ایرانیان در قیامت

mr.fares

عضو جدید
کاربر ممتاز
خواب ديدم قيامت شده است. هرقومي را داخل چاله‏ اي عظيم انداخته و بر سرهر چاله نگهباناني گرز به دست گمارده بودند الا چاله‏ ي ايرانيان. خود را به عبيد زاکاني رساندم و پرسيدم: «عبيدا اين چه حکايت است که بر ما اعتماد کرده نگهبان نگمارده‏اند؟» گفت:
«مي دانند که به خود چنان مشغول شويم که ندانيم در چاهيم يا چاله.» خواستم بپرسم: «اگر باشد در ميان ما کسي که بداند و عزم بالا رفتن کند...» نپرسيده گفت: گر کسي از ما، فيلش ياد هندوستان کند خود بهتر از هر نگهباني لنگش کشيم و به تهِ چاله باز گردانيم
نتیجه اخلاقی:خودتون بهتر میدونید
 

Similar threads

بالا