تنها منبعی که خدمت من گفته میشه ،تورات است و کپی برداری های آن در سایر کتب.
وقتی اثبات بشه تورات افسانه است ، بقیه هم افسانه میشوند.
در ضمن بنده معتقدم در تاریخ هم تحریف گسترده ای صورت گرفته و البته تحریف با افسانه فرق میکنه.
مثلا تاریخ میگه،چیزی از وجود پیامبر در آمریکا به چشم نمیخورد.
اینکه میگید بحثی از پیامبر در آمریکا به چشم نمیخوره جای بحث داره:
1- شما تمام تکرار می کنم تمام تاریخ آمریکا رو مطالعه کردید که میگید وجود نداره
چون اگر بگید من ندیدم با اینکه بگید وجود نداره فرق می کنه.
2- احتما نمیدید پیامبری هم بوده اما تحریف شده؟؟؟ چون شما فرمودید که احتمال تحریف رو در سطح گسترده میدید.
افسانه یعنی چیزی خلاف عقل: مثل حرف زدن سلیمان با مورچه یا زندگی یونس در شکم نهنگ و....
این مواردی که شما می فرمایید اصلا برای من اهمیتی نداره تا زمانی که یک شخص از نظر عقلی بپذیره که خدا هست بعد قبول کنه پیامبر خاتمی آمده و بعد به قرآن ایمان بیاره
در این زمان لازم نیست من به او بگویم این عجایب هست بلکه خود او طبق اعتقادی که داره قبول می کنه.
در ثانی فرمودید خلاف عقله یعنی محال عقلی.
این سخن صحیح نیست
ما چند نوع محال داریم
محال عقلی - محال عادی و عرفی - محال شرعی.
محال عقلی مثل اینکه یک شیئ در آن واحد (به قول منطقی ها هشت وحدت موجود اگر لحاظ شود) هم باشد و هم نباشد.
این محال عقلی است.
معجزه نمی تواند محال عقلی باشد
اما محال عادی:
آنست که به صورت عادی امکان آن نباشد
مثلا پرواز انسان و معلق ماندن او در روی زمین. اما از نظر عقل هیچ منعی نست
معجزه اینجاست که از نظر مردم این کار غیر قابل انجام است اما پیامبر آن را انجام میدهد.
محال شرعی هم که توضیح ثمره ای برای اینجا نداره.
پس این نوع کارها که نام بردید هیچ محال عقلی و خلاف عقل نیست.
اما اینکه گفتید:
و مشابه آن در سایر نقاط، فقط با عنوان افسانه شناخته میشه،مثل افسانه اژدها در چین یا افسانه سیمرغ در ایران.
اما پای همین قصه ها که به دین خاورمیانه ای میرسه،میشه عین حقیقت و انکار آن یعنی انکار خدا!!!!
اگر دلیلی محکمی بر وجودش باشه کسی منکر نیست
اگر هم نیست قبول کردن اون ضرری ایجاد نمیکنه.
و عرض کردم خدمت شما که با قبول اون شرائطی که گفته شد قبول خواهید کرد که حضرت سلیمان با مورچه حرف بزنه
اما اگه خدا و پیغمبر و ... قبول ندارید مهم نیست
چیزی که مهمه بحث در مورد اصول است نه فرعیات