گفتگو با خدا(::: مناجات نامه :::)

"Dezire"

عضو جدید
کاربر ممتاز
خدای من
با تمام بی وجودی و حقیریم وجودتو و بزرگیتو دوست دارم:redface:
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بخوان مرا

منم پروردگارت
خالقت از ذره اي ناچيز
صداي کن مرا
آموزگار، مادر خود را
قلم را ، من هديه ات كردم
بخوان مرا
منم معشوق زيبايت
منم نزديك تر از تو به تو
اينك صدايم کن
رها كن غير مارا،سوي ما باز آ
منم پروردگار پاك بي همتا
منم زيبا ، كه زيبا بنده ام را دوست مي دارم
تو بگشا گوش دل
پروردگارت با تو مي گويد
تو را در بيكران دنياي تنهامان،
رهايت من نخواهم كرد
بساط روزي خود را به من بسپار
رها كن غصه ي يك لقمه نان و آب فردا را
تو راه بندگي طي كن
عزيزا ،من خدايي خوب مي دانم .....................
 

MOΣIN

عضو جدید
کاربر ممتاز
مى سوزم از فراقت روى از جفا بگردان............. هجران بلاى ما شد يارب بلا بگردان
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو دعوت كن مرا بر خود
به اشكي،يا خدايي،ميهمانم كن
كه من چشمان اشك آلوده ات را دوست مي دارم
طلب كن خالق خود را
بجو مارا
تو خواهي يافت
كه عاشق مي شوي مارا
و عاشق مي شوم بر تو
كه وصل عاشق و معشوق هم
آهسته مي گويم ، خدايي عالمي دارد
قسم بر عاشقان پاك بي ايمان
قسم بر اسب هاي خسته در ميدان
تو را در بهترين اوقات آوردم
قسم بر عصر روشن
تكيه كن بر من
قسم بر روز، هنگامي كه عالم را بگيرد نور
قسم بر اختران روشن اما دور
رهايت من نخواهم كرد
بخوان ما را
كه گويد كه تو خواندن نمي داني؟
تو بگشا لب
تو غير از ما خداي ديگري داري؟.
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ينك صدايم كن مرا ، با قطره اشكي
به پيش آور دودست خالي خود را
با زبان بسته ات كاري ندارم
ليك غوغاي دل بشكسته ات را من شنيدم
غريب اين زمين خاكيم
آيا عزيزم ، حاجتي داري؟
تو اي از ما
بگردان قبله ات را سوي ما
اينك وضويي كن
خجالت مي كشي از من؟؟؟
بگو،جز من ، كسي ديگر نمي فهمد
به نجوايي صدايم كن
بدان آغوش من باز است
براي درك آغوشم
شروع كن ، يك قدم با تو
"تمام گام هاي مانده اش ، با من"
 

masoomeh.bnv

عضو جدید
تو دعوت كن مرا بر خود
به اشكي،يا خدايي،ميهمانم كن
كه من چشمان اشك آلوده ات را دوست مي دارم
طلب كن خالق خود را
بجو مارا
تو خواهي يافت
كه عاشق مي شوي مارا
و عاشق مي شوم بر تو
كه وصل عاشق و معشوق هم
آهسته مي گويم ، خدايي عالمي دارد
قسم بر عاشقان پاك بي ايمان
قسم بر اسب هاي خسته در ميدان
تو را در بهترين اوقات آوردم
قسم بر عصر روشن
تكيه كن بر من
قسم بر روز، هنگامي كه عالم را بگيرد نور
قسم بر اختران روشن اما دور
رهايت من نخواهم كرد
بخوان ما را
كه گويد كه تو خواندن نمي داني؟
تو بگشا لب
تو غير از ما خداي ديگري داري؟.

مانی چی شده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:cry:
 

mar.1980

عضو جدید
گفتگوبا....

گفتگوبا....

اي اهورا مزدا(پروردگار پاک) !...

هرگز نگران نيستم روزي مرا تنها گذاري چراکه

تو در وجود من و هرانساني هستي و خواهي بود

و مرابه اهدافم ميرساني اگر ....
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
امشب خسته تر از هر روزم...

كاش ميشد گوشه اي نوشت :

خدايا امشب خيلي خستم...

