بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

Coraline

مدیر تالار پزشکی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
تو چه ساده ای و من چه سخت...

تو چه ساده ای و من، چه سخت
تو پرنده ای و من، درخت
آسمان، همیشه مال توست
ابر، زیر بال توست
من، ولی همیشه گیر کرده ام
تو به موقع میرسی و من،
سالهاست دیر کرده ام

خوش به حال تو که میپری!
راستی چرا
دوست قدیمی ات - درخت را -
با خودت نمیبری؟
فکر کنم توی آسمان
جا برای یک درخت هست
هیچکس در بزرگ باغ آفتاب را
روی ما نبست
بیا و تکه ای از آسمان برای من بیار
یا مرا ببر
توی آسمان آبی ات بکار

خواب دیده ام
دستهای من
آشیانه ی تو میشود
قطره قطره قلب کوچکم
آب و دانه ی تو میشود
میوه ام:
سیب سرخ آفتاب
برگهای تازه ام: ورق ورق
نور ناب

خواب دیده ام
شب، ستاره ها
از تمام شاخه های من
تاب میخورند
ریشه های تشنه ام
توی حوض خانه ی خدا
آب میخورند

من همیشه
خواب دیده ام ولی...
راستی
هیچ فکر کرده ای
یک درخت
توی باغ آسمان
چقدر دیدنی است!

ریشه های ما
اگرچه گیر کرده است
میوه های آرزو
ولی، رسیدنی است
 

mahboobeyeshab

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]بخوان ما را..
بگردان قبله ات را سوی ما.
اینک وضویی کن..
خجالت میکشی از من.
بگو، جز من، کس دیگر نمی فهمد.
به نجوایی صدایم کن...
بدان آغوش من باز است..
برای درک آغوشم.
شروع کن...
[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]یک قدم با تو.
[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif]تمام گامهای مانده اش، با من.

[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif]یک قدم با تو.
[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif]تمام گامهای مانده اش، با من.

[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif]یک قدم با تو...
تمام گامهای مانده اش، با من..
[/FONT]​
 
آخرین ویرایش:

لیمویی

عضو جدید
کاربر ممتاز
گر چه چشمان تو جز در پی زیبایی نیست
دل بکن،آینه این قدر تماشایی نیست
حاصل خیره در آیینه شدن ها آیا
دو برابر شدن غصه ی تنهایی نیست؟
بی سبب تا لب دریا مکشان قایق را
قایقت را بشکن ،روح تو دریایی نیست
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلم تنگ است


نمی دانم ز تنهایی پناه آرم کدامین سوی


پریشان حال و بی تاب می گریم


و قلبم بی امان محتاج مهر توست


نمی دانی چه غمگین رهسپار لحظه های بی قرارم من


دلم تنگ است و تنهایم


و تنهایی به لب آورده جانم را


پر از امید سبز خواب دیدارم


و می خواهم که نامت را به لوح سینه بنگارم


و نجوایی کنم در دل و گویم تا ابد


من دوستت دارم


دلم تنگ است


دلم اندازه حجم قفس تنگ است


سکوت کوچه لبریز است


صدایم خیس و بارانی است


نمی دانم چرا در قلب من پاییز طولانی است
 

tahe-t

عضو جدید
البته این شعر نیست،ولی تأثیر گذاره!

البته این شعر نیست،ولی تأثیر گذاره!

مرا کسی نساخت.خدا ساخت


نه آنچنان که "کسی می خواست"

که من کسی نداشتم

کسم خدا بود.کس بی کسان

او بود که مرا ساخت آن چنان که خودش خواست.

نه از من پرسید و نه از آن "من دیگر"م .

من یک گل بی صاحب بودم

مرا از روح خود در آن دمید

و بر روی خاک و در زیر آفتاب

تنها رهایم کرد

"مرا به خود واگذاشت". دکتر علی شریعتی:gol:
 

