهنم بره مث خودش که رفت ...........اما میترسم ....حس میکنم مردم مث یه خیال سرگردونم که هیچکاری نمیتونه بکنه فقط تو خاطرهاشه .....به دررو دیوار خیالش میکوبه که یه چیزی تغییر کنه..یه چیزی درست شه..اما هیچی نمیشه........
خدایا من مردم؟
خدایا چیکار کرد با دلم دیونه شدم
خدایا نمیدونم چی بگممممممممممممممم
چرا؟ازت چی بخوام بهت چی بگم ؟خدا یا چیکا کنم؟
با دلتنگیهام
با ارزوهام
با خاطرهام
میخوام بهت بگم ازم بگیریش بزاری همه خاطرها از ذهنم بره مث خودش که رفت ...........اما میترسم ....حس میکنم مردم مث یه خیال سرگردونم که هیچکاری نمیتونه بکنه فقط تو خاطرهاشه .....به دررو دیوار خیالش میکوبه که یه چیزی تغییر کنه..یه چیزی درست شه..اما هیچی نمیشه........
خدایا من مردم؟
خدایا چیکار کرد با دلم دیونه شدم
خدایا نمیدونم چی بگممممممممممممممم
zemestoon
عضو جدید
نفس می کشم نبودنت را
نیستی
هوای بوی تنت را کرده ام
می دانی
پیرهن جدایی ات بدجور به قامتم گشاد است
تو نیستی
آسمان بی معنیست
حتی آسمان پر ستاره
و باران
مثل قطره های عذاب روی سرم می ریزد
تو نیستی
و من چتر می خواهم ...
هر چیزی که حس عاشقانه و شاعرانه می دهد در چشمانم لباس سیاه پوشیده...
خودم را به هزار راه میزنم
به هزار کوچه
به هزار در
نکند یاد آغوشت بیفتم ..
نیستی
هوای بوی تنت را کرده ام
می دانی
پیرهن جدایی ات بدجور به قامتم گشاد است
تو نیستی
آسمان بی معنیست
حتی آسمان پر ستاره
و باران
مثل قطره های عذاب روی سرم می ریزد
تو نیستی
و من چتر می خواهم ...
هر چیزی که حس عاشقانه و شاعرانه می دهد در چشمانم لباس سیاه پوشیده...
خودم را به هزار راه میزنم
به هزار کوچه
به هزار در
نکند یاد آغوشت بیفتم ..
عالی بود اسم تاپیکت .. عالی
========
با این دل بی قرار کاری نکن ..
بزار بی قرار بمونه
بزار آب کنه
بزار اینقدر بی قراری کنه
تا خسته بشه
هر چند میدونم خسته نمیشه
این روزا
دلم برای بی قراریهایش تنگ شده
اگر ندمد ..
خودم در سینه اش میدمم
الهه100
عضو جدید
آیینه پرسید که چرا دیر کرده است؟؟؟
نکند دل دیگری او را اسیر کرده است!!!
خندیدم گفتم او فقط اسیر من است
تنها دقایقی چند تاخیر کرده است
گفتم امروز هوا سرد بوده است
شاید موعد قرار تغییر کرده است
خندید به سادگیم آیینه و گفت:
احساس پاک تورا زنجیر کرده است
گفتم از عشق من چنین سخن مگوی!
گفت خوابی سال ها دیر کرده است...
در آیینه به خود نگاه می کنم آه...
عشق تو عجیب مرا پیر کرده است
راست میگفت آینه که منتظر نباش
او برای همیشه دیر کرده است!!!
اوبرای همیشه دیر کرده است
نکند دل دیگری او را اسیر کرده است!!!
خندیدم گفتم او فقط اسیر من است
تنها دقایقی چند تاخیر کرده است
گفتم امروز هوا سرد بوده است
شاید موعد قرار تغییر کرده است
خندید به سادگیم آیینه و گفت:
احساس پاک تورا زنجیر کرده است
گفتم از عشق من چنین سخن مگوی!
گفت خوابی سال ها دیر کرده است...
در آیینه به خود نگاه می کنم آه...
عشق تو عجیب مرا پیر کرده است
راست میگفت آینه که منتظر نباش
او برای همیشه دیر کرده است!!!
اوبرای همیشه دیر کرده است
zemestoon
عضو جدید
عالی بود اسم تاپیکت .. عالی
========
با این دل بی قرار کاری نکن ..
بزار بی قرار بمونه
بزار آب کنه
بزار اینقدر بی قراری کنه
تا خسته بشه
هر چند میدونم خسته نمیشه
این روزا
دلم برای بی قراریهایش تنگ شده
اگر ندمد ..
خودم در سینه اش میدمم
کاش خسته میشد کاش تموم میشد.......
دلتنگم
zemestoon
عضو جدید
مرسی زیبا بود
مشکلت اینجاس که فکر میکنی باید تمومش کنی
یکم از خودت و از دنیات بیا بیرون
تو خدایی داری که عاشقانه هر روز نگاهت میکنه
هر روز وقتی از خواب بلند میشی .. لبخندی بزن
مهربانتر و صمیمانه تر از قبل زندگی کن
اگر خدایی داری که از همه بیشتر دوستت داره .. مطمئن باش که برات بهترین ها رو رغم میزنه .. انشاالله
zemestoon
عضو جدید
مشکلت اینجاس که فکر میکنی باید تمومش کنی
یکم از خودت و از دنیات بیا بیرون
تو خدایی داری که عاشقانه هر روز نگاهت میکنه
هر روز وقتی از خواب بلند میشی .. لبخندی بزن
مهربانتر و صمیمانه تر از قبل زندگی کن
اگر خدایی داری که از همه بیشتر دوستت داره .. مطمئن باش که برات بهترین ها رو رغم میزنه .. انشاالله
انقدر به دنیام پیچیده که نمیدونم بیرونش کجاست؟
از احساسم متنفر شدم...ا.......
نمیدونم
اما میدونم که دوسش دارم خدارو......میسپرم به خدا............
مرسی مهربون
Similar threads
| Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
|---|---|---|---|---|
|
در جنگل دنیا، " خر " باش «تا کام دل برآید»! | گفتگوی آزاد | 1 | |
| A | از رو عادت میای اینجا یا برای درد دل یا . . . . | گفتگوی آزاد | 4 | |
|
دل نوشته های یک معلم | گفتگوی آزاد | 1 | |
|
درد دل بچه های برقی | گفتگوی آزاد | 73 | |
|
قصه تلخ مادر بی سر در دل جنگل/ مادرانی که بیگناه قربانی شدند | گفتگوی آزاد | 27 |
Similar threads
-
-
-
-
-
قصه تلخ مادر بی سر در دل جنگل/ مادرانی که بیگناه قربانی شدند
- شروع شده توسط EECi
- پاسخ ها: 27