فردا صبح بيدارم نكن

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
این چه سکوتی است مرا می برد
این چه متاعیست مرا می خردکیست چنین می بردم سوی دوستمی کشدم هر طرفی بوی دوستشبنم عشق است که دم می زنداز تو و از عشق تو دم می زنددیرزمانیست نخوابیده ام....

 

naghm

عضو جدید
بار خدايا از كوي تو بيرون نرود پاي خيالم
نكند فرق به حالم چه براني چه بخواهي
چه به اوجم برساني چه به خاكم بكشاني
نه من آنم كه برنجم نه تو آني كه براني... بار خدايا هيچ وقت بندگانت را به درد بي خدائي مبتلا نكن چون سوختن در دوزخت راحتتر از آن است
 

zemestoon

عضو جدید
نمیتونم ببخشمش .........................واگذار به تو همچی............

حالو روز خوبی ندارم .......................از یادم ببر همچیزو.........یادتک تک لحظ ها..............اتیشم میزنه.................................................


فقط توباش کنارم خوب میشم زود.................
 

MOΣIN

عضو جدید
کاربر ممتاز
خدایا برای دوستانم و اونایی که روزی دوستم بودن سالی همراه با سلامتی وشادی قرار بده...........
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
یا رب! ار نگذری از جرم و گناهم چه کنم؟

ندهی گر به در خویش پناهم چه کنم؟

گر برانی و نخوانی و کنی نومیدم

به که روی آرم و حاجت زکه خواهم،چه کنم؟

گر ببخشی گنهم،شرم، مرا آب کند

ورنبخشی تو ، بدین روی سیاهم چه کنم؟

نتوانم کنم انکار گنه، یک ز هزار

که تو بودی به همه حال، گواهم چه کنم؟

بار الها!کرمی،مرحمتی،امدادی

کاروان رفته و من مانده به راهم چه کنم؟

دوش می گفت شفق بار خدایا کرمی

که من آشفته دل و نامه سیاهم چه کنم؟
 

venoos*m

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خدایا دلم خیلی گرفته - میخوام بیام پیشت - اغوش مهربونتو باز کن -محکم بغلم کن - میخوام در اغوش مهربونت بخوابم .


 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
گفتگو با خدا

گفتم: چقدر احساس تنهایی می‌كنم
گفتی: فانی قریب
.:: من كه نزدیكم (بقره/۱۸۶) ::.
گفتم: تو همیشه نزدیكی؛ من دورم... كاش می‌شد بهت نزدیك شم
گفتی: و اذكر ربك فی نفسك تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال
.:: هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد كن (اعراف/۲۰۵) ::.
گفتم: این هم توفیق می‌خواهد!
گفتی: ألا تحبون ان یغفرالله لكم
.:: دوست ندارید خدا ببخشدتون؟! (نور/۲۲) ::.

گفتم: معلومه كه دوست دارم منو ببخشی
گفتی: و استغفروا ربكم ثم توبوا الیه
.:: پس از خدا بخواید ببخشدتون و بعد توبه كنید (هود/۹۰) ::.
گفتم: با این همه گناه... آخه چیكار می‌تونم بكنم؟
گفتی: الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده
.:: مگه نمی‌دونید خداست كه توبه رو از بنده‌هاش قبول می‌كنه؟! (توبه/۱۰۴) ::.
گفتم: دیگه روی توبه ندارم
گفتی: الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب
.:: (ولی) خدا عزیزه و دانا، او آمرزنده‌ی گناه هست و پذیرنده‌ی توبه (غافر/۲-۳ ) ::.
گفتم: با این همه گناه، برای كدوم گناهم توبه كنم؟
گفتی: ان الله یغفر الذنوب جمیعا
.:: خدا همه‌ی گناه‌ها رو می‌بخشه (زمر/۵۳) ::.
گفتم: یعنی بازم بیام؟ بازم منو می‌بخشی؟
گفتی: و من یغفر الذنوب الا الله
.:: به جز خدا كیه كه گناهان رو ببخشه؟ (آل عمران/۱۳۵) ::.
گفتم: نمی‌دونم چرا همیشه در مقابل این كلامت كم میارم! آتیشم می‌زنه؛ ذوبم می‌كنه؛ عاشق می‌شم! ... توبه می‌كنم
گفتی: ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین
.:: خدا هم توبه‌كننده‌ها و هم اونایی كه پاك هستند رو دوست داره (بقره/۲۲۲) ::.
ناخواسته گفتم: الهی و ربی من لی غیرك
گفتی: الیس الله بكاف عبده
.:: خدا برای بنده‌اش كافی نیست؟ (زمر/۳۶) ::.
گفتم: در برابر این همه مهربونیت چیكار می‌تونم بكنم؟
گفتی:
یا ایها الذین آمنوا اذكروا الله ذكرا كثیرا و سبحوه بكرة و اصیلا هو الذی یصلی علیكم و ملائكته لیخرجكم من الظلمت الی النور و كان بالمؤمنین رحیما
.:: ای مؤمنین! خدا رو زیاد یاد كنید و صبح و شب تسبیحش كنید. او كسی هست كه خودش و فرشته‌هاش بر شما درود و رحمت می‌فرستن تا شما رو از تاریكی‌ها به سوی روشنایی بیرون بیارن . خدا نسبت به مؤمنین مهربونه (احزاب/۴۱-۴۳)

 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
خدا و من...

گفتم خدایا از همه دلگیرم.
گفت: حتی از من؟

گفتم: نگران روزیم.
گفت: آن با من.

گفتم:خیلی تنهایم.
گفت: تنهاتر ازمن؟

گفتم: درون قلبم خالیست.
گفت:پرش کن از عشق من.

گفتم: دست نیاز دارم.
گفت: بگیر دست من.

گفتم: از تو خیلی دورم.
گفت: من از تو نه!

گفتم: آخر چگونه آرام گیرم؟
گفت: با یاد من.

گفتم: با این همه مشکل چه کنم؟
گفت: توکل به من.

گفتم: هیچ کس کنارم نمانده!
گفت: به جز من!

گفتم: خدایا چرا اینقدر میگویی من؟
گفت: چون من از تو هستم و تو از من
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
خدایا کفر نمیگویم
پریشانم
چه می خواهی تو از جانم
مرا بی آنکه خود خواهم
اسیر زندگی کردی
خداوندا تو مسئولی
خداوندا تو میدانی کهکه انسان بودن و ماندن در این دنیا چه دشوار است...
چه رنجی میکشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است...
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
خداوندا پرسشی دارم...؟

رها کن آسمانها را،بیا اینجا قضاوت کن

ببینم در زمین یک مرد پیدا میکنی یا نه؟

تو هم مثله همه،امروزو فردا میکنی یا نه؟

بندگانت را از ننگ آدم بودن و بیهوده فرسودن،مبرا میکنی یا نه؟

برای آخرین پرسش

قیامت را بگو،مردانه،برپا میکنی یا نه؟
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز

خداوندا !
در این سالی كه در پیش است
نمی دانم چه تقدیری مرا فرموده ای ، لیكن
كمك كن تا رها سازم ز خود
من كوله بار یك هزار و سیصد و افسوس
مهربانم
تو چشمان مرا با نور خود بگشا
تو لبخند رضایت را عطایم كن
بفهمان زندگی زیباست.
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
خدایا دلتنگ شده ام به اندازه آسمانت...دیروز آرزو داشتم که دست اتفاق را بگیرم تا نیفتد ولی امروز فهمیدم اتفاق هم که بیفتد باز من زندگی خواهم کرد چون تو میخواهی.
 

mar.1980

عضو جدید
گفتگو با ...

گفتگو با ...

خدا را در خود میبینم .

خدارا در برگ ریزان ÷اییز ، درسرسبزی بهار

،در شکوفایی تابستان

و در بی برگی زمستان می بینم .

و آن هنگام که او را در خود می یابم دست از شکوه کردن میکشم و آرامش می یابم .
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گفتگو با خدا

در رویاهایم دیدم که با خدا گفتگو میکنم

خدا پرسید: پس تو می خواهی با من گفتگو کنی ؟

من در پاسخ گفتم: اگر وقت دارید

خدا گفت : وقـت من بینهایت اسـت

پرسیدم: چه چیز بشر تو را سخت متعجب می سازد ؟

خدا پاسخ داد: کـودکیـشـان

اینکه آنها از کودکیشان خسته می شوند و عجله دارند که بزرگ شوند و دوباره پس از مدتها آرزو می کنند باز کودک شوند

اینکه آنها سلامتی خود را از دست می دهند تا پول بدست آورند و پولشان را از دست می دهند تا سلامتی از دست رفته را باز جویند

اینکه با اضطراب به آینده می نگرند و حال خویش را فراموش
می کنند

بنا بر این نــــه در حــال زنـدگــی مــی کـنـنـد نــــه در آیـنـده
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گفتگو با خدا I dreamed I had an Interview with god خواب دیدم در خواب با خدا گفتگویی داشتم . So you would like to Interview me? “God asked.” خدا گفت : پس میخواهی با من گفتگو کنی ؟ If you have the time “I said” گفتم : اگر وقت داشته باشید . God smiled خدا لبخند زد My time is eternity وقت من ابدی است . What questions do you have in mind for me? چه سوالاتی در ذهن داری که میخواهی بپرسی ؟ What surprises you most about humankind? چه چیز بیش از همه شما را در مورد انسان متعجب می کند ؟ Go answered …. خدا پاسخ داد … That they get bored with childhood. این که آنها از بودن در دوران کودکی ملول می شوند . They rush to grow up and then long to be children again. عجله دارند که زودتر بزرگ شوند و بعد حسرت دوران کودکی را می خورند . That they lose their health to make money این که سلامتی شان را صرف به دست آوردن پول می کنند. And then lose their money to restore their health. و بعد پولشان را خرج حفظ سلامتی میکنند . By thinking anxiously about the future. That این که با نگرانی نسبت به آینده فکر میکنند . They forget the present. زمان حال فراموش شان می شود . Such that they live in neither the present nor the future. آنچنان که دیگر نه در آینده زندگی میکنند و نه در حال . That they live as if they will never die. این که چنان زندگی میکنند که گویی هرگز نخواهند مرد . And die as if they had never lived. و آنچنان میمیرند که گویی هرگز زنده نبوده اند . God’s hand took mine and we were silent for a while. خداوند دست های مرا در دست گرفت و مدتی هر دو ساکت ماندیم . And then I asked … بعد پرسیدم … As the creator of people what are some of life’s lessons you want them to learn? به عنوان خالق انسان ها ، میخواهید آنها چه درس هایی اززندگی را یاد بگیرند ؟ God replied with a smile. خدا دوباره با لبخند پاسخ داد . To learn they cannot make anyone love them. یاد بگیرند که نمی توان دیگران را مجبور به دوست داشتن خود کرد . What they can do is let themselves be loved. اما می توان محبوب دیگران شد . learn that it is not good to compare themselves to others. یاد بگیرند که خوب نیست خود را با دیگران مقایسه کنند . To learn that a rich person is not one who has the most. یاد بگیرند که ثروتمند کسی نیست که دارایی بیشتری دارد . But is one who needs the least. بلکه کسی است که نیاز کم تری دارد To learn that it takes only a few seconds to open profound wounds in persons we love. یاد بگیرن که ظرف چند ثانیه می توانیم زخمی عمیق در دل کسانی که دوست شان داریم ایجاد کنیم . And it takes many years to heal them. و سال ها وقت لازم خواهد بود تا آن زخم التیام یابد . To learn to forgive by practicing forgiveness. با بخشیدن ، بخشش یاد بگیرن . To learn that there are persons who love them dearly. یاد بگیرند کسانی هستند که آنها را عمیقا دوست دارند . But simply do not know how to express or show their feelings. اما بلد نیستند احساس شان را ابراز کنند یا نشان دهند . To learn that two people can look at the same thing and see it differently. یاد بگیرن که میشود دو نفر به یک موضوع واحد نگاه کنند و آن را متفاوت ببینند . To learn that it is not always enough that they are forgiven by others. یاد بگیرن که همیشه کافی نیست دیگران آنها را ببخشند . They must forgive themselves. بلکه خودشان هم باید خود را ببخشند . And to learn that I am here. و یاد بگیرن که من اینجا هستم . Always همیشه اثری از ریتا استریکلند
 
بالا