برای تو می نویسم

وضعیت
موضوع بسته شده است.

mahsa.mahsa

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]در نگاهت چیزیست که نمیدانم چیست ؟ مثل آرامش بعد از یک غم ، مثل پیدا[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif]شدن یک لبخند مثل بوی نم بعد ازباران،درنگاهت چیزیست که نمیدانم چیست ؟[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif]من به آن محتاجم ![/FONT]
 

mahsa.mahsa

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]دلم یک جای دنج میخواهد آرام و بی تَنِش جایی باید باشد غیرازاین کنج تنهایی![/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif]تا آدم گاهی آنجا آرام بگیرد مثلا آغوش تو [/FONT]
 

mahsa.mahsa

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]
[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]شــآید عشـقم خیلـی شیـرین بـود کـه دلـت رو زد ،نــه ! دسـتت را تکــآن نـده ..[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif]تـآ آخــر بازیــمآن خیــلی مــانده ... آرام کـه شـدی بیــآ ســر قــرار ِ[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif]همــیشگی با هفـت تیرت ... دسـت ــهآیم را بـالا بیــآور مــآشه را بکــش[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif]! نتــرس ...فکــر میکــنی بعــد از تو ، مـن زنــده میمآنم ؟[/FONT]
 

mahsa.mahsa

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]از تـــو متنفـــرم... حـــتی اگر اندازه تمام ســـتاره های آســـمان هم دوستم[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif]داشته باشـــی... برایتـــ آرزوی مرگـــ نمیکنم... چون باید بـــمانی و [/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif]خـوشبخـتی من وبدبختی خود را ببینی . . . منتظــر آن روز هستــم... مانند [/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif]روزی که رفتی وگفتی دیگر باز نمی گردی...
[/FONT]
 

mahsa.mahsa

عضو جدید
کاربر ممتاز
به زخمهایم می نگری ... ؟!
درد ندارند دیـــــــــــــــگر ...
روزی که رفتـــــــــــــــی ،
مرگ تمام درد هایم را با خودش بـــــــــــــــرد !
مرده ها درد نـــــــــــــــمی کشند ... !
حرف آخرم این اســـــــــــــــت ... برنگرد دیـــــــــــــــگر !! زنده ام نـــــــــــکن ... !:cry:
 

nazanin jamshidi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هزاران دَســت هـَـم بــه ســويــَم دِراز شــَود!

پـَـس خــواهـَـم زَد..!!


تــَنــهـــا...

تــَمــنــاي دَســتــانِ تـــو را دارَمــــ...



 

mahsa.mahsa

عضو جدید
کاربر ممتاز
نه احساسی نسبت به تو دارم ، من همونم که دیگه دوست ندارم
نه برو دیگه نمی خوام ، تو به خاطر بسپارم
من همونم که می بینی ، دیگه دوست نداره
تو برو واسه همیشه ،نمی خوام از تو بخونم
 

mahsa.mahsa

عضو جدید
کاربر ممتاز
برای تو می نویسم ، شاید این و تو بخونیاخه احساسی که داشتم، تو واسم، یعنی همونیوقتی دیدم که تو رفتی، اتشی شد توی قلبمبه خودم گفتم بسوزو ، نمی دونی که چه کردممن دیگه حسی ندارم، نه دیگه حالی نموندههمه حرفای دل من ، مثل سنگ رو دلم موندهبقضی که خاموش نمیشهوقتی تورو به یاد میاره
 

mahsa.mahsa

عضو جدید
کاربر ممتاز
باید که لهجه کهنم را عوض کنم
این حرفِ مانده در دهنم را عوض کنم

یک شمعِ تازه را بسرایم از آفتاب
شمع قدیم سوختنم را عوض کنم

هرشب میان مقبره ها راه می روم
شاید هوای زیستنم را عوض کنم

بردار شعر های مرا مرهمی بیار
بگذار وصله های تنم را عوض کنم

بگذار شاعرانه بمیرم از این سرود
از من مخواه تا کفنم را عوض کنم

من که هنوز خسته باران دیشبم
فرصت بده که پیرهنم را عوض کنم
 

mahsa.mahsa

عضو جدید
کاربر ممتاز
چه آسان تماشاگر سبقت ثانیه هاییم و به عبورشان میخندیم .
چه آسان لحظه ها را بکام هم تلخ میکنیم
و چه ارزان میفروشیم لذت با هم بودن را
چه زود دیر میشود و نمیدانیم که فردا می آید و شاید ما نباشیم .
 

mahsa.mahsa

عضو جدید
کاربر ممتاز
سال تحویل شد و من

تمام دلتنگی هایم رابه جای تو

در آغوش می کشم...

و چقدر جایت در میان بازوانم خالیست...:cry:
 

mahsa.mahsa

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوست داشتن،

صدای چرخاندن کلید است در قفل.

عشق،

باز نشدن آن.

کاری که ما بلدیم اما...

باز کردن در است

با لگد...
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
وقتی هستی شادم
وقتی نیستم غمگین
اما الان بدون حضور تو هم شاد میشوم اخر به حماقت خود هر روز میخندم ان هم بی صدا همراه با قطرات اشک
 

mahsa.mahsa

عضو جدید
کاربر ممتاز
برای تو مي نويسم
که بداني
هوايت را دارم
... ...
هوای دل پر ملالت را
وقتی خيس از اولين بارش تنهاييت بر می گردی
آسمان خسته ات را به من بسپار
همه ی ابرهای دلت را با خودم می برم!
 

mahsa.mahsa

عضو جدید
کاربر ممتاز
برای تو مي نويسم
که بداني
هوايت را دارم
... ...
هوای دل پر ملالت را
وقتی خيس از اولين بارش تنهاييت بر می گردی
آسمان خسته ات را به من بسپار
همه ی ابرهای دلت را با خودم می برم!
 

mina12345

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هر بار که میخواهم به سمتت بیایم یادم می افتد که

دلتنگی

بهانه ی خوبی برای تکرار یک اشتباه نیست!

 

mina12345

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مجنون همیشه نباید مرد باشد

گاهی مجنون دخترکی تنهاست

که روزی

لیلی کسی بوده...

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اشکهایم را پذیرا باش

آنگاه که سجده بر خاک تو می زنم!

آنگاه که حجم خاک دیواریست بین بودن و نبودن

اضطرابم را پذیرا باش

آنگاه که پر می کشم تا آسمان تو

آنگاه که حجم خاک جسمم را گرو می گیرد

تا بداند که در آغوش تو آرامش میگیرم

سقوطم را پذیرا باش

که نیاموختم هر فرازی را فرودیست آری!!

جای خالیت خالیست!

و تنها کلامم بعد از تو

باز هم ! باز هم!!

تنهاییست!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

تو

همان خورشيدی

که درين زرد ترين لحظه ی سال

به زمين دل من می تابی

...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تنها تونيستی
من نيز چون توام
تو نيزچون منی .
چشمان من براه
دستان تو پر است .
چشم تو منتظر
دستان من تهی است .
ای دستهای پر !
ای چشم منتظر !
پايد نگاه من
دست پر ترا .
انديشه های من
تدبيرهای تو .
تصويرهای من
تعبيرهای تو .
در ُ گرم گرم من
تشويرهای تو
اى دستهای پر !
در دستهای من
خون تو می دود .
ای دستهای پر !
در دستهای تو
خون تو می دود ؟
ای دستهای پر !
رگهای سرخ تو
زردو فسرده اند .
پائيز آمده :
کز باغ دست تو
خشکيده شاخه ها
بر جای مانده است ؟
قمری دست تو
در خواب مانده است ؟
۱ « او را صدا بزن »
تا شعرهای من
کارد به دست تو
عشق نهفته را ،
تا دستهای تو
ريزد به دست من
ياس شکفته را .

 

nazanin jamshidi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به تو می اندیشم
ای سراپا همه خوبی تک و تنها به تو میاندیشم
همه وقت همه جامن به هر حال که باشم به تو می اندیشم تو بدان این را تنها تو بدان !تو بیا تو بمان با من تنها تو بمان !جای مهتاب به تاریکی شبها تو بتابمن فدای تو به جای همه گلها تو بخند تو بخواه پاسخ چلچله ها را تو بگو !قصه ابر هوا را تو بخوان !تو بمان با من تنها تو بمان در دل ساغر هستی تو بجوش
من همین یک نفس از جرعه جانم باقی ست
آخرین جرعه این جام تهی را تو بنوش !
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
وقتی میخندی زیبا میشوی
وقتی اشک میریزی دلم میگیرد میخواهم اشک بر ان چشمان مهربان نبینم
خوب من بدون تو کمی این دنیا تنگ شده برایم کاش دوباره بتوانم صدای خنده هایت را بشنوم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز





چراغها را خاموش کن
نور نمـــــــــــــی خواهم

نگاهم که می کنی

برق نگاهت من را که هیـــــــــــچ

تمام شب را مچاله می کند...
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا