نوروز باستاني از كجا سرچشمه مي گيرد؟

mohamad javid

عضو جدید
کاربر ممتاز
به نام اهوره مزدا




اسطوره ی نوروز


( در دین گوید که آفریدگان گیتی را به سیصد و شصت روز آفریدم که
شش گاه ِ گاهنبار است ، ( که ) به سالی انگاشته ( شود ). همی
نخست روز بشود ، پس شب آن روز را گیرد و درآید. )
کتاب بندهشن – کتاب آفرینش در آیین زرتشت – ترجمه مهرداد بهار



تاریخ نوروز و تحولات کمی و کیفی آن :
تاریخ ِ آغاز ِ مراسم باشکوه عید نوروز به جمشید شاه بازمی گردد.
او که در زمان سلطنت در آبادانی ِ ایران و آسایش خاطر ِ مردم از
هجوم بیگانگان ، نقش بسیاری داشت. روزی سفر یا در واقع معراجی با
تخت زرینش به آسمان ( بسوی خورشید ) داشت ، پس از بازگشت دین را
تجدید و آن روز را (( نوروز)) نامید.
این گاهنبار ( جشن ) ( که از آن در گاتهای زرتشت نامی برده نشده
و تنها در یکی از یشتها بنام فروردین یشت ، ذکر و ستایش این گاه
نگاشته شده ) پس از جمشید شاه سال به سال بر اهمیت و فراگیری آن
افزوده شد.
در زمان هخامنشیان و ساسانیان نوروز بعنوان سنتی فراگیر و بسیار
باشکوه چه در دربار شاهان و چه در خانه های مردم عامه ( نه فقط
زرتشتیان ) اجرا می شده.
با هجوم قوم عرب و نفوذ فرهنگ اسلامی و تطبیق فرهنگ ایران ِ
زرتشتی با اسلام ، برداشتهای اسلامی از سنتهای ایرانی از جمله
نوروز صورت گرفت. از آنجمله از زبان و قلم اندیشمندان اسلامی رفت
که : خداوند حضرت آدم را در اول فروردین آفرید و پیامبر گرامی
اسلام ، حضرت علی (ع) را در این روز در دشت غدیرخم به امامت و
ولایت معرفی کرد و ...
به این ترتیب نوروز و صدها سنت اصیل ایرانی به مدد فرهنگ تطبیقی
و التقاطی ِ خاص ایران به سنتهای اسلامی وارد شد.
در طی سالیان پر فراز و نشیب ِ تاریخ ایران کوششهایی یا از روی
دشمنی یا نادانی و یا درد دین (!) برای کمرنگ کردن و بی اهمیت
جلوه دادن نوروز صورت گرفت. بنابر نمونه ، امام محمد غزالی در
کیمیای سعادت سفارش می کند که : (( ایرانیان ، جشن ِ نوروز و سده
را نگیرند! چراغانی نکنند! لباس ِ نپوشند! حتی عزاداری کنند تا
مجوس از بین برود!! ))
اما انگار این افکار منور و انقلابی (!) کمی زیادی انقلابی بود ،
چون هیچگاه اجرا نشد!
و امروزه نیز اگرچه از تشریفات بسیار و تنوعات قومی ِ نوروز
کاسته شده اما بنظر می آید جشن مبارک نوروز را دیگر کسی نمی
تواند از ایران جدا کند. حتی اگر افراد و مسئولانی نادان ،
احمقانه عنصر هویت ملی را مقابل ِ هویت مذهبی ایرانیان قرار دهند
و ملیت را خطری برای دیانت ِ نیم بند!!
اسطوره ها ، رسوم و فلسفه ی آنها :
نیاز به تولدی دوباره ، پاک شدن از آلودگی ها و اشتباهات ِ گذشته
و شروع ِ یک زندگی ِ نو در وجود آیین زرتشت و ایران ِ باستان
بصورت اعتقاد به یک نقطه عطف خاص یعنی آفرینش متمرکز شده است.
طبیعت پس از گذران ِ دوره ای سرد و بی محصول ، با آغاز بهار زنده
شده و در واقع آفریده می شود. ( در اسلام و همچنین عرفان ِ
اسلامی موضوع خلق مدام ، منطبق با این عقاید ایران باستان است )
انسان نیز باید بعنوان یکی از مخلوقین ِ الهی سعی کند همراه
طبیعت به رستاخیز برخیزد.
ماه فروردین را ماه ِ فَروَهَرها یا فَروَشی ها می نامند. و آن
عید اموات است. درین ماه بدلیل رستاخیز ( نو شدن ِ موقت دنیا )
پرده ی میان زنده گان و مردگان به کناری رفته و ارواح ِ نیک ِ
درگذشتگان به ملاقات ِ زندگان می شتابند. رسم معروف قاشق زنی ،
نیز از همین اعتقاد نشات می گیرد. ارواح ِ نیک بصورت افرادی که
رویشان پوشیده ست به پشت در خانه های زنده ها آمده و زنده ها نیز
به آنان به رسم یادبود و برکت هدیه ای می دهند. و نیز تمیز کردن
خانه ها و روشن کردن چراغها و شمعها در زمان تحویل سال برای
رضایت خاطر و هدایتِ فرورها ست.
در روز ابتدای فروردین ، که بنام ِ پاک و برکت دهنده ی
اهورامزدا( خدای پاک ) مزین شده است ، خورشید وارد برج حَمَل شده
و جهان از نو آفریده می شود.
ایرانیا قدیم برای استقبال از سبزی ِ بهاران ، 25 روز مانده به
فروردین بر 12 ستون ِ خشتی یا سنگی سبزه می کاشتند. ( 12 ستون ،
اشاره به اعتقاد ِ کهن ِ قرار گرفتن ِ جهان بر روی 12 ستون )
ششمین روز ِ فروردین که بنا به نظرات بسیاری محققان و موبدان
زرتشتی ، سالروز تولد زرتشت اسپنتمان است ، به نوروز ِ بزرگ
معروف است. (( آورده اند که در بامداد ِ آن روز به کوه ِ بوشنج
شخص ِ خاموشی که دسته ای از گیاهان ِ خوشبو در دست دارد ساعتی
نمایان است ، سپس پنهان می شود و تا سال ِ دیگر در همین هنگام
دیگر نمایان نمی گردد.
و نیز :
در این روز مردم به یکدیگر آب می پاشند و دلیل ِ آن همان خود
شستن و پاکیزگی ست.
پارسیان در تمامی روزهای فروردین خانه های خود را چراغانی کرده و
چوبهای خوشبو می سوزانند و شمع ها را روشن نگاه می دارند.
خوانچه ای پهن می کنند که بر آن هفت چیز که نامشان با حرف ِ سین
شروع شده باشد می گذارند ( هفت سین ). مانند :
سبزه : نمودار ِ گلهای زیبا و زینتی ، سرسبزی و خرمی . سیب :
میوه ای بهشتی و نماد ِ زایش . سمنو : از جوانه ی گندم ، نمود
رویش و برکت . سنجد : بوی برگ و شکوفه ی آن محرک ِ عشق و
دلباختگی ست. و ...
آینه و شمع بر سر سفره هفت سین نیز نماد ِ نور و روشنایی و
شفافیت است. معمولا تخم مرغ نیز بر سر سفره ی هفت سین هست که
نماد ِ نطفه و باروری و زایش است. نیز در اساطیر ِ ایران ، جهان
، تخم مرغی شکل است ، آسمان چون پوسته ی تخم مرغ و زرده اش
نمودگار زمین است. ماهی ِ زنده نیز نماد سرزندگی و شادابی ست.
... و هزاران فلسفه و رسوم متفاوت که در گوشه و کنار ِ ایران
عزیزمان پراکنده ست . در بعضی از کشورهای شرق آسیا مانند چین ،
هند و پاکستان نیز هر ساله مراسمی شبیه به نوروز انجام می شود.
و اما ، حکایت نوروز نه حکایت ِ چسبیدن ِ متعصبانه به سنتها و نه
پان ایرانیست شدن است بلکه فراگیری و عمل به فلسفه ی نو کردن ِ
افکار و دلهایمان است و چه چیزی بهتر از آن که تمام اشتباهات
گذشته را به خداوند همواره بخشنده بسپاریم و با روحی آزاد و
آزاده ( زندگی ) کنیم!



در این زمینه :
کتابهای ( دیدی نو از دینی کهن اثر دکتر فرهنگ مهر) ( بندهشن
نوشته فرنبغ دادَگی ترجمه مهرداد بهار ) ( اساطیر و فرهنگ عامه ی
ایران اثر دکتر جابر عناصری ) ( اسطوره ی بازگشت جاودانه اثر
میرچا الیاده ) ( اساطیر ایران باستان اثر عصمت عرب گلپایگانی )



پارس هميشه جاويد
 

Similar threads

بالا