nika65

عضو جدید
کاربر ممتاز
جايي که حسرت جايي ندارد...
به پنجره تکيه مي دهم و انگشت هايم را به شيشه مي چسبانم
رد انگشت هايم روي شيشه
را دوست دارم
بيرون،آدم ها آرام مي روند و مي آيند
آن دورتر ها هم کوهها
پيداست با پس زمينه آبي آسمان
بي هيچ دليلي به از دست دادن فکر مي کنم
دغدغه
هميشگيست
حتي در شاد ترين لحظه هاي زندگيم هم خودش را جايي از اين روح مضطرب
نشان مي دهد
اين که آدم هايي که دوستشان دارم ، روزي نباشند
روزي که ممکن است
همين امروز باشد من را مي ترساند
خيلي خيلي مي ترساند
براي همين هر روز بارها
مي گويم دوستت دارم
نگرانم شايد کسي از دستم برود بدون اين که گفته باشم چقدر
دوستش دارم
دلم جاي حسرت جمع کردن ندارد:heart:
 

ali561266

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
دلم تنگ است


نمی دانم ز تنهایی پناه آرم کدامین سوی


پریشان حال و بی تاب می گریم


و قلبم بی امان محتاج مهر توست


نمی دانی چه غمگین رهسپار لحظه های بی قرارم من


دلم تنگ است و تنهایم


و تنهایی به لب آورده جانم را


پر از امید سبز خواب دیدارم


و می خواهم که نامت را به لوح سینه بنگارم


و نجوایی کنم در دل و گویم تا ابد


من دوستت دارم


دلم تنگ است


دلم اندازه حجم قفس تنگ است


سکوت کوچه لبریز است


صدایم خیس و بارانی است


نمی دانم چرا در قلب من پاییز طولانی است

ازت ممنونم خیلی قشنک بود
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
پیش بیا ! پیش بیا ! پیشتر!

تا كه بگویم غم دل بیشتر


دوست ترت دارم از هرچه دوست

ای تو به من از خود من خویشتر


دوست تر از آنكه بگویم چقدر

بیشتر از بیشتر از بیشتر


داغ تو را از همه داراترم

درد تو را از همه درویشتر


هیچ نریزد بجز از نام تو

بر رگ من گر بزنی نیشتر


فوت و فن عشق به شعرم ببخش

تا نشود قافیه اندیشتر
 

لیمویی

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگر چه شمعی و از سوختن نپرهیزی
نبینمت که غریبانه اشک میریزی
هنوز غصه خود را به خنده پنهان کن
بخند!گر چه تو با خنده هم غم انگیزی
خزان کجا،تو کجا تک درخت من!باید
که برگ ریخته بر شاخه ها بیاویزی
درخت، فصل خزان هم درخت می ماند
تو پیش فصل بهاری نه اینکه پاییزی
تو را خدا به زمین هدیه داده ،چون باران
که آسمان و زمین را به هم بیامیزی...
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
ازت ممنونم خیلی قشنک بود

خواهش دوست خوبم





شبی از پشت یک تنهایی نمناک و بارانی


تو را با لهجه ی گلهای نیلوفر صدا کردم



تمام شب برای با طراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم



پس از یک جستجوی نقره ای در کوچه های آبی احساس



تو را از بین گلهایی که در تنهاییم رویید با حسرت جدا کردم



و تو در پاسخ آبی ترین موج تمنای دلم گفتی:



