یه سوال حیاتی!

mehrshad53

اخراجی موقت
نوبت همبستر شدن با هر كدام از آن زنها را كه مى‏خواهى به تاخير انداز و هر كدام را كه مى‏خواهى پيش خود جاى ده و بر تو باكى نيست كه هر كدام را كه ترك كرده‏اى [دوباره] طلب كنى اين نزديكتر است براى اينكه چشمانشان روشن گردد و دلتنگ نشوند و همگى‏شان به آنچه به آنان داده‏اى خشنود گردند و آنچه در دلهاى شماست‏خدا مى‏داند و خدا همواره داناى بردبار است (۵۱)
 
  • Like
واکنش ها: YuMi

mohamad javid

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگه ربطي به امتياز نداشت چرا اون بحثو كشيدي وسط؟!!

منم نگفتم چون با عقايد من متفاوته پس نادونه ، گفتم پستهارو خوندم و اين نتيجه رو گرفتم
خودم هم هر وقت كسي بتونه مجابم كنه كه عقيدم اشتباهه تغييرش ميدم
شرمنده داش من خواستم بگم يه كم فقط تند رفتي و گفتي يه سري نادون..همين;)

منم قبول دارم كه :

تعصب كوركورانه به هرچيزي باعث عقب افتادگي ميشه ... تعصب كوركورانه به ناموس و دين و هر چيز ديگه اي هم باعث عقب افتادگي ميشه


-----------------

موضوع تاپيك منحرف شد ! :redface:
نه اتفاقاً جالب شد ومنحرف هم نشد:smile:
 

hami_sani

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کسی هم که تعصب داشته باشه فاصله چندانی تا جهل نداره:)
ادب هم کلا چیز بدی نیست و مسلما ربطی هم به داشتن یا نداشتن تعصب نداره:razz:
حرفت خیلی خنده داره

هرکس به مساله ای اشراف پیدا کنه نسبت به اون متعصب میشه .اگه نشه باید به سلامت روانش شک کرد
مپله اینه که یه ریاضیدان به یه فرمول دست پیدا کنه و همه اونو تایید کنن بعدش هیچ تعصبی روش نداشته باشه مثلا شما بری و بجای x بزاری 2x+y-5z
حالا خودت بگو نادون تویی یا ریاضیدان


؟؟
خوب تابلوئه تویی دیگه
 

.MosTaFa.

کارشناس تالار مهندسی صنایع
کاربر ممتاز
میدونیم که در زمان مثلا حضرت محمد، بودن ادمهایی که با سواد و معروف بودن و به ایشون ایمان نیاوردن.
توی کتابها برای ما مینوشتن که اینها چونکه پیامبر و دین و خدا به ضررشون بوده و نمیتونستن که دیگه مردم را چپاول کنن،مخالفت میکردن. ولی این حرف فوق مسخرست!!!!!!!!!!
چرا؟
چون:
1-اگه یه آدم فرصت طلب سود جو و قالتاق مطمئن بشه که مثلا فلانی پیامبره و معجزه ای ازش ببینه که باعث یقینش بشه،از ترس منفعت خودش در اون دنیا مطمئنا نمیتونه که بهش ایمان نیاره و بد بودن و فرصت طلب بودن اتفاق بیشتر ادم را به سمت بهشت و ترس از جهنم سوق میده.
2-اگه این افراد نتونستن به معجزه ایشون اعتقاد پیدا کنن خب یعنی که اینکار نتونسته اونها رو متقاعد کنه که طرف از جانب خداست و خب اینجا مشکل از معجزه و یا مجری اونه!!!!!!!
مثلا بنده قران را خوندم و اصلا اعجازی درش ندیدم ولی اگه همین الان که من اینجا نشستم یه خودکار که روی میز منه یه دفعه بپره توی هوا،من ایمان میارم!!!!!!!!!!!!!!!!!!

واقعا؟؟؟؟؟؟
ای ول بابا
این که کار سختی نیست
برو به مرتاض های هندی ایمان بیار کارای خیلی سخت تر از این رو انجام میدن
 

YuMi

اخراجی موقت
مطمئنا دلیل ازدواجها هوس نبوده
مسائلی مثل برقراری ارتباط با قبائل همسایه ودعوت به دین بوده
:D
الانم مثلا احمدی نژاد برای رابطه با بولیوی باید بره دختر مورالز رو بگیره؟
چاوز مثلا بیاد دختر رفسنجانی رو بگیره:surprised:

چرچیل میگه سخت ترین کار دنیه قانع کردن یک احمقه مثل تو

چرچیل نگفته داشتن ادب خوب هست؟
 

siminzare

عضو جدید
کاربر ممتاز
حرفت خیلی خنده داره

هرکس به مساله ای اشراف پیدا کنه نسبت به اون متعصب میشه .اگه نشه باید به سلامت روانش شک کرد
مپله اینه که یه ریاضیدان به یه فرمول دست پیدا کنه و همه اونو تایید کنن بعدش هیچ تعصبی روش نداشته باشه مثلا شما بری و بجای x بزاری 2x+y-5z
حالا خودت بگو نادون تویی یا ریاضیدان


؟؟
خوب تابلوئه تویی دیگه

ببین دوست عزیز دانایی و ایمان داشتن دو چیز متفاوت هستند!

نا اگاهی و نادانی و حماقت با شک کردن متفاوت هستند!

اگر من شک کنم دلیل نادان بودم نیست! نشاندهنده فکر کردن من هست.

دانا بودن به چیزی با ایمان داشتن به اون چیز فرق میکنه!

یه وقتی چیزی رو اثبات میکنه! مثل گرد بودن زمین!

خوب مخالفت با این مساله حماقت هست!

یه وقتی میگی مثلاً پیامبر معصوم بود! حرفت اینجا سندی نداره و من میتونم مستند ردش کنم!

میتونم بحثی مثل شفاعت رو رد کنم! (مستند)


در شک کردن اندیشه وجود داره و در تعصب جمود و در دانش خرد و در لجاجت حماقت!

همه این شاخه ها با هم متفاوتند!
 
  • Like
واکنش ها: YuMi

ITDeveloper

عضو جدید
کاربر ممتاز
با سلام به همگی
از کجا به کجا رسیدید
اولا که در جواب کسی که این تاپیک رو ایجاد کرده بگویم
اگر برای من ثابت کردی که خدا وجود ندارد حرفت را قبول می کنم ولی اگر نتونسی قبول کن؟
و اما اعجاز های قران فقط دقت کنید که این آیه ها رو خودم وقتی داشتم قران می خوندم در اوردم و کار تحقیقی انچنانی انجام نشد

1.همان طور که همه می دانیم خدا در قران فرموده ما همه را دوباره بر میگردانیم و حتی سر انگشتانشان را
2.در آیه ای از قران فرمود که که ای پیامبر از تو در مورد شراب می پرسند بگو که در آن فایده هایی است ولی ضرر آن بیشتر می باشد
این دو آیه نقل به مضمون بود

3.سوره فاطر آیه 9و11و12و13
4.سوره لقمان آیه 10و29
5.سوره نمل آیه 88
6.سوره نور آیه 44و45
7.سوره هود آیه 7 سوره ی فصلت آیه 9
(این دوتا رو دقت کنید بعد 1400 سال دانشمندان به این نتیجه رسیدند که طول عمر دنیا 3 برابر طول عمر کره ی زمین است)
8.سوره روم آیه های 20 الی 25
9.سوره علق آیه 2
با زم می گم فقط در حد خوندن خودم بود که نه سر رشته ای از عربی دارم و نه از اصول قرآنی
امیدوارم ما رو به فکر وادار کنه
 

.MosTaFa.

کارشناس تالار مهندسی صنایع
کاربر ممتاز
با سلام به همگی
از کجا به کجا رسیدید
اولا که در جواب کسی که این تاپیک رو ایجاد کرده بگویم
اگر برای من ثابت کردی که خدا وجود ندارد حرفت را قبول می کنم ولی اگر نتونسی قبول کن؟
و اما اعجاز های قران فقط دقت کنید که این آیه ها رو خودم وقتی داشتم قران می خوندم در اوردم و کار تحقیقی انچنانی انجام نشد

1.همان طور که همه می دانیم خدا در قران فرموده ما همه را دوباره بر میگردانیم و حتی سر انگشتانشان را
2.در آیه ای از قران فرمود که که ای پیامبر از تو در مورد شراب می پرسند بگو که در آن فایده هایی است ولی ضرر آن بیشتر می باشد
این دو آیه نقل به مضمون بود

3.سوره فاطر آیه 9و11و12و13
4.سوره لقمان آیه 10و29
5.سوره نمل آیه 88
6.سوره نور آیه 44و45
7.سوره هود آیه 7 سوره ی فصلت آیه 9
(این دوتا رو دقت کنید بعد 1400 سال دانشمندان به این نتیجه رسیدند که طول عمر دنیا 3 برابر طول عمر کره ی زمین است)
8.سوره روم آیه های 20 الی 25
9.سوره علق آیه 2
با زم می گم فقط در حد خوندن خودم بود که نه سر رشته ای از عربی دارم و نه از اصول قرآنی
امیدوارم ما رو به فکر وادار کنه


می دونید سوره حدید به معنی آهن چندمین سوره قرآنه؟
و می دونید عدد جرمی آهن چنده؟

متاسفم که باید برای اثبات قرآن از این اعجاز ها استفاده کنم چرا که در عبارات قرآن حقایقی هست که این ها در مقابلش بسیار ناچیزند ولیکن در جواب این جماعت کار دیگه ای نمیشه کرد و البته آب در هاون کوبیدنه چرا که بحث ها ابدا با منطق پیش نمیره
 

student64

عضو جدید
میدونیم که در زمان مثلا حضرت محمد، بودن ادمهایی که با سواد و معروف بودن و به ایشون ایمان نیاوردن.
توی کتابها برای ما مینوشتن که اینها چونکه پیامبر و دین و خدا به ضررشون بوده و نمیتونستن که دیگه مردم را چپاول کنن،مخالفت میکردن. ولی این حرف فوق مسخرست!!!!!!!!!!
چرا؟
چون:
1-اگه یه آدم فرصت طلب سود جو و قالتاق مطمئن بشه که مثلا فلانی پیامبره و معجزه ای ازش ببینه که باعث یقینش بشه،از ترس منفعت خودش در اون دنیا مطمئنا نمیتونه که بهش ایمان نیاره و بد بودن و فرصت طلب بودن اتفاق بیشتر ادم را به سمت بهشت و ترس از جهنم سوق میده.
2-اگه این افراد نتونستن به معجزه ایشون اعتقاد پیدا کنن خب یعنی که اینکار نتونسته اونها رو متقاعد کنه که طرف از جانب خداست و خب اینجا مشکل از معجزه و یا مجری اونه!!!!!!!
مثلا بنده قران را خوندم و اصلا اعجازی درش ندیدم ولی اگه همین الان که من اینجا نشستم یه خودکار که روی میز منه یه دفعه بپره توی هوا،من ایمان میارم!!!!!!!!!!!!!!!!!!
دوست خوب اگه واقعا دنبال جواب سوالت هستی(تاکید می کنم اگه واقعا دنبالشی)بهتره سوالت رو از مفسر های قرآن بپرسی جای بسی تعجبه که می گی قرآن اعجاز نداره
علامه طباطبایی که صاحب تفسیر مفصل المیزانه میگه تفسیر های قران باید هر سال update بشن.حالا من نمی دونم شما چند صد بار قرآن رو زیر و رو کردی که میگی اعجازی در اون ندیدی
چند نمونه جزئی از اعجاز های قران:
اعجازهای علمی قرآن

قرآن، معجزه ی پیامبر اسلام است. قرآن کتابی است که از طرف خداوند بر بندگانش نازل شده است. این کتاب سرشار از مفاهیم علمی است و هر چه علم به جلوتر می رود رازهای قرآن آشکار می شود.

فاصله ستارگان
فَلا اُقْسِمُ بِمَوَاقِع النُّجُومِ – وَ إنَّهُ لَقَسَمٌ لَّوْ تَعْلَمُونَ عَظِیمٌ – إنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ​
واقعه: ۷۵-۷۷​
” به فواصل ستارگان سوگند یاد می کنم – سوگندی ه وقتی فواصل را دانستید سوگند بسیار بسیار بزرگی خواهد بود – که این قرآن، قرآن پرباری است “​
نکات آیات:​

  1. فواصل میان ستارگان سرسام آور است
  2. روزی انسان فواصل ستارگان را اندازه خواهد گرفت و آنها را خواهد دانست
۱٫ فواصل میان ستارگان سرسام آور است:
در زمان حضرت محمد (ص) انسان می دانسته که ستارگان خیلی از ما دور هستند. ولی اینکه فاصله آنها بسیار بسیار زیاد است طبعا کسی چیزی نمی دانسته است.
فاصله خورشـید تا نزدیکترین ستاره تقـریباً ۴ سال و ۴ ماه نوری است. یعنی نور که ۳۰۰۰۰۰ کیلو متر در ثانیه میرود، ۴ سال و۴ ماه طول میکشد تا بهآن ستاره برسد.
سیروس کـه یکـی ازنزدیکترین ستاره ها به خورشید است ۸،۷ سال نوری دور است. نوری کهما از آن می بینیم تقریباً ۹ سال پیش آن ستاره را ترک کرده است.
مواقع نجوم بمعنی فاصله ستاره ها نسبت به همدیگر نیز هست. چنانکه در تصویر میبینیم ما آنها را نزدیک بهم می بینیم، در حالیکه اینطور نیستند. بلکه فاصله های سرسام آوری از هم دارند.
۲ــ روزی انسان فواصل ستارگان را اندازه خواهد گرفت و آنها را خواهد دانست:
فعلاً انسان فواصل ستارگان رااندازه گیری می کند و آنها را می داند.
آفرینش منظومه شمسی
أأنتُمْ أشَدَّ خَلْقاً أم السَّمَاء بَنَاهَا – رَفَعَ سَمْکهَا فَسَوَّاهَا – وأغْطَشَ لَیْلَهَا وَ أخْرَجَ ضُحَاهَا​
نازعات: ۲۷-۲۹​
بَدیعُ السَّمواتِ وَ الاَرضِ​
انعام ۱۰۱​
«آیا آفرینش شما مشکل تر است یا منظومه شمسی؟ جوانب آن را بهم آورده غلظت آنرا بالا برد و آنرا ساخت ـــ و شب و روز را برای آن درست کرد»! « زمین و سیارات را نوآوری نمود».
نکته: (واژه «سَـمْـک» به معنی: غـلظت و تراکم و کـلـفــتیِ بهـم برآمده است. یعنی جمع و جور و کلفـت و متراکم شده. و واژه «رَفع» در آیه نیز به معنی: “بالا بردن وافزایش دادن” است که از معانی آن است).

نکات آیات:

  1. بالا بردن غلظت منظومه شمسی و درست کردن آن.
  2. مرده بودن و دوباره پا گرفتن منظومه شمسی.
  3. درست کردن شب و روز برای منظومه شمسی.
۱- بالا بردن غلظت منظومه شمسی و درست کردن آن:
مـنـظـومـه شمسی ما که حدوداً ۵ میلیارد سال عمر دارد در ابـتدا ابر بوده که شامل دود و گاز و خاکستر و غبار و برخی عناصر بوده، و در فضای منظومه شمسی پراکنده بوده است. بعد بادی که ظاهراً مـوج ناشی از انـفـجار سـتـاره ای بـوده ابعاد و جوانب آن را بهم آورده و مـنـظـومـه شـمـسی بصورت یک دیسک در آمده بوده که بدور خود می چرخیده است. بعد در قـسـمـت مرکزی آن ابر که کلفـت تر بوده، نـیروی جاذبه مـواد بیشتری را جـذب نـمـوده و در آن ناحیه متراکم گرمای لازم برای ایجاد واکنشهای هسته ای فراهم گشته و خـورشـیـد شکـل گرفـتـه است. و در
اطراف آن حـلـقـه هـای دیگری از گاز و غـیره به چرخش در آمده که رفـته رفـته به کره های بزرگتری تبدیل شده اند که همان سیارات فعلی منظومه شمسی باشند. (در رابطه با پیدایش منظومه شمسی چندین نظریه وجود دارد و ما طبعاً آنکه با آیات قرآن می خواند را می گیریم).
در سوره انبیاء آیه ۵۶ می خوانیم: «رَبُّـکُـمْ رَبُّ السَّـمـواتِ وَ الْاَرْضِ الـَّـذی فـَطـَرهُـنَّ = آفریدگار شـما آفریدگار سیارات و زمین است که آنها را از درون (از مرکز) درست کرد»! « فـطـر» از جمله به معنی: “از درون و مرکزیت خود برآمدن، شکل گرفـتن، و درست شدن” است. هر کره ای نیز وقتی می خواهد درست بشود، در ابتدا در مرکز آن نیروی جاذبه آغاز به جذب مواد بدور خود می کند و رفته رفته بزرگ و بزرگ تر مـی شود و به این شکـل کره شکل می گیرد.
۲ــ مرده بودن و پا گرفتن منظومه شمسی:​
کسانی که به خدا معتقد نبوده و نیستند از جمله می گفـته اند و می گویند که: وقـتی مـا می میرویم دیگر زنده نمی شویم. خدا زنده نمودن موارد گوناگونی را در قرآن برای آنها مـثال زده است. در ایـنجا زنده نـمـودن مـنظـومه شمسی را مثال زده و گـفـته: آیا آفـرینش شما مشکـل تر است یا منظومه شمسی؟ این به این معنی است که مـنـظـومـه شمسی مردهبوده و دوباره به حیات و زندگی برگردانده شده است.
و در آیه ۱۰۱ سوره انعام نیز گفته که خدا بدیع زمین و سیارات است. بدیع بمعنی: نوساز، نوآور، نوین پرداز و مواردی از این قبیل است (هم خانواده واژه «ابداع» است). و این موضوع از جنبه ضمنی و تلویحی به این معنی است که زمین و سیارات پیش از این چیزِ دیگری بوده اند و وضعیت فعلی آنها، شکل نوآوری شده آنست.
مـنـظـومـه شمسی در واقـع در اصـل جـرم و انرژی مربوط به لاشه یک ستاره بسیار بزرگ غول آسائی بوده که مرده و لاشه آن بصورت ابر در فضای مـنظومه شمسی پراکنده شده بوده است. و منظومه شمسی فعلی نوآوری آن است.
۳ـــ درست کردن شب و روز برای منظومه شمسی:​
منظور از شب و روز درست کردن برای منظومه شمسی شب و روز درست کردن برای سیارات آنست. و شب و روز در سیارات ناشی از گردش آنها بدور خود ووضعیت محور آن نسبت به خورشید است. وقتی محور سیاره به موازات خورشید قرار می گیرد با چرخش سیاره بدور خود باعث ایجاد شب و روز می شود. ولی در صورتی که محور زمین یا هر سیاره دیگری عمود بر خورشید قرار می گرفت شب و روز ایجاد نمی شد هر چند سیاره بدور خود نیز می چـرخید. مثلاً اگر قطب شمال زمین رو به خورشید می بود قطب شمال همیشه روز می بود و قطب جنوب همیشه شب، هر چند زمـیـن بدور خود نیز می چرخید.
مطرح کردنِ “درسـت کـردن” شب و روز برای منظومه شمسی برای استدلال به حساب و کتاب داشتن و برنامه ریزی شده بودنِ ایجاد “شب و روز” در آنست. و این چیزی است که با عـلـم نجوم عـصر محمد کـه در آن زمین مرکز عالم بود و خورشید بـدورآن می چرخید نمی خواند. چون در صورت گردش خورشید بدور زمین ایجاد شب و روز امری طبیعی می نمود، ولی در صورت گردش زمین بدور خود و بدور خورشید است که در صورت قرار نگرفـتن درست محور زمین و سیارات نسبت به خورشید شب و روز در آنها ایجاد نخواهد شد.

فاصله گرفتن سیارات و زمین از همدیگر
اَوَلم یَرَ الَّذینَ کَفرَوُا اَنَّ السَّمواتِ وَ الارضَ کانَتا رَتقاً فَفَتَقناهُما​
انبیاء ۳۰​
اَللهُ الَّذی رَفَعَ السَّمواتِ بِغَیرِ عَمَدٍ تَرَونَها​
رعد ۲​
وَ السَّماءَ رَفَعَها وَ وَضَعَ المیزانَ​
رحمن ۷​
«آیا کسانیکه بخدا ایمان ندارند نمی توانند ببینند کـه زمین و سیارات منظومهشمسی در آغاز “بهم چسبیده” بـودند بعد آنها را با نیرو از هم باز کردیم»؟​
«خدا آنست که سیارات منظومه شمسی را با ستونهائی که آنها را نمی بینید بلند کرد».
«و سیارات منظومه شمسی را بلند کرد و در آن ( در منظومه شمسی) تعادل ایجاد نمود».​
نکات آیات:

  1. زمین و سیارات در ابتدا به هم متصل بوده اند، بعد از هم باز کرده شده و بلند کرده شده اند.
  2. میان سیارات ستونهای نامرئی وجود دارد.
  3. میانسیارات تعادل وجود داد.
۱ـــ زمین و سیارات در ابتدا به هم متصل بوده اند و بعد از هم باز کرده شده و بلند کرده شده اند:
چنانکه پیش از این آمد خورشید و سایر سیارات منظومه شمسی در ابتدا در کـنـار هـم شکـل گرفته بوده اند و بعدها از هم فاصله گرفته اند. علت اینکه قرآن دور شدن آنها را “بلند کردنِ”آنها توصیف نموده این است که بالای ما قـرار دارنـد و دور شـدن آنها نسبت به ما حالتِ “بلند شدن و بالا رفـتنِ آنها” دارد.
۲ـــ میان سیارات ستونهای نامرئی وجود دارد:
سیارات منظومه شمسی با نیروی جاذبه که انسان آنرا بصورت ستونهای از موج تصور می کند و به شکـل سـتـون آنـرا رسم می کند با هم نگـهـداشته شده اند.​
۳ـــ میان سیارات تعادل وجود دارد:​
عـلـتِ کشیده نشدن سیارات بطرف همدیگر و یا هل ندادنهمدیگر وجود نیروی جذب و دفع متعادل میان آنها است. مثلاً خورشید زمین را بـطرف خود می کشد و زمین در حرکت خود دور خورشید که رو به دور شدن از از خورشـیـد است خود را از خورشید دفع می کند (که به آن نیروی گریز از مرکز گفته می شود). نیروی کشش خورشید و دفع زمین به یک اندازه است، به این خاطر نه خورشید می تواند زمین را بطرف خود بکشد و نه زمین از مدار خود دور خورشید خارج شده و به بیرون از منظومه شمسی برود. از آنجا که زمین در مداری شبه بیضی دور خورشید می گردد هنگامی که به خورشید نزدیک می شود سرعت آن بیشتر می شود، در نتیجه نیروی دفع (نیروی گریز از مرکز) آن نیز بیشتر می شود که برابر می شود با نیروی جاذبه بیشتر شده خورشید، و هنگامیکه از خورشید دور می شود و نیروی جاذبه خورشید کمتر می شود سرعت حرکت آن نیز کمتر می شود، و به این شکل همیشه نیروی جذب و دفع (نیروی گریز از مرکز) برابر است. این وضع در رابطه با همه اجرامی که در مرکز هستند و اجرامی که در مداری دور آنها می گردند صادق است، مانند زمین و ماه.




 

student64

عضو جدید
وجود ۱۱ سیاره
قالَ یُوسِفُ لابیهِ یا اَبَتِ إنّی رَایتُ أحَدَ عَشَرَ کُوکَباً وَ الشَّمسِ وَ القَمَرَ رَأیتهُم لی ساجدینَ​
« یوسف به پدر خود گفت: پدرم! من یازده سیاره دیدم و خورشید و مـاه را دیدم که برای من سجده می کرده اند».​
یوسف ۴​
نکـتـه آیـه:​

  1. یوسف ۱۱ سیاره دیده است:
“خورشید” و “ماه” که یوسف در خواب دیده پدر و مادر وی (کـه مادر وی در واقع خالـه وی بوده) می باشد. و ۱۱ سیاره ۱۱ برادر وی می باشد، ولی دیدن ۱۱ سیاره الـزاماً به این معنی است کـه یازده سیاره برای دیده شدن می بایست وجود داشـته باشد.
در زمانی که یوسف این خواب را دیـده (یعـنی ۲۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح)، تا زمان محمد و همینطور تا پیش از اختراع تلسکوپ، انسان فـقـط سیاراتی را که بچشم می دید می شناخت. یعنی عـطارد، زهره، مریخ و مشتری.
هـفتمین سیاره (اورانوس) در سال ۱۷۸۱ کشف شد ــــ نپتون (هشتمین سیاره) در سال ۱۸۴۶ ـــ و پلوتون (نهمین سیاره) در سال ۱۹۳۰٫ مجموع سیارات منظومه شمسی که فعلاً انسان آنهارا می شناسد ۹ تا است.
در سال ۱۹۹۲ انـسـان یـک سـیاره یخی کوچکی را در خارج از حومه پلوتون کشف کرد. و از آن پس ۱۵ سیاره کوچک دیگر را در همان نواحی پیدا کرده، ولی فعلاً مشغـول بررسی آنهاست که آیا سیاره هستند یا سیارک و یا چیز دیگری.
در سال ۲۰۰۳ سیاره دیگری کشف شد که بعدها بعنوان دهمین سیاره شناخته شد. جرم آن حداقل به اندازه پلوتون است و فاصله آن از خورشید بیش از دو برابر فاصله پلوتون از خورشید است.

خورشید
وَ الشَّمْس وَ ضُحَاهَا – وَ الْقَّمَرِ إذا تَلَاها – وَ النَّهَارِ إذا جَلاهَا – وَ اللیْل إذا یَغْشَاهَا​
شمس ۱-۴​
« سوگند به خورشید و پرتو آن ــ و به ماه وقتیکه آنرا بازتاب می دهد ــ و به روز وقتیکه آنرا متجلی می کند ــ و به شبوقتیکه آنرا می پوشاند»
نکته آیات:​
روز پرتو خورشید را متجلی می کند و شب آنرا می پوشاند:​
تصویری که می بینیم تصویر کره زمین است که از فضا گرفته شده است. چنانکه می بینیم فضا در اصل سیاه و تاریک است، هر چند نور و پرتو خورشید در فضا وجود دارداما متجلی نیست، ولی آن بخشی از زمین که روبروی خورشید قرار دارد و روز نامیده می شود آن را متجلی می کند. که ارتفاع آن حدوداً ۱۰۰ کیلومتر از جـو است. و با چرخش زمین و رفتن روز بجای شب، شب آن بخش متجلی پرتو خورشید را می پوشاند.



حرکت خورشید
وَ الشَّمسٌ تَجرى لِمُستَقَرٍّلَها​
یس ۳۸​
«و خورشید در قرارگاه خود در حرکت است»!​
نکـتـه آیـه:
خورشید در قرار گاه خود در حرکت است:
واژه « مُـسـتـقـر» به معنی: جای ثابت و مشخصی است که شئ یا فـرد در آن است ضمن اینکه به اینطرف و آنطرف نیز رفت و آمد می کند. خورشید همانطور که آیه توصیف می کند در «مستقـر» خود در حرکت است.
«مستقـر» آن مـرکـز مـنـظـومـه شمسی است که جای ثابت و مشخص آن است. و حرکت آن از جمله حرکت آن بدور خود است که هر۲۷ تا ۲۸ روز یک دور است و حرکت دیگر آن حرکت در مداری در کهکشان راهشیری اسـت که با سرعـت ۹۰۰۰۰۰ کـیلومـتر در ساعت در آن در حرکت است و ۲۲۵ یا ۲۵۰ میلیون سال طول می دهد تا آن را طی کند و کل منظومه شمسی را نیز با خود دارد. بنابر محاسباتی که فعلاً وجود دارد خورشید تا کنون ۱۸ دور در مدار خود دور زده است.
(بنابر عـلم نجوم عصر پیامبر: زمین مرکز جهان بود و خورشید و سیارات بدور آن می چرخیدند. این تئوری تا سال ۱۵۴۳ بقوت خود باقی بود. ولی قـرآن خورشید را در«مستقـر» خود (که مرکز منظومه شمسی باشد) در حرکت بیان کرده است).

ماه و خورشید در تناسب می باشند
اَلشَّمسُ وَ القَمرٌ بِحُسبانِ​
رحمن ۵​
« خورشید و ماه در تناسب هستند».​
چه تناسبی میان ماه و خورشید وجود دارد؟
قطر خورشید ۱۴۰۰۰۰۰ کیلومتراست قطر ماه ۳۵۰۰ کیلومتر. فاصله خورشید تا زمین ۱۵۰۰۰۰۰۰۰ کیلومتر است. و یکی از فاصله های متوسط ماه تا زمین ۳۷۵۰۰۰ کیلومتر است.
تناسبی که مـیان آنها وجـود دارد این است که: قطر خورشید ۴۰۰ بار از قطر ماه بزرگ تر است و ۴۰۰ بار نیز از ماه دورتر است! به این خاطر تقـریباً به یک اندازه به نظر می آیند و در خسوف کاملتقـریباً بر هم منطبق می شوند.

نور خورشید نور اصلی و نور ماه نور بازتابی است
هُوَ الَّذى جَعَلَ الشَّمسَ ضِیاءً وَ القَمَرَ نُوراً​
یونس ۵​
«اوست که خورشید را نور اصلی و ماه را نور بازتابی قرار داد».
«ضیاء و ضوء» درخشش و تابشی است که از خود شئ ساطع می شود، مانند تابش و درخشش چراغ و شمع. و «نور» روشـنـائی و تابـشی است که از خـود شئ ساطع نمی شود بلکه بازتاب تابش ضیاء است. و اینکه آیه می گوید: خـورشـیـد «ضیاء» است و ماه «نور»، به این معنی است که تابش خورشید از خود آن است ولی تابـش ماه از خـود آن نیست بـلـکه بازتاب تابش خورشید است.(این موضوع در سوره نوح و به نقـل از حضرت نوح آمـده. یعـنی وی چند هـزار سال پـیش از میلاد حضرت مسیح به مـردم گـفـتـه بـوده که: تـابـش خـورشید از خود آن و تابش ماه بازتاب تابش خورشید است. ولی مردم طـبـق معـمـول بوی می خندیده اند).

خشکی ها از هم دور شده
وَ الارضَ مَدَدناها​
حجر ۱۹​
«و خشکی ها را دور بردیم».​
خشکیهای زمین پس از شقه شقه شدن رفته رفته از هم دور شده اند. در ابـتـدا انـسـان مـتـوجه انطباق خشکیها به هم شد و پس از بررسیآن نتایج زیر بدست آمد:
ـــــ سـنگـهای نواحی غربی اروپا و آفریقا با سنگهای نواحی شرقی آمریکا هم عمر و هم نوع بودند. و نـتـیجه این می شود که این دو نقـطه زمانی پیش
هم بوده اند.
ـــــ مواد و عـناصری که در حفاری در نقطه ای در غرب قاره آفریقا پیدا و بررسی شـد، بامواد و عناصری که در نـقطه معادل آن در شرق قاره آمـریکا پیدا شد یکسان بود. و نتیجه این می شود که این دو نـقـطـه زمـانی در یک جـا و کـنار هم بوده اند.
ـــــ باتصویر بـرداری نمـودن از اعـماق اقـیـانـوس اطـلـس یک خط سراسری در وسط اقیانوس کشف شـد که مـواد مـذاب درون زمین را بیرون میریزد و اقیانوس را به دو قسمت تقسیم میکند و طرفـین خود را از هم دور می کند.

از زمین کم می شود
اَوَلم یَرّوا أنًّا نأتِىَ الارضَ نَنقُصُها من أطرافِها​
رعد ۴۱​
«آیا نمی بینند ما رفته رفته از زمین از اطراف آن کم می کنیم»؟​
نکـتـه آیـه:
از زمین از اطراف آن رفته رفته کم می شود:
زمین در واقع چنان که قــرآن مـطـرح کرده پـیـوسـتـه در حال کم و کاسته شدن است. پیوسته گاز و گرما و انرژی از جو زمین خارج می شود و به فضا می رود، و رفته رفته از حجم و انـدازه
آنکاسته میشـود. طوریکه تخـمین زده می شود، زمین در آغاز پیدایش خود حجمی تقـریباً ۲۰۰۰ بار بزرگ تر از حجم کنونی خود داشته است.
از آنجا که از خورشید پیوسته کم میشود از زمین نیز پیوسته کم می شود تا تعادل میان جاذبه و دافعه میان خورشید و زمین ثابت بماند. در زمان پیامبر کسانی بوده اند که می گفته اند: جهان از ازل هـمینطور بوده و همینطور نیز خواهد ماند، و آغاز و خالـقی ندارد. آیه کم و کاسته شدن از زمین را برای آنها دلـیـل می آورد که “از ازل اینطور نبوده و اینطور نیز نخواهد ماند”. به این معنی کـه: “در صـورت از ازل بودن همه چیز،از آنجا که از زمین رفـته رفته کم و کاسته می شود، منطقـاً زمین نمی بایست و نمی تواند از ازل بوده باشد ولی هنوز تمام نشده باشد”.

پایین ترین سطح خشکی زمین
« رومیان در پائین ترین سطح زمین شکست خوردند ولی پس از شکست خود پیروز خواهند شد. در فاصله بین سه تا نه سال آینده. روند تحولات، پیش از آن و پس از آن همه برای خدا است. و آنروزها مؤمنین نیز با کمک سربزنگاهی خداخوشحال خواهند شد»!
نکات آیات:۱ـــ محل شکست خوردن رومیان پائین ترین سطح زمین است. ۲ـــ رومیان در فاصله میان سه تا نه سال پس از شکست خود از ایرانیان بر آنها پیروز خواهند شد. ۳ـ در روزهای پیروزی رومیان پیروان محمد نیز با کمک سر بزنگاهی خدا خوشحالخواهند شد.
۱ـــ محل شکست خوردن رومیان پائین ترین سطح زمین است:
محل جنگ مورد نظر آیه که در سال ۶۱۹ میلادی میان ایرانیان و رومـیـانرخ داده و منجر به شکست رومیان شـده در منطقه اَغوار دریای مرده در فلسطین قرار دارد. آن نقطه دقیقاً پائین ترین نقطه سطح خشکی زمین است و ۳۹۲ متر از سطح دریا پائین تر است. این اندازه گیری البته با امکانات ماهواره ای صورت گرفته و از دانش قرن بیستم بشر است.
۲ـــ رومیان در فاصله میان سه تا نه سال پس از شکست خود از ایرانیان بر آنها پیروز خواهند شد:
در سال ۶۲۶ میلادی یعنی ۷ سال بعد، جنگ دیگری میان ایرانیان و رومیان در گرفته بوده که در آن رومی ها پیروز شده اند. اگـر چـنـین جنگ مجددی میان رومیان و ایرانیان رخ نمی داد یا نتیجه آن چنانکه آیه پیش بینی کرده بود نمی شد، همه دین محمد می سوخت.روشن است که کـسـیکه دیـنی را از خود در می آورد هـیچگاه چنین چیزی راجع به آینده نمی گوید، که در صورت درست درنیامدن همه دین وی بسوزد. و تنها خداوند می تواند این حرفها را بزند.
۳ـ در روزهای پیروزی رومیان پیروان محمد نیز با کمک سربزنگاهی خدا خوشحال خواهند شد:
دقیقاً در همان سال و همان روزهای پیروزی رومیان بر ایرانیان میان مسلمانان و دشـمـنان آنها نـیـز نبرد مـعـروف به «بَـدر» در می گیرد و در آن نبرد نابرابر بکمک سربزنگاهیخدا مسلمانان پیروز و خوشحال می شوند. (نصر به معنی: کمک سرِ بزنگاهی است. یعنی: مسلمانان در آستانه شکست خوردن بوده اند و خداوند آنها را کمک کرده و پیروز نموده است).
اگر در تاریخ مشخص شـده مزبور (یعنی در فـاصله سـه تـا نه سـال پس از شکست رومیان از ایرانیان) میان مسلمانان و دشمنان آنها نبردی صورت نمی گرفت و یا نتیجه آن چنانکه قـرآن پـیـش بـیـنی کرده بـود نمی شـد دیـن محـمد می سوخت. روشن است که وقتی کسی دینی را از خود مـی سـازد هـیـچـگـاه هـمه دار و ندار خود را در گرو یک چنین پـیـش بینی اینمی گذارد. و روشن است که چنین پیش گوئیهائی فـقـط کار خداوند می تواند باشد.
میزان آب و خشکی زمین
واژه «بَـحْـر» به معنی دریا ۴۱ بار در قـرآن بکار رفـته و واژه «بَـرّ» به معنی خشکی ۱۲ بار. «۱۲» بـار ۲۹ درصـد «۴۱» بار است. خشکی سـطح زمـیـن نیز ۲۹ درصد است و ۷۱ درصدبـقـیه آن آب است.


