بچه بود
اونقدر برا اومدن به جبهه التماس کرد که کلافه شدم
کارش شده بود گریه و التماس
آخر سر فرستادمش مخابرات تا بی سیم چی بشه
رفت آموزش دید و برگشت
اتفاقا شد بی سیم چی خودم...
... یه شب توی عملیات اتیش دشمن زیاد شد
همه پناه گرفتند و خوابیدند روی زمین
یه لحظه این بچه رو دیدم که بی سیم روی دوشش نیست
فکر کردم از ترس پرتش کرده روی زمین
زدم توی سرش و گفتم: بی سیم کو بچه ؟!
با دست به زیر بدنش اشاره کرد
دیدم بی سیم رو گذاشته زمین و رویش خوابیده
نگاهم کرد و گفت:
اگه من ترکش بخورم یکی دیگه بی سیم رو بر میداره
ولی اگه بی سیم ترکش بخوره و از کار بیفته ، عملیات لنگ می مونه...
... مخم تاب برداشت
زبونم بند اومده بود از فکر بلندش
متأسفانه اسمی ازش ندارم.الهی...
اشکمودر آورد
میشه اسمشم بگید
بله...اجرشون با امام حسین...یه اتوبوس درب و داغون می گیرن و بچه های مردم رو با نور یکی میکنن!!
اینم شده روال راهیان نور...بچه های خداشناس و اهل معرفت و جنگ و جبهه و شهادت رو اینجوری به فنا می دن.
دیگه چی بگم؟؟؟؟!!!! خدا کنه مسئولین بفهمن که شهرستانی ها هم نیاز به اتوبوس درست و حسابی و سالم دارن واسه رفتن به منطقه، نه بنز 30 سال پیش! احتمالاً الان دارن خانواده ها رو با گفتن اینکه:"بچه هاتون رو بردیم و با شهدا محشور کردیم" آروم می کنن!!!
خدایا...نمی دونم دیگه چجوری حرص بخورم...
نه اشکال از اتوبوس فقط نیست وضع جاده خیلی خرابه و هیچ وقت رسیدگی نمیشه
عکسش به اتوبوس قدیمی نمی خوره...
عکسش به اتوبوس قدیمی نمیخوره...
بله...اجرشون با امام حسین...یه اتوبوس درب و داغون می گیرن و بچه های مردم رو با نور یکی میکنن!!
اینم شده روال راهیان نور...بچه های خداشناس و اهل معرفت و جنگ و جبهه و شهادت رو اینجوری به فنا می دن.
دیگه چی بگم؟؟؟؟!!!! خدا کنه مسئولین بفهمن که شهرستانی ها هم نیاز به اتوبوس درست و حسابی و سالم دارن واسه رفتن به منطقه، نه بنز 30 سال پیش! احتمالاً الان دارن خانواده ها رو با گفتن اینکه:"بچه هاتون رو بردیم و با شهدا محشور کردیم" آروم می کنن!!!
خدایا...نمی دونم دیگه چجوری حرص بخورم...
قبلاً با این بنز قدیمیا می بردن که بچه های بیشتری رو با شهدا محشور کنن!! الان بهتر شده...
کلی عرض کردم...بله عکسش هست!!
جاده...اتوبوس...مینی بوس...هرچی!! چرا انقدر همه ساله تو راهیان نور کشته می دیم؟! احتمالاً دارن فرهنگ شهادت رو بین بچه ها جا میندازن!!!!
من سالهاست پدرم به خاطر همین تلفات نذاشته برم جنوب. تلفات هم حدی دارد!!!
خدا بیامرزدشون.
به هزار زحمت داشتم پدرموراضی میکردم برم واسه دعای عرفه اونجا
اما الان امروز گفت دیگه هیچوقت درموردش حتی حرفم نزن