یادی از دکتر مصدق

#MaHDi#

عضو جدید
کاربر ممتاز
ده سال از تبعید مصدق به روستای احمد آباد می گذشت. مردی که زندگی اش را فدای آزادی و استقلال میهنش کرده بود، دهمین سال تبعیدش را در کنج عزلت و گوشه ی احمد آباد می گذراند. یکی از روزهای آبان۱۳۴۵بود که به پسرش غلامحسین (که دکتری متخصص بود ) گفت: سقف دهانم تاول زده. فکر می کنم به سبب نوشیدن چای داغ باشد. پس از مشورت غلامحسین با سایر دکتران قرار شد برای تحقیقات بیشتر او را به تهران بیاورند. با مجوز سازمان امنیت ملی و شخص شاه، مصدق به تهران آورده شد. پزشکان تاول سقف را مشکوک به سرطان فک تشخیص دادند. قرار شد محل تاول را با اشعه ی کبالت بسوزانند. پس از چند روز عضلات گردن او متورم شد. پزشکان کبالت را قطع کردند و قرص مسکن تجویز نمودند.
پس از تشخیص بیماری، پسران دکتر مصدق (احمد و غلامحسین) تصمیم گرفتند که او را برای ادامه معالجه به اروپا ببرند. هنگامی که این تصمیم را با او در میان گذاشتند به یکباره بر آشفت و پرخاش کرد:
"چرا به اروپا بروم ؟ پس شما که ادعای طبابت می کنید و در خارج تحصیل کرده اید چکاره اید ؟ اگر واقعا طبیب هستید همین جا من را معالجه کنید. اگر دروغ است و مردم را گول می زنید آن حرف دیگری است. مگر من با دیگران چه فرقی دارم ؟ مگر همه مردم وقتی بیمار می شوند برای معالجه به اروپا می روند ؟"
در مورد آوردن پزشک از خارج هم سخت مخالفت کرد و گفت : "لعنت خدا بر من و هر کس دیگر که در این زمان، خرج چندین خانوار این ملت فقیر را صرف آوردن دکتر از خارج کند..."
درد گلو و گردن شدت پیدا کرده بود، به نحوی که به سختی غذا می خورد. در یکی از روزهای سرد اسفند که احمد او را با اتومبیل از بیمارستان به خانه می آورد، خیابان های منتهی به خانه را، به خاطر مراسمی بسته بودند و به اتومبیل ها اجازه ی عبور نمی دادند. احمد ناچار پدر را در آن هوای سرد و با آن حال نزار پیاده به خانه آورد. او که دچار سرما خوردگی شده بود همان شب تب کرد. پس از چند روز با مراقبت ها بهبود یافت و تب قطع شد.
ولی دو سه روز بعد به سبب ضعف ناشی از نخوردن غذا بر اثر گلو درد و مصرف قرص های مسکن زخم معده اش عود کرد و دچار خونریزی معده شد. تزریق، خود به علت ضعیف شدن کلیه ها که تحمل جذب خون نداشتند موثر نیفتاد. از نیمه شب۱۴اسفند رو به بیهوشی رفت و سرانجام در سحرگاه همان روز در بیمارستان نجمیه درگذشت. هیچ چیز دیگری مهم نبود. مصدق رفته بود. شعله خاموش گشته بود. بزرگمرد دیگر اسیر نبود. آزاد ...

مزار او در احمد آباد از توابع روستای آبیک قزوین قرار دارد. پرسان پرسان به احمد آباد رسیدیم. نه تابلویی. نه علامتی. نه چیزی که بیان کند اینجا قبر بزرگ مرد تاریخ ایران است. هیچ ! هیچ ! حتی بر سر در خانه ی او هم تابلویی نبود. عجبا ! مردی که تمام زندگی اش را وقف ملتش کرد! مردان بزرگ همیشه تنهایند. در این سرزمین پهناور کوچه ای هم به نام او نیست!
سرانجام به خانه ی او رسیدیم که خوب انتظار ندارید کسی آنجا حاضر باشد !!! با کمک هم محلی ها او را پیدا می کنیم و در را برایمان می گشاید. نیم قرن سکوت ! جای جای این باغ .... گوشه گوشه ی این بنا بوی مصدق را می دهد. گمان می کنی یکی از همان روزهای سرد و خموش است. درختان سر به فلک کشیده که گویی شماتت می کنند. در را که برایت باز می کنند انگاری به یکباره پرتاب می شوی به آن سالها. در خودت فرو می ریزی. و چقدر این احساس حقارت لذت بخش است!
چند اتاق تو در تو و عکس هایی از او بر دیوار. اتاق هایی سرد و نمور که تاریخی را به خود دیده اند. اتاق هایی که هر گوشه شان تنها، تنهایی او را به یاد می آورند.۱۰سال، زمان کمی نیست. یک عمر است. پیر احمد آباد چگونه این قفس را تحمل کرده ؟ چگونه او را در این زندان تاریک به بند کشیده اند ؟
درون اتاق غرق گل است. از نهضت آزادی. جاما. جبهه ملی. حزب ملت ایران. دیوار ها ترک خورده اند. یادگار زلزله ی چند سال پیش قزوین است. بر سر در ساختمان کناری نوشته اند : "کتابخانه ی معصومه مصدق". گرچه هیچ کتابی درآن نبود. معصومه نوه ی دکتر مصدق بود که چند سال پیش وقتی به تهران آمد عده ای ناجوانمردانه به او حمله کردند و با چاقو او را کشتند.. مصدق تمامی کتاب ها را در همان سال ها به کتابخانه ی دانشگاه تهران اهدا کرده بود. به جای کتاب ها ماشین قدیمی او را گذاشته بودند.
سرایدار در بزرگ آهنی را که می بندد، یک احساس خلا شدید می کنی. چیزی را پشت آن در بزرگ جا گذاشته ای ...
 

پیوست ها

  • 3.jpg
    3.jpg
    5.4 کیلوبایت · بازدیدها: 0
  • 5.jpg
    5.jpg
    18.3 کیلوبایت · بازدیدها: 0

arashpak

عضو جدید
کاربر ممتاز
نه هنوز فراموش نشده و نمیشه ..
ادمای هستند که وفتی از مصدق میگند اشک تو چشماشون حلقه می زنه از احساس عرور و بزرگی که این مرد به کشورش هدیه داد ..
اسطوره ها نمی میرند .
 

sadena.1989

عضو جدید
نه هنوز فراموش نشده و نمیشه ..
ادمای هستند که وفتی از مصدق میگند اشک تو چشماشون حلقه می زنه از احساس عرور و بزرگی که این مرد به کشورش هدیه داد ..
اسطوره ها نمی میرند .
.......
.......
اسطوره ها نمي ميرند......:gol::gol::gol::gol::gol:
..........
 

ofakur

عضو جدید
کاربر ممتاز
ما کی قدر شناس بودیم که حالا باشیم.
همیشه منتظر میمونیم کسی از دنیا بره بعد بشینیم براش ارج و قرب قائل بشیم.
مردان بزرگ این سرزمین هیچگاه تو زنده بودنشون از ملت تشکر و قدر دانی ندیده اند و با چشمانی نگران از افق گذشته اند.
 

#MaHDi#

عضو جدید
کاربر ممتاز
ما کی قدر شناس بودیم که حالا باشیم.
همیشه منتظر میمونیم کسی از دنیا بره بعد بشینیم براش ارج و قرب قائل بشیم.
مردان بزرگ این سرزمین هیچگاه تو زنده بودنشون از ملت تشکر و قدر دانی ندیده اند و با چشمانی نگران از افق گذشته اند.

قبول دارم ما ملت ایران مرده پرستیم ولی این دلیل نمیشه یادی از بزرگا نکنیم و فراموششون کنیم
باید نکات مثبت زندگی اونارویاد بگیریم و سعی کنیم تو زندگی خودمان به کار ببندیم
 
آخرین ویرایش:

arefe.av

عضو جدید
[URL=http://img5.tinypic.info/]
[/URL]
باید قبول کنیم که از بزرگان بزرگی آید:gol::gol:
 

#MaHDi#

عضو جدید
کاربر ممتاز
در تعريف تاريخ می‌گويند ، که تاريخ نگرشی به گذشته برای بهتر زيستن در آينده است.هدف از بيان وقايع تاريخی ،درسهای نهفته در آن است که ميتواند چون چراغی فرا راه نسلهای بعد گردد. اين درس‌ها و تجربيات است که لازمه آموختن تاريخ و نگرش تاريخی‌ را به وضوح آشکار می‌کند.بررسی زندگی‌ مردان و زنان تاريخ ساز نيز از جهت آموزهای آن،اهميت بسيار دارد.
۱۴ اسفند هر سال ياد آور نام و خاطره و مهمتر آموزه‌های ،نام آورترين نام معاصر ايران و شايد خاورميانه، و يکی‌ از نام‌های جاودان تاريخ، بزرگمرد ملی‌ ايران ، دکتر محمد مصدق است. در ۱۴ اسفند ۱۳۴۵ مردی روی در نقاب خاک کشيد که لحظه لحظه زندگی‌ پر بارش،مبارزاتش برای آزادی و استقلال سياسی ايران و پی‌ افکندن دموکراسی در آن بود. اگر چنان که ياد شد ثمره زندگی‌ آدمی‌ را ، تلاش برای بهبود زندگی‌ انسان‌ها و تدوين آموزه‌های انسان مدارانه بدانيم ، مصدق يکی‌ از پر ثمر‌ترين زندگی‌‌ها را داشته است.بيان زندگی‌ و مبارزات او ، پای بندی او به اصول انسانی‌، رفتار وی به عنوان يک سياستمدار آرمان خواه، پافشاری وی در اجرای اصول دموکراسی در بحرانيترين شرايط،,قطعاً در يک مقوله‌ای اينچنينی نخواهد گنجيد، اما به اجمال خواهيم کشيد که بر زوايای وجودی و رفتاری وی ، نوری هر چند کور سؤ، بتابانيم ، باشد که درسهای وی برای ساختن کشور ما و بنای دموکراسی در آن، سر مشق ما و نسلهای بعد قرار گيرد.
دکتر محمد مصدق ، بر آمده از طبقه ی اشراف بود،اما حيات سياسی وی در جهت تلاش برای بهبود و ارتقأ منافع ملی‌ ايران و همه ی طبقات بود. او هرگز اين خصيصه ی خويش را محور بازار گرمی‌ و اهداف شعاری نکرد و آنرا چون گروه‌های چپ مخالف خويش، وسيله عوام فريبی نساخت. او در تمام مدت مبارزه اش در مجلس و سپس در پست نخست وزيری از اين اصول تخطی نکرد، از ويژگی بارز وی که بعد‌ها او را محبوب عامه مردم ساخت، صداقت وی با مردم و ايمان وی مبنی بر آگاهی مردم به سرنوشت خويش بود. در هنگام سنگ اندازی‌های مجلس ، در پيش پای دولت جهت تصويب مفاد قانون ملی‌ شدن نفت ، به سادگی و تهور مثال زدنی‌ ، بر دوش مردم رفت و مشکلات کشور را ، هر چند غير متعارف به گوش مردم رساند، اين شيوه وی و آگاه کردن مردم به مسائل سياسی جاری و مشکلات آن، و محق دانستن آنان برای تصميم‌گيری جهت سرنوشتشان، هرگز بعدها تا به امروز تکرار نشد. محمد رضا شاه در لحظاتی بحرانی‌ ، و بی‌ بازگشت ، صدای مردم را شنيد در حالی‌ که کار از کار گذشته بود ، صدائی را که ۲۵ سال پيش از آن گلوی رهبر فرزانه ملت ايران،مصدق کبير ، برخاسته بود و او را به شاهی‌ مردمی و مشروطه خواه بودن ميخواند، نشنيده بود و آنک بر عرشه طوفان زده ايران ناخدايانی ايستاده بودند که کشتی ملت را به گردابی سهمناکتر دچار کردند.
يکی‌ ديگر از ويژه گيهای اين مرد بزرگ ، سرسختی مدبرانه و اصولی وی جهات احقاق حقوق ملت بود. در ملی‌ شدن صنعت نفت ايران ، تلاش‌های بی‌ وقفه او، همراه با ديپلماسی خردمندانه و به دور از تنش آفرينی و جنجال وی نمونه‌ای بارز از سياست دور انديشانه و نيز آگاهی‌ او به مسائل حقوقی و سياست روز دنياست.در مساله انرژی هسته‌ای ، سياستمداران امروز ايران سعی‌ ميکنند که اعمال و پافشاری خويش را با رفتار وی قياس کنند، زهی خيال باطل. دور انديشی‌ و سياست درخشان وی در نامه‌ای که برای حسين مکی ،از نمايندگان ايران جهت خلع يد از شرکت نفت جنوب،نوشته ، کاملا آشکار و برجسته است.
" جناب آقای مکی ؛ مکرر به اطلاع رسانده است که از نطق ها و اظهارات محرک و زننده که موجب رنجش و گله های سياسی می شود خودداری فرماييد . اينک به موجب نامه گلايه آميزی که از طرف سفارت انگلستان واصل گرديده متذکر شده اند که جناب عالی در بيانات خود دولت انگلستان را دشمن خطاب فرموده ايد . مجددا از جناب عالی خواهشمندم که حتی المقدور از نطق های متضمن جملات زننده و خلاف تشريفات سياسی بين المللی خودداری فرماييد که جزييات سبب بشود که کليات از دست برود . " نخست وزير دکتر محمد مصدق
حال اين را مقايسه کنيد با جنجال آفرينی‌های کنونی و سپس آنرا با ملی‌ شدن نفت و سياست مصدق قياس کردن، به قول مولانا: از قياسش خنده آمد خلق را .
از ديگر ويژگی‌‌های مصدق، پای بندی وی به اصول دموکراسی و تلاش جهت نهادينه شدن آن بود .احزاب آزاد ، مطبوعات آزاد، انتخابات آزاد ، همگی‌ از اصول ديرپای دموکراسی و از اجزا لايتجزای يک جامعه آزاد هستند که دکتر مصدق ، در تمام مدت زمامداری خويش ، به بند بند آن معتقد و پابند بود و هرگز حتا ذره‌ای از آن اصول تخطی نکرد.در هجوم هنگامه ی کودتای ننگين ۲۸ مرداد، هنگامی که در يک اتحاد شوم ، دربار فاسد ، استعمار انگليس، دلار‌های آمريکا، احزاب چپ، عرصه را بر دولت مردمی وی تنگ کردند، بسياری از دوستان وی پيشنهاد بستن برخی‌ مطبوعات جيره خوار را دادند. پاسخ وی بسيار زيبا و درخور تامل است: خدا دست مرا قطع کند چنين فرمانی را امضأ کنم،مطبوعات آزاد از ارکان دموکراسی هستند.اصولی که بعدها مرحوم بختيار به تاسی‌ از رهبر خويش بدان پابند بود.
البته به اين ويژگی‌ها ، بايد اعتقاد راسخ وی به جدايی دين از سياست ، اهتمام وی به گماردن مسئولان پاک و کارشناس، تدوين برنامه‌های کارشناسانه ، غيرت مسئوليت، و بسياری ديگر که در حوصله اين مقاله و قلم ناتوان اين شاگرد کوچک نمی‌گنجد، را افزود.آموزه‌های وی و دولت کوتاه او بی‌ شک تحولی در افکار مردم ايران و نسلهای بعد ايجاد کرد و خواهد کرد.
سالها گذشت و تحولات بسياری در ايران رخ داد و بعد از اين نيز. اما هر بار که دموکراسی خواهی‌ و آزادی طلبی و عدالت مداری ورد زبان ايرانيان ميگردد، يک نام و عکس بر تارک ديگران ميدرخشد ، و آن نام و ياد ، بزرگمرد ملی‌ ايران ، مصدق کبير است.
 

#MaHDi#

عضو جدید
کاربر ممتاز
مصدق هم معلوم نشد تو مخش چی بود
میخواست نفت رو از انگلیس بگیره بده آمریکا
آری تنها گناه من وگناه بزرگ و بسیار بزرگ من این است که صنعت نفت ایران را ملی کرده ام و بساط استعمار و اعمال نفوذ سیاسی و اقتصادی عظیمترین امپراطوریهای جهان را از این مملکت برچیده ام. دکتر محمد مصدق
 

freedom man

عضو جدید
بسیار لذت بردم و واقعیت هایی رو که خیلی جا ها نمیشه دید اینجا دیدم.
انتقاد کردن با این سبک رو خیلی دوست دارم.
زنده باد یگانه مرد آزادی خواه و آزداه ایرانی که در نهاین آزادگی به سر می برد.
tanx alot
 

anjello

عضو جدید
از ملتی که صبح گفتن درود بر مصدق شب گفتن مرگ بر مصدق انتظار دارین حافظشون چجوری باشه؟
 

mehdix622

عضو جدید
کاربر ممتاز
من مصدق و امیر کبیر رو تقریبا عین هم میبینم
وطن پرست
خدادوست
مردم دوست
 

gtrfjn

عضو جدید
من مصدق و امیر کبیر رو تقریبا عین هم میبینم
وطن پرست
خدادوست
مردم دوست
من واقعا مصدق رو عین امیرکبیر نمیدونم...درسته که مصدق ادم بسیار بزرگی بوده و برای ازادی ایران تلاش بسیار کرده..ولی باید قبول کنیم که اشتباهات زیادی داشته..مسیر کلیش درست بوده
ولی نااگاهی هایی هم در این زمینه داشته...برای اطلاعات بیشتر تو این زمینه میتونین به کتاب "مصدق یکه تاز عجول"اثر دکتر غلامی مراجعه کنین...البته اگه الان این کتاب در کشور موجود باشه
 

