کاش یکی پیدا میشد بمن میگفت که این عشق عشق که میگن ، معنیش چیه ؟ اینا اگه واقعا راست میگن ، چرا عاشق مادرشون نمیشن و همش خیال میکنن که باید عاشق جنس مخالف بشن ؟ آره عاشق جنس مخالف شدن .
شک دارم این حس عاشقانه باشه.
سلام
مفاهیم رو بسته به اینکه از چه دیدگاهی بهش پرداخته میشه، و بسته به یافته ها و تخصص هر شخص ... تعریف و معنی می کنند.
از نظر عرفانی، تنها یک عشق حقیقی وجود داره و اون عشق خدا به انسان و مخلوقاتش هست. بقیه احساسات عاشقانه مَجاز از این عشق هستند. عشق ِ خدا به انسان اگر اقیانوس باشه، عشق مادر به فرزند یک قطره هست. و عشق یک آدم به آدم دیگر در قالب مجموعه ای به اسم خانواده (زناشویی) فقط یک نمود از قدم برداشتن انسان برای رسیدن به درجه ای از عشق به خالقش هست. (نقل به مضمون از یک خانم صوفی و محقق با تالیفات متعدد- cemalnur sargut)
Love (Ask) as the principle truth of the universe
Tolerance for plurality (‘kesret’) is due to respect for the unity, which is the meaning of love
love for God was evident in his love for all the creatures in the universe
“Respecting opposition (‘ziddiyet’) means respecting God. “In a house and in the ruins, in the house of God (Kabe) and in the house of idols, I call the beloved Friend (Dost)”
cemalnur.org/contents/detail/his-understanding-of-sufism-and-love/662
اولش سه دبلیو بذارین مفاهیم بقدری جالب نوشته شده که از وحدت و کثرت و ضدیت و تجلی و کفر و ایمان به بیان عشق پرداخته.
/indigodergisi.com/2014/02/cemalnur-sargut-seyin-allah-oldugunu-gormek/
این مقاله بالا هم که در مجله ایندیگو نوشته شده به بیان پاسخ سوال تاپیک پرداخته
از نظر فیزیولوژیکی و عصب شناسی، تغییرات در مغز و میزان هورمون های افراد طی آزمایش های بالینی ثبت شده وقتی در یک حالتی از عشق به یک انسان دیگر هستن و بسته به میزان این بالا پایین رفتن هورمون ها، محدود به زمان تعریف شده که باعث تغییرات در افکار فرد میشه و طرف مقابل رو با کمترین عیوب و بیشترین حالت ستایش و تحسین می بینه، به عبارتی چشمش از دیدن واقعیت ها و حساب و کتاب کردن ها بسته میشه و یک حسی بالاتر از حس نرمال رو داره. (جزییات این تغییرات در سطح مغز و هورمون ها رو تخصصی میشه خوند و یاد گرفت)
از نظر یافته های روانشناسی هم اتفاقاً پسر و دختر از دوره جنینی تا دوره ای که به بلوغ کامل برسند، نوعی از تمایل رو به مادر یا پدرشون دارند و مباحث خیلی زیادی مطرح شده در این خصوص که در ضمیر ناخودآگاه این افراد وجود داره و خودشون در سطح ضمیر خوداگاه از این مطلع نیستند. تازه ممکنه به خاطر همین تمایلات دچار اختلال هم بشن (نقل به مضمون از روانشناس های معروف تاریخ)
از نظر فلسفی هم که باز نظریات زیادی هست ؛ یکیش می گه که "گنگ می چشد مزه شیرینی را، اما چگونه بگوید که شیرین است؟" (اینم نقل به مضمون از اُشو)
توو بین شعرای عارف هم اشعار زیادی از عشق ها سروده شده و اینکه بعد از چشیدن عشق، از خبردار خبری نمیاد!
فلذا، عشقی که این همه از هر نظر اتفاقاً بررسی شده و هر کسی بسته به تخصصش اومده و درباه اش یک چیزایی گفته، مثل راه رفتن رو شن های ساحل هست که تا با پای لخت راه نری نمی تونی تجسمش کنی و وقتی روش راه رفتی نمی تونی توصیفش کنی!
کتاب جدیدی که هر از چندی تورق می کنم، اتفاقاً از همین درون مایه شروع شده (کتاب ملت عشق اِلیف شافاک (ایشونم کرسی استادی دارن) که زبان اصلیش به دو زبان ترکی استانبولی و انگلیسی در سال 2010 منتشر شده) که کاراکتر اول داستان، بنام ella، یک خانم متاهل با سه بچه وجود عشق رو باور نداره و ... داستان شروع میشه!
گذشته از همه این موارد، انسان ها گاهی تمایلات تحسین آمیز به پدیده های اطراف دارند که دنبال این قضیه ها می رند و دنبال می کنن و دل می بندن طوری که می گن فلانی عاشق فلان چیزه؛ که اینم ریشه از این داره که خداوند همه چیزو با عشق خلق کرده و وقتی ما به یک پدیده (کوچکترین جز تا بزرگترین جز) با این دیدگاه نزدیک بشیم ما هم این عشق رو در اندازه خودمون حس می کنیم.
یک روانکاو معمولاً در صورتِ درخواست یکی از طرفین برای اینکه بفهمه که واقعاً عاشق شده یا نه، ممکنه آزمون های بالینی رو انجام بده و یا تست پرسشنامه ای پر شده رو تحلیل کنه در غیر این صورت احساسات عاشقانه دیگران نسبت به هم، هیچ اهمیتی برای اشخاص دیگه نداره (مثل سوال از مجنون که لیلی به این زشتی چه کرده با اون؟!) و سوال از این موارد خصوصی و شک و شبهه ، به نوعی دخالت در دنیای ظاهر و باطن دیگران هست و از نظر اخلاقی، درست نیست! اما بطور کلی و با دادن عمومیت به این مفهوم میشه با سیری توو تاریخ و بیانات بزرگان، توو تکه تکه ی این زمین حقیر، ریسرچ و تحقیق داشت که بشه راهی به عروج به ورای این کلمه پیدا کرد.
توو فیلمنامه و کتاب و شعر و آهنگ و سینما هم خیلی روش مانور دادن و جایزه های بین المللی مثل نوبل، اسکار، ... گرفتن و همه به نوعی سعی در نشون دادن معناش داشتن که مراجعه به اونها هم می تونه کمک کننده باشه؛ البته مراجعه به آزمون های بالینی و داده های پزشکی و روانکاوی ها از نظر علمی خیلی می تونه راهگشا باشه ...
یک نمود از عشق و نه معناش، خدمت به خلق هست.
امیدوارم این اسپم، در درگاه خدا مقبول باشه.