دلم حیران و سرگردان چشمانی است رویایی



و من تنها برای دیدن زیبایی آن چشم



تو را در دشتی از تنهایی و حسرت رها کردم



همین بود آخرین حرفت



و من بعد از عبور تلخ و غمگینت



حریم چشمهایم را به روی اشکی



از جنس غروب ساکت و نارنجی خورشید وا کردم



نمی دانم چرا رفتی ؟



نمی دانم چرا شاید خطا کردم



و تو بی آنکه فکر غربت چشمان من باشی



نمیدانم کجا؟ تا کی؟ برای چه ؟



ولی رفتی و بعد از رفتنت باران چه معصومانه می بارید



و بعد از رفتنت یک قلب دریایی ترک برداشت



و بعد از رفتنت رسم نوازش در غمی خاکستری گم شد



گنجشکی که هر روز از کنار پنجره با مهربانی دانه برمی داشت



تمام بالهایش غرق در اندوه غربت شد



و بعد از رفتن تو آسمان چشمهایم خیس باران بود



بعد از رفتنت انگار کسی حس کرد



من بی تو هزاران باردرهر لحظه خواهم مرد



کسی حس کرد من بی تو



تمام هستی ام از دست خواهد رفت



و بعد از رفتنت دریا چه بغضی کرد



کسی فهمید تو نام مرا از یاد خواهی برد



من با آنکه می دانم تو هرگز یاد من را با عبور خود نخواهی برد



هنوز آشفته ی چشمان زیبای توام ، برگرد



ببین که سرنوشت انتظار من چه خواهد شد



و بعد از اینهمه طوفان و وهم و پرسش و تردید



کسی از پشت قاب پنجره آرام و زیبا گفت



تو هم در پاسخ این بی وفایی ها بگو



در راه عشق و انتخاب آن خطا کردم



و من در حالتی ما بین اشک و حسرت و تردید



کنار انتظاری که بدون پاسخ و سردست



و من در اوج پاییزی ترین ویرانی یک دل



میان غصه ای از جنس بغض کوچک یک ابر



نمیدانم چرا؟ شاید به رسم پروانگی مان باز



برای شادی و خوشبختی باغ قشنگ آرزوهایت




دعا کردم !
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
خوش آمد بهار
گل از شاخه تابید خورشید وار
چو آغوش نوروز پیروز بخت
گشوده رخ و بازوان درخت
گل افشانی ارغوان
نوید امید است در باغ جان
که هرگز نماند به جای
زمستان اهریمنی
بهاران فرا میرسد
پرستیدنی
سراسر همه مژده ایمنی
درین صبح فرخنده تابناک
که از زندگی دم زند جان خاک
بیا با دل و جان پاک
همه لحظه ها را به شادی سپار
نوایی هم آهنگ یاران برآر
خوش آمد بهار
 

Mythical

کاربر بیش فعال
شبی یا دارم که چشمم نخفت /شنیدم که پروانه با شمع گفت
که من عاشقم گر بسوزم رواست/تورا عشق و سوز باری چراست؟
شمع گفت:
که ای مدعی عشق کار تو نیست/که نه صبر داری نه یارای ایست
تو بگریزی از پیش یک شعله خام/من استاده ام تا بسوزم تمام
تورا عشق گر پر بسوخت /مرا بین که از پای تا سر بسوخت
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
بوی گل نرگس؟
- نه،
که بوی خوش عيد است!
شو پنجره بگشا،
که نسيم است و نويد است.
رو خار غم از دل بکن، ای دوست،
که نوروز
هنگام درخشيدن گلهای اميد است.
بر لالهء از برف برون آمده بنگر،
چون روی تو، کز بوسه من سرخ و سپيد است.
با نقل و نبيدم نبود کار، که امروز
روی تو مرا عيد و لبت نقل و نبيد است.
گر با دل خونين، لب خندان بپسندی
با من بزن اين جام، که ايام، سعيد است!

فريدون مشيری
 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
در شب سرد خزان رویا
پیش از آغاز بهاری دیگر
ته بن بست خیال فردا
سمت احساس غزل های غریب
دور از خاطره عشق
پشت تنهایی آوار سکوت
بارها خوانده ام ومی خوانم
نیست یک روزنه حتی روشن
من هم حس تو را میخوانم
رغبتی نیست که باشی با من
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک
شاخه های شسته، باران خورده، پاک
آسمان آبی و ابر سپيد
برگهای سبز بيد
عطر نرگس، رقص باد
نغمه و بانگ پرستوهای شاد
خلوت گرم کبوترهای مست
نرم نرمک ميرسد اينک بهار
خوش بحال روزگار …
خوش بحال چشمه ها و دشتها
خوش بحال دانه ها و سبزه ها
خوش بحال غنچه های نيمه باز
خوش بحال دختر ميخک که ميخندد به ناز
خوش بحال جان لبريز از شراب
خوش بحال آفتاب …
ای دل من، گرچه در اين روزگار
جامهء رنگين نمی‌پوشی به كام
بادهء رنگين نمی‌نوشی ز جام
نقل و سبزه در ميان سفره نيست
جامت از آن می كه می‌بايد تهی است
ای دريغ از «تو» اگر چون گل نرقصی با نسيم
ای دريغ از «من» اگر مستم نسازد آفتاب
ای دريغ از «ما» اگر کامی نگيريم از بهار …
گر نکوبی شيشهء غم را به سنگ
هفت رنگش ميشود هفتاد رنگ …

مشیری

 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
آسمان را مرخص می کنم

دیگر...

به هوا هم نیازی ندارم

تو خودت را

مثل آسمان...

مثل هوا...

مثل نور...

پهن کرده ای روی همه ی لحظه های من....
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز

آسمان بارانی است

باغ از جنس بهار

گل یخ، سبزه مرگ

و درخت،

شاخه اش قربانی است

همه چیز آرام است

تنها عقربه ها بی تابند

و عجب حس بدی است دلتنگی

می برد آدم را تا شعاعی به نام جنون

همه چیز آرام است

دل دریا هم خواب

همه چیز آرام است

و فقط این دل من بارانی
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
من و تو قصه ی یک کهنه کتابیم. مگه نه؟

یه سوالیم، یه سوال بی جوابیم. مگه نه؟


یه روزی قصه ی پرغصه ی ما تموم میشه

آخرش نقطه ی پایان کتابیم. مگه نه؟


پشت هم موج بلا میشکنه و جلو میاد

وای بر ما که رو آب مثل حبابیم.مگه نه؟


کی میگه ما با همیم،ما که باهم جفت غمیم

دوتا عکسیم وبه زندون یه قابیم.مگه نه؟


ای خدا ابر محبت چرا بارون نداره

آسمون خشکه و ما تشنه ی ابریم. مگه نه؟


کار دنیا رو که چشمم دیده بودگفت به دلم

ما دوتا پنجره ی رو به سرابیم.مگه نه؟


اگه تا دامن خورشید خدا هم برسیم

آخر از بوسه خورشید کبابیم. مگه نه؟


من و تو قصه ی یک کهنه کتابیم. مگه نه؟

یه سوالیم، یه سوال بی جوابیم. مگه نه؟


یه روزی قصه ی پرغصه ی ما تموم میشه

آخرش نقطه ی پایان کتابیم. مگه نه؟​
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
آن گاه که با توام
چو گلی هستم که گلبرگهای زندگی را شکوفا می کند
آن گاه که با توام
چون امواج اقیانوس هستم
که توفنده وسرکش بر ساحل می کوبد

آن گاه که با توام
چو رنگین کمانی بعد از توفانم
که پر غرور رنگها یش را نشان می دهد

آن گاه که با توام
گویی هر آنچه که زیباست ما را در بر گرفته است
این تنها ذره ای ناچیز از احساس والای با تو بودن است
شاید واژه عشق را ساخته اند
تا احسا س چنان عمیق و هزار سوی من به تو را بیان کند
اما باز هم این واژه کافی نیست

با این همه چون هنوز بهترین است
بگذار بگویمت هزاران بار که
بیش از عشق بر توعاشقم
بیش از عشق بر تو عاشقم...

 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
آی! چه شد باران نباریدی ؟

مگر با ما نبودی یار !

در آنروزها که می خواندم

درآوردی سرودی کودکانه پا به پایت

آن روز باران ریز

آسمان تر

زمین تر

چشم من تر !

ضجه ات بر پشت بام کاهگلی داغ فرزند داشت انگار ابر مادر

در این شبهای بی یاری

که من هستم و بیداری !

کنون باید بباری ابر !

دلم خسته ست و بی ابری

که شاید بشکند بغضش ببارد اشک . . .

دلم خسته ست و بیمارست چنان

که گویی سالهاست مرده ست

و بر نعشش نمی باران نباریده ست . . .

 

