مشاعرۀ سنّتی

[!/!]

همه عمر برندارم سر از اين خمار مستي
كه هنوز من نبودم كه تو در دلم نشستي

/

 

[Maenad]

یکی درد و یکی درمان پسندد / یک وصل و یکی هجران پسندد /
من از درمان و درد و وصل و هجران / پسندم آنچه را جانان پسندد

 

[!/!]

دل را به کف هر که نهم باز پی آرد
در بزم جهان چون دل حسرت کش ما نیست!

/

 

[Maenad]

تو خود شعري و چون سحر و پري افسانه را ماني
به افسون کدامين شعر در دام من افتادي

 

[!/!]

بی تو مهتاب شبی باز از ان کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم

/

 

[Maenad]

شعرو کامل یادم نبود عوضش کردم..!)

من و تو سنگساران کدامین جرم معصومیم
که دنیا بر نمی تابد کبوتر بودن ما را؟

 

[!/!]

اينجا براي از تو نوشتن هوا کم است
دنيا براي از تو نوشتن مرا کم است !

/

 

[-->ali<--]

اينجا براي از تو نوشتن هوا کم است
دنيا براي از تو نوشتن مرا کم است !

/

تو را با غیر می بینم،صدایم در نمی اید/////دلم می سوزد و کاری ز دستم بر نمی اید
مهدی اخوان ثالث

 

[MOΣIN]

دل مي رود ز دستم صاحب دلان خدا را...دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

 

[JASMIN.S]

دل مي رود ز دستم صاحب دلان خدا را...دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

آنان که ز ما دور ولی در دل و جانند .............. بسیار گرامی تر از آنند که دانند

 

[RZGH]

دل مي رود ز دستم صاحب دلان خدا را...دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

انکه روزی دل به نگاهش دادیم
خنده اش امروز سردوغریب است ای دل بیا برگردیم

 

[hamid221]

سروده دلم

سروده دلم

انکه روزی دل به نگاهش دادیم
خنده اش امروز سردوغریب است ای دل بیا برگردیم

ممنونم اگر نروی
میمرم اگر بروی
من موندمو غمهام
خون میریزه از چشمام..

 

[RZGH]

ممنونم اگر نروی
میمرم اگر بروی
من موندمو غمهام
خون میریزه از چشمام..

مادرپیاله عکس رخ یار دیده ایم
ای بیخبر زلذت شرب مدام

 

[mrsos256]

مادرپیاله عکس رخ یار دیده ایم
ای بیخبر زلذت شرب مدام ما

او مي رود دامن کشان، من زهر تنهايي چشان
ديگر مپرس از من نشان، کز دل نشانم مي رود

 

[RZGH]

او مي رود دامن کشان، من زهر تنهايي چشان
ديگر مپرس از من نشان، کز دل نشانم مي رود

دلبر برفت ودلشدگان را خبرنکرد
یاد حریف شهرو رفیق سفرنکرد

 

[mrsos256]

دلبر برفت ودلشدگان را خبرنکرد
یاد حریف شهرو رفیق سفرنکرد

دل من دير زمانی است كه می پندارد :

« دوستی » نيز گلی است ؛

مثل نيلوفر و ناز ،

ساقه ترد ظريفی دارد .

بی گمان سنگدل است آنكه روا می دارد

جان اين ساقه نازك را

- دانسته-

بيازارد !

 

[RZGH]

دل من دير زمانی است كه می پندارد :

« دوستی » نيز گلی است ؛

مثل نيلوفر و ناز ،

ساقه ترد ظريفی دارد .

بی گمان سنگدل است آنكه روا می دارد

جان اين ساقه نازك را

- دانسته-

بيازارد !

