مشاعرۀ سنّتی

[*نيروانا*]

اگر آن ترك شيرازي بدست آرد دل مارا
به خال هندويش بخشم سمرقند وبخارا را

 

[Mehraz-6128]

الا ای یوسف مصری که کردت سلطنت مغرور
پدر را باز پرس آخر کجا شد مهر فرزندی؟

 

[*نيروانا*]

یا رب این بچه ترکان چه دلیرند به خون
که به تیر مژه هر لحظه شکاری گیرند

 

[Mehraz-6128]

دل برده از من آنکه ز من دل بریده است
دیگر در این قمار نباید زیان دهم

فاضل

 

[*نيروانا*]

مردمی کرد و کرم لطف خداداد به من
کان بت ماه رخ از راه وفا بازآمد
لاله بوی می نوشین بشنید از دم صبح
داغ دل بود به امید دوا بازآمد

 

[Mehraz-6128]

دوش بر یاد حریفان به خرابات شدم
خم می دیدم و خون در دل و پا در گل بود

شرمنده تشکرام تموم شدن

 

[*نيروانا*]

در گوشه اي از آسمان ابري شبيه سايه ي من بود
ابري كه شايد مثل من آماده ي فرياد كردن بود
محمدعلي بهمني

 

[Ghazal_joon]

دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس

کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا

 

[*نيروانا*]

اگر دشنام فرمایی و گر نفرین دعا گویم جواب تلخ می‌زیبد لب لعل شکرخا را

 

[Ghazal_joon]

ای نفس خرم باد صبا

از بر یار آمده​ای مرحبا

 

[*نيروانا*]

آخر به چه گویم هست از خود خبرم چون نیست وز بهر چه گویم نیست با وی نظرم چون هست

 

[Ghazal_joon]

تا به گریبان نرسد دست مرگ

دست ز دامن نکنیمت رها

 

[*نيروانا*]

از این مرض به حقیقت شفا نخواهم یافت / که از تو درد دل ای جان نمی‌رسد به علاج
چرا همی‌شکنی جان من ز سنگ دلی / دل ضعیف که باشد به نازکی چو زجاج

 

[Ghazal_joon]

جز این قدر نتوان گفت در جمال تو عیب

که وضع مهر و وفا نیست روی زیبا را

 

[*نيروانا*]

از چاشنی قند مگو هیچ و ز شکر زان رو که مرا از لب شیرین تو کام است

 

[Ghazal_joon]

ترسم این قوم که بر دردکشان می​خندند

در سر کار خرابات کنند ایمان را

 

[*نيروانا*]

ای توانگر مفروش این همه نخوت که تو را سر و زر در کنف همت درویشان است

 

[Ghazal_joon]

تیر آه ما ز گردون بگذرد حافظ خموش

رحم کن بر جان خود پرهیز کن از تیر ما

 

[*نيروانا*]

از دل و جان شرف صحبت جانان غرض است غرض این است وگرنه دل و جان این همه نیست
دوست خوبم ممنون به خاطر همراهيتون..خدا نگهدار

 

[Ghazal_joon]

تو آن درخت گلی کاعتدال قامت تو

ببرد قیمت سرو بلندبالا را

خواهش میکنم
خدا نگهدار

 

[taraneh_de]

آدمی پیر چو شد حرص جوان می گردد
خواب در وقت سحرگاه گران می گردد

 

[Mehraz-6128]

دل بسی خون به کف آورد ولی دیده بریخت
اله اله که تلف کرد و که اندوخته بود

 

[Ghazal_joon]

در آسمان نه عجب گر به گفته حافظ

سرود زهره به رقص آورد مسیحا را

 

[Mehraz-6128]

آنکه بی جرم برنجید و به تیغم زد و رفت
بازش آرید خدا را که صفایی بکنیم

 

[Ghazal_joon]

ما ملامت را به جان جوییم در بازار عشق

کنج خلوت پارسایان سلامت جوی را

 

[Mehraz-6128]

امشب ای ماه به درد دل من تسکینی
تو هم ای ماه همدرد من مسکینی

شهریار

 

[maryam_22]

يك عمر دور و تنها ، تنها به جرم اينكه
او سر سپرده مي خواست ، من دل سپرده بودم.

 

[As7az]

يك عمر دور و تنها ، تنها به جرم اينكه
او سر سپرده مي خواست ، من دل سپرده بودم.

ما تشنه ی گرمازده ی ظهر کویریم

جز دیده ی گریان نبو چشمه ی آبی

از چار طرف، بسته به زنجیر سکوتیم

چون عکس خموشی که بود در دل قابی

 

[*نيروانا*]

یار بیگانه مشو تا نبری از خویشم

غم اغیار مخور تا نکنی ناشادم

 

[As7az]

می و میخانه کجا، حال نگاه تو کجا؟

که ندارد بشری حالت چشمان تو را