برای تو می نویسم

وضعیت
موضوع بسته شده است.

mina12345

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

دارم برای تو می نویسم شاپری !
قصه صد بار تو را مجسم کردن و بعد محو شدنت را !
دارم از تو می نویسم شاپری !
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

مسیر چشم هایت را ... شبی ناگاه گم کردم
چراغی نیست ... راهی نیست
چگونه بی تو بر گردم ...

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
حواست هست؟؟!

شده ای خورشید!!

دور از تو یخ می زنم
...
نزدیک ... می سوزم از حرارت چشم های تو!!

تکلیف؟؟!!


 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

من
تو را
برای شعر
برنمی گزینم،
شعر
مرا
برای تو
برگزیده است.
در هشیاری به سراغت نمی آیم؛
هر بار
از سوزش انگشتانم درمی یابم
که باز
نام تو را می نوشته ام.
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

اگر میدانستی که چقدردوستت دارم


سکوت را رها میکردی وتمامی ذرات وجودت عشق را فریاد میزد....

اگر میدانستی که چقدر دوستت دارم



صورتم را میشستی واشکهایم رابادستان عاشقت برباد میدادی....



اگر میدانستی که چقدر دوستت دارم



نگاهت راتا ابد برمن میدوختی تا من درنگاه تو رازهای یک عشق زمینی را با خود به عرش خدا ببرم
 

sherly

عضو جدید
تا کی دل من چشم به در داشته باشد ؟

ای کاش کسی از تو خبر داشته باشد

آن باد که آغشته به بوی نفس توست

از کوچه ما کاش گذر داشته باشد . . .
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
نگاهاهی گاه گاهت مرا دیوانه میکند اخر بگو چه کنم دوستت داشتن تنها کاریست که بلدم اگر بخواهی بروم پس بدان هرگز مرا نخواهی دید اخر یک مرده را چگونه میخواهی بیابی از زیر خوارها خاک سرد اما اگر میخواهی مرا بیابی بدان بالای قبر من لاله ای سرخ روئیده که ان هم با عشق این دل سیراب شده
اگر دلت هوایم را کرد ان گل که با خون دل من رشد کرده را با خود ببر
 

mina12345

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شايد بفهمي مثه من نميشه
فداي خنده هاي تو عزيزم


يه عمري حرفات رو دلم لونه کرد دوسم نداشتي برو بي معرفت
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من تو را بیشتر از غرورم دوست داشتم و تو… غرورت را بیشتر از من

حالا اما…

بگذریم نه چیزی از غرور تو مانده نه از دوست داشتن من . . .
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آنقدر با نیامدنت غرورم را شكسته اى

كه گاهى در این فكرم

اگر بیایى كدام تكه از این قلب شكسته را شاد میكنى
 

mina12345

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

تو از قلب پاکم خبر نداشتی
تو عالم یه رنگی که مارو کاشتی
نگو که این جدایی کار خدا بود
مشکل فقط همین بود دوستم نداشتی
هر وقت می خواستم بگم یه باوفا باش
تو این همه غریبه یه آشنا باش
دلم تو سینه داد زد این التماسه
فکر غرور این دل محض خدا باش
نه جای قهر گذاشتی نه جای آشتی
گفتی هواتو دارم اما نداشتی
نه اینکه تو عشقت من کم آوردم
مشکل فقط همین بود دوستم نداشتی
شاید در این بازی قلبت بشه راضی مارو شکستی
حالا که می سوزم از آتش عشقت خاموش نشستی
در غایت خوبی تو چیزی کم نذاشتی
مشکل فقط همین بود دوستم نداشتی
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
وقتی تو نیستی،نه هست های ما چونان که بایدند
نه بایدها...
مثل همیشه آخر حرفم
و حرف آخرم را با بغض میخورم
عمریست که لبخندهای لاغر خود را در دل ذخیره میکنم:
باشد برای روز مبادا.
اما در صفحه های تقویم
روزی به نام روز مبادا نیست
آن روز هرچه باشد
روزی شبیه دیروز،روزی شبیه فردا
روزی درست مثل همین روزهای ماست
اما کسی چه می داند؟
شاید امروز روز مبادا باشد
وقتی تو نیستی-نه هست های ما چونان که بایدند نه بایدها
هر روز بی تو
روز مباداست.
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
گاه فهمیدن اینکه کسی دوستت ندارد از اینکه کی دوستت دارد انقدر سخت هست که همیشه اشتباهی دوست داریم کسی که دوستمون نداره رو
پس زیبا برو با غرور بگذار در تنهایی خودش انکه تو را دوست ندارد بمیرد
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو از قلب پاکم خبر نداشتی
تو عالم یه رنگی که مارو کاشتی
نگو که این جدایی کار خدا بود
مشکل فقط همین بود دوستم نداشتی
هر وقت می خواستم بگم یه باوفا باش
تو این همه غریبه یه آشنا باش
دلم تو سینه داد زد این التماسه
فکر غرور این دل محض خدا باش
نه جای قهر گذاشتی نه جای آشتی
گفتی هواتو دارم اما نداشتی
نه اینکه تو عشقت من کم آوردم
مشکل فقط همین بود دوستم نداشتی
شاید در این بازی قلبت بشه راضی مارو شکستی
حالا که می سوزم از آتش عشقت خاموش نشستی
در غایت خوبی تو چیزی کم نذاشتی
مشکل فقط همین بود دوستم نداشتی








 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چه فرقي مي کند...همين جا مي نشينم...

کنار همين جاده که به نمي دانم کجاي رويا مي رسد

پشت به همه ابر هايي که خيال باريدن ندارند

و رو به خواب هايي که به" آمدن" تو تعبير مي شوند...

همين جا مي مانم با همان ذکر هميشگي"دوستت دارم".
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سخنم ..



بر دل تو که می نشیند !..



دلـــــنشین می شود....

 

mina12345

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آدما از آدما زود سیر میشن
آدما از عشق هم دلگیر میشن
آدما رو عشقشون پا میزارن
آدما آدمو تنها میزارن
منو دیگه نمی خوای خوب میدونم
تو کتاب دلت اینو میخونم
یادته اون عشق رسوا یادته
تو میگفتی که گناه مقدس
اول و آخر هر عشق ....

 

mina12345

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

یک روح پراز بهانه دارم ... برگرد!
یک عالمه عاشقــانه دارم ... برگرد!

با اینکه دلیل رفتنت " مــــــن " بودم
یک خواهــش کودکــانه دارم برگرد!!!

 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
.........

.........

دوست داشتنهای با دلیل را دوست ندارم همیشه بازنده هستند هر دو نفر انکه عاشق و انکه معشوق هست
اگر کسی را دوست داری بی منت دوستش داشته باش
اگر کمک میکنی بی منت کمک کن
اگر مشکلی را حل میکنی بی منت باشد
من دوستت دارم ان هم بی منت اگر بخواهی از من کمکی بی منت میدهم
تنها میدانم باز در این گوشه دنیا باید تنها اشک بریزم ان هم بدون حضور تو
 

mina12345

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
يــــاد بِگيــر!

اگـــه کســـي بِهـــت گفـــت دوسِـتـــــــ دارَم

لـُــزومـــا بـه ايــن مَعنــي نيستـــ کــه کَــس ديگـــه اي را دوسـتـــ نـَــدارد ...



 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یک روح پراز بهانه دارم ... برگرد!
یک عالمه عاشقــانه دارم ... برگرد!

با اینکه دلیل رفتنت " مــــــن " بودم
یک خواهــش کودکــانه دارم برگرد!!!

باتو راز گفتن سخت است

تو همه خود رازی

باتو از عشق گفتن همه حرف است

تو خود همه عشقی

باتو از آشنایی گفتن بیهوده است

تو خود آشناترینی

تو خود همه پرواز و رهایی هستی

همه مهر هستی

همه لطف هستی

اصلا تو همه خود من هستی
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تحمل کردن قشنگه

اگه قرار باشه یه روزی به تو برسم

انتظار آسونه

اگر قرار باشه دوباره تو رو ببینم

زندگی شیرینه

اگه قرار باشه دستاتو تو دستام بگیرم

مشکلات حل میشه

اگه قرار باشه روزی به پات بمیرم

اشکهام به لبخند تبدیل میشه

اگه یه بار ببوسمت

و لبخندهام دوباره به اشک

فقط اگه ببینم خیال رفتن داری

اما بدون دوستت دارم

از پشت این همه فاصله

از پشت این همه حرف

دوستت دارم تا بی نهایت عشقم


 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به مقدسات سوگند

زیباترین زیارت

غرقه شدن در دو چشم سیاه توست

عجب تقدسی دارد این معبد

و چه خلوص دارد این نیایش

به خلسه میبرد ذهن را

و به سماع وا میدارد روح را

بگذار نذر من این باشد ،

بی هیچ من و مایی

چهل شب

بی هیچ پلک زدنی

عابد چشمان تو باشم
 

mina12345

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
باتو راز گفتن سخت است

تو همه خود رازی

باتو از عشق گفتن همه حرف است

تو خود همه عشقی

باتو از آشنایی گفتن بیهوده است

تو خود آشناترینی

تو خود همه پرواز و رهایی هستی

همه مهر هستی

همه لطف هستی

اصلا تو همه خود من هستی

زیباترین سخنی که شنیدم سکوت دوست داشتنی توبود

زیباترین احساساتم گفتن دوست داشتن تو بود



زیباترین انتظار زندگیم حسرت دیدار توبود



زیباترین لحظه زندگیم لحظه با تو بودن بود



زیباترین هدیه عمرم محبت توبود



زیباترین تنهاییم گریه برای توبود



زیباترین اعترافم عشق توبود



 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
زیباترین سخنی که شنیدم سکوت دوست داشتنی توبود

زیباترین احساساتم گفتن دوست داشتن تو بود



زیباترین انتظار زندگیم حسرت دیدار توبود



زیباترین لحظه زندگیم لحظه با تو بودن بود



زیباترین هدیه عمرم محبت توبود



زیباترین تنهاییم گریه برای توبود



زیباترین اعترافم عشق توبود



بیا مرا ورق بزن

و بخوان

حرف های ناگفته ام را

شعرهای نانوشته ام را

مرا جسارت تصویر آنچه عشق فرمان می دهد نیست

ایکاش

توانی بود تا

با تو آن کنم که

باد با شکوفه های درخت بادام کرد!!!!


 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آبله مرغان گرفته ست این دلم ...


بسکه برای برگشتن ات جوش زد

...


براي ديدن اين عكس با اندازه واقعي اينجا كليك كنيد . اندازه واقعي اين عكس 720x568 مي باشد
 

mina12345

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آبله مرغان گرفته ست این دلم ...


بسکه برای برگشتن ات جوش زد

...


براي ديدن اين عكس با اندازه واقعي اينجا كليك كنيد . اندازه واقعي اين عكس 720x568 مي باشد

بازگشته اند
دردهای قدیمی من تصویرهای تاریکاز من در آینه از من در خواب ها .این بار میخواهم تکه تکه تکه کنم خود را تا دوباره دست کسی شاید ...
نه !این پازل را هزار بار هم که بچینی همان میشود
 

mina12345

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من گریه نخواهم کرد من اشک نخواهم ریخت
من خسته نخواهم شد افسرده نخواهم شد
فریاد زنم فریاد:
من عشق نمی خواهم...
معشوق نمی خواهم…
می خندم و می رقصم
فریاد زنم فریاد:
اینگونه خزانم را در عشق نهان کردم
من درد جدا بودن بر گور عیان کردم
افسوس نخواهم خورد، افسانه نمی بافم
بر شانه هر بادی کاشانه نمی سازم
من زشت نمی گویم بر چهره معشوقم
او خوب و وفادار است! ، من خسته و رنجورم
امروز چنان دیروز افسوس نخواهم خورد
من یاد گرفتم عشق، بیگانه نمیداند
لیکن به دل شادم سرمشق کنم امروز
دنیای خودم گرم است
« من دوست نمی خواهم »
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا