چون عرب‌ها نمی‌توانند!!! بنابراین ما ایرانی‌ها...

someone-x

عضو جدید
کاربر ممتاز
بابا این کارا فایده نداره متاسفانه این زبان با زبان ما امیخته شده کاریشم نمیشه کرد:redface::redface:

نه گرامی
به جاش بنویس بدبختانه و به جای فایده هم سود
میبینید اسان درست میشه

یه چیزی رو دیدید؟
اعراب کهربا(همان کاه ربای پارسی)
ایرانی ها برق

سپاس
 
آخرین ویرایش:

someone-x

عضو جدید
کاربر ممتاز
در زبان عربی چهار حرف: پ گ ژ چ وجود ندارد. آن‌ها به جای این ۴ حرف، از واج‌های : ف - ک – ز - ج بهره می‌گیرند.
و اما: چون عرب‌ها نمی‌توانند «پ» را بر زبان رانند، بنابراین ما ایرانی‌ها،
به پیل می‌گوییم: فیل
به پلپل می‌گوییم: فلفل
به پهلویات باباطاهر می‌گوییم: فهلویات باباطاهر
به سپیدرود می‌گوییم: سفیدرود
به سپاهان می‌گوییم: اصفهان
به پردیس می‌گوییم: فردوس
به پلاتون می‌گوییم: افلاطون
به تهماسپ می‌گوییم: تهماسب
به پارس می‌گوییم: فارس
به پساوند می‌گوییم: بساوند
به پارسی می‌گوییم: فارسی!
به پادافره می‌گوییم: مجازات،مکافات، تعزیر، جزا، تنبیه...
به پاداش هم می‌گوییم: جایزه


چون عرب‌ها نمی‌توانند «گ» را برزبان بیاورند، بنابراین ما ایرانی‌ها
به گرگانی می‌گوییم: جرجانی
به بزرگمهر می‌گوییم: بوذرجمهر
به لشگری می‌گوییم: لشکری
به گرچک می‌گوییم: قرجک
به گاسپین می‌گوییم: قزوین!
به پاسارگاد هم می‌گوییم: تخت سلیمان‌نبی!

چون عرب‌ها نمی‌توانند «چ» را برزبان بیاورند، ما ایرانی‌ها،
به چمکران می‌گوییم: جمکران
به چاچ‌رود می‌گوییم: جاجرود
به چزاندن می‌گوییم: جزاندن

چون عرب‌ها نمی‌توانند «ژ» را بیان کنند، ما ایرانی‌ها
به دژ می‌گوییم: دز (سد دز)
به کژ می‌گوییم: :کج
به مژ می‌گوییم: : مج
به کژآئین می‌گوییم: کج‌آئین
به کژدُم می‌گوییم عقرب!
به لاژورد می‌گوییم: لاجورد

فردوسی فرماید:
به پیمان که در شهر هاماوران سپهبد دهد ساو و باژ گران

اما مابه باژ می‌گوییم: باج

فردوسی فرماید:
پیاده شد از اسپ و ژوپین به دست همی رفت شیدا به کردار مست

اما ما به اسپ می‌گوییم: اسب
به ژوپین می‌گوییم: زوبین

وچون در زبان پارسی واژه‌هائی مانند چرکابه، پس‌آب، گنداب... نداریم، نام این چیزها را گذاشته‌یم فاضل‌آب،
چون مردمی سخندان هستیم و از نوادگان فردوسی،
به ویرانه می‌گوییم خرابه
به ابریشم می‌گوییم: حریر
به یاران می‌گوییم صحابه!
به ناشتا وچاشت بامدادی می‌گوییم صبحانه یا سحری!
به چاشت شامگاهی می‌گوییم: عصرانه یا افطار!
به خوراک و خورش می‌گوییم: غذا و اغذیه و تغذیه ومغذی(!)
به آرامگاه می‌گوییم: مقبره
به گور می‌گوییم: قبر
به برادر می‌گوییم: اخوی
به پدر می‌گوییم: ابوی

و اکنون نمی‌دانیم برای این که بتوانیم زبان شیرین پارسی را دوباره بیاموزیم و بکار بندیم، باید از کجا آغاز کنیم؟!

هنر نزد ایرانیان است و بس! از جمله هنر سخن گفتن! شاعر هم گفته است: تا مرد سخن نگفته باشد، عیب و هنرش نهفته باشد! بنابراین،
چون ما ایرانیان در زبان پارسی واژه‌ی گرمابه نداریم به آن می‌گوئیم: حمام!
چون در پارسی واژه‌های خجسته، فرخ و شادباش نداریم به جای «زاد روزت خجسته باد» می‌گوئیم: «تولدت مبارک».
به خجسته می گوئیم میمون
اگر دانش و «فضل» بیشتری بکار بندیم می‌گوییم: تولدت میمون و مبارک!
چون نمی‌توانیم بگوییم: «دوستانه» می گوئیم با حسن نیت!
چون نمی‌توانیم بگوییم «دشمنانه» می گوییم خصمانه یا با سوء نیت
چون نمی‌توانیم بگوئیم امیدوارم، می‌گوئیم ان‌شاءالله
چون نمی‌توانیم بگوئیم آفرین، می‌گوئیم بارک‌الله
چون نمی‌توانیم بگوئیم به نام ویاری ایزد، می‌گوییم: ماشاءالله
و چون نمی‌توانیم بگوئیم نادارها، بی‌چیزان، تنُک‌‌‌مایه‌گان، می‌گوئیم: مستضعفان، فقرا، مساکین!
به خانه می‌گوییم: مسکن
به داروی درد می‌گوییم: مسکن (و اگر در نوشته‌ای به چنین جمله‌ای برسیم : «در ایران، مسکن خیلی گران است» نمی‌دانیم «دارو» گران است یا «خانه»؟
به «آرامش» می‌گوییم تسکین، سکون
به شهر هم می‌گوییم مدینه تا «قافیه» تنگ نیاید!

ما ایرانیان، چون زبان نیاکانی خود را دوست داریم:
به جای درازا می گوییم: طول
به جای پهنا می‌گوییم: عرض
به ژرفا می‌گوییم: عمق
به بلندا می‌گوییم: ارتفاع
به سرنوشت می‌گوییم: تقدیر
به سرگذشت می‌گوییم: تاریخ
به خانه و سرای می‌گوییم : منزل و مأوا و مسکن
به ایرانیان کهن می گوییم: پارس
به عوعوی سگان هم می گوییم: پارس!
به پارس‌ها می‌گوییم: عجم!
به عجم (لال) می گوییم: گبر

چون میهن ما خاور ندارد،
به خاور می‌گوییم: مشرق یا شرق!
به باختر می‌گوییم: مغرب و غرب
و کمتر کسی می‌داند که شمال و جنوب وقطب در زبان پارسی چه بوده است!

چون «ت» در زبان فارسی کمیاب وبسیار گران‌بها است (و گاهی هم کوپنی می‌‌شود!)
تهران را می نویسیم طهران
استوره را می نویسیم اسطوره
توس را طوس
تهماسپ را طهماسب

دوست گرامی
پهلویات نادرست نگارشی است چون
پ هیچ گاه با ایت و ایات همراه نمیشود
ونیز آیین درست است نه آئین
ما در زبان پارسی ء نداریم.
و نیز باز هم یکیاز واجهای پارسی تر که از دیرگاه در زبان ما هست
غ و ذ
میباشد که تازی اینها را از ما گرفته و پیش از ان هم در زبان تازی نقطه نبوده.
 
آخرین ویرایش:

nooshafarin

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرد حسابی پاسارگاد کجا تخت سلیمان کجا؟
پاسارگاد استان فارسه تخت سلیمان آذربایجانه
یه فضای سکو مانند تو پاسارگاد هست که بهش میگن تخت سلیمان یا تل تخت
به پاسارگادم مشهد سلیمان گفته میشده
به آرامگاه کورشم مقبرۀ مادر سلیمان میگفتن (اگه اشتباه نکنم)
این تخت سلیمان تکاب که میفرماییدم اسمش این نبوده؛ به اسمای زیادی معروف بوده در طول تاریخ (شیز و جیس و آذرگشنسب و ...)، ولی الان میگن تخت سلیمان
هر چیز باعظمتی رو که میدیدن، ربطش میدادن به حضرت سلیمان!
باژ به معنی دیدار حاکم با مردم هست
باج به معنی پول زور
بنظرم هر دو یه معنی میده : خراج و پولی که زیردستا به بالادستا میدن
 

someone-x

عضو جدید
کاربر ممتاز
اینم پیوندی در این باره
http://adel-ashkboos.mihanblog.com/post/category/8
ایشون استاد هستند.
یه سر بزنید زیانی نداره;);););)

راستی یادم رفت تو این زمینه روزنامه ی امرداد بسیار سودمنده
من خودم دو سال دنبال جایگزین برای دلیل و علت بودم یه نگاه انداختم دیدم در پرانتز(من با این واژه ها درگیری ندارم )
برابر هر کدام را نوشته بود نمونه:
به این شوند(دلیل)
 

nooshafarin

عضو جدید
کاربر ممتاز
اینم پیوندی در این باره
http://adel-ashkboos.mihanblog.com/post/category/8
ایشون استاد هستند.
یه سر بزنید زیانی نداره;);););)

راستی یادم رفت تو این زمینه روزنامه ی امرداد بسیار سودمنده
من خودم دو سال دنبال جایگزین برای دلیل و علت بودم یه نگاه انداختم دیدم در پرانتز(من با این واژه ها درگیری ندارم )
برابر هر کدام را نوشته بود نمونه:
به این شوند(دلیل)
موافقم:gol:
بجای تصویر و عکس هم میگن " فرتور "
به کتاب میگن " نسک "
به کاربر میگن " هموند "
به شعر میگن " چکامه "
.
.
.
 

ooraman

عضو جدید
کاربر ممتاز
واقعا خوب وقشنگ بود...درست میگی ما کلمات عربی خیلی زیاد استفاده میکنیم بدبختانه...:(:razz:
 

nooshafarin

عضو جدید
کاربر ممتاز
sepas
in fartur
che andaze hamanande picture hast!
House ham az houshang gerefte
shode.
براستی (واقعاً) همین گونه (همینطور) است :)
house رو نمیدونستم... جالبه :gol:
مبحث زبانشناسی خیلی پیچیده و گسترده ست (بجای مبحث باید میگفتم چی؟!!:w04:) بین زبانهای مختلف، ریشه های یکسان فراوانی (زیادی) میشه پیدا کرد
یه پیشنهاد این که تاپیکی بزنیم هر کسی بیشتر پارسی گپ زد پاداش بگیره
پیشنهادی بس نیک است :D
آخ جون این تاپیک از ان خودمه
پس بیایید کاری بسیار آسان کنیم
زین پس به جای تشکر و ممنونم
برابر پارسی آن سپاس و سپاسگزارم را به کار ببریم
همش پارسی ناب بود :D
یه چیز پر کشش تو زبان (این واژه پارسی است خرده نگیرید)
بومی این است که هنوز ریشه ی خودش را نگه داشته و بسیار ی واژه ها در اون از پارسی کهن سر چشمه گرفته ان
نمونه اش(این هم پارسی است که عرب آن را جمع بسته نماذج) هم چون خودم هست تالشی است که بسیار واژه ی ناب کهن در ان نهفته
بهم آفرین بگید دیگه همش پارسی بود :D
آفـــــّـــرین!
یه چیزی که عرب فراموش کرده اینه که توی قرآن کریم بسیار بسیار واژه ی پارسی به کار رفته
یادمه بلاگی بود دراین باره توش پر بود از این نوشته ها
ایناهاش
http://www.m.mamouri.com/index.php?q=node/5
 

someone-x

عضو جدید
کاربر ممتاز
براستی (واقعاً) همین گونه (همینطور) است :)
house رو نمیدونستم... جالبه :gol:
مبحث زبانشناسی خیلی پیچیده و گسترده ست (بجای مبحث باید میگفتم چی؟!!:w04:) بین زبانهای مختلف، ریشه های یکسان فراوانی (زیادی) میشه پیدا کرد
پیشنهادی بس نیک است :D
آفـــــّـــرین!
ایناهاش
http://www.m.mamouri.com/index.php?q=node/5

sepas
yek bar nadorost
mokhtalef=gonagon
ba kami cheshmpushi
kheili=besyar
 

nooshafarin

عضو جدید
کاربر ممتاز
sepas
yek bar nadorost
mokhtalef=gonagon
ba kami cheshmpushi
kheili=besyar
چه اندازه خُردنگر

گمان میکردم "خیلی" پارسی ست
سپاس :gol:
 

someone-x

عضو جدید
کاربر ممتاز
درود کسی جایگذینی واسه واژه ی "فقط" می دونه؟
حرف زدن=سخن گفتن

آری تنها جایگزین نیکویی برای این واژه است(برای نمونه تنها من این را دیده ام)
و نیز واژه ای استانبولی که به دید من از پارسی گرفته شده و ترکیزه گشته:ساده جه sade ce
 

someone-x

عضو جدید
کاربر ممتاز
پسرم منظورم پاسارگاد بود.خوبه یه سری به کتاب سبک شناسی معماری ایران نوشته ی
دکتر پیرنیا بزنی

شما درست میگویید اما(راستی واژه ای پارسی به این چم بیابید)
پاسارگاد با نام های قبر مادر سلیمان و ....... خوانده می شده است برای جلوگیری از ویرانی آن به دست تازیان:)
 

parandi2

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تاپیکتو باید از طلا نوشت... خیلی تاپیک قشنگی بووود ... ا


ای کاش همه دوستان ما که این درد رو می دونند.. از فردا:
بجای سلام ... بگن : درود
و به جای خداحافظ بگن بدرود.....
به جای متشکرمم بگن مرسی
 

mouli

عضو جدید
من در کشوری زندگی می کنم که زبان آن پارسی است
اما چون در زبان عربی پ وجود ندارد به آن فارسی می گویند
دکتر علی شریعتی
 
بالا