#MaHDi#

عضو جدید
کاربر ممتاز
من واقعا مصدق رو عین امیرکبیر نمیدونم...درسته که مصدق ادم بسیار بزرگی بوده و برای ازادی ایران تلاش بسیار کرده..ولی باید قبول کنیم که اشتباهات زیادی داشته..مسیر کلیش درست بوده
ولی نااگاهی هایی هم در این زمینه داشته...برای اطلاعات بیشتر تو این زمینه میتونین به کتاب "مصدق یکه تاز عجول"اثر دکتر غلامی مراجعه کنین...البته اگه الان این کتاب در کشور موجود باشه
لطف میکنید اشتباهاتشونو ذکرکنید تا بیشتر روشن شیم
مرسی
 

#MaHDi#

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوش رفتم بر سرِ خاکِ عزیزانِ مصدق
آنکه جان درباخته در پایِ پیمانِ مصدق
سر‌ به سنگش‌ کوفتم سردادم افغانِ مصدق
ناله‌ها برخاست از گورِ عزیزانِ مصدق:

کای رفیقِ مهربان جانِ تو و جانِ مصدق
ما به دامِ روبه مکروهِ مکار اوفتادیم
ما به کامِ گرگِ خون آشامِ خونخوار اوفتادیم
ما نهالِ نورسی بودیم و از بار اوفتادیم
ای خوشا جان باختیم آخر به پیمانِ مصدق
ای رفیقِ مهربان جانِ تو و جانِ مصدق

چون به کین خواهی درآمد دشمنِ پرکینة ما
دشمنِ پرکینة ما ، روبهِ گرگینة ما
ناله ای دیدی برآید از دل و از سینة ما؟
ناله و ما؟! ناله و طفلِ دبستانِ مصدق؟!
ای رفیقِ مهربان جانِ تو و جانِ مصدق

ما به پای دوست با سوکِ تن و جان عهد بستیم

ما سرِ شمشیرِ دشمن را کنارِ جان شکستیم
ما به رنگِ خونمان در دام اهریمن نشستیم
تا مگر آزاد گردد جانِ ایرانِ مصدق
ای رفیقِ مهربان جانِ تو و جانِ مصدق

ما در این خاکِ سیه هم آتشی داریم و سوزی

آتشی داریم و سوزی از شرارِ دلفروزی
لیک ای افسوس ما را نیست دیگر آنکه روزی
سر گذاریم از سرِ شادی به دامانِ مصدق
ای رفیقِ مهربان جانِ تو و جانِ مصدق

گو رفیقان را که لرزد استخوان‌ها در برِ ما

استخوان‌ها لرزد و لرزد دریده پیکرِ ما
این دریده پیکرِ ما ، این جدا از تن سرِ ما ،
روز و شب دل ناگران از بند و زندانِ مصدق
ای رفیقِ مهربان جانِ تو و جانِ مصدق

منيره طه
تهران ، دی 1332​
 

rezaafsharpoor

عضو جدید
کاربر ممتاز
واقعا نمی دونم چجوری ازتون تشکر کنم...شما دوباره یاد مصدق رو زنده کردی...یادمه توی تاپیکی که گفته بود به کدام ایرانی تاریخ افتخار می کنید خیلی ها من جمله خودم گفتن مصدق بزرگ...ممنونم ازتون دوست خوبم
 

salizadeniri

عضو جدید
کاربر ممتاز
در مورد آوردن پزشک از خارج هم سخت مخالفت کرد و گفت : "لعنت خدا بر من و هر کس دیگر که در این زمان، خرج چندین خانوار این ملت فقیر را صرف آوردن دکتر از خارج کند..."
خدا رحمتت کنه مرد چقدر ادم بودی تو چیزی که تو این دوره زمونه کم پیدا میشه:cry:
 

Metal Guard

عضو جدید
کاربر ممتاز
مصدق در زمان خودش و فقط در زمان خودش انسان بزرگی بود و ای کاش ای کاش می تونست از نهضت ملی نفت به درستی محافظت کنه...
من مصدق رو در حدی نمی بینم که اسطوره و قهرمان باشه دلایل زیاده ولی یک دلیل عینی اینکه...


چطور می تونیم کسی رو که تا کمر خم شده و بوسه به دست ملکه زده رو در کنار افرادی مبارز حتی در حد هاشمی رفسنجانی و سایر مبارزین انقلاب اسلامی بذاریم؟!

یا مثلا" فیلم دادگاه مصدق!
اگر ببینید حسی جز تاسف بهتون دست نمیده وقتی کارهای مصدق رو می بینید وقتی خودش رو به غش میزنه و تو سر خودش میزنه و کارهای عجیب و غریب می کنه!




اما از اشتباهات فاحشش که نهضت ملی نفت رو که نتیجه ی مجاهدت و حمایت مذهبیون و مردم بود رو به شکست کشوند میشه به انحلال مجلس شورای ملی اشاره کرد که با این کار دست شاه رو تو برکناریش باز گذاشت یا منزوی کردن یاران نزدیک و وطن دوستش مثل مکی و .. از ترس رقیب شدن رفیق ! یا زندانی کردن فدائیان اسلام که با حذف جهان آرا مسیر نخست وزیری مصدق رو هموار کرده بودند و مسائلی که در واگذاری نفت به بیگانه های غیر انگلیسی شکل گرفت و دوری جستنش از علما و مراجع و توجه نکردنش به اخطارهای افشای کودتا و ... اشاره کرد !
 

Metal Guard

عضو جدید
کاربر ممتاز
این هم نمونه ای از وطن دوستی و ایران پرستی دکتر مصدق!
به نقل از تقریرات مصدق:
"متجاوز از یک سال در سوئیس بودم ...موقعی تصمیم گرفتم برای تصفیه کارهای خود به ایران بیایم و بعد از ایران بکلی ترک علاقه کنم..." (تقریرات ص51)
وی از کشور سوئیس در خواست تابعیت می کند، آنچنانکه روزنامه «کوریو، مورخ 18 ژانویه 1951» می نویسد: "دکتر مصدق از دولت سوئیس تقاضای پناهندگی و ترک تابعیت ایران را کرده است که به علت عدم پذیرش تابعیتش، مجبور به ترک سوئیس و مراجعت به ایران شده است."
این مطلب در اکثر روزنامه های کشور در 20 اردیبهشت 1331، زمانی که مصدق در اوج قدرت بود، ترجمه و به چاپ رسید.
 

#MaHDi#

عضو جدید
کاربر ممتاز
مصدق در زمان خودش و فقط در زمان خودش انسان بزرگی بود و ای کاش ای کاش می تونست از نهضت ملی نفت به درستی محافظت کنه...
من مصدق رو در حدی نمی بینم که اسطوره و قهرمان باشه دلایل زیاده ولی یک دلیل عینی اینکه...


چطور می تونیم کسی رو که تا کمر خم شده و بوسه به دست ملکه زده رو در کنار افرادی مبارز حتی در حد هاشمی رفسنجانی و سایر مبارزین انقلاب اسلامی بذاریم؟!

یا مثلا" فیلم دادگاه مصدق!
اگر ببینید حسی جز تاسف بهتون دست نمیده وقتی کارهای مصدق رو می بینید وقتی خودش رو به غش میزنه و تو سر خودش میزنه و کارهای عجیب و غریب می کنه!




اما از اشتباهات فاحشش که نهضت ملی نفت رو که نتیجه ی مجاهدت و حمایت مذهبیون و مردم بود رو به شکست کشوند میشه به انحلال مجلس شورای ملی اشاره کرد که با این کار دست شاه رو تو برکناریش باز گذاشت یا منزوی کردن یاران نزدیک و وطن دوستش مثل مکی و .. از ترس رقیب شدن رفیق ! یا زندانی کردن فدائیان اسلام که با حذف جهان آرا مسیر نخست وزیری مصدق رو هموار کرده بودند و مسائلی که در واگذاری نفت به بیگانه های غیر انگلیسی شکل گرفت و دوری جستنش از علما و مراجع و توجه نکردنش به اخطارهای افشای کودتا و ... اشاره کرد !

اگه دلیلاتو نمیگفتی سنگینتربود:surprised:
این زرنگی دکترو میرسونه که بایه بوسه و... راه رو واسه به هدف رساندن اهدافش که همانا سربلندی و پیشرفت ملت ایران بود هموارتر کنه;)
2 کی گفته نهضت ملی نفت نتیجه ی مجاهدت و حمایت مذهبیون بود؟:eek::eek:
 

mehdix622

عضو جدید
کاربر ممتاز
این هم نمونه ای از وطن دوستی و ایران پرستی دکتر مصدق!
به نقل از تقریرات مصدق:
"متجاوز از یک سال در سوئیس بودم ...موقعی تصمیم گرفتم برای تصفیه کارهای خود به ایران بیایم و بعد از ایران بکلی ترک علاقه کنم..." (تقریرات ص51)
وی از کشور سوئیس در خواست تابعیت می کند، آنچنانکه روزنامه «کوریو، مورخ 18 ژانویه 1951» می نویسد: "دکتر مصدق از دولت سوئیس تقاضای پناهندگی و ترک تابعیت ایران را کرده است که به علت عدم پذیرش تابعیتش، مجبور به ترک سوئیس و مراجعت به ایران شده است."
این مطلب در اکثر روزنامه های کشور در 20 اردیبهشت 1331، زمانی که مصدق در اوج قدرت بود، ترجمه و به چاپ رسید.
مهندس جان مصدق معصوم نبوده ها!!!!
نازه
اشتباهات ایت الله کاشانی هم دست کمی از مصدق نداشته تاریخ بدون تحریف این رو میگه
اون موقع حتی امام خمینی هم با سلطنت مخالفتی نداشت(اوایل قیام) برو متن کامل امام تو فسضه رو خرداد 42 بود فک کنم بخون میفهمی که درسته حرفم یا نه
متن رو بخونی میفهمی که امام نمیگه که شاه نباید باشه میگه شاه باید با فلان شرط باشه
از اون گذشته اون موقع اگر به مردم میگفتی شاه و سلطنت خوب نیست میگفتن محارب امام زمانی الان رو در نظر نگیر که افکار متفاوت و 180 درجه فرق دارن

در مورد آقای هاشمی هم که میبینیم چه طوری ازشون تشکز میشه بخاطر زحماتشون
آقای یزدی و دوستانش خوب دارند حمایت از تلاشهای 55 سالشئن میکنند
 

Metal Guard

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگه دلیلاتو نمیگفتی سنگینتربود:surprised:

این زرنگی دکترو میرسونه که بایه بوسه و... راه رو واسه به هدف رساندن اهدافش که همانا سربلندی و پیشرفت ملت ایران بود هموارتر کنه;)

2 کی گفته نهضت ملی نفت نتیجه ی مجاهدت و حمایت مذهبیون بود؟:eek::eek:

مصدق اگه زرنگ بود مجلس رو منحل نمی کرد تا دست شاه واسه عزلش باز بشه!
مصدق اگه زرنگ بود با آیت الله کاشانی فاصله ایجاد نمی کرد تا حمایت های مردمی دو شقه بشه ! ( نمی گم آیت الله کاشانی مقصر نبود ولی خود مصدق اندازه ی خودش اشتباه داشت.)
مصدق اگه زرنگ بود وقتی هواداراش واسه جلوگیری از کودتا ریختن تو خیابونا بهشون دستور نمی داد برگردن به خونه هاشون و اطمینان آرامش نمیداد! (با توجه به اخطارهای مختلف از جمله نامه ی 27مرداد آیت الله کاشانی که صراحتا" از کودتا خبر داد!)
مصدق اگه زرنگ بود از وزارت دفاعی که تحت نظر خودش بود علیهش کودتا نمی کردند!
حالا بوسیدن دست ملکه شده زرنگی؟!
اونم جلوی شاه جوانی که کمترین قدرت رو داشت؟!
دوست عزیز به خدا پدربزرگ من مصدقی بود و واسه حفظش از دست شعبونیا کتک خورده بود ولی سعی کن وقایع تاریخی رو دقیق بخونی...
خاطرات بقایی رو بخون... اظهارات مکی.
مصدق بعد از کودتا چی شد؟! چه کرد؟! وقتی مردم رو به خاک و خون می کشیدن یه بیانیه و اطلاعیه داد؟! این مردم دوستی کجا رفت؟!
 

Similar threads

بالا