من اینطوریم... شما چطور؟

[Mohsen 89]

من با آدم عصبی راحت کنار میام
من آدم دو رو رو نمیتونم تحمل کنم شما چطور

 

[Ahmad Engineer]

منم نمیتونم
من از کسی خوشم نیا یا رفتارش ب دلم نباشه با رفتارم و دوری کردن ازش نشونش میدم
شما چطور؟

 

[Mohsen 89]

من مستقیم به طرف میگم از رفتارش یا خودش خوشم نمیاد که بدونه
من دلم یک لیوان قهوه میخواد شما چطور

 

[پسر بهاری]

نه من تو ترکم
من بد خطم شما چطور

 

[naghmeirani]

من خطم بد نیست

من امشب خوابم نمیگیره، شما چطور؟

 

[پسر بهاری]

ن خوابم گرفته
من از فردا میرم سر کار شما چطور

 

[naghmeirani]

منم میرم

من کم کم داره دلم برای تابستون تنگ میشه، شما چطور؟

 

[Scheme]

نه بابا تنگ نمیشه
من پسر احساساتی هستم در برخی مواقع، شما چطور؟

 

[Mohsen 89]

منم هستم ولی به ندرت
من امیدوارم به آینده ی پیش رو شما چطور

 

[پسر بهاری]

من در حالتی خنثی سپری میکنم ن خوبم ن بد
ن خوشحالم و ن ناراحت شما چطور

 

[sara19990]

من اکثر اوقات خوشحالم
من عاشق صحبت کردن با ادم های جدیدم شما چطور؟

 

[naghmeirani]

منم همینطور

من فعالیت در باشگاه رو دوس دارم، شما چطور؟

 

[پسر بهاری]

مث گذشته نیست
من حوصله آشنایی با آدم جدید رو ندارم :| شما چطور

 

[naghmeirani]

مشکلی نمی بینم

من یه کم خوابم گرفته، شما چطور؟

 

[Mohsen 89]

من که دیشب خوب نخوابیدم و امروز هم کلی فعالیت داشتم و همین الآنم خوابم
من میخوام بخوابم شما چطور

 

[پسر بهاری]

نه من کم خوابی ندارم
من از اینترنتم میزنم و بیشتر با خانواده ام شما چطور

 

[eterno]

منم اولویت اولم خانواده ست، حتی حدود یک ماهه که اینستام رو هم بستم چون کم کم داشت اذیتم میکرد فضاش.
من زودرنجم، شما چطور؟

 

[naghmeirani]

منم همینطور

من خیلی صبورم، شما چطور؟

 

[eterno]

منم صبورم ولی یه حدی دارم، اگه عصبانی بشم هرچه روی دلم مونده باشه رو میگم و خودم رو سبک میکنم یا از افرادی که ببینم حرف زدن فایده و لزومی نداره فاصله میگیرم.
من به کارهای هنری مثل نقاشی، خطاطی، خیاطی، کلا هرکاری که با دست بتونم خودم خلقش کنم خیلی علاقه دارم، شما چقدر؟

 

[naghmeirani]

منم همینطور

من کاموا بافی رو دوس دارم، شما چطور؟

 

[eterno]

منم همینطور

من کاموا بافی رو دوس دارم، شما چطور؟

من تنها کاری که اصلا نمیتونم انجام بدم کاموابافیههمین هفته ی قبل شروع کردم به بافتن شال گردن برای پسرم، سر یک ربع دیدم من آدمش نیستم و بازش کردم، البته مامانم برای پسرم میبافه هر سال، هفته ی قبل دوتا رنگ کاموا برای پسرم گرفتم که مامانم دو دست کلاه و شال برای پسرم ببافه.
من عاشق گل هستم، توی خونه م کلی گل طبیعی دارم، شما چطور؟

 

[پسر بهاری]

منم همینطور، کلبه ام رو پر گل کردم خخخ حتی هر لامپی که میسوزه به گلدون تبدیلش میکنم و گل آویز درست میکنم باهاش :|

من به اتفاقات نمیگم مشکل ایجاد شده میگم ی چالش جدید دارم شما چطور؟

 

[eterno]

من اوایلش خیلی غصه میخورم،ولی بعد از چند روز میگم خوب که چی با غصه خوردن چی درست میشه، اونوقت تمرکزم بیشتر میشه و معمولا مشکل رو میتونم حل کنم، همسرم هم خیلی خیلی کمک حالمه همیشه.
پیاده روی حالم رو خوب میکنه، شما چطور؟

 

[naghmeirani]

منم همینطور
من هنوز واکسن نزدم، شما چطور؟

 

[eterno]

من 10 روزه که دوز دومم رو هم زدم.
من دلم نمیخواد شبها زود بخوابم، شما چطور؟

 

[Mohsen 89]

من که نمیتونم شبا زود بخوابم
من اخیرا شروع کردم به کتاب گوش کردن و کتاب خوندن شما چطور

 

[eterno]

برای من کار روتین نیست ولی گاهی میخونم هرچند جدیدا انقدر ذهنم مشغوله که احساس میکنم احتیاج دارم کتابی بخونم که بتونه کمک کنه به آروم شدن ذهنم.
من همچین کتابی نمیشناسم، شما چطور؟

 

[پسر بهاری]

من اینجور موقع ها کتابی متفاوت میخونم ی کتاب چند وقت پیش خوندم دو فصل اولش شروع کردم غلط گرفتن از نویسنده اش :دی
اما در مجموع کتاب جالب و هیجان انگیزی بود و در انتها نویسنده نوشته حقیقت داره:| الان دارم درموردش تحقیق میکنم (این یعنی بازی دادن ذهن)
کتاب مخفی اثر مجید پورولی کلشتری

من ماه آینده برام پر از حادثه(امیدوارم خوب باشن)است شما چطور؟

 

[eterno]

برای منم میتونه باشه، یعنی امیدوارم که باشه، چند ساله منتظر یک اتفاقی هستم که تا یک ماهه دیگه باید مشخص بشه، یک پروسه طولانیش خداروشکر با موفقیت طی شده و مرحله آخرش مونده، دعا کنید که بشه
من به قانون جذب اعتقاد دارم، خیلی از اتفاقاتی که برام میفته و متوجه میشم که من قبلا بهش فکر کردم و بعد دقیقا همون اتفاق افتاده، شما چطور؟ اعتقاد دارین؟

 

[پسر بهاری]

ان شاالله که خیر براتون پیش بیاد
باور دارم به هر چیزی که فکر کنی رخ میده
ولی اعتقاد به این باور عمومی ندارم
(عموم میگن به چیزی ک میخوای(چیزایی که دوست دارید) تمرکز کن و فکر کن بهش میرسی)
این شاید اتفاق بی افته ولی چند عیب بزرگ داره
اولش اینکه مثلا من الان لامبورگینی میخوام و تمرکز میکنم بهش برسم اما مطمئناً وقتی بهش برسم دلم ی چیز دیگه میخواد مثلا فراری ( انسان حریصه و ب چیزایی که داره راضی نیست)
این وسط من عمرم رو زندگی نکردم و در آخر یا در اثر حسرت نرسیدن و یا در تلاش مجدد برای بعدی تباه میکنم

من فکر میکنم حیوانات هم روح دارند شما چطور؟