پیش فرضهای نظری ء شهرنشینی متمرکز در جوامع توسعه نیافته .

halee

عضو جدید
عمدتا" ازسالهای بعد ازجنگ دوم جهانی با گسترش ، نسبتا" سریع ویا سریع ترشهرهای بزرگ ویا مراکز شهری جوامع سرمایه داریء توسعه نیافته وبه تدریج گسترش این کلان شهرها ، درمقایسه با کلان شهرهای جوامع توسعه یافته که گسترش انها عملا"طی سده های اخیرباروندی بطئی انجام پذیرفته بود ، موجب ارائه نظریه هائی شد که درانها معمولا"«بزرگی» ، « رشد سریع » ، « تمرکز» این شهرها برجسته شدند. درنتیجه نظریه های مختلفی تحت عناوینی چون: " باد کردگی شهری" ، " ماکروسفالی اوربان " ، " ناموزونی " ، "دوگانگی ساختاری "، " رشد شتابان جمعیت شهری " وبسیاری ازنظریه ها وبرداشت های دیگر مطرح شدند . درواقع نظریات رایج درادبیات اکادمیک معمول دردهه های شصت وهفتاد میلادی ، همواره برپایه مقایسه این شهرها با شهرهای جهان توسعه یافته بوده اند . ازان جمله میتوان ، مجموعه مقالات ارائه شده توسط ، ماُنوئل کاستِلز، دراوایل دهه هفتاد ، تحت عنوان «امپریالیزم وشهرنشینی درامریکای لاتین » را نام برد .
باهمه اینها کوشش جهت ارائه یک نظریه کلی درباره شهرنشینی درجوامع پیرامون سرمایه داری هنوز هم ، تا رسیدن به نتیجه جامع ومقبول فاصله دارد .
صرف نظراز مبنی نظری هرکدام ازاین برداشت ها ، انچه دردهه های بعد ازدهه هفتاد تاکنون قابل مشاهده و تائید بوده ، تداوم شهرنشینیء به مراتب سریع ومتمرکزتردرجهان درحال توسعه درمقایسه با جوامع توسعه یافته بوده است. انهم بگونه ای که، یقینا" این روند تا اینده نه چندان نزدیکی ادامه خواهد داشت . بهمین سبب اکثرصاحب نظرانی که ، دررابطه با شهرنشینی درجهان درحال توسعه ، نظریه هائی را مطرح نموده اند نیز معتقد به تداوم این روند متمرکزشهرنشینی میباشند .
درسال 1890ازمجموع 49 شهربزرگ ترجهان ، 42 شهربه جهان اول تعلق داشته وفقط هفت شهر درجهانی که توسعه نیافته ویادرحال توسعه معروف است ، قرار داشتند . درحالی که درسال 2000 از 50 شهربزرگترجهان ، فقط 11شهردرجهان اول وبقیه شهرهای متعلق به جهان درحال توسعه بوده اند. گرایش مذکوردرحال شدت یافتن است . پیش بینی میشود درسال 2025 فرضا"آسیا دارای حداقل ده شهربا جمعیت بیش از20 میلیون نفرباشد.( دیویس 2006) البته با توجه به اینکه برخی ازانها بصورت اَبرمجموعه های شهری باجمعیت 40 ،50 و تا 90 میلیون نفری ، درچین وهند ، قرار خواهند داشت .
هرچند براساس شاخصها و شواهد موجود با تداوم شهرنشینی ، فقرنسبتا" کاهش میابد ، ولی جمعیت حاشیه نشین دراین روند شهرنشینی – شهرنشینی متمرکز– درصد افزایش اش همواره به مراتب بیش ازدر صد افزایش جمعیت شهرمربوطه خواهد بود. ( اسکان سازمان ملل 2010) . بعنوان مثال فرضا"رئیس شورای شهر تهران ( چهارده اسفند نود خبرگزاری مهر ) درصد رشد جمعیت حاشیه نشین حول تهران را 12 درصد ! ، عنوان نمود . این درصد احتملا"یکی ازبالاترین درصد های رشد جعیت حول کلانشهردرجوامع درحال توسعه است ! بخشی ازاین درصد بسیارزیاد درمنطقه کلانشهری تهران ، نتیجه محدودیت هائی است که ، برای جلوگیری از گسترش شهرتهران ، ازطریق مصوبات الگوی شهرسازی جاری ، به اجرا درامده . محدود یت هائی که طرد اجتماعی ویا یا به حاشیه راندن لایه های کم درامد را باعث شده است . محدودیت هائی که درکاهش شتاب رشد جمعیت تهران – البته بقیمت افزایش سریع بهای واحد مسکونی وناتوانائی متقاضیان درابتیاع انها - تاثیر داشته است . ولی همانگونه که ملاحظه میشود ، درمقابل درصد رشد جمعیت حاشیه شهرچند برابرشده . چرا ؟ چون ازیک سوبه علت محدودیت های پیش گفته ، تازه وارد ین امکان اسکان شان در شهر کاهش یافته ، ازسوی دیگربسیاری ازلایه های کم درامد تربه سبب مشکلاتی که وضعیت جدید بوجود اورده ، ازشهرطرد شده و به حاشیه رانده شده اند . درنتیجه با درصد بالای رشد جمعیت حول شهرویا منطقه کلان شهری ان مواجه ایم . حال ، درچنین وضعیتی ، مسئولین بدون توجه به عواقب تاسف باروبسیارمسئله سازآن ، کاهش مذکوررا با ساده انگاریء قابل تاملی به حساب موفقیت خود در"مهار" رشد جمعیت شهرمیگذارند !؟
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
mani24 طراحی شهری و قوانین پیش رو مباحث عمومی شهرسازی 0

Similar threads

بالا