مشاعرۀ سنّتی

[essyh2003]

در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کان جا
سر ها بریده بینی بی جرم و بی جنایت

 

[يامين]

تو ای چشمان به خوابی سرد و سنگین مبتلا کرده
شبیخون خیالت هم شب از شب زنده داران پرس ​

 

[atish_baran]

سیه چشمی به کار عشق استاد

مرا درس محبت یاد می داد

مرا از یاد برد اخر ولی من

به جز او عالمی را بردم از یاد​

 

[essyh2003]

دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر
کز دیو و دد ملولم و انسانم ارزوست

 

[atish_baran]

تارو پودم ذره ذره مهر بود

هر کجا مهر است پیدا کن مرا​

 

[يامين]

افسوس که سرمايه ز کف بيرون شد
در پای اجل بسی جگرها خون شد
کس نامد از آن جهان که پرسم از وی
کاحوال مسافران عالم چون شد

 

[essyh2003]

در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود
از گوشه ای برون ای ای کوکب هدایت

 

[googooli]

ترسم كه اشك در غم ما پرده در شود
وين راز سر به مهر به عالم سمر شود

 

[essyh2003]

در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد
عشق پیدا شد و اتش به همه عالم زد

 

[magsod]

دعای گوشه نشینان بلا بگرداند
چرا به گوشه چشمی به ما نمی نگری

 

[atish_baran]

دل که از ناوک مژگان تو در خون می گشت
​

باز مشتاق کمان خانه ی ابروی تو بود

 

[aloche]

در تیره شب هجر تو جانم به لب آمد .:. وقت است که همچون مه تابان به در آیی

 

[magsod]

یاران چه غریبانه رفتند از این خانه
هم سوخته شمع ما هم سوخته پروانه
......

 

[essyh2003]

هر یکی از ما مسیح عالمیست
هر الم را در کف ما مرهمیست

 

[atish_baran]

تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
​

وجود نازکت ازرده ی گزند مباد

 

[essyh2003]

دردم از یارست و درمان نیز هم
دل فدای او شدو جان نیز هم

 

[atish_baran]

ما جفا از تو ندیدیم و تو خود نپسندی
​

انچه در مذهب ارباب طریقت نبود

 

[essyh2003]

دوست ان باشد که گیرد دست دوست
در پریشان حالی و درماندگی

 

[googooli]

يار مردان خدا باش كه در كشتي نوح
هست خاكي كه به آبي نخرد طوفان را

 

[eng.saeedsgk]

ارغنون ساز فلک رهزن اهل هنر است!
چون ازین غصه ننالیم و چرا نخروشیم؟!

 

[googooli]

من اي صبا ره رفتن به كـوي دوست ندانم
تو مي روي به سلامت سلام من برساني

 

[eng.saeedsgk]

یک شبی پروانگان جمع آمدند
درمضیفی طالب شمع آمدند

 

[essyh2003]

دستم شکند که بی نمک بود
من بر دل خود نگاه کردم

 

[googooli]

مرجان لب لعل تو مَر جانِ مرا قوت
ياقوت نهم نام لب لعل تو يا قوت ؟
قـربـان وفـــاتم به وفاتم گـذري كـن
تا بوت مگر بشنوم از رخنه ي تابوت.

 

[eng.saeedsgk]

تا دل به مهرت داده ام در بحر فکر افتاده ام
چون در نماز استاده ام گویی به محراب اندری

 

[googooli]

يكي را كه سعي قدم پيشتر
به درگـاه حق منزلت بـيشتـر

 

[eng.saeedsgk]

رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود
رهرو آنست که آهسته و پیوسته رود

 

[cute]

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
اندر آن ضلنت شب آب حیاتم دادند

 

[googooli]

دستي كه در فراق تو ميكوفتم به سر
باور نداشتم كه به گردن درآرمت

 

[atish_baran]

تا اسمان ز حلقه بگوشان ما شود​

کو عشوه ای ز ابروی،همچون هلال تو