مشاعرۀ سنّتی

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یا بزن سیلی به رویم یا نوازش کن سرم در دو حالت چون رسم بردست تو می بوسمش

[FONT=&quot]شاه شمشاد قدان خسرو شيرين دهنان[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]كه به مژگان شكند قلب همه صف شكنان[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]مست بگذشت و نظر بر من مسكين انداخت[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]گفت اي چشم و چراغ همه شيرين سخنان[/FONT]
 

IRANIAN VOCAL

عضو جدید
کاربر ممتاز
شاه شمشاد قدان خسرو شيرين دهنان
كه به مژگان شكند قلب همه صف شكنان
مست بگذشت و نظر بر من مسكين انداخت
گفت اي چشم و چراغ همه شيرين سخنان
نه مجنونم که دل بردارم از دوست ............................ مده گر عاقلی بیهوده پندم
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یا مسلمان باش یا کافر دو رنگی تا به کی ................. رسم عاشق نیست با یک دل دو دلبر داشتن
[FONT=&quot]نگاه کن که غم درون دیده ام[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]چگونه قطره قطره آب می شود[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]چگونه سایه سیاه سرکشم[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]اسیر دست آفتاب می شود[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]نگاه کن[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]تمام هستیم خراب می شود[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]شراره ای مرا به کام می کشد[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]مرا به اوج می برد[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]مرا به دام میکشد[/FONT]
 

IRANIAN VOCAL

عضو جدید
کاربر ممتاز
نگاه کن که غم درون دیده ام
چگونه قطره قطره آب می شود
چگونه سایه سیاه سرکشم
اسیر دست آفتاب می شود
نگاه کن
تمام هستیم خراب می شود
شراره ای مرا به کام می کشد
مرا به اوج می برد
مرا به دام میکشد
دل هوس سبزه و صحرا ندارد ................... میل به گلگشت و تماشا ندارد
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دل هوس سبزه و صحرا ندارد ................... میل به گلگشت و تماشا ندارد

ديروز بياد تو و آن عشق دل انگيز
بر پيكر خود پيرهن سبز نمودم
در آينه بر صورت خود خيره شدم باز
بند از سر گيسويم آهسته گشودم

(ببخشید تشکرام تموم شده بود دوست عزیز روز خوبی داشته باشید و همچنین سالی نیکو)
 

IRANIAN VOCAL

عضو جدید
کاربر ممتاز
ديروز بياد تو و آن عشق دل انگيز
بر پيكر خود پيرهن سبز نمودم
در آينه بر صورت خود خيره شدم باز
بند از سر گيسويم آهسته گشودم
ما نگوییم بد و میل به ناحق نکنیم ......................... جامه ی کس سیه و دلق خود ازرق نکنیم
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ما نگوییم بد و میل به ناحق نکنیم ......................... جامه ی کس سیه و دلق خود ازرق نکنیم
[FONT=&quot]مرا آن دل که بر دریا زنم نیست[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]ز پا این بند خونین بر کنم نیست[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]امید آنکه جان خسته ام را[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]به آن نادیده ساحل افکنم نیست[/FONT][FONT=&quot]!

[/FONT]
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من به گــوش تـــو سخنهاي نهان خواهم گفت
ســر بجنبـــان كـــه بلـــي ، جــــز كه به سر هيچ مگو

و کسی بی خبر آمد
غزلی داد به دستم
باورم شد من نادان
که در این معرکه هستم
 
  • Like
واکنش ها: s_aa

s_aa

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
در غم حسرت تو
تا کی
قل، قل بزنيم
یا که
به ره وصال تو
هی زل بزنيم
...
ول کن بابا.......
بيار تا کمی
اتانول بزنيم

بهروز امیدی

مبر ز موی سپیدم گمان به عمر دراز…

جوان زحادثه ای پیر می شود گاهی…
 

Nove

عضو جدید
کاربر ممتاز
در غم حسرت تو
تا کی
قل، قل بزنيم
یا که
به ره وصال تو
هی زل بزنيم
...
ول کن بابا.......
بيار تا کمی
اتانول بزنيم

بهروز امیدی

مرد اگر دنبال فازی پس چرا نول میزنی؟؟؟
تا به کی بر حافظ دیوان تفاعل میزنی؟؟؟
رو بزن تو کنون یک پیک اتافاز و ببین...
کین اتافازت کند همچون خیار و انگبین...:biggrin:
 

امیدی

عضو جدید
مرد اگر دنبال فازی پس چرا نول میزنی؟؟؟
تا به کی بر حافظ دیوان تفاعل میزنی؟؟؟
رو بزن تو کنون یک پیک اتافاز و ببین...
کین اتافازت کند همچون خیار و انگبین...:biggrin:


تنانگی زنی مدهوش
چنگ بر تنم می زد
من که در کسری از ثانيه
سالها می خواستمش
برقی در چشمم زده بود
چشم هایم را که می بستم
صدها ليوان طرح دار
کشيده بودم خَم شده بود
رو به پيرمردی
فکر ميکنم
شبی با تن سردش
در آغوش گرمم
مُرد

بهروز امیدی
 

s_aa

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
تنانگی زنی مدهوش
چنگ بر تنم می زد
من که در کسری از ثانيه
سالها می خواستمش
برقی در چشمم زده بود
چشم هایم را که می بستم
صدها ليوان طرح دار
کشيده بودم خَم شده بود
رو به پيرمردی
فکر ميکنم
شبی با تن سردش
در آغوش گرمم
مُرد

بهروز امیدی
شعرشون با "ن"تموم میشد.
.
.

دردم ازیارست و درمان نیزهم
دل فدای او شد وجان نیزهم
 

Nove

عضو جدید
کاربر ممتاز
تنانگی زنی مدهوش
چنگ بر تنم می زد
من که در کسری از ثانيه
سالها می خواستمش
برقی در چشمم زده بود
چشم هایم را که می بستم
صدها ليوان طرح دار
کشيده بودم خَم شده بود
رو به پيرمردی
فکر ميکنم
شبی با تن سردش
در آغوش گرمم
مُرد

بهروز امیدی

در دمی گویی تو شعر ای جان من؟؟؟
دردمی گویی تو آه ، ای جان من...
 

امیدی

عضو جدید
در دمی گویی تو شعر ای جان من؟؟؟
دردمی گویی تو آه ، ای جان من...

خواب
در غروب من
تا طلوع
بمان سر قرارمان
'ميدان پاتوق '
بيا هم صدایم باش
شامش را هم
در خانه' عليم الدوله '
خواهيم خورد


ب. امیدی
 

امیدی

عضو جدید
نخواب
در غروب من
تا طلوع
بمان سر قرارمان
'ميدان پاتوق '
بيا هم صدایم باش
شامش را هم
در خانه' عليم الدوله '
خواهيم خورد


ب. امیدی

نخواب
در غروب من
تا طلوع
بمان سر قرارمان
'ميدان پاتوق '
بيا هم صدایم باش
شامش را هم
در خانه' عليم الدوله '
خواهيم خورد
 

s_aa

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
خواب
در غروب من
تا طلوع
بمان سر قرارمان
'ميدان پاتوق '
بيا هم صدایم باش
شامش را هم
در خانه' عليم الدوله '
خواهيم خورد


ب. امیدی


.
.
.
.
دراین دیاربی کسی کسی به درنمیزند
به دشت پرملال ما پرنده پرنمیزند
 

Nove

عضو جدید
کاربر ممتاز
خواب
در غروب من
تا طلوع
بمان سر قرارمان
'ميدان پاتوق '
بيا هم صدایم باش
شامش را هم
در خانه' عليم الدوله '
خواهيم خورد


ب. امیدی

دانی ای شاعر چه باشد درد من...
ندانی قانون ، این بود هم درد من...
رو به پیج یک و یک بار کن نگاه...
خواهشا بعدا مکش از دل آه...
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا