برای تو می نویسم

وضعیت
موضوع بسته شده است.

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کاش باور کنی تکیه گاه من

من بی تو میمیرم اما باهرم نفسهای توجون میگیرم!

:gol:پس بیا در کنار من نفس بکش که امن ترین جای زندگی من آغوش بی ریای توست:gol:
عطــر تــو در هــواســت!

مــي آيــي

يــا رفتــه اي؟!
 

nazanin jamshidi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من هنوزم هم در کنار توهستم

ای کاش می توانستم برای لحظه ای هم که شده ستاره های نگاهم را در آغوش آسمان سیاه چشمان تو جای دهم...

اما افسوس که باز هم مثل همیشه شرم و حیا مانع ام میشود

 
آخرین ویرایش:

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز


تقصیر برگ ها نیست ...

آدمــــ ها همینند ...

نفس می دهی ؛

له ات می کننـــد . . .
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نگـــــــران نباش،
حــــال مـــن خـــــــوب اســت بــزرگ شـــده ام …
دیگر آنقـــدر کــوچک نیستـم که در دلــــتنگی هـــایم گم شــــوم
آمـوختــه ام، که این فـــاصــله ی کوتـــاه، بین لبخند و اشک نامش ” زندگیست ”
آمــوختــه ام که دیگــر دلم برای ” نبــودنـت ” تنگ نشــــود…
راســــــتی، بهتــــــــــر از قبل دروغ می گویــــم…
” حــــال مـــن خـــــــوب اســت ” … خــــــوبِ خــــوب…​
 

nazanin jamshidi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]گاهی وقت ها این روزگار اینقدر حسود میشود[/FONT][FONT=&quot][/FONT]​
[FONT=&quot]سرنوشت اینقدر بی رحم میشود که نمی گذارند من در کنار تو نفس بکشم[/FONT][FONT=&quot][/FONT]​
[FONT=&quot]اما عزیزترینم تو طاغت بیار[/FONT][FONT=&quot][/FONT]​
[FONT=&quot]من حاضرم با اشکهایم همه گلها را آپاشی کنم[/FONT][FONT=&quot][/FONT]​
تا این دنیای بی ارزش بپذیرد که من بی تو میمیرم:gol:[FONT=&quot][/FONT]

 

nazanin jamshidi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
عزیزترینم
من دیگر حریف این دنیا نمیشوم
تو بیا و دستان من را در دستانت بگیر و به این سرنوشت گستاخ بفهمان که ما برای هم آفریده شده ایم
:gol:پس بیهوده با جدایی دست به یکی نکند ومارا به حال خود بگذارد:gol:
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نه خوب نیستم
دروغ میگویم
قلبم را خراشیده اند
روحم را کسی به دندان گرفته میکشد
باور کنید
...

باور کنید
حال من اصلا خوب نیست
فقط رل یک از یاد برده را
بهتر از
یاد رفته اش بازی میکنم

...
 

mahsa.mahsa

عضو جدید
کاربر ممتاز
سر رو شونه هات میزارم تا که گریمو نبینی
نمیخواستم که برنجی نمیخواستم که ببینی
گریه ها ی بی صدامو
اشکای بی انتهامو
دونه دونه پس میگیرم
با تو من نفس میگیرم...............
 

nazanin jamshidi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
:gol:من تو را دوست دارم
شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم ....

بی تو بودن را برای با تو بودن دوست دارم....
خالی از خودخواهی من برتر از آلایش تن.....
من تورا با لا تر از تن بر تر از من دوست دارم........:gol:
 
آخرین ویرایش:

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
برای دل از دست داده خود چگونه بگریم
چگونه ارامش کنم وقتی تو کنارم نیستی
چگونه به او بگویم کافیست اشکهایت را پاک کن وقتی تو نیستی
اخر تنها دل من از رفتن غمگین نیست این من هستم که از نبودنت غمگینم و اشک گرمی بر روی گونه هایم جاریست
کاش دوباره برگردی عشق همیشگی من
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
در استانه در ایستاده ام منتظرم تا نیم نگاهی به من بیاندازی اما بدون اینکه به من بگی خداحافظ از من دور شدی دل خیلی بدن تو درد داره کاشکی برگردی کنارم اما تو دیگر حتی مرا فراموش کردی عزیز من
 

Taghdir

عضو جدید
[h=6]سکـــــوت و صبــــــوری آدم ها را به حساب ضــــعف و بی کســــی شان نگذارید،
شاید هنوز به چیــــــــزهایی پای بندند،
چیزهایی که شمـــــــــــــــــــا یادتان نمی آید...[/h]
 

Taghdir

عضو جدید
[h=6]یکدیـــــــگر را گـــــــــم کرده ایم
تا یــــــــــکی دیگر را پیدا کنیم
به همین سادگی... ![/h]
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
پیدا که می شوی ...

هوای زمین معطّر است !

تــــو ... پیدا کـــــــــــــه می شوی

تمـــــام نفسها مکـــــــــــرّر است !

هر گــــز مباد ... که پنهــــــــــان ببینمت !

بی تــو ... آسمان هـــــــــــم دلش مکدّر است !

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مَن تَمامِ لَحظِه هايَم را با تو سِپَري ميکُنَم

وَ ...

دَر هَر لَحظِه تو بامَني

وَلي وَقتي کِه اين حَرف را بِه تو مي گويَم

با تَعَجُب بِه مَن مي نِگري وَ مي گويي ....

آخِه مَگر ميشَوَد ؟! ما مدتها بود کِه يِکديگر را نَديدِه بوديم

وَ دَر اِدامِه ميگويي ...

اَگر مَن با تو بودَم پَس چِرا تو دَر کِنارَم نَبودي

وَ مَن دَر جَوابَت

فَقَط بِه چِشمانَت خيرِه ميشَوَم وَ ميگويَم ...

مَرا بِبَخش کِه آنگونِه کِه بايَد، هَمراهيَت نَکردَم

وَلي تو هَميشِه با مَن بودي اِي همراه هَميشگيِ مَنـــ ـ ـ
 

Taghdir

عضو جدید
[h=6]یادت هست....؟!
روزی پرسیدی این جاده کجا میرود...؟!
و من سکوت کردم..
دیدی ! جاده جایی نرفت
آن که رفت ، تو بودی . .[/h]
 

Taghdir

عضو جدید
[h=6]در اعماق بیکران غم گم شدم...

من درگیر غروب های تلخم...

مانده ام در این بن بست غم های بی انتها...

دگر هیچ چیز برایم نمانده...[/h]
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یادت هست....؟!
روزی پرسیدی این جاده کجا میرود...؟!
و من سکوت کردم..
دیدی ! جاده جایی نرفت
آن که رفت ، تو بودی . .
دریـــــایِ من
تـــو شاعـــر شعـــر بارانــــی
ابرهـــــا دروغ می گوینــــــد...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بر روی سنگفرشهای خیابان که قدم میزنم

همیشه با خود می اندیشم

شاید این آخرین گامی باشد که که بر میدارم


مهربان ، آهسته و سبک گام بر میدارم

تا کوچه از من به نیکی یاد کند...
 

Taghdir

عضو جدید
[h=6]من خـودم را کوچک کــردم
تـــا تـــو خودت را کوچک نبـینـــی امــا تــو
کوچکتــر از آن بـــودی کـه بـا ایـن حرف هــا بـــزرگــــــــ شـــوی[/h]
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
در کنار لحظات سخت همیشه کنارت حضور خواهم داشت این قولی بود که به هم دادیم اما نمیدانم من فراموش کار شدم یا تو که با دیدن یک مشکل مرا رها کردی و به دست فراموشی سپردی
اگر میروی خوب و زیبا برو بدون انکه برگردی و مرا با چشمان اشک الودم نگاه کنی اخر این اشکها برای تو نیست برای دل عاشق خودم هست که نمیدانم چگونه ارامش کنم
به سلامت عزیز من این اخرین حرفیست که از من شنیدی
حالا بعد سالها برگشتی اما حیف دیر برگشتی من همان جا بعد از رفتن تو برای همیشه به خواب ابدی رفتم اخر دلم با دور شدن تو برای ابد از تپش ایستاد
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا