گفتی:
"می روم
و با بهار بر می گردم"
تو بر می گردی اما
من به این بهارها
مشکوکم...
---------
"می روم
و با بهار بر می گردم"
تو بر می گردی اما
من به این بهارها
مشکوکم...
---------
برای تو می نویسم
- شروع کننده موضوع hilari
- تاریخ شروع
- وضعیت
آن روز یادت هست....؟؟؟
باران می بارید تو به من گفتی: زیر این باران بدون چتر؟؟؟
مریض می شوی دختر دیوانه!!
و ژاکت بافتنی خودت را به من پوشاندی تو ندانستی که تب ولرز این سه روزه همه بهانه بود!
یک بهانه برای پوشیدن ژاکت تو که عطر ترا داشت زنده باد سرما خوردگی .....!!
باران می بارید تو به من گفتی: زیر این باران بدون چتر؟؟؟
مریض می شوی دختر دیوانه!!
و ژاکت بافتنی خودت را به من پوشاندی تو ندانستی که تب ولرز این سه روزه همه بهانه بود!
یک بهانه برای پوشیدن ژاکت تو که عطر ترا داشت زنده باد سرما خوردگی .....!!
دلم تنگ شده برای عکس هایی که پاره کردم وسوزاندمشان....
برای دفتر خاطراتم که مدتهاست دیگر چیزی در آن نمی نویسم
حتی برای آدمهای حسودی که دور وبرم می چرخند وخیلی دیر شناختمشان!
برای بی خیالی وآرامشی که مدتهاست که دیگر ندارمش.
خنده هایی که دارم فراموششان می کنم.
وبرای خودم
برای دفتر خاطراتم که مدتهاست دیگر چیزی در آن نمی نویسم
حتی برای آدمهای حسودی که دور وبرم می چرخند وخیلی دیر شناختمشان!
برای بی خیالی وآرامشی که مدتهاست که دیگر ندارمش.
خنده هایی که دارم فراموششان می کنم.
وبرای خودم
__________________
هست را اگر قدر ندانی بود میشود.چقدر تلخ است هست کسی بود شود...........................
من همه ی عاشقانه ها را برای تو مینویسم وقتی شنیدم تقدیمشان میکنی به دیگری ناراحت نشدم ............فقط از این به بعد شادتر مینویسم تا نرنجانیش.................
دقت کردی ؟هیچکس ب سکوت ادم نمیرسه...........همه منتظرن به فریاد ادم برسن................
فریادراهمه می شنوند سکوتم را اگر بفهمی هنر است
پرواز را به خاطر بسپار پرنده مردنی است.......................
اره داداشم رفت اما اب معجزه نکرد و دیگه داداشم هیچوقت برنگشت.....................
خاطرات تورو چه خوب چ بد حک میکنم ...................توی تنهاییام فقط به تو فکر میکنم................با تو میمونم واسه همیشه...................
اگر غرور نبود؛
چشمهایمان به جای لبهایمان سخن نمیگفتند؛
و ما کلام محبت را در میان نگاه‌های گهگاهمان،
جستجو نمی کردیم..
چشمهایمان به جای لبهایمان سخن نمیگفتند؛
و ما کلام محبت را در میان نگاه‌های گهگاهمان،
جستجو نمی کردیم..
دسـتـــــــــــــــــانم را که ميـگيـری
من ديـگر از آن خـــــــــــــــود نـيـستـم
حـــــــــــــرارتم بـه اوج مـيـرسد
و نـميـدانـم که اين از شـــــــــــــــرم است
يــــــــا
تـصور روزهـایی که بايـد نـبـــــــــــــــودت را لـمـس کـنم........
من ديـگر از آن خـــــــــــــــود نـيـستـم
حـــــــــــــرارتم بـه اوج مـيـرسد
و نـميـدانـم که اين از شـــــــــــــــرم است
يــــــــا
تـصور روزهـایی که بايـد نـبـــــــــــــــودت را لـمـس کـنم........
__________________
سرم را روی شانه ات میگذارمبگذار همه دنیا بدانند که همه چیز زیر سر من است
آخرین ویرایش:
...............
...............
به دلم یاد دادم که وقتی هوای تو رو کردم بهم بگه که تو نیستی اما من هر روز به خودم دروغ میگم که تو برمیگردی اما نمیدانم چرا اینقدر برگشتنت طول کشید که اگر خودم هم بخواهم صبر کنم دیگر دنیا مرا در خود نمیخواهد
اخر این موهای سفید، دستان چروکیده چطور باعث شادی تو خواهد شد عشق جوانیم کاش زود برگردی که خیلی زود دیر شده
...............
به دلم یاد دادم که وقتی هوای تو رو کردم بهم بگه که تو نیستی اما من هر روز به خودم دروغ میگم که تو برمیگردی اما نمیدانم چرا اینقدر برگشتنت طول کشید که اگر خودم هم بخواهم صبر کنم دیگر دنیا مرا در خود نمیخواهد
اخر این موهای سفید، دستان چروکیده چطور باعث شادی تو خواهد شد عشق جوانیم کاش زود برگردی که خیلی زود دیر شده
همیشه به یادم هستماما شاهدی ندارم
بجز کلاغ بام خانمان
که او هم حقیقت رابه تکه پنیری میفروشد
آنقَـدر خَــــستـه امـ
کِــه حـــاضـِــرمـ
سـَــرم را روی تِکــه سَنگــی
بگـذارمـ و بِخــوابـمـ
امــــا
بــِـه دیــوار وجــودتــ
کــِه بـــارهــــا بَـر سَــرمـ آوار شُـد
تِکیـــه نَـدهَـمـ . . .
کِــه حـــاضـِــرمـ
سـَــرم را روی تِکــه سَنگــی
بگـذارمـ و بِخــوابـمـ
امــــا
بــِـه دیــوار وجــودتــ
کــِه بـــارهــــا بَـر سَــرمـ آوار شُـد
تِکیـــه نَـدهَـمـ . . .
| This image has been resized. Click this bar to view the full image. The original image is sized 960x648. |
- وضعیت