***** پله پله تا ملاقات خدا *****

aramesh_sahar

کاربر فعال
سلام
کتابی به نام معراج السعاده نویسنده مولا احمد نراقی؛ کتابی که زندگی منو متحول کرد البته در بحث اخلاق و شناخت خودم و انشالله در آینده شناخت بهتر خدا... اونایی که کتاب رو دارن یه گفته ای از آیت الله بهجت نوشته شده ... پرسیدند از ایشون اگه بخوایم راه خدا رو بریم چه کنیم ؟ایشون گفتند هرروز یک صفحه از این کتاب رو بخونید و عمل کنید...
اگه خدا کمکم کنه دوست دارم که توی این باشگاه این تاپیک رو داشته باشیم ... خلاصه ای از کتاب رو به زبون خودم و درک ناقابلم از کتاب مینویسم سعی میکنم خلاصه گویی،اون چه رو که نویسنده گفته رو بتونم بیان کنم انشالله که مفید باشه
دعا کنید که بتونم ادامه بدم هر کس دوست داره میتونه مباحث رو دنبال کنه ...
بسم الله:gol:
 

aramesh_sahar

کاربر فعال
بحثی که تقریبا همه کمی توش مشکل داریم
البته بیشتر خودم ...
بسم الله الرحمن الرحیم
اعتراض بر اراده و تقدیرات خدا
اول بگم که تو این مبحث زیاد با خودم کلنجار رفتم واسه همین گفتم شاید سوال بقیه هم جواب داده بشه چون مسئله داره کم کم برام هضم میشه !!
اینکه من بنده هستم که با کوچیکترین مشکل اعصابم به هم میریزه و از رازهای خلقت چیزی نمیدونم چه طور میتونم صلاح خودمو و منافع خودمو بدونم و یعنی چی که اون موقع تازه به حکمت خدا اعتراض کنم ، اعتراض به خدایی که دانا حکیم و خبیره و خالقه منه؟!! عجب بنده ای ام من!!!
به درد و صاف تو را کار نیست دم درکش
که هر چه ساقی ما ریخت عین الطاف است
2 تا حدیث قدسی بگم در این مورد که خیلی قشنگه
1- وای پس وای برای کسی که گوید این امر چرا شد؟ و فلان امر چگونه شد؟
2-منم خدایی که بجز من خدائی نیست پس هر که صبر نکند بر بلای من،و راضی نشود به قضای من و شکر نکند از نعتمهای من؛ برود خدایی بجوید سوای من(خدایی راست میگه حرف حق جواب نداره)http://www.www.www.iran-eng.ir/images/smilies/12.gif
ادامه داره...
 

aramesh_sahar

کاربر فعال
ادامه ...

ادامه ...

حالا 2 تا داستان بگم از پیامبران که در همین مورده
موسی بن عمران به خدا عرض کرد :پرودگارا چه کسی در نزد من محبوب تر است؟ خدا فرمود کسی که هرگاه من محبوب او را از او بگیرم سر تسلیم کند. پس عرض کرد که سخط تو بر کدام کس است؟
فرمود بر کسی که طلب خیر از من کند در امری و چون حکمی کنم از برای او به حکم من راضی نباشد.
نقل است که به حضرت داوود وحی رسید که تو میخواهی و من میخواهم و آنچه خواهش من است بودجود میاید ، پس اگر تسلیم به خواهش من گذاردی آنچه خواهش توست کفایت میکند و اگر قبول نکردی خواهش مرا؛ در تعب میاندازم تو را در آنچه میخواهی و در آخر هم نخواهد شد مگر آنچه من خواهم!!!
خب اینم دو تا نقل بود که نوشتم البته همه ی مباحث این کتاب حدود 2 صفحه بود اما خلاصه نوشته تا در حوصله ی جمع هم بگنجه ...
خلاصه اینکه اگر خدا را به خدایی قبول داریم و میدونیم که هر چی خدا تو این دنیا برامون گذاشته و اتفاق میفته از رو حکمت و صلاحه و اگر من خودم رو به بندگی خدا قبول دارم پس اعتراض و نارضایتی من به امر خدا آخر بی عقلی و جهله و نهایت جرات منه!!
 

aramesh_sahar

کاربر فعال
2 و نیم صفحه از این کتاب همش نقل قول و داستانهای در این مورده...
موندم چه کار کنم اگر همشو بزارم از حوصله ی خوندن جمع عذر دارم و اگر همشو نذارم که امانتداری خوبی برای شما نبودم چون باید در عین خلاصه حق مطلبم ادا شه...
ولی از قدیم گفتن کم گوی و گزیده گو چو ن در
دوستان خوبم سعی کردم چندین مرتبه بخونم و اون چرا که برداشت و لب کلام نویسنده بود براتون بذارم ...
خب گفتیم ضد سخط رضاست ... صاحبان رضابودن بر مقدرات خدا کسانی هستن که ؛فقر و غنا ،عزت و ذلت ،مرض و صحت ، مرگ و حیات همه رو از خدا بدونن و اون چنان غرق در محبت پروردگارشون میشن که هر چی از جانب دوست برسه نیکوست براشون...
و محبت از عشق به محبوب میاد...
عاشقم بر لطف و بر قهرش به جد....بوالعجب من عاشق این هردو ضد
ناخوش او خویش بود بر جان من.... جان فدای یار دل رنجان من
ما سر نکشیم از قدم یار صفایی... تیغ آید اگر در قدم او بسر ما
 

salizadeniri

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام دوست عزیز
خیلی ممنون از تاپیک خوبتون
بسیار خوب خلاصه کرده بودید.
من این کتاب را دارم اما چون کلامش تا اندازه ای به روز نیست و زبانش ادبیه خیلی حوصله نمیکنم دنبالش کنم و هر بار کمی از اون رو میتونم بخونم.
خلاصه ممنون از زحمتی که میکشید
.:gol::gol::gol:
 

aramesh_sahar

کاربر فعال
سلام دوست عزیز
خیلی ممنون از تاپیک خوبتون
بسیار خوب خلاصه کرده بودید.
من این کتاب را دارم اما چون کلامش تا اندازه ای به روز نیست و زبانش ادبیه خیلی حوصله نمیکنم دنبالش کنم و هر بار کمی از اون رو میتونم بخونم.
خلاصه ممنون از زحمتی که میکشید
.:gol::gol::gol:
سلام دوست گرامی
بله همین طوره کتابش خیلی مطالب سنگینی داره
برای خودم خوندنش مشکلی نیست ولی فکر کردن رو حرفاش برام بیشتر اهمیت داره
انشاءالله دعا کنید بتونم تموم کتاب رو خلاصه کنم و صد البته بهش عمل کنم
 

aramesh_sahar

کاربر فعال
میگن از بزرگی پرسیدند از آثار رضا در خود چه مییابی؟
گفت در من بویی از رضا نیست و با وجود این؛هرگاه خدا تن مراپل جهنم سازد و خلق اولین و آخرین را از آن بگذراند و همه داخل بهشت کند و مرا به جهنم افکند و جهنم را از من پر گرداند به حکم او راضیم و قسمت او خشنودم و هرگز خاطرم نمیگذرد که کاش چنین نبودی و چرا نصیب من این شد و قسمت دیگران آن؟؟(بابا با مرام عجب بزرگی بود خدایش بیامرزد و از بهشت برای ما هم دستی تکون بده دل ما هم خوش بشه)http://www.www.www.iran-eng.ir/images/smilies/12.gif
مومن تسلیم رضای حق میشه چه از شادی و چه از غم!!
نقله از پیامبر که چون خدا بنده ای را دوست دارد او را در دنیا مبتلا میگرداند و اگر صبر کرد او را برمیگزیند و اگر راضی و خشنود شد او را به مرتبه ی اصفیا میرسانم (اون شرط آخریه مغزمو به هنگیدن انداخت)
و دوباره نقل است که روز قیامت طایفه ای هست که در اون روز از قبرها به بهشت پرواز میکنند(خوش به حالشون حال میکننا) و در آنجا متنعم میشوند و ملائکه انگار که عین من متعجب شدند از این گروه میپرسند :آیا شما حساب پس دادید؟ میگن نه... ملائکه میپرسند از پل صراط که گذشتید جهنم را دیدید؟ گفتند نه ندیدیم... دوباره ملائکه پرسیدند شما چه طائفه ای هستید؟ گفتند از امت محمدیم(ص) پرسیدند عملتون چه بود که به ان مقام رسیدید؟ میگن در ما دو خصلت وجود داشت 1 در خلوت از خدا شرم داشتیم که معصیت کنیم 2 به هر چی که قسمت ما بود راضی بودیم ملائکه میگن حقا که سزاوارید...
ادامه دارهhttp://www.www.www.iran-eng.ir/images/smilies/12.gif
 

aramesh_sahar

کاربر فعال
http://www.www.www.iran-eng.ir/images/smilies/10.gif
و آخرین نقل قول که این مبحث رو هم خاتمه بدیم ...
در تفسیر که خدا فرمودند" و لدینا مزید" اینه که در وقت مزید 3 هدیه از طرف خدا به اهل بهشت میرسه که مثل و ماندی نداره
1- خدا میفرماید : "فلا تعلم نفس ما اخفی لهم من قره اعین "یعنی هیچ کس نمیداند چه چیزهایی از برای ایشان ذخیره شده است که دیده ها را روشن میکند
2- سلام از جانب خدا بر بهشتیان"سلام قولا من رب رحیم"
3- خدا به بهشتیان میفرماید : من از شما راضیم و این هدیه و سلام افضل است در رضوان من الله اکبر یعنی رضای خدا بالاتر است از نعمتی که دارند...
انشالله بحث بعدی ادامه ی یه سری از مسائلی هست که ممکنه سوال بشه که خدا بخواد دفه ی بعد که اون مسائل گفته شد میریم سراغ یک مبحث که خیلی از ماها بهش مبتلا هستیم
اگر شما هم توی این مباحث صحبتی هست که به نظرتون جالبه بگید خوشحال میشم http://www.www.www.iran-eng.ir/images/smilies/rose.gif
 

aramesh_sahar

کاربر فعال
به نام خدای مهربون
رضا از ثمرات محبت هست
کسی که به محبوبش محبت داره و بهش عشق میورزه به همه ی خوبی ها و بدی های محبوبش راضی وخشنودمیشه حالا این کارهایی که از طرف معشوق به عاشق میرسه میتونه 2 جور باشه
1- با ذکر مثال میگم تا برای هممون مطلب جا بیفته و بدونیم که اینا برای خودمونم اتفاق افتاده گاهی اینقدر غرق در مسائل مهم زندگیمون هستیم که دستمون به جایی میخوره زخمی میشه اون سوزش رو حس نمیکنیم برای خودم اتفاق افتاده (نپرسید نمیگم)http://www.www.www.iran-eng.ir/images/smilies/20.gif
عاشق برای رسیدن به محبوب همه ی مشکلات و دردهایی که میکشه رو حس نمیکنه زنان مصر وقتی یوسف(ص) رو دیدند دستشون روبا کارد بریدند ولی به رو مبارکشون هم نیاوردندhttp://www.www.www.iran-eng.ir/images/smilies/12.gif
چرا حالا همه ی دل مشغولی های ما خدا نباشه که اگر این جور بشه دیگه اونقدر به مهربونی ها و خوبی های خدا غرق میشم که اصلا اگرم دردی بهمون برسه رو حس نمیکنیمم(یاد اون تیری که به پای امیرالمومنین رفته بود و یارانش وقت نماز خوندن از پای مبارکشون تیر رو در آوردند تا دردی رو حس نکنن چون اون قدر غرق صحبت با خدا بودند که دردی رو حس نمیکردند حالا مارو میگی موقع نماز تازه یادمون میفته که فلان چیزو که چند وقته گم کردیم رو کجا گذاشتیم یا eeeیادم رفته به دوستم بگم فردا بیاد یادم باشه بعد از نماز بهش زنگ بزنم http://www.www.www.iran-eng.ir/images/smilies/15.gif)
در بلا هم میچشم لذات او.... مات اویم مات اویم مات او
2- کسی که از دو چشم کور هست وقتی میره پیش دکتر خوبی بهش میگه حجامت کنی خوب میشی میره حجامت میکنه حجامت درد داره ولی اون شخص اون دردی رو که میکشه رو حس میکنه چون میدنه درد برای رسیدن به بیائی هست پس براش شیرینه
حالا در محبت خدا هم گاهی درد و مصیبتی به ما میرسه ولی اون عاشق کوی دوست این درد رو میفهمه که برای رسیدن به خداس چون عشق حقیقی و محبوب حقیقی رو میخواد پس درد براش شیرینه
عاشقم بر ربج خویش و درد خویش ... بهر خشنودی شاه فرد خویش
 

aramesh_sahar

کاربر فعال
به نام خدای مهربون
رضا از ثمرات محبت هست
کسی که به محبوبش محبت داره و بهش عشق میورزه به همه ی خوبی ها و بدی های محبوبش راضی وخشنودمیشه حالا این کارهایی که از طرف معشوق به عاشق میرسه میتونه 2 جور باشه
1- با ذکر مثال میگم تا برای هممون مطلب جا بیفته و بدونیم که اینا برای خودمونم اتفاق افتاده گاهی اینقدر غرق در مسائل مهم زندگیمون هستیم که دستمون به جایی میخوره زخمی میشه اون سوزش رو حس نمیکنیم برای خودم اتفاق افتاده (نپرسید نمیگم)http://www.www.www.iran-eng.ir/images/smilies/20.gif
عاشق برای رسیدن به محبوب همه ی مشکلات و دردهایی که میکشه رو حس نمیکنه زنان مصر وقتی یوسف(ص) رو دیدند دستشون روبا کارد بریدند ولی به رو مبارکشون هم نیاوردندhttp://www.www.www.iran-eng.ir/images/smilies/12.gif
چرا حالا همه ی دل مشغولی های ما خدا نباشه که اگر این جور بشه دیگه اونقدر به مهربونی ها و خوبی های خدا غرق میشم که اصلا اگرم دردی بهمون برسه رو حس نمیکنیمم(یاد اون تیری که به پای امیرالمومنین رفته بود و یارانش وقت نماز خوندن از پای مبارکشون تیر رو در آوردند تا دردی رو حس نکنن چون اون قدر غرق صحبت با خدا بودند که دردی رو حس نمیکردند حالا مارو میگی موقع نماز تازه یادمون میفته که فلان چیزو که چند وقته گم کردیم رو کجا گذاشتیم یا eeeیادم رفته به دوستم بگم فردا بیاد یادم باشه بعد از نماز بهش زنگ بزنم http://www.www.www.iran-eng.ir/images/smilies/15.gif)
در بلا هم میچشم لذات او.... مات اویم مات اویم مات او
2- کسی که از دو چشم کور هست وقتی میره پیش دکتر خوبی بهش میگه حجامت کنی خوب میشی میره حجامت میکنه حجامت درد داره ولی اون شخص اون دردی رو که میکشه رو حس میکنه چون میدنه درد برای رسیدن به بیائی هست پس براش شیرینه
حالا در محبت خدا هم گاهی درد و مصیبتی به ما میرسه ولی اون عاشق کوی دوست این درد رو میفهمه که برای رسیدن به خداس چون عشق حقیقی و محبوب حقیقی رو میخواد پس درد براش شیرینه
عاشقم بر ربج خویش و درد خویش ... بهر خشنودی شاه فرد خویش
 

aramesh_sahar

کاربر فعال
به نام خدای مهربون
رضا از ثمرات محبت هست
کسی که به محبوبش محبت داره و بهش عشق میورزه به همه ی خوبی ها و بدی های محبوبش راضی وخشنودمیشه حالا این کارهایی که از طرف معشوق به عاشق میرسه میتونه 2 جور باشه
1- با ذکر مثال میگم تا برای هممون مطلب جا بیفته و بدونیم که اینا برای خودمونم اتفاق افتاده گاهی اینقدر غرق در مسائل مهم زندگیمون هستیم که دستمون به جایی میخوره زخمی میشه اون سوزش رو حس نمیکنیم برای خودم اتفاق افتاده (نپرسید نمیگم)http://www.www.www.iran-eng.ir/images/smilies/20.gif
عاشق برای رسیدن به محبوب همه ی مشکلات و دردهایی که میکشه رو حس نمیکنه زنان مصر وقتی یوسف(ص) رو دیدند دستشون روبا کارد بریدند ولی به رو مبارکشون هم نیاوردندhttp://www.www.www.iran-eng.ir/images/smilies/12.gif
چرا حالا همه ی دل مشغولی های ما خدا نباشه که اگر این جور بشه دیگه اونقدر به مهربونی ها و خوبی های خدا غرق میشم که اصلا اگرم دردی بهمون برسه رو حس نمیکنیمم(یاد اون تیری که به پای امیرالمومنین رفته بود و یارانش وقت نماز خوندن از پای مبارکشون تیر رو در آوردند تا دردی رو حس نکنن چون اون قدر غرق صحبت با خدا بودند که دردی رو حس نمیکردند حالا مارو میگی موقع نماز تازه یادمون میفته که فلان چیزو که چند وقته گم کردیم رو کجا گذاشتیم یا eeeیادم رفته به دوستم بگم فردا بیاد یادم باشه بعد از نماز بهش زنگ بزنم http://www.www.www.iran-eng.ir/images/smilies/15.gif)
در بلا هم میچشم لذات او.... مات اویم مات اویم مات او
2- کسی که از دو چشم کور هست وقتی میره پیش دکتر خوبی بهش میگه حجامت کنی خوب میشی میره حجامت میکنه حجامت درد داره ولی اون شخص اون دردی رو که میکشه رو حس میکنه چون میدنه درد برای رسیدن به بیائی هست پس براش شیرینه
حالا در محبت خدا هم گاهی درد و مصیبتی به ما میرسه ولی اون عاشق کوی دوست این درد رو میفهمه که برای رسیدن به خداس چون عشق حقیقی و محبوب حقیقی رو میخواد پس درد براش شیرینه
عاشقم بر ربج خویش و درد خویش ... بهر خشنودی شاه فرد خویش
 

aramesh_sahar

کاربر فعال
به نام خدای مهربون
رضا از ثمرات محبت هست
کسی که به محبوبش محبت داره و بهش عشق میورزه به همه ی خوبی ها و بدی های محبوبش راضی وخشنودمیشه حالا این کارهایی که از طرف معشوق به عاشق میرسه میتونه 2 جور باشه
1- با ذکر مثال میگم تا برای هممون مطلب جا بیفته و بدونیم که اینا برای خودمونم اتفاق افتاده گاهی اینقدر غرق در مسائل مهم زندگیمون هستیم که دستمون به جایی میخوره زخمی میشه اون سوزش رو حس نمیکنیم برای خودم اتفاق افتاده (نپرسید نمیگم)http://www.www.www.iran-eng.ir/images/smilies/20.gif
عاشق برای رسیدن به محبوب همه ی مشکلات و دردهایی که میکشه رو حس نمیکنه زنان مصر وقتی یوسف(ص) رو دیدند دستشون روبا کارد بریدند ولی به رو مبارکشون هم نیاوردندhttp://www.www.www.iran-eng.ir/images/smilies/12.gif
چرا حالا همه ی دل مشغولی های ما خدا نباشه که اگر این جور بشه دیگه اونقدر به مهربونی ها و خوبی های خدا غرق میشم که اصلا اگرم دردی بهمون برسه رو حس نمیکنیمم(یاد اون تیری که به پای امیرالمومنین رفته بود و یارانش وقت نماز خوندن از پای مبارکشون تیر رو در آوردند تا دردی رو حس نکنن چون اون قدر غرق صحبت با خدا بودند که دردی رو حس نمیکردند حالا مارو میگی موقع نماز تازه یادمون میفته که فلان چیزو که چند وقته گم کردیم رو کجا گذاشتیم یا eeeیادم رفته به دوستم بگم فردا بیاد یادم باشه بعد از نماز بهش زنگ بزنم http://www.www.www.iran-eng.ir/images/smilies/15.gif)
در بلا هم میچشم لذات او.... مات اویم مات اویم مات او
2- کسی که از دو چشم کور هست وقتی میره پیش دکتر خوبی بهش میگه حجامت کنی خوب میشی میره حجامت میکنه حجامت درد داره ولی اون شخص اون دردی رو که میکشه رو حس میکنه چون میدنه درد برای رسیدن به بیائی هست پس براش شیرینه
حالا در محبت خدا هم گاهی درد و مصیبتی به ما میرسه ولی اون عاشق کوی دوست این درد رو میفهمه که برای رسیدن به خداس چون عشق حقیقی و محبوب حقیقی رو میخواد پس درد براش شیرینه
عاشقم بر ربج خویش و درد خویش ... بهر خشنودی شاه فرد خویش
 

aramesh_sahar

کاربر فعال
به نام خدای مهربون رضا از ثمرات محبت هست کسی که به محبوبش محبت داره و بهش عشق میورزه به همه ی خوبی ها و بدی های محبوبش راضی وخشنودمیشه حالا این کارهایی که از طرف معشوق به عاشق میرسه میتونه 2 جور باشه 1- با ذکر مثال میگم تا برای هممون مطلب جا بیفته و بدونیم که اینا برای خودمونم اتفاق افتاده گاهی اینقدر غرق در مسائل مهم زندگیمون هستیم که دستمون به جایی میخوره زخمی میشه اون سوزش رو حس نمیکنیم برای خودم اتفاق افتاده (نپرسید نمیگم) عاشق برای رسیدن به محبوب همه ی مشکلات و دردهایی که میکشه رو حس نمیکنه زنان مصر وقتی یوسف(ص) رو دیدند دستشون روبا کارد بریدند ولی به رو مبارکشون هم نیاوردند چرا حالا همه ی دل مشغولی های ما خدا نباشه که اگر این جور بشه دیگه اونقدر به مهربونی ها و خوبی های خدا غرق میشم که اصلا اگرم دردی بهمون برسه رو حس نمیکنیمم(یاد اون تیری که به پای امیرالمومنین رفته بود و یارانش وقت نماز خوندن از پای مبارکشون تیر رو در آوردند تا دردی رو حس نکنن چون اون قدر غرق صحبت با خدا بودند که دردی رو حس نمیکردند حالا مارو میگی موقع نماز تازه یادمون میفته که فلان چیزو که چند وقته گم کردیم رو کجا گذاشتیم یا eeeیادم رفته به دوستم بگم فردا بیاد یادم باشه بعد از نماز بهش زنگ بزنم ) در بلا هم میچشم لذات او.... مات اویم مات اویم مات او 2- کسی که از دو چشم کور هست وقتی میره پیش دکتر خوبی بهش میگه حجامت کنی خوب میشی میره حجامت میکنه حجامت درد داره ولی اون شخص اون دردی رو که میکشه رو حس میکنه چون میدنه درد برای رسیدن به بیائی هست پس براش شیرینه حالا در محبت خدا هم گاهی درد و مصیبتی به ما میرسه ولی اون عاشق کوی دوست این درد رو میفهمه که برای رسیدن به خداس چون عشق حقیقی و محبوب حقیقی رو میخواد پس درد براش شیرینه عاشقم بر ربج خویش و درد خویش ... بهر خشنودی شاه فرد خویش
 

aramesh_sahar

کاربر فعال
خب حالا یک مسئله ای اینجا برامون یه مقدار مجهول میمونه آیا دعا منافاتی داره با رضا؟؟ در دین ما، ما به دعا ماموریم دعا کلید سعادت هست و همه ی خوبی ها در دعاست کلا انسان با دعا دلش پاک و مطهر میشه چون وسیله ی ارتباط با خداست... اگر آشامیدن آب به خاطر تشنگی یا خوردن غذا به خاطر گرسنگی با مرتبه ی رضا مخالفت داشته باشه دعا هم با رضا مخالفت خواهد داشت!!! عقل انسان میگه که باید از گناهان دوری کرد و هر جایی که گناه هست اونجا رو ترک کنیم حالا با دعا ما همین رو از خدا میخوایم که خدا کمکمون کنه که از این امورات بد به دور باشیم پس اصلا با اصل رضا مخالف نیست خدا در همه ی امور به ما اختیار داده و گاهی که بعضی مصیبتها به ما میرسه چون عقل ما از اون مصالحی که خدا به اون عالمه قاصر هست خدا با اون مصیبتها میخواد عیار بندگی ما رو بسنجه ...
 

salizadeniri

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام دوستان
ارامش جون اینا رو تو یک فاروم دیگه تایپ کرده بود اوردمشون اینجا
ارامش جون دستت درد نکنه:


به نام خدای مهربون
رضا از ثمرات محبت هست
کسی که به محبوبش محبت داره و بهش عشق میورزه به همه ی خوبی ها و بدی های محبوبش راضی وخشنودمیشه حالا این کارهایی که از طرف معشوق به عاشق میرسه میتونه 2 جور باشه
1- با ذکر مثال میگم تا برای هممون مطلب جا بیفته و بدونیم که اینا برای خودمونم اتفاق افتاده گاهی اینقدر غرق در مسائل مهم زندگیمون هستیم که دستمون به جایی میخوره زخمی میشه اون سوزش رو حس نمیکنیم برای خودم اتفاق افتاده (نپرسید نمیگم)

عاشق برای رسیدن به محبوب همه ی مشکلات و دردهایی که میکشه رو حس نمیکنه زنان مصر وقتی یوسف(ص) رو دیدند دستشون روبا کارد بریدند ولی به رو مبارکشون هم نیاوردند

چرا حالا همه ی دل مشغولی های ما خدا نباشه که اگر این جور بشه دیگه اونقدر به مهربونی ها و خوبی های خدا غرق میشم که اصلا اگرم دردی بهمون برسه رو حس نمیکنیمم(یاد اون تیری که به پای امیرالمومنین رفته بود و یارانش وقت نماز خوندن از پای مبارکشون تیر رو در آوردند تا دردی رو حس نکنن چون اون قدر غرق صحبت با خدا بودند که دردی رو حس نمیکردند حالا مارو میگی موقع نماز تازه یادمون میفته که فلان چیزو که چند وقته گم کردیم رو کجا گذاشتیم یا eeeیادم رفته به دوستم بگم فردا بیاد یادم باشه بعد از نماز بهش زنگ بزنم
)
در بلا هم میچشم لذات او.... مات اویم مات اویم مات او
2- کسی که از دو چشم کور هست وقتی میره پیش دکتر خوبی بهش میگه حجامت کنی خوب میشی میره حجامت میکنه حجامت درد داره ولی اون شخص اون دردی رو که میکشه رو حس میکنه چون میدنه درد برای رسیدن به بیائی هست پس براش شیرینه
حالا در محبت خدا هم گاهی درد و مصیبتی به ما میرسه ولی اون عاشق کوی دوست این درد رو میفهمه که برای رسیدن به خداس چون عشق حقیقی و محبوب حقیقی رو میخواد پس درد براش شیرینه
عاشقم بر ربج خویش و درد خویش ... بهر خشنودی شاه فرد خویش

__________________
 
آخرین ویرایش:

salizadeniri

عضو جدید
کاربر ممتاز
حالا بریم سروقت اینکه چه جور میشه به مقام رضا برسیم چه طور میشه این مقام رو کشف کنیم و در خودمون پرورش بدیم ؟
1- استمرار ذکر خدا در قلب
2- تدبر در حکم و مصالحی که خدا در مخلوقات قرار داده
3- مواظبت بر عبادات و تضرع و کم نمودن علایق دنیایی و نفسانی تا اینکه بتونیم محو جمال دوست بشیم اون وقته که هر بلا و دردی بهمون برسه احساس نکنیم
برنمیدارم از این در، سرخود را ای دربان.... صد ره از سنگ جفای تو گرم سر شکند
*****
خوشا یاد عشق و خوشا نام عشق... خوشا صبح عشق و خوشا شام عشق
خوشا خواری و بی کسی های عشق... تهی دستی و نارسی های عشق
خوشا خارهای دل آزار عشق... خوشا ناله های گرفتار عشق
خوشا سوز عشق و خوشا درد عشق ... خوشا سینه ی درد پرورد عشق
خوشا عاشقان و شب تارشان... خوشا ناله های دل آزارشان
احوالات این عاشقان خدا و ذکره های اونها چه نظم و چه نثر آدمو حیرون میکنه که اینا چه ها دیدند و به کجا رسیدندکه در نفس اونها کلام حق هویداس...
4- فکر کنه که اون جاهل به عاقبت خودش هست و فقط خداست که مصالح و خیر اون رو میدونه و هر کاری هم که برامون میخواد از روی رافت و مهربونیش هست
سرقبول بباید و گردن طوع... که آنچه حاکم عادل کند همه داد است
5-فکر کنه مثلا اگر بخواد به مصیبتهای که تو این دنیا بهش وارد میشه نارضا باشه چه سودی براش خواهد داشت چون نه به خاطر اون تغییری تو قضا و قدر میشه و برای تسلی دل اون اوضاع هستی تغییری درش ایجاد میشه (این بند رو که خوندم اولش منظور رو نفهمیدم ولی بعدش که فهمیدم نیشخندی کردیم و گفتیم عجب راست میگوید گاهی چه قدر مغزمو چرا آک میکنم)
در دایره ی فرمان ما نقطه ی تسلیمیم .... رای آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی
6- از گذشته ها حسرت و بر آینده پریشان خاطر نباشه چون فقط وقت رو تلف میکنه و چیزی عایدش نمیشه
7- مطالعه ی داستانها و احادیث اجر و ثواب کسانی که صبر کردند بر مصیبتها
دوستان خدا فهمیدند و سر تسلیم فروآوردند به ذات حضرت حق...
خب این مباحث به لطف خدا تموم شد انشالله یه مبحث خیلی عالی رو دفه ی بعد مینویسم ...
فعلا دست حق یاورتون
یاعلی
 

salizadeniri

عضو جدید
کاربر ممتاز
شناخت نفس مقدمه ی شناختن خدا
میخواستم بریم سراغ یکی از اخلاقهایی ه دچارش هستیم اما گفتم اول کاری بیایم اول خودمون رو بشناسیم تا بدونیم این کارها و توسلات و توکلات رو که داریم از کی میخوایم و این میسر نمیشه جز اینکه اول بشناسیم خودمون رو و تا خودمون رو نشناسیم کسی رو نخواهیم شناخت
پیامبر میفرماید من عرف نفسه فقد عره ربه یعنی هر که بشناسد نفس خود را پس به تحقیق میشناسد پروردگار خویش را...
 

salizadeniri

عضو جدید
کاربر ممتاز
تاثیر خودشناسی بر اخلاق انسان

حالا یه عالمه صفات بد رو دارم میخوام ترکش کنم باید خودمو اول بشناسم
خدا روحشو در ما دمید پس ما کرد پادشاه پس این دنیا بازیچه نیست که بخوریم بخوابیم ازدواج کنیم و بمیرمو خلاص... یخ بابا کجای کاری
ممکنه بگیم که ما خودمو رو میشناسیم eeeeoخودمون رو میشناسیم؟!!پس چرا وقتی از کسی بدی میبینیم سریع میرم سراغ انتقام از طرف وقت گرسنه هستیم مریم سراغ غذا و وقت ی شهوت بر ما غلبه میکنه میریم سراغ ارضا اون به نظرمون همون کاری رو نمیکنیم که حیوانات میکنن .. این کجاش شبیه مخلوقی هست که اشرفه باقی حیوناته ؟؟
باید بشناسیم این اون چیزی نیست که باید اشرف و نماینده ی خدا رو زمین باشه
زکجا آمده ام آمدن بهر چی بود .... به کجا میروم آخر ننمایی وطنم

حالا برای شناخت خودم چند تا سوال رو باید از خودم بپرسم و جوابشو برم پیدا کنم

1- من کی ام سعادت من میتونه در چی باشه ؟
2- اینکه بدونیم در من چه صفاتی رحمانی و شیطانی و حیوانی وجود داره ؟
3- پس باید دنبال اون صفت خوبه باشم تا بشم پادشاه و نماینده خدا خوبی رو اول بشناسم بعد برم سراغش...

______________
 

aramesh_sahar

کاربر فعال
مرسی دوست عزیز
لطف کردی
خدا خیرت بده ما که هر چی تلاش کردیم نشد معلوم نمیشد مگه برای شما بشه
دسس شما مرسی
 
بالا