مشاعرۀ سنّتی

[naghmeirani]

اره ببخشید حرف واو رو نباید میذاشتم...

از عشق من به هر سو، در شهر گفتگویست
من عاشق تو هستم، این گفتگو ندارد

اشکال نداره عزیز

دلم از سینه به تنگ است خدایا برهان
هر کجا در قفسی مرغ گرفتاری هست

 

[Scheme]

اشکال نداره عزیز

دلم از سینه به تنگ است خدایا برهان
هر کجا در قفسی مرغ گرفتاری هست

خواهش

تو را نادیدن ما غم نباشد
که در خیلت بِه از ما کم نباشد

سعدی

 

[naghmeirani]

در آسمان نه عجب گر به گفته حافظ
سرود زهره به رقص آورد مسیحا را

 

[Scheme]

آه ای گل چه کسی یاد تو از دل بِبَرد
چه کسی آید و از من همه غم ها ببرد

 

[naghmeirani]

دلی اینجاست همآهنگ تو و نغمه تو
که بجز از ناله و فریاد ندارد هنری

 

[Scheme]

یادانکه جز به روی منش دیده وا نبود
وان سست عهد جز سری از ما سوا نبود
شهریار

 

[naghmeirani]

دیده ما چو به امید تو دریاست چرا؟
به تفرج گذری بر لب دریا نکنی؟

حافظ

 

[Scheme]

یوسف نی ام که چاک گریبان کنم گواه
من حرف، غیر حرف زلیخا نمی زنم

 

[naghmeirani]

مژه بر هم نزنم آینه سان در همه عمر
بسکه در دیده من ذوق تماشای تو بود

حزین لاهیمی

شب خوش

 

[Scheme]

مژه بر هم نزنم آینه سان در همه عمر
بسکه در دیده من ذوق تماشای تو بود

حزین لاهیمی

شب خوش

سلام نغمه بانو
نزنم یا نزدم؟

دل با امید وصل به جان خواست درد عشق
آن روز درد عشق چنین بی دوا نبود

شهریار

 

[naghmeirani]

سلام نغمه بانو
نزنم یا نزدم؟

دل با امید وصل به جان خواست درد عشق
آن روز درد عشق چنین بی دوا نبود

شهریار

سلام عزیز

نزدم درسته، توی تایپ اشتباه کردم، مرسی


دانم دلا دیوانه ای، دیوانه جانانه ای
آموز اگر پروانه ای، از شمع سوز و ساز را

 

[Scheme]

سلام عزیز

نزدم درسته، توی تایپ اشتباه کردم، مرسی


دانم دلا دیوانه ای، دیوانه جانانه ای
آموز اگر پروانه ای، از شمع سوز و ساز را

آن نه رویست که من وصف جمالش دانم
این حدیث از دگری پرس، که من حیرانم
سعدی

 

[naghmeirani]

مجلس تمام گشت و به پایان رسید عمر
ما همچنان در اول وصف تو مانده ایم

سعدی

 

[Scheme]

مجلس تمام گشت و به پایان رسید عمر
ما همچنان در اول وصف تو مانده ایم

سعدی

من دگر شعر نخواهم بنویسم که مگس
زحمتم می دهد از بس که سخن شیرین است
سعدی

 

[naghmeirani]

تا نقش تو در سینه ما خانه نشین شد
هر جا که نشستیم چو فردوس برین شد

مولوی

 

[yas87]

در دلش جایی اگر بود مرا
پس چرا دیده ز دیدارم بست ؟

 

[Scheme]

تار و پودم را ز هم بگسست آن لبخند تـو
این همه افسون هم با یوسف کنعان نبود

 

[naghmeirani]

در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود
کاین شاهد بازاری وان پرده نشین باشد

 

[Scheme]

در کمندت عاشقان بسیار داری منتها
نازنینا کس چو من بیچاره در زندان نبود

 

[naghmeirani]

درویش را نباشد برگ سرای سلطان
ماییم و کهنه دلقی کاتش در آن توان زد

 

[Scheme]

دمِ شیرینِ وصلت زود بگذشت
کنون تلخی ِ هجرت مانده بر جا

مرا آتش زدی با شعله ی هجر
نبودی اینچنین ظالم نگارا !!!

 

[naghmeirani]

آمده ام چو عقل و جان، از همه دیده ها نهان
تا سوی جان و دیدگان، مشعله نظر برم


مولانا

 

[Scheme]

محو آن روی تو بودم گل زیبای دلم
چه کسی چید تو را، تا به تماشا بِبَرد؟

 

[naghmeirani]

دشمن من دید که با دوستم
روز حسد دست گزیدن گرفت

موروی

 

[Scheme]

دشمن من دید که با دوستم
روز حسد دست گزیدن گرفت

موروی

تنها تویی که هستی و غیر از تو هیچ نیست
ای هر چه هست و نیست به تنهایی ات گوا
شهریار

ممنون از شما نغمه بانو
با اجازه من فعلا برم، ایشالله اینده

 

[naghmeirani]

تنها تویی که هستی و غیر از تو هیچ نیست
ای هر چه هست و نیست به تنهایی ات گوا
شهریار

ممنون از شما نغمه بانو
با اجازه من فعلا برم، ایشالله اینده

مرسی از شما، خدا به همراتون.


ای بر سَریر مُلک اَزل تا ابد خدا
وصف تو از کجا و بیان من از کجا

شهریار

 

[sar sia]

آوازه ی جمالت از جان خود شنیدیم
چون باد و آب و آتش در عشق تو دویدیم

 

[naghmeirani]

من کجا؟ هجر کجا؟ ای فلک بی انصاف
به همین داغ بسوزی که مرا سوخته ای

صائب تبریزی

 

[Scheme]

یاد آنکه رفت و دِگَرم یاد من نکرد
وان بی وفای من ز چه دلشادِ من نکرد

 

[yas87]

دلا تا کی در این زندان فریب این و آن بینی
یکی زین چاه ظلمانی برون شو تا جهان بینی