ذوالقرنین کیست؟
شخصیت ذوالقرنین که داستانش در قرآن آمده است چه کسی است؟
در این باره ی بحث های زیادی صورت گرفته است و گزینه های بسیاری مطرح شده اند که تاکنون تنها کوروش شاهنشاه هخامنشی با شرایط ذکرشده در قرآن مطابقت دارد.
ابتدا آیات قرآن را که درباره ی ذوالقرنین است با هم می خوانیم(تنها متن فارسی آورده شده است این آیات در سوره ی کهف قرار دارند)
۸۳. از تو از ذوالقرنین پرسند. بگو: برای شما از او خبری خواهم رساند.
۸۴. ما به او در زمین تمکن دادیم و از هر چیز وسیلهای عطا کردیم
۸۵. پس راهی را تعقیب کرد.
۸۶. چون به غروبگاه آفتاب رسید، آن را دید که در چشمهای گل آلود فرو میرود و نزدیک چشمه گروهی را یافت. گفتیم : ای ذوالقرنین، یا عذاب میکنی یا میان آنان طریقهای نیکو پیش میگیری.
۸۷ .گفت : هر که ستم کند، زود باشد که عذابش کنیم و پس از آن سوی پروردگارش برند و سخت عذابش کند.
۸۸. و هر که ایمان آورد و کار شایسته کند، پاداش نیک دارد و او را از فرمان خویش کاری آسان گوییم.
۸۹. و آنگاه راهی را دنبال کرد
۹۰. تا به طلوع گاه خورشید رسید و آن را دید که بر قومی طلوع میکند که ایشان را در مقابل آفتاب پوششی نداده ایم.
۹۱. چنین بود و ما از آن چیزها که نزد وی بود، به طور کامل خبر داشتیم.
۹۲. آنگاه راهی را دنبال کرد.
۹۳. تا وقتی میان دو کوه رسید، مقابل آن قومی را یافت که سخن نمیفهمیدند.
۹۴. گفتند: ای ذوالقرنین، یاجوج و ماجوج در این سرزمین تباهکارند. آیا برای تو خراجی مقرر داریم که میان ما و آنها سدی بنا کنی ؟
۹۵. گفت : آن چیزها که پروردگارم مرا تمکن آن را داده، بهتر است. مرا به نیرو کمک دهید تا میان شما و آنها حایلی کنم.
۹۶. قطعات آهن پیش من آرید. تا چون میان دو دیواره پر شد، گفت : بدمید. تا آن را بگداخت. گفت : روی گداخته نزد من آرید تا بر آن بریزم.
۹۷. پس نه توانستند بر آن بالا روند و نه توانستند آن را نقب زنند.
۹۸. گفت : این رحمتی از جانب پروردگار من است و چون وعده پروردگارم بیاید، آن را هموار سازد و وعده پروردگارم درست است.
منبع : ترجمه ی فولادوند به نقل از ویکی پدیای فارسی
شخصیت ذوالقرنین که داستانش در قرآن آمده است چه کسی است؟
در این باره ی بحث های زیادی صورت گرفته است و گزینه های بسیاری مطرح شده اند که تاکنون تنها کوروش شاهنشاه هخامنشی با شرایط ذکرشده در قرآن مطابقت دارد.
ابتدا آیات قرآن را که درباره ی ذوالقرنین است با هم می خوانیم(تنها متن فارسی آورده شده است این آیات در سوره ی کهف قرار دارند)
۸۳. از تو از ذوالقرنین پرسند. بگو: برای شما از او خبری خواهم رساند.
۸۴. ما به او در زمین تمکن دادیم و از هر چیز وسیلهای عطا کردیم
۸۵. پس راهی را تعقیب کرد.
۸۶. چون به غروبگاه آفتاب رسید، آن را دید که در چشمهای گل آلود فرو میرود و نزدیک چشمه گروهی را یافت. گفتیم : ای ذوالقرنین، یا عذاب میکنی یا میان آنان طریقهای نیکو پیش میگیری.
۸۷ .گفت : هر که ستم کند، زود باشد که عذابش کنیم و پس از آن سوی پروردگارش برند و سخت عذابش کند.
۸۸. و هر که ایمان آورد و کار شایسته کند، پاداش نیک دارد و او را از فرمان خویش کاری آسان گوییم.
۸۹. و آنگاه راهی را دنبال کرد
۹۰. تا به طلوع گاه خورشید رسید و آن را دید که بر قومی طلوع میکند که ایشان را در مقابل آفتاب پوششی نداده ایم.
۹۱. چنین بود و ما از آن چیزها که نزد وی بود، به طور کامل خبر داشتیم.
۹۲. آنگاه راهی را دنبال کرد.
۹۳. تا وقتی میان دو کوه رسید، مقابل آن قومی را یافت که سخن نمیفهمیدند.
۹۴. گفتند: ای ذوالقرنین، یاجوج و ماجوج در این سرزمین تباهکارند. آیا برای تو خراجی مقرر داریم که میان ما و آنها سدی بنا کنی ؟
۹۵. گفت : آن چیزها که پروردگارم مرا تمکن آن را داده، بهتر است. مرا به نیرو کمک دهید تا میان شما و آنها حایلی کنم.
۹۶. قطعات آهن پیش من آرید. تا چون میان دو دیواره پر شد، گفت : بدمید. تا آن را بگداخت. گفت : روی گداخته نزد من آرید تا بر آن بریزم.
۹۷. پس نه توانستند بر آن بالا روند و نه توانستند آن را نقب زنند.
۹۸. گفت : این رحمتی از جانب پروردگار من است و چون وعده پروردگارم بیاید، آن را هموار سازد و وعده پروردگارم درست است.
منبع : ترجمه ی فولادوند به نقل از ویکی پدیای فارسی
 
				 
 
		 او مقدونی یونانی مصری بوده، و آن کسی بوده که شهر اسکندریه را ساخته، و تاریخ بنایش تاریخ رایج روم گشته، و از اسکندر ذوالقرنین به مدت بس طولانی متاخر بوده. و دومی نزدیک سیصد سال پیش از مسیح بوده، و ارسطاطالیس حکیم وزیرش بوده، و همان کسی بوده که دارا پسر دارا را کشته، و ملوک فارس را ذلیل، و سرزمینشان را لگدکوب نمودهاست. در دنباله کلامش میگوید: این مطالب را بدان جهت خاطرنشان کردیم که بیشتر مردم گمان کردهاند که این دو نام یک مسمی داشته، و ذوالقرنین و مقدونی یکی بوده، و همان که قرآن نام میبرد همان کسی بوده که ارسطاطالیس وزارتش را داشتهاست، و از همین راه به خطاهای بسیاری دچار شدهاند. آری اسکندر نخست، مردی مؤ من و درستکار و پادشاهی دادگر بوده و وزیرش خضر بودهاست، که به طوری که پیشتر بازگو کردیم خود یکی از پیامبران بوده. و ولی دومی مردی مشرک و وزیرش مردی فیلسوف بوده، و میان دو عصر آنها نزدیک دو هزار سال فاصله بودهاست، پس این کجا و آن کجا؟ نه بهم شبیهند، و نه با هم برابر، مگر کسی بسیار کودن باشد که میان این دو اشتباه کند. در این سخن به کلامی که پیشترها از فخر رازی نقل کردیم کنایه میزند دقت نماید سپس به کتاب او آنجا که سرگذشت ذوالقرنین را بازگو میکند مراجعه نماید، خواهد دید که این آقا هم خطائی که مرتکب شده کمتر از خطای فخر رازی نیست، برای اینکه در تاریخ اثری از پادشاهی دیده نمیشود که دو هزار سال پیش از مسیح بوده، و سیصد سال در زمین و در اقصی نقاط باختر تا اقصای خاور و جهت شمال سلطنت کرده باشد، و سدی ساخته باشد و مردی مؤ من درستکار و بلکه پیغمبر بوده و وزیرش خضر بوده باشد و در درخواست آب حیات به تاریکی رفته باشد، حال چه اینکه اسمش اسکندر باشد و یا غیر آن.اصلاً در دوره صدر اسلام هیچگونه اطلاعی از اسکندر در میان اعراب وجود نداشتهاست اسکندر شخصیتی است که در قرون بعد و پس از ترجمه متون لاتین به عربی وارد ادبیات عرب شدهاست.
 او مقدونی یونانی مصری بوده، و آن کسی بوده که شهر اسکندریه را ساخته، و تاریخ بنایش تاریخ رایج روم گشته، و از اسکندر ذوالقرنین به مدت بس طولانی متاخر بوده. و دومی نزدیک سیصد سال پیش از مسیح بوده، و ارسطاطالیس حکیم وزیرش بوده، و همان کسی بوده که دارا پسر دارا را کشته، و ملوک فارس را ذلیل، و سرزمینشان را لگدکوب نمودهاست. در دنباله کلامش میگوید: این مطالب را بدان جهت خاطرنشان کردیم که بیشتر مردم گمان کردهاند که این دو نام یک مسمی داشته، و ذوالقرنین و مقدونی یکی بوده، و همان که قرآن نام میبرد همان کسی بوده که ارسطاطالیس وزارتش را داشتهاست، و از همین راه به خطاهای بسیاری دچار شدهاند. آری اسکندر نخست، مردی مؤ من و درستکار و پادشاهی دادگر بوده و وزیرش خضر بودهاست، که به طوری که پیشتر بازگو کردیم خود یکی از پیامبران بوده. و ولی دومی مردی مشرک و وزیرش مردی فیلسوف بوده، و میان دو عصر آنها نزدیک دو هزار سال فاصله بودهاست، پس این کجا و آن کجا؟ نه بهم شبیهند، و نه با هم برابر، مگر کسی بسیار کودن باشد که میان این دو اشتباه کند. در این سخن به کلامی که پیشترها از فخر رازی نقل کردیم کنایه میزند دقت نماید سپس به کتاب او آنجا که سرگذشت ذوالقرنین را بازگو میکند مراجعه نماید، خواهد دید که این آقا هم خطائی که مرتکب شده کمتر از خطای فخر رازی نیست، برای اینکه در تاریخ اثری از پادشاهی دیده نمیشود که دو هزار سال پیش از مسیح بوده، و سیصد سال در زمین و در اقصی نقاط باختر تا اقصای خاور و جهت شمال سلطنت کرده باشد، و سدی ساخته باشد و مردی مؤ من درستکار و بلکه پیغمبر بوده و وزیرش خضر بوده باشد و در درخواست آب حیات به تاریکی رفته باشد، حال چه اینکه اسمش اسکندر باشد و یا غیر آن.اصلاً در دوره صدر اسلام هیچگونه اطلاعی از اسکندر در میان اعراب وجود نداشتهاست اسکندر شخصیتی است که در قرون بعد و پس از ترجمه متون لاتین به عربی وارد ادبیات عرب شدهاست. آتونی زبر الحدید حتی اذا ساوی بین الصدفین قال انفخوا حتی اذا جعله نارا قال آتونی افرغ علیه قطرا). و دیوار بزرگ چین که سه هزار کیلومتر است از کوه و زمین همینگونه، هر دو میگذرد و میان دو کوه واقع نشدهاست، و دیوار چین با سنگ ساخته شده و در آن آهن و قطری به کاری نرفته.
 آتونی زبر الحدید حتی اذا ساوی بین الصدفین قال انفخوا حتی اذا جعله نارا قال آتونی افرغ علیه قطرا). و دیوار بزرگ چین که سه هزار کیلومتر است از کوه و زمین همینگونه، هر دو میگذرد و میان دو کوه واقع نشدهاست، و دیوار چین با سنگ ساخته شده و در آن آهن و قطری به کاری نرفته.