اینها فقط تنی چند از اعجاز های علمی قرآن بود، که من از ذکر همه ی آنها منصرف شدم.
با توجه به چنین اعجاز های علمی، هیچ عقل سلیمی نمی تواند باور کند که این کتاب توسط یک امی (درس نخوانده) نوشته شده است و فقط خدا می تواند چنین آیاتی را نازل کند
 

ITDeveloper

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام به همگی و
دمتنون گرم
خصوصا دوستمون با این مطالب جالبی که قرار داد
به اون دسته از عزیزانی که می خواهند خدا راه راست رو به طرفشون کج کنه عرض می کنم
ما شاالله همتون مهندسید
فقط یک سرچ کوچیک در مورد اعجاز قران تو گوگل بکنید همه چیزو متوجه می شید
نیازی هم نیست که برید تفسیر های گوناگون و سنگین رو بخونید

این کار 5 دقیقه سرچ خودم تو گوگل بود
http://www.55a.net/firas/farisi/?page=show_det&id=277&select_page=23

اول ـ وحدت هستی
جدیدترین نظریهء علمی ثابت کرده است که زمین جزئی از منظومهء شمسی بوده و به مرور زمان از آن جدا شده، به سردی گرایده و قابلیت زندگی را پیدا کرده است. برای صحت این نظریه به وجود آتش فشان ها در بطن زمین و زمین لرزه ها در اثر این آتش فشان ها اشاره میکنند.
این نظریهء علمی جدید آنچه را که در قرآن بدان اشاره شده است تأیید میکند:
أولم یرالّذین کفروا أنّ السّموات ولأرض کانتا رتقاً ففتقناهما و جعلنا من الماء کلّ شیءٍ حی، أفلا تؤمنون.( آیا ندیدند کسانیکه کافر شدند، هر آیینه بود آسمانها و زمین خشک و بهم چسپیده، ما گشادیم آنرا و زنده گردانیدیم از آب همه چیز را. آیا ایمان نمی آورند؟) استاد طباره میگوید: این یکی از معجزات علمی قرآن است که علمی جدید آنرا تأیید میکند. علم ثابت کرده است که این هستی یک کتلهء متصل با هم بوده و به مرور زمان تقسیم شده است. منظومهء شمسی ما در نتیجهء همین انقسامات بمیان آمده است. هر چه بخش دوم از آیت ( و جعلنا من الماء کلّ شیءٍ حی...) این آشکارترین اشاره به تأیید حقیقت علمی است که دانشمندان راز آنرا کشف کرده اند. بیشترین کاووشهای کیمیاوی به آب ضرورت دارد و آب عنصر اساسی ادامهء زندگی در هستی و نباتات است. 1ـ رتق بمعنای با هم متصل و یکجا. 2ـ فتق جدایی میان دو چیز.
دیگر اینکه؛ این آیت نشان میدهد که خالق و ایجادگر این هستی آنرا بگونه ای ساخته است که برای مخلوقاتش قابل زندگی باشد. اگر درجهء حرارت بحد زیاد پایان باشد درجهء آکسیجن در آن بسیاز زیادی است، وقتی آب جامد میشود حرارت زیادی از آن بیرون رانده میشود و زیر آبرا برای زندگی حیوانات آبی مساعد میسازد. و عجیبترین حکمت قرآنی اینست که، با کلمات بسیار ارزشمندی راز زندگی را بیان میدارد.
از ابن عباس(رض) روایت شده است که، در تفسیر این آیت فرموده اند: آسمان بهم چسپیده بود و باران نمی بارید، زمین خشک بود و گیاه نمیرویید، وقتی در زمین مخلوقات پیدا کرده شد آسمان با باران کشوده شد و زمین هم گشوده شد و از آن گیاهان رویید. تفسیر ابن کثیر ج3 ص187
من بدین نظر هستم که؛ این یک تفسیر خوبی است و ازباب استعاره مفسرین پیشین بدین نظر اند، ولی این مانع این نیست که در قرآن نکات علمی وجود داشته باشد که در گذشته مفسرین بدان آگاهی نداشتند و علم امروزی آنرا کشف کرده است و آیات قرآنی احتمال چندین توجیه را دارند. اینجا هیچ مانع از فهم اسرار قرآن وجود ندارد و میشود که متأخرین چیزهای را بدانند که متقدمین نداسته بودند. خداوند(ج) فرموده است: سنریهم آیاتنا فی الآفاق و فی أنفسهم حتی یتبیّن لهم أنّه الحق. ( بزودی مینمایم ما برایشان نشانه های قدرت خود را در کناره جهان ( طبیعت) و در ذات خودشان، تا برایشان ثابت گردد که این قرآن حق است)
شاید این از نشانه های اعجاز باشد که خداوند(ج) در قرن بیستم توسط انسان آنرا کشف کرده است.
دوم ـ پیدایش هستی:
دانشمند فضایی( جینز) میگوید: اولین مادهء هستی بشکل گازهای بوده اند که در فضا طور منظم وجود داشتند و مجموعهء کهکهشانها از کثافت وتجمع این گاز های پدید آمده اند.

دانشمند دیگری بنام ( جامو) میگوید: هستی در وهلهء اول پیدایشش پر از گازهای بوده که طور منظم در فضا توزیع شده بودند و از آنجا عملیهء تکوین آغاز یافته است.
این نظریه ای است که قرآنکریم آنرا تأیید میکند. اگر نص قرآنی در رابطه موجود نمیبود شاید اکثر ما این فرضیهء علمی را نادرست میپنداشتیم و یا به آن بدیدهء شک مینگریستیم. : ثمّ استوی إلی السّماء و هی دخانٌ، فقال لها و للأرض إتیا طوعاً أو کرهاً، قالتا أتینا طائعین.( بعد از آن بسوی آسمان شد که از دود بود، و گفت برای آن و زمین بیایید بفرمان من خواسته یا نخواسته، گفتند: آمدیم خواسته و فرمانبردار)
درین آیت کریمه قرآن مصدر پیدایش و خلقت این هستی را دود( دخان) معرفی کرده است. دود چیزی است که عربها از اشیاء ملموس آنرا درک میکردند که در حقیقت همان گاز است. آیا چهارده قرن قبل در مقدور یک شخص که خواندن و نگاشتن نمیدانست بود که این کشف علمی قرن بیستم را بداند، آنهم در زمانیکه مردم از هستی و اسرار آن چیزی نمیدانستند؟!
سوم ـ تجزیهء اتم:
تا آخر قرن نوزدهم اعتقاد برین بود که کوچکترین مادهء هستی اتم است که در یکی از عناصر وجود دارد و اتم غیر قابل تجزیه است، این نظریه چندین قرن وجود داشت و در چندین دههء گذشته دانشمندان توجه بیشترین شان بر اتم بود تا اینکه مؤفق به تجزیهء آن شدند و پی بردند که اتم دارای اجزاء پروتون، نیترون و الکترون است. بواسطهء این تجزیه مؤفق به ساختن بم اتم و بم هایدوژنی شدند. بخداوند(ج) پناه میبرم از شر شیطان رجیم.
به این قول پرودگار دانا و توانا توجه کنید: و ما یعزب عن ربّک مثقال ذرةٍ فی الأرض و لا فی السماء ولا أصغر من ذلک ولا أکبر إلاّ فی کتابٍ مبین.( پوشیده نیست از پروردگارتوم چیزی قدر ذره در آسمان و زمین، نه کوچکتر از آن و بزرگتر از آن مگر اینکه در کتاب بیان کننده و واضح است(کلمه أصغر (کوچکتر از ذره) در قرآنکریم اشاره به همین امکان تجزیهء اتم است. و درین قول پروردگا ( ولا فی السّماء) بیانگراینست که خواص اتم در زمین همان خواص اتم در موجودات فضای مثل آفتاب، ستاره ها و سیاره هاست.
آیا محمد(ص) خواص اتم را خوانده و برای تجزیهء آن در زمین و آسمان تلاش کرده بود ؟ نه خیر! این بزرگترین معجزهء علمی قرآن و دلیل است برینکه این کتاب وحی الهیست.
چهارم ـ کمبود آکسیژن:
از زمانی که عملیه و توانای پرواز برای بشر میسر شد دانشمندان به یک پدیده ای طبیعی پی بردند که عبارت از کمبود آکسیژن در طبقات بالای فضاست. وقتی انسان به بالا میرود و در فضا قرار میگیرد این امر را درک میکند و احساس نفس تنگی مینماید و هرچه بالا میرود احساس خفقان میکند و تا حدی که دیگر زندگی بدون آکسیژن غیر ممکن میگردد. از همینرو خدمه های پرواز به مسافرین می آموزند که که هرگاه طیاره به ارتفاع بیشتر از 35 هزار قدم بلند شود خریطه های اکسیژن های مصنوعی را استفاده کنند. ولی قرآنکریم در چهارده قرن قبل و قبل از کشف عملیهء پرواز به این امر اشاره کرده است: ( فمن یریدالله أن یهدیه یشرح صدره للإسلام و من یرید أن یضله یجعل صدره ضیقاً حرجاً کأنّما یصّّعّد فی السّماء. ـ کسی را اراده کند خداوند که هدایت کند اورا، گشاده میسازد سینهء او را به اسلام و کسی را که بخواهد گمراه کند میگرداند سینهء اورا تنگ، مشکلدار گویا اینکه به آسمان بالا میرودـ (
در گذشته متقدّمین این آیت را مطابق فهم خود و زمان خود تفسیر میکردند و میگفتند: یعنی همانند کسیکه تلاش میکند تا به آسمان برود، ولی نمیتواند. یا اینکه؛ کسی تلاشی کاری را کند که محال است. علم جدید آمد و معجزه علمی قرآن ظاهر شد و یک اتفاق عجیبی را میان آیت قرآن و واقعیت علمی ایجاد کرد. این یک تصدیق دیگری بود درین عصر بر راستی نبوت محمد(ص). قسم بخداست این قرآن چه زیبا و پذیرفتنیست!
پنجم ـ دوگانگی یا دوقطبی بودن همه چیز:
قبلاً اعتقاد برین بود که زوجیت ( نرو ماده) تنها در میان انسانها و حیوانات وجود دارد. علم جدید آمد و ثابت ساخت که نری ومادگی در نباتات و جمادات و حتی کوچکترین جرم و برق هم وجود دارد، هرچیز جنس مثبت ومنفی دارد وما همه میدانیم که برق باید دو لین یکی برای مثبت ویکی برای منفی داشته باشد. اتم هم وقتی تجزیه شود در خود پروتون و نیترون دارد و هرکدام ازینها حیثیت نر و ماده را دارد. قرآنکریم در چندین آیت به این موضوع اشاره کرده است:
1ـ و من کلّ شیءٍ خلقنا روجین لعلّکم تذکّرون.( از هر چیز خلق کردیم جفت، تا اینکه شما پند بگیرید) درینجا کلمهء ( ومن کلّ شیءٍ) دلالت بر عمومیت دارد. یعنی همه چیز.
2ـ أولم یروا إلی الأرض کم أنبتنا فیها من کلّ زوجٍ کریم.( آیا نمیبینند به زمین که رویانیدیم ما در آن از هر جفت با کرامت آنرا) درین آیت اشاره به نباتات است.
3ـ سبحان الّذی خلق الأزواج کلّها ممّا تنبت الأرض و من أنفسهم و ممّا لا یعلمون.( پاک است ذات که آفریده جفتها را همه از آنچه میرویاند زمین و از خود شما و آنچیز های که شما نمیدانید) این آیت کریمه زوجیت را در همهء موجودات از انسان، حیوان و… که ما میدانیم و یا نمیدانیم ثابت میسازد. پاک و باعظمت است ذات دانای توانا که برهمه چیز احاطه دارد و همه چیز را برشمرده است.
ششم ـ پرده های جنین:
علم ثابت کرده است که جنین در رحم مادر محاط به سه پرده است، این پرده ها تنها با تشریخ دقیق علمی قابل درک میشود، ورنه با دید چشم تنها میتوانی یک پرده را مشاهده کنی. این چیزی است که طب امروز به آن پی برده است، ولی قرآنکریم از قبل این امر را تأیید کرده است. این آیت در سورهء زمر: یخلقکم فی بطون أمّهاتکم خلقاً من بعد خلقٍ فی ظلماتٍ ثلاث، ذلکم الله ربّکم له الملک.( آفرید شمارا در شکم های مادران تان آفریدنی بعد از آفریدنی در تاریکی های سه گانه، اینست خدای شما پروردگارتان که اوراست پادشاه)
درین آیت خداوند (ج) خبر داده است که جنین در سه پرده پوشیده است که آنهارا بنام ظلمات( تاریکها) یاد نموده است، چون این پرده ها طوری اند که مانع رسیدن نور و روشنی به جنین میشوند. علم امروزی هم به این حقیقت تأکید دارد.
هفتم ـ نطفه گذاری در درختان بواسطهء باد:
علم ثابت کرده است، باد نطفه های مذکر را به مؤنث در درختان میوه دار منتقل میکند و بدین واسطه درختان بارور میشوند. قرآنکریم بدقت از آن حکایت کرده است: و ارسلنا الرّیاح لواقح فأنزلنا من السّماء ماءً فأسقیناکموه و ما أنتم له بخازنین. ( و فرستادیم بادهارا نطفه گذارنده، و فرستادیم از آسمان آب و نوشانیدیم شمارا و نیستید شما که آنرا( باران را) خزینه کرده باشید)

این یک اخبار دیگری قرآن از حقایق علمی و ثابت است که دلالت بر راستی نبوت میکند. دانشمند مستشرق ( اجنیری) استاد دانشگاه آکسفورد در یک قرن قبل میگوید: شتربانان عرب سیزده قرن قبل از اروپایی ها میدانستند که بادها درختان را باردار میسازند. اشارهء او بهمین آیتی از قرآنکریم است.
هشتم ـ ژنهای زنده در منی انسان :
طب امروزی کشف کرده است که منی دارای زنده جانهای کوچکی است که آنرا بنام ژن یاد میکنند، این ژنها با چشم دیده نمیشوند و باید برای دیدن آنها از مکروسکوب استفاده شود. هر ژن دارای شکلی با سر، گردن و دم است مشابهت به بقه های نوزاد دارد، یا کرمی آبی سیاه است که در دهن حیوانات داخل میشود و خون میمکد. این ژنهای زنده با تخمه های زن خلط میشوند و حمل صورت میگیرد، وقتی القاح صورت گرفت دهن رحم بسته میشود و دیگر چیزی به آن راه نمیآبد، هرچه باقی ژنهای باز مانده میمیرند. این یک تجزیه و نظریهء علمیست. ببینید که قرآن درین رابطه چه میگوید:
إقرأ باسم ربّک الّذی خلق. خلق الإنسان من علق.( بخوان بنام پروردگارت ذات که آفرید انسان را از علق) ( علق ) همان شکل کرم یا نوزاد بقه. این معجزهء علمی قرآن و در وقت نزول آن قابل درک نبود و تا اینکه مکروسکوب کشف شد و این امر دانسته شد.



نمی دونم چرا کسی نیست این ها رو عارض بشه و اون وقت میرن به دوتا آیه تو سوره احزاب و نور گیر می دن که البته اونها هم معرفت خاص خودشو داره
حیف...
 

ITDeveloper

عضو جدید
کاربر ممتاز
با سلام
آقا یا خانم @spacechild@
در عجبم که تا بحال می خواستید آیه هایی رو که در اون اعجاز قران ثابت می شه رو
ببینید
حالا که فقط در فهم خودمون چند آیه ای رو براتون اوردیم
به این گیر میدید که چرا فلانی به شما چنین حرفی زده

به کجا داریم میریم!
 

@spacechild@

عضو جدید
اگه اونی که هدایت شده تویی و قراره با حوری ها محشور شی برو خوش به حالت...ما رو ول کن بذار تو گمراهی خودمون بمونیم

در عجبم که تا بحال می خواستید آیه هایی رو که در اون اعجاز قران ثابت می شه رو
ببینید
حالا که فقط در فهم خودمون چند آیه ای رو براتون اوردیم
به این گیر میدید که چرا فلانی به شما چنین حرفی زده
لطفا بیشتر دقت کنید[/QUOTE]
هنوزم میخوام تمام معجزه های قرآن رو بدونم...درضمن من خودم بهش اعتقاد دارم شدید:razz:
ولی این فک میکنه خودش خیلیه.یعنی خدای خوبیها وهمه چی فهمی هاست.حاضر نیست حتی نظر مخالفش رو بشنوه.فک میکنه همه اشتباه میکنن فقط خودش درست میگه
 

ITDeveloper

عضو جدید
کاربر ممتاز
به نظر من این طور نیست
نمی خواهم از کسی صرفداری کنم
ولی ایشون تا اونجایی که من از مطالبشون دستگیرم شد
جز کمک به دوستان چیز دیگری نبود البته تا زمانی که بحث جدی باشه و قابل احترام
در ضمن من اون مطلب اولی رو ننوشتم
و یه چیزی هم لازم می دونم بگم تمام معجزات قرآن رو فقط معصوم می تونه بگه
نه ما افراد عادی
ولی دلیلی بر عدم استخراج و تحقیق از قران نمی شه
واقعا اگر دوست داری سایتها و منابع اینترنتی زیادی وجود داره
و البته کسی نمی تونه منکر تفسیر های خوب بعضی از علما بشه
موفق باشی
 

@spacechild@

عضو جدید
به نظر من این طور نیست
نمی خواهم از کیس صرفداری کنم
ولی ایشون تا اونجایی که من از مطالبشون دستگیرم شد
جز کمک به دوستان چیز دیگری نبود البته تا زمانی که بحث جدی باشه و قابل احترام
در ضمن من اون مطلب اولی رو ننوشتم
و یه چیزی هم لازم می دونم بگم تمام معجزات قرآن رو فقط معصوم می تونه بگه
نه ما افراد عادی
ولی دلیلی بر عدم استخراج و تحقیق از قران نمی شه
واقعا اگر دوست داری سایتها ئ منابع اینترنتی زیادی وجود داره
و البته کسی نمی تونه منکر تفسیر های خوب بعضی از علما بشه
موفق باشی
ولی من تا یه جواب بهش دادم اونم نظر خودم رو نسبت به حرفش گفتم برگشت گفت دیگه بهت افتخار نمی دم که باهات بحث کنم!!!:surprised:ما هم گفتیم نه تو رو خدا بیا بحث کن!حالا این یعنی چی؟!بحثم منطقی بود اون موقع...:razz:
به سایت ها که من هیچ اعتمادی ندارم و به هیچ تفسیری هم اعتقاد ندارم.من هم دنبال این چیزا هنوز دارم میدوام
ممنون...شما هم موفق باشی
 

ITDeveloper

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگر به سایت و تفسیر اعتقادی نداری
می تونم بپرسم به چی اعتقاد داری؟
خواهشا این جواب رو هم مد نظر داشته باشید که برای هر کاری باید به اهل فنش مراجعه کرد
یک سوال هم دارم می خواهم واقعا راستشو بگی
تا بحال هیچ تفسیری رو خوندی و اینکه چند بار نشستی معنی فارسی قران رو بخونی
 

hami_sani

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ولی من تا یه جواب بهش دادم اونم نظر خودم رو نسبت به حرفش گفتم برگشت گفت دیگه بهت افتخار نمی دم که باهات بحث کنم!!!:surprised:ما هم گفتیم نه تو رو خدا بیا بحث کن!حالا این یعنی چی؟!بحثم منطقی بود اون موقع...:razz:
به سایت ها که من هیچ اعتمادی ندارم و به هیچ تفسیری هم اعتقاد ندارم.من هم دنبال این چیزا هنوز دارم میدوام
ممنون...شما هم موفق باشی[/QUOT
عزیزم قبل از شما باچند نفر دیگه که در جریان هستی بحث میکردیم
و چون به هیچ نتیجه ای نرسیدیم من گفتم که دیگه با کسی حرفی ندارم
بعدش شما اومدی و حرفات مشابه حرفای بقیه دوستاتون بودو در نتیجه من گفتم با کسی بحث نمیکنم
شما چرا اینو توهین تلقی میکنی؟
صحبت افتخار دادن واینها هم برداشت شما بود
 

@spacechild@

عضو جدید
اگر به سایت و تفسیر اعتقادی نداری
می تونم بپرسم به چی اعتقاد داری؟
خواهشا این جواب رو هم مد نظر داشته باشید که برای هر کاری باید به اهل فنش مراجعه کرد
یک سوال هم دارم می خواهم واقعا راستشو بگی
تا بحال هیچ تفسیری رو خوندی و اینکه چند بار نشستی معنی فارسی قران رو بخونی
بگو چند بار عربی خوندی چون همیشه فارسی میخونم وزیادم میخونم.حوصله عربی خوندن و هیچی نفهمیدن که فقط میشه وقت تلف کنی رو ندارم
تفسیر هم خوندم وقبلا هم دلیل مخالف بودنم باهاشو گفتم
به سایت اعتقاد ندارم چون تا حالا چندتا ازسوالامو که پرسیدم به طرزفجیعی خند دار ومسخره جواب دادن
الان هم کار دارم ولی اگه بخوای بعد میام دوباره بهت میگم چرا تفسیرها بیخودن از نظر من البته
 

hami_sani

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ولی من تا یه جواب بهش دادم اونم نظر خودم رو نسبت به حرفش گفتم برگشت گفت دیگه بهت افتخار نمی دم که باهات بحث کنم!!!:surprised:ما هم گفتیم نه تو رو خدا بیا بحث کن!حالا این یعنی چی؟!بحثم منطقی بود اون موقع...:razz:
به سایت ها که من هیچ اعتمادی ندارم و به هیچ تفسیری هم اعتقاد ندارم.من هم دنبال این چیزا هنوز دارم میدوام
ممنون...شما هم موفق باشی
عزیزم قبل از شما باچند نفر دیگه که در جریان هستی بحث میکردیم
و چون به هیچ نتیجه ای نرسیدیم من گفتم که دیگه با کسی حرفی ندارم
بعدش شما اومدی و حرفات مشابه حرفای بقیه دوستاتون بودو در نتیجه من گفتم با کسی بحث نمیکنم
شما چرا اینو توهین تلقی میکنی؟
صحبت افتخار دادن واینها هم برداشت شما بود
 

ITDeveloper

عضو جدید
کاربر ممتاز
از دوست خوبم خواهش می کنم که بگن چرا تفسیر ها رو قبول ندارند
و اینکه اگر هم چند تا سایت جوابشون رو درست ندادند دلیل بر کل نمی شود
و بگن که اگر تفسیر ها و سایت های مرتبط رو قبول ندارند(لازم به ذکر که سایت ها هم مطالبشون رو از همین تفسیر ها می اورند) چی رو قبول دارند

و خواهش می کنم در جواب بعضی اشخاص با مدرک و مستدل به دوستان پاسخ بدیم
که دیگر حرف و حدیثی این میون نباشه
البته دیگه از دوستمون خبری نیست!!!!
بقیه دوستان خودشان قضاوت می کنند
خدایی هم وجود دارد و جای خوبی نشسته!
خودش میان ما قضاوت کند!
 

Similar threads

بالا