درزمانی که صداقت گل نایابیست محبت نیزهم
من خوش باور ساده محبت جست و جو کردم

 

[mrsos256]

درزمانی که صداقت گل نایابیست محبت نیزهم
من خوش باور ساده محبت جست و جو کردم

ما کار و دکان و بیشه را سوخته ایم
شعر و غزل و دوبیتی آموخته ایم

در عشق که او جان و دل و دیده ماست
جان و دل و دیده هر دو را سوخته ایم.

 

[RZGH]

ما کار و دکان و بیشه را سوخته ایم
شعر و غزل و دوبیتی آموخته ایم

در عشق که او جان و دل و دیده ماست
جان و دل و دیده هر دو را سوخته ایم.

مرغ شب ناله تلخی زدوبگریخت
اشک در چشم تو لرزید
ماه برعشق تو خندید

 

[mrsos256]

مرغ شب ناله تلخی زدوبگریخت
اشک در چشم تو لرزید
ماه برعشق تو خندید

دلتنگ تو امروز شدم تا فردا…
فردا شد و باز هم تو گفتي فردا…
امروز دلم مانده و يه دنيا حرف…
يک هيچ به نفع دل تو تا فردا

 

[RZGH]

دلتنگ تو امروز شدم تا فردا…
فردا شد و باز هم تو گفتي فردا…
امروز دلم مانده و يه دنيا حرف…
يک هيچ به نفع دل تو تا فردا

ای از عشق پاک من همیشه مست
من ترا اسان نیاوردم به دست

 

[mrsos256]

ای از عشق پاک من همیشه مست
من ترا اسان نیاوردم به دست

تندرستان را نباشد درد ریش
جز به همدردی نگویم درد خویش

گفتن از زنبور بی حاصل بود
با یكی در عمر خود ناخورده نیش

تا تو را حالی نباشد همچو ما
حال ما باشد تو را افسانه پیش

سوز من با دیگری نسبت مكن
او نمك بر دست و من بر عضو ریش

 

[RZGH]

تندرستان را نباشد درد ریش
جز به همدردی نگویم درد خویش

گفتن از زنبور بی حاصل بود
با یكی در عمر خود ناخورده نیش

تا تو را حالی نباشد همچو ما
حال ما باشد تو را افسانه پیش

سوز من با دیگری نسبت مكن
او نمك بر دست و من بر عضو ریش

شب ها که سکوت است وسکوت است وسیاهی
اوای تو می خواندم از لایتناهی

 

[-->ali<--]

شب ها که سکوت است وسکوت است وسیاهی
اوای تو می خواندم از لایتناهی

یک شب کنار شمعی، تا صبح دم نشستم // او گریه کرد می سوخت، من هم زغم شکستم

 

[MOΣIN]

یک شب کنار شمعی، تا صبح دم نشستم // او گریه کرد می سوخت، من هم زغم شکستم

مرا به کار جهان هرگز التفات نبود...رخ تو در نظر من چنين خوشش آراست

 

[RZGH]

یک شب کنار شمعی، تا صبح دم نشستم // او گریه کرد می سوخت، من هم زغم شکستم

می نویسم نامه ای روزی ازاینجا می روم
باخیال او ولی تنهای تنها می روم

 

[-->ali<--]

مرا به کار جهان هرگز التفات نبود...رخ تو در نظر من چنين خوشش آراست

تا توانی دلی بدست آور // دل شکستن هنر نمی باشد

 

[RZGH]

مرا به کار جهان هرگز التفات نبود...رخ تو در نظر من چنين خوشش آراست

تونیزباده به چنگ اروراه صحراگیر
که مرغ نغمه سرا ساز خوش نوا اورد

 

[-->ali<--]

می نویسم نامه ای روزی ازاینجا می روم
باخیال او ولی تنهای تنها می روم

مسجود ملایک که شد آدم ز علی بود // آدم چو یکی قبله و مسجود علی بود

 

[MOΣIN]

تا توانی دلی بدست آور // دل شکستن هنر نمی باشد

دل مي رود ز دستم صاحب دلان خدا را...دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا