یک دم غریق بحر خدا شو گمان مبر
کز آب هفت بحر به یک موی تر شوی
از پای تا سرت همه نور خدا شود
در راه ذوالجلال چو بی پا و سر شوی...
يار اگر ننشست با ما نيست جاى اعتراض ! پادشاهى كامران بود از گدائى عار داشت
در نمى گيرد نياز و ناز ما با حسن دوست ! خرم آن كز نازنينان بخت برخوردار داشت
تا مگر همچو صبا باز بکوی تو رسم
حاصلم دوش بجز ناله ی شبگیر نبود
درونها تیره شد باشد که از غیب
چراغی برکند خلوت نشینی...
ای بیخبر بکوش که صاحب خبر شوی
تا راهرو نباشی کی راهبر شوی...
یک دم غریق بحر خدا شو زین عالم فانی به لحظه ای جدا شو
آن دم بینی که هر دو عالم به پای توست خاک سجده گرو آسمان به اقتدای توست
یعنی که هر چه کاری آن گم نمیشودترسم کز این چمن نبری آستین گل
کز گلشنش تحمل خاری نمیکنی...
یعنی که هر چه کاری آن گم نمیشود
کس تخم دین نکارد الا مبارکست
سجده برم که خاک تو بر سر چو افسرست
پا درنهم که راه تو بر پا مبارکست
هر گوشه یکی مستی دستی ز بر دستی
و آن ساقی هر هستی با ساغر شاهانه
هركسي با شمع رخسارت بوجهي عشق يافت
زان ميان پروانه را در اضطراب انداختي...
دو نصیحت کنمت بشنو و صد گنج ببر
از در عیش درآ و به ره عیب مپوی
شکر آن را که دگربار رسیدی به بهار
بیخ نیکی بنشان و ره تحقیق بجوی...
ترك خود كن تا زقيد كفر و ايمان وارهينشود فاش کسی انچه میان من و توست
تا اشارت نظر نامه رسان من و توست....
ترك درويش مگير ار نبود سيم و زرشهر گه که دل به عشق دهی خوش دمی بود
در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست....
حضرت خافظ
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
مشاعره با اشعار شاهنامه | مشاعره | 18 | ||
S | مشاعره با اشعار بداهه ... | مشاعره | 151 | |
مشاعره با نام کاربر قبلی | مشاعره | 2082 | ||
P | مشاعره کودک ۷ ساله ایرانی - رها حسین پور معتمد | مشاعره | 0 | |
مشاعره با اشعار فروغ فرخ زاد | مشاعره | 443 |