mohandes soror

عضو جدید
کاربر ممتاز
یک شبی مجنون نمازش را شکست
بی وضو در کوچه ی لیلا نشست

سجــــده ای زد بر لــــب درگـــــاه او
پـر زلیــــلا شــد دل پـــــــــر آه او

گفت یــا رب از چه خـوارم کــرده ای
بر صلیــب عشــــق دارم کرده ای

جـــــام لیـــــلا را به دستــــم داده ای
واندر این بازی شکســتم داده ای

نشتر عشـقــــــش به جانــم می زنی
دردم از لیـــــــــلاست آنم می زنی

خسته ام زین عشــق، دل خونم مکن
من کـــــه مجنونم تو مجنونم مکن

مرد این بازیچـــــــــــــه دیگر نیستم
این تو و لیــــــلای تو ... من نیستم

گفت: ای دیوانه لیلایــــــــــــــت منم
در رگ پیدا و پنهانت منــــــــــــــم

سال ها با جور لیــــــــــــــلا ساختی
من کنارت بودم و نشناختــــــــــــی

عشق لیـــــــــــــــــلا در دلت انداختم
صد قمار عشق یک جا بــــــــــاختم

کردمت آوارهء صحـــــــــــــــــرا نشد
گفتم عاقل می شوی اما نشــــــــــــد

سوختم در حسرت یک یا ربــــــت
غیر لیــــــــــــــــــــلا برنیامد از لبت

روز و شب او را صدا کردی ولـــــی
دیدم امشب با منی گفتم بلـــــــــــــی

مطمئــــــــــــن بودم به من سرمیزنی
در حریم خانــــــــــــــه ام در میزنی

حال این لیـــــــلا که خوارت کرده بود
درس عشقـــــــش بیقرارت کرده بود

مرد راهش باش تا شاهـــــــــــت کنم
صد چو لیــــــــــلا کشته در راهت کنم



 

م.كمالي

عضو جدید
علمي كه ترا راه گشايد بطلب
زان پيش كه از تو جان برايد بطلب
آن نيست كه هست مينمايد بگزار
آن هست كه نيست مينمايد بطلب
 

م.كمالي

عضو جدید
ترسم اين است كه پاييز تو يادم برود
حس اشعار دل انگيز تو يادم برود

ترسم اين است كه باراني چشمت نشوم
لذت چشم غزلخيز تو يادم برود

بي شك آرامش مرگ است درونم،وقتي
حس از حادثه لبريز تو يادم برود
 

tinou

عضو جدید
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]گم شدم[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]تو را زماني از دست دادم

كه ميان روزمرگي هايت گم شدم

و تو فرصت آن را نداشتي

كه دلتنگم باشي

عجب از من

تمام دلمشغولي ام تو بودي

تمامي دقايقم با تو مي گذشت

در لابه لاي دفتر خاطراتت به دنبال خود گشتم

نبودم

هيچ صفحه اي نشان از من نداشت

برگه هاي خالي زيادي بود

پاك شده بودم

از صفحه زندگي ات[/FONT]

 

tinou

عضو جدید
گاهي تو را در كنا خود احساس ميكنم....
اما چقدر دل خوشي خوابها كم است.....
اينجا وقتي دلم ميگيرد كمي اشك ميريزم....
اينجا كه دلم ميگيرد براي خودم از تو ميگويم...
كمي كه ارام گرفتم......!...
دوباره اشك ميريزم ............... تو بگو چرا....
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
گفت دانائی که گرگی خیره سر...
هستپنهان در نهاد هر بشر
لاجرم جاریست پیکاری سترگ...
روز و شب مابین این انسان وگرگ
زور بازو چارۀ این گرگ نیست...
صاحباندیشه داند چاره چیست
هرکه گرگش را دراندازد به خاک...
رفتهرفته می‌شود انسان پاک
وانکه از گرگش خورد هر دم شکست...
گرچهانسان می‌نماید، گرگ هست
وانکه با گرگش مدارا می‌کند...
خُلق وخوی گرگ پیدا می‌کند
مردمان گر یکدگر را می‌درند...
گرگهاشان رهنما و رهبرند
اینکه انسان هست اینساندردمند...
گرگها فرمانروائی می‌کنند
وآن ستمکاران که با هممحرمند...
گرگهاشان آشنایان همند
گرگها همراه و انسانها غریب...
با کهباید گفت این حال عجیب...
با که باید گفت این حالعجیب...

فریدون مشیری
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
گفتی که به احترام دل باران باش
باران شدم و به روی گل باریدم
گفتی که ببوس روی نیلوفر را
از عشق تو گونه های او بوسیدم
گفتی که ستاره شو دلی روشن کن
من هم چو گل ستاره ها تابیدم
گفتی که برای باغ دل پیچک باش
بر یاسمن نگاه تو پیچیدم
گفتی که برای لحظه ای دریا شو
دریا شدم و ترا به ساحل دیدم
گفتی که بیا و لحظه ایی مجنون باش
مجنون شدم و ز دوریت نالیدم
گفتی که شکوفه کن به فصل پاییز
گل دادم و با ترنمت روییدم
گفتی که بیا و از وفایت بگذر
از لهجه ی بی وفاییت رنجیدم
گفتم که بهانه ات برایم کافیست
معنای لطیف عشق را فهمیدم
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
فانوس تنهایی بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم ادبیات 28440

Similar